اقتصاد۲۴ «انتظارش را نداشتم، دو توله یوزپلنگ کنار هم، از صدایشان میشد تشخیص داد که گرسنه هستند، و این سوال به ذهنم رسید که پس مادرشان کجاست؟» این نخستین گفتگو با مردی است که دو توله یوز ماده را از طبیعت جدا کرده. دامداری که مشخص نیست چطور در منطقه حفاظت شده ملی دام هایش چرا کردند، اما خودش میگوید او دو توله یوز ارزشمندی را نجات داده که مادرشان مشخص نیست کجا بوده و پیدا نشده.
روز پنجشنبه، ده آذر میتوانست برای اکبر نیکفرجام مثل همه آخر هفتهها باشد، کارمند ۵۴ ساله اداره گاز مهدیشهر واقع در استان سمنان، یا همان سنگسر. کارمند اداره گازی که نسل در نسل دامدار بودهاند و او هم مثل اجدادش سالهاست که در منطقه خارتوران در ۵۰۰ کیلومتری شهر سمنان، هزار راس گوسفند دارد.
آقای نیکفرجام که در طول هفته در اداره گاز مشغول به کار است، آخر هر هفته سراغ دامهایش میرود و کار دامپروری انجام میدهد. پنجشنبهای که گذشت، ساعت حدود ۹ صبح او برای سر زدن و رسیدگی به آبشخورهای منطقه، در دل کویر و پارک توران، رفت، آبشخورهایی که بعد از بارندگی باید مراقبشان بود تا آبهای جمعشده در آن، تشنگی دامها را برطرف کند. هنوز کارش را شروع نکرده بود که صدایی میشنود، صدای مثل صدای پرندگان یا حیوانی که به گوش او خیلی آشنا نبود.
«صدا از سمت بیشه میآمد، یک جور وقوق، نمیتوانستم تشخیص بدهم، صدا بیوقفه شنیده میشد، نگران شدم نکند حیوانی از پشت نیزارها بیاید و به من حمله کند، از طرفی نمیخواستم کارم را رها کنم، برگشتم سوار ماشین شدم و کمی با ماشین سروصدا راه انداختم که اگر حیوانی وحشی در آن اطراف است، فراری شود.»
آقای نیکفرجام از ماشین پیاده میشود تا به کارش برسد، اما صدا همچنان ادامه دارد، دل به دریا میزند و میرود سمت بیشه: «انتظارش را نداشتم، دو توله یوزپلنگ کنار هم، از صدایشان میشد تشخیص داد که گرسنه هستند، و این سوال به ذهنم رسید که پس مادرشان کجاست؟»