اقتصاد۲۴- در مواجهه با نمونههای متنوع از سخنان عجیب و پرحاشیه میرسلیم نگاه سادهانگارانه آن است که تصور شود با تذکر و توجیه یک شخص مثل جناب میرسلیم، روند دامنهدار وایرالشدن اظهارنظرهای اینچنینی برخی مسئولان دیگر هم در بین افکار عمومی قطع خواهد شد.
ایندرحالی است که بهنظر میرسد ما در بررسی این جنس اظهارات عجیب، با یک طرز فکر مواجه هستیم نه اظهارنظر شخصی چند مسئول خاص دولتی یا حاکمیتی. مثلا در تازهترین نمونه، شاهد تکرار مورد مشابهی در سخنان یکی از ائمه جمعه بودیم.
طی یکی دو روز گذشته رسانهها بهطور گسترده به انتشار قسمتی از سخنان سیدابوالحسن مهدوی، امامجمعه موقت اصفهان پرداختند که او در جمع بانوان بستنشین در گلستان شهدای این شهر در حمایت از عفاف و حجاب، دستنوشتهای با این محتوا نوشته است: «بسمه تعالی. انشاءالله مسئولان به وظیفه انقلابی خود عمل کنند و الا مردم متدین «وظیفه آتش به اختیار» دارند.» اظهاراتی نگرانکننده از این جهت که دقیقا معلوم نیست منظور از «وظیفه آتش بهاختیار» چه خواهد بود و امامجمعه موقت براساس چه چهارچوب شرعی یا قانونی به خود اجازه داده چنین چیزی را بهعنوان راهحل مطرح کند.
بیشتر بخوانید: اظهارات جنجالی امام جمعه اصفهان در مورد حجاب
فارغ از اینکه چه کسی در چه جایگاهی سخنانی مطرح میکند که ضررش برای سرمایه اجتماعی نظام بیش از فایده آن است، میتوان از تعدد اظهارات اینچنینی نتیجه گرفت که بهجای برخورد صرف با اشخاصی مثل سیدمصطفی میرسلیم، لازم است با پدیده خطرناک میرسلیمیسم (!) مقابله شود تا حتی اگر برای ترمیم شکافهای اجتماعی برنامهای هم نداریم، حداقل مانع از عمیقتر شدن آنها شویم.
این نماینده مجلس که تجربه کمی هم در عالم سیاست ندارد، اگر خیلی دغدغه دارد که حتما در مسائلی مثل آنچه اخیرا درباره آن اظهارنظر کرده، نظر بدهد، لازم است پیش از هر مصاحبه یا گفتگو، کمی با متخصصان آن حوزه صحبت کند تا این جنس بیپروا صحبتکردنش، مثل آنچه شاهد بودیم، به تشویش هرچه بیشتر افکار عمومی دامن نزند. گذشته از این، سخن میرسلیم موجب تضعیف جایگاه نمایندگی هم میشود؛ چراکه اگر «هر سخنی» گفتن برای نمایندگان مجلس به رویهای طبیعی تبدیل شود، این جایگاه نمایندگی مجلس است که در بلندمدت، اعتبار و ارزش خود را میان مردم از دست خواهد داد. اما با همه اینها، کمهزینهترین پیشنهاد به مسئولان برای حفظ آرامش افکار عمومی، پیشنهاد مطالعه ۱۴ حکایت باب چهارم گلستان سعدی است. بابی در فواید خاموشی!
اظهاراتی که اخیرا از مصطفی میرسلیم درباره اعدام زودهنگام دستگیرشدگان ناآرامیها منتشر شد، مجددا باعث یادآوری ماجراهای اخیر درباره پسرش و اتفاقات بعد از دستگیری او شد. خود میرسلیم ماجرای فرزندش را اینطور روایت کرده: «مهدی (پسر میرسلیم) را ظاهرا پس از دوسال مراقبت، در تیرماه ١٣٩٨ بازداشت و در بهمن ۱۳۹۸ به اتهام اقدام علیه امنیت ملی به پنج سال حبس محکوم کردند که پس از درخواست تجدیدنظر و قطعی شدن حکم در بهمن ١٣٩٩ به زندان اوین برده شد. هنگام دستگیری او، با اطلاعاتی که مأموران امنیتی به من دادند متوجه مسائلی که او را گرفتار کرده بود شدم و فکر میکنم که اگر زودتر متوجه این مسائل شده بودم، با تنبیه مختصری میتوانستم او را از این وضعیت نجات دهم.»
میرسلیم همچنین میگوید برای جلوگیری از هرگونه شائبه و شبهه، در هیچیک از مراحل بازداشت و بازجویی و محاکمه و تجدیدنظر دخالتی نکرده است. او درمورد فرآیند فریب خوردن پسرش گفته: «منافقین با شناسایی و سوءاستفاده از نقطهضعف مهدی او را شکار کرده و به دام انداخته و سعی کردند از او اطلاعاتی بهدست بیاورند که البته چون او فاقد هرگونه اطلاعات طبقهبندی شده بوده، موفقیتی جز به دام انداختن او بهدست نیاوردند. نقطهضعف مهدی از بدو تولد با او بوده و این مساله هم جسمی است و هم روحی.
من و مادرش هم بسیار تلاش کردیم تا این نقاط ضعف بر شخصیت او تاثیر نگذارد و او بتواند بهتدریج که رشد میکند، بدون احساس ضعف و بهصورت عادی به تحصیل و زندگی اجتماعی بپردازد و تا حدود زیادی هم موفق بودیم. فرزندم بسیار عاطفی و سادهلوح و سستاراده است. این ضعف موجب ناتوانی در تامین وضعیت معیشتی او شده و منافقین نیز با استفاده از همین موارد توانستند او را جذب کنند و به انحراف بکشانند و مأموران امنیتی نیز گمان کرده بودند که او عنصر اثرگذاری است.
من بهعنوان پدرش، حتی بعد از ۵۰ سال ابا دارم که بگویم او ضعیف است تا مبادا به شخصیت او اهانت شود ولی واقعیت همین است و اکنون اغلب کسانی که با این پرونده سروکار داشتهاند این نقاطضعف را بهخوبی میدانند. همچنین برخی از همبندیهای او در هنگام مرخصی به من گفتند که دیگران، مهدی را وادار به بیگاری کرده و از او اخاذی میکنند و بدتر از همه به مناسبت شرکت در رأیگیری و انتخابات ریاستجمهوری به او اهانت میکردند.
اینها نمونههایی بود از آنچه در زندان رخ میداد و وقتی یقین به صحت گزارشها پیدا کردم و برایم محرز شد که از طرف همبندیهایش ظلمی رخ داده، در نامهای از رئیس قوه قضائیه سوال کردم که آیا منظور از پنج سال حبس، زندان توأم با تحقیر و توهین و اخاذی است؟ ایشان هم بزرگواری کردند و جواب دادند.»
میرسلیم همچنین اینطور ادامه میدهد که بهنظر او «دستگاه قضا باید این نکته را درنظر بگیرد که زندان، مجازات مناسبی برای فردی با این شرایط ضعیف نیست، آن هم زندانی که در شرایط کنونی امکان طبقهبندی زندانیان در آن به نحو شایسته وجود ندارد.» بعد میگوید این سخنانش نه برای مبرا کردن فرزند و نه برای اعمال نفوذ در دستگاه قضایی است؛ چراکه از مشکلات کار آنها بهخوبی آگاه است و امیدوار است بتوانند هرچه زودتر و بهتر اصلاحات بنیادین را در قوه قضائیه به ثمر برسانند. همانطور که در سخنان میرسلیم دیده میشود او در جایی میگوید فکر میکنم که اگر زودتر متوجه این مسائل[جرم پسر] شده بودم، با تنبیه مختصری میتوانستم او را از این وضعیت نجات دهم.
این درحالی مطرح میشود که میرسلیم این تنبیه مختصر را در سخنان اخیری که از او منتشر شد، برای دیگر دستگیرشدگان جایز ندانسته و خواستار اعدام در فاصله زمانی ۵ تا ۱۰ روز شده است. اینچنین تفاوت عمل و گفتار در سخنان مصطفی میرسلیم، جز تشویش افکار عمومی چیزی به همراه نخواهد داشت. او حتی پیش از اظهارنظر درباره اعدام اخیر باید این را درنظر میگرفت که در موضوعی که خود به آن مبتلا بوده (محرز شدن ارتباط فرزند با منافقین) حداقل نظری خلاف عملکرد خود ندهد تا این چنین با آرامش افکار عمومی بازی نکند.