اقتصاد۲۴- جدل میان ایران و چهرههای طالبان در افغانستان، یکی از حواشی اصلی این روزهای رسانه و فضای مجازی است. این جدال در ابتدا بر سر بستن آب هیرمند به روی سیستان و بلوچستان توسط طالبان آغاز شد و در ادامه، به انتقاد از واکنش ایران در مقابل چنین رفتاری در همسایگی کشیده شد. به گزارش فراز، در این بین، راهکارهایی درفضای عمومی ارائه شد که بیشتر، روی مساله مدیریت مهاجران افغانی متمرکز بود.
تیرماه سال گذشته، سید مجید میراحمدی، معاون امنیتی و انتظامی وزارت کشور دولت سیزدهم اعلام کرد که تعداد پناهجویان افغان در ایران به ۴ میلیون و ۵۰۰ هزارتن رسیده و تنها ۲ میلیون و ۳۰۰ هزار پناهجو اسناد قانونی اقامت در ایران را دارند. تعداد افغانیهای حاضر در ایران، اما در آمار غیررسمی بسیار بیشتر است. روزنامه جمهوری اسلامی در سال ۱۴۰۱ نوشت که حدود ۸ میلیون افغانی در ایران زندگی میکنند؛ یعنی حدود ۱۰درصد از کل جمعیت کشور.
با کسر تعداد ۲میلیون و ۳۰۰هزار پناهجوی قانونی میتوان گفت که حدود ۵میلیون ۷۰۰هزار افغان، به صورت غیرقانونی در ایران زندگی میکنند. شرایط افغانستان در دهههای اخیر، سیل مهاجرت شهروندان این کشور را، به ویژه به کشورهای نزدیک و همسایه، توجیه میکند. مساله مورد چالش، اما نحوه مدیریت پذیرش مهاجر یا پناهجو در ایران، در مقایسه با دیگر کشورهای مهاجرپذیر در دنیا است که نسبت به ایران، از شرایط و ظرفیتهای بهتری نیز برخوردارند.
به گزارش سازمان ملل از وضعیت مهاجرت اجباری، تا پایان سال ۲۰۲۱، حدود ۸۹.۳ میلیون نفر در سراسر جهان در پایان سال ۲۰۲۱ به دلیل آزار و اذیت، درگیری، خشونت، نقض حقوق بشر یا رویدادهایی که نظم عمومی را مختل میکند، به اجبار آواره شدهاند. سهم تعداد پناهندههای دنیا از این تعداد، ۲۷ میلیون و ۱۰۰هزار نفر است. در بین کشورهای پناهندهپذیر، اروپا تنها کمتر از ۱۰درصد این تعداد را میزبانی میکند. با استناد به آمار سازمان ملل، تعداد پناهندهها در اروپا تا پایان سال ۲۰۲۱، ۲میلیون و ۸۵۸هزار و ۹۹۲ نفر بود. یعنی تنها ۰.۶درصد از کل جمعیت اتحادیه اروپا. از منظری دیگر، تعداد کل پناهجویان افغانی در اروپا حدود ۰۴. درصد از تعداد افغانیهای در ایران، یعنی ۳۰۰هزار نفر است.
نسبت ۰.۶درصدی تعداد پناهندههای کشورهای عضو اتحادیه اروپا به مجموع جمعیت این کشورها زمانی بیشتر معنی پیدا میکند که ظرفیتهای اقتصادی این کشور را در نظر گرفته و با کشور ایران، میزبان بیش از ۸ میلیون افغانی، مقایسه کنیم. برای مثال، تولید ناخالص داخلی ایران در سال ۲۰۲۱، ۳۵۹میلیارد و ۷۰۰میلیون دلار و تولید ناخالص داخلی اتحادیه اروپا در سال ۲۰۲۱، ۱۴هزار و ۴۵۰ میلیارد دلار بود. به عبارت بهتر، تولید ناخالص داخلی اتحادیه اروپا در آن سال، حدود ۴۰ برابر ایران بود. در حالی که تعداد کل پناهندهها با ملیتهای مختلف در مجموع ۲۷ کشور این اتحادیه، کمتر از یکسوم تعداد افغانستانیهای حاضر درایران است.
بیشتر بخوانید: حقآبه هیرمند و ۶ نکته درباره تنش آبی میان ایران و افغانستان
به بحث ظرفیتهای اقتصادی که میرسیم، میزبانی از ۸میلیون پناهجوی افغانی در ایران شاید با هیچ دلیلی توجیهپذیر نباشد. کمبود ظرفیت و منابع کشور از یک سو و تساهل در پذیرش مهاجران و باز گذاشتن مرزهای شرقی کشور از سوی دیگر، مهاجرت افغانیها به ایران را به یک معضل سهفوریتی تبدیل کرده که به نظر میرسد، هرچه زودتر باید تدبیری برای آن اندیشید.
آمار مرکز «استاتیستا» حاکی از آن است که از سال ۲۰۱۴ تا امروز، سالانه بیش از ۴هزار مرگ و میر در مسیرهای مهاجرتی در سراسر جهان ثبت شده است. با این حال، تعداد مرگهای ثبتشده تنها از یک برآورد حداقلی حکایت میکند؛ چرا که تعداد زیادی از تلفات جانی مهاجران در سراسر جهان ثبت نشده است. از سال ۱۹۹۶، بیش از ۷۵هزار مرگ مهاجر و پناهجو در جهان به ثبت رسیدهاست. این دادهها نمونه خوبی برای ارزیابی کیفیت واکنش کشورها نسبت به مهاجران غیرقانونیاند.
به اروپا باز گردیم. مدیترانه، شاهراه مهاجران و پناهجویان برای رسیدن به کشورهای اروپایی است. طبق آمار استاتیستا، در سال ۲۰۲۲، حدود ۲هزار و ۶۲ مهاجر هنگام عبور از دریای مدیترانه جان خود را از دست دادند. این آمار، بدون احتساب مرگهای نامعلوم و یا ثبتنشده است. برای مثال، بین سالهای ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۸، حدود ۱۲هزار نفر از غرقشدهها در مدیترانه، هرگز پیدا نشدند. این دادهها به سادگی، سیاستهای سختگیرانه اروپا در مقابل مهاجران غیرقانونی را روشن میکند.
با تمام این اوصاف، آنچه روشن است، بیتوجهی مقامات کشور به امر مهاجرت غیرقانونی افغانیها به ایران است که حالا، این مساله را به یک بحران تبدیل کرده است. همسایگی ایران و افغانستان، به طور طبیعی، ایران را، پس از پاکستان، به دومین مقصد پناهجویان این کشور بدل کرده و طبیعی است که کشورهای اروپا و آمریکا، اولویتهای بعدی افغانیها باشند. اما با نگاهی به سیاستهای کشورهای پناهندهپذیر مثل ترکیه، میتوان دریافت که هیچ کشوری مرزهایش را در کمال بیتوجهی به روی مهاجران و پناهجویان غیرقانونی باز نگذاشته است. ایران، کشوری با منابع محدود است که به سختی، کفاف شهروندان ایرانی و مهاجران قانونی را میدهد. با این حال، شاهد کمال بی توجهی به بحران مهاجران غیرقانونی در آن هستیم.
در انتها، آرزو میکنیم که کابوس بحرانهای متوالی در کشور همسایه و همفرهنگ، افغانستان نیز به زودی پایان یافته و دوباره پذیرای مهاجران اجباریاش باشد.