اقتصاد۲۴-فرشید شکرخدایی، درباره سرانجام تعادلبخشی آبهای زیرزمینی با توجه به تداوم حفر چاه در بسیاری از نقاط کشور اظهار داشت: ما در برنامههای توسعه دو برنامه کلان نوشتهایم که همدیگر را نقض میکنند، سالها متخصصین در این زمینه تذکر دادهاند، اما در برنامه هفتم توسعه همچنان این موضوعات مطرح است، از طرفی روی خودکفایی در برخی اقلام کشاورزی تاکید داریم و از سوی دیگر صیانت از منابع آب هم جزء اهداف است، در حالی که این دو همزمان ممکن نیست، نمیتوان هم کشاورزی را توسعه داد و هم دریاچه ارومیه را حفظ کرد، این چالشی است که به نظر میرسد کسانی که در سطح کلان برنامهریزی میکنند، باید مدنظر قرار گیرد.
وی افزود: موضوع آمایش سرزمین، الگوی کشت استاندرارد و مصرف آب در اقلیمهای مختلف کشور باید در برنامه دیده شود، ما هنوز هم در خوزستان و اصفهان که چالش آبی دارند، کشت برنج داریم. درواقع چالش اصلی ما نشات گرفته از تعاریف حوزه مالکیت آب است، چالش ما زمانی شروع شد که وزارت نیرو متولی و مدیر منابع آب کشور شد، قبل از آن منابع آبی توسط مردم اداره میشد و هیچوقت در طول تاریخ ایران قناتها و تقسیم آب دست دولت و حاکمیت نبود بلکه بدست مردم اداره میشد و این یک پایداری را در منابع آب ایجاد میکرد، بعد از اینکه وزارت نیرو متولی شد اینگونه تصور شد که آب متعلق به دولت است و باید برنامهریزی کند و، چون مالکیت آب بدست دولت افتاد، با آرزوهای طول و دراز دولتمردان قبل و بعد انقلاب اینگونه شد که توسعه بیرویه و نامتناسب الگوی کشور را داشته باشیم و بعد هم در زمان دولت آقای احمدینژاد مجوزهای زیاد حفر چاهها را شاهد بودیم.
کارشناس حوزه توسعه پایدار آب تاکید کرد: اکنون باید یک تصمیم استراتژیک را در زمینه الگوی کشت و آمایش سرزمین بگیریم و بدانیم این اقلیم با این اوضاع منابع آبی امکان خودکفایی در اقلامی مثل ذرت و حتی گندم را به ما نخواهد داد، دستیابی به این آرزو که خودمان را از واردات محصولات پرمصرف کشاورزی مثل سویا گندم و برنج بینیاز کنیم دور و نشدنی است، نمیشود خودکفایی کشاورزی داشته باشیم و همزمان از منابع آبی هم صیانت کنیم. تا وقتی دولتمردان و سیاستگذاران در برنامههای توسعهای قانع نشوند این ماجرا ادامه دارد در برنامه هفتم توسعه هم همین روال است یعنی از یک سو روی خودکفایی غذایی و از سوی دیگر روی صیانت از منابع آبی تاکید شده در حالی که این دو همدیگر را ساپورت نمیکنند و درواقع این مشکل اصلی کشور است.
بیشتر بخوانید:شرایط آبی کشور ترسناک و شکننده است
وی در ادامه درباره سرنوشت تامین آب در تهران نیز گفت: منابع آب تهران برای این جمعیت عظیم آماده و برنامهریزی نشده است، ماکزیمم جمعیتی که در برنامههای توسعهای قبل از انقلاب برای تهران پیشبینی شده بود ۴ تا ۵ میلیون نفر بوده است، اگر در نهایت همه آبهای جاری اطراف را هم به تهران متنقل کنیم، همچنان هر سال تنش بیشتر خواهد شد و در نهایت مهاجرت معکوس خواهیم داشت، تهران این ظرفیت را ندارد که دوباره جمعیت جدید را بپذیرد و احتمالا در طول زمان چالش و کمبود خواهیم داشت، زیرا منابع پایدار آب در منطقه وجود ندارد.
عضو هیات نمایندگان اتاق بازرگانی خاطرنشان کرد: همانگونه که پیشبینی شده تهران گنجایش مصرف بیشتر از این را ندارد، در آینده در موضوع آمایش سرزمین بسیار جدی خواهد بود مثلا لرستان و چهار محال و بختیاری بعد از گیلان و مازندران استانهای پربارش کشور هستند، اما نه به لحاظ کشاورزی و نه صنعتی توسعه نیافتهاند، در مقابل در استانهایی مثل یزد و کرمان و اصفهان باوجود کمآبی صنعت به میزان زیادی توسعه یافته است، بنابراین در موضوع آمایش سرزمین باید تلاش کنیم اکوسیستم زاگرس را به عنوان منطقهای که آب به میزان کافی در اختیار دارد؛ در نظر بگیریم. باید توجه کنیم که و خوزستان به عنوان قطب کشاورزی خاورمیانه بوده و هست، به عبارت دیگر تا نگرشها نسبت به اقلیم عوض نشود و تلاش نکنیم در اقلیمهای پربارش صنایع و کشاورزی را مستقر کنیم همچنان این چالش وجود دارد.