اقتصاد۲۴- وقتی صحبت از کمیته انضباطی میشود، همه یاد عبدالرحمن شاهحسینی میافتند؛ مرد خبرساز کمیته انضباطی که در دهه ۸۰ ریاست این کمیته را بر عهده داشت و با اینکه سالهاست از فوتبال دور شده، ولی با احکام سنگین و سختگیرانهاش در ذهن فوتبالیها مانده است. خیلیها هم شاهحسینی را با منشور اخلاقی به یاد میآورند؛ قانون جنجالی که او سفت و سخت مخالفش بود و میگوید پس از آن، دشمنان زیادی پیدا کرد.
کسر امتیاز از سپاهان در ماجرای سرباز احمدی، محرومیت علی دایی و ماجرای عماد رضا از جمله مهمترین رایهای دوران ریاست شاهحسینی است که خودش اعتقاد دارد اسامی تیمها و افراد هرگز برای او اهمیتی نداشته و فقط و فقط عدالت را در نظر داشته است. اتفاقی که در سالهای اخیر و پس از خروج شاهحسینی از فدراسیون فوتبال خلاف آن رخ داده و نتیجهاش هم جنجالها و اتفاقات مختلف لیگ برتر است.
شاهحسینی که میتوان لقب جعبهسیاه فوتبال ایران را به او داد، مانند خیلیهای دیگر معتقد است از فوتبال ایران تنها یک ویرانه باقی مانده و تا وقتی این مدیران سر کار هستند، نمیخواهد به فوتبال برگردد. رئیس اسبق کمیته انضباطی اخیرا مهمان کافه خبر بود و در خصوص دوران حضورش در فوتبال و اتفاقات سالهای اخیر فدراسیون صحبت کرد.
شما چطور وارد فوتبال شدید و اصلا چه شد که گذرتان به فوتبال افتاد؟
من در نوجوانی فوتبال بازی میکردم و در تیمهای ردههای پایه حضور داشتم. در تیم نیروهای مسلح بودم و در شهر خودمان هم عضو تیم هما و ابومسلم بودم. وقتی سال ۱۳۵۵ برای ادامه تحصیل به تهران آمدم هم، چون علاقه داشتم به فوتبال ادامه دادم و یکی از مشتریان پر و پا قرص امجدیه بودم و بازیها را نگاه میکردم.
کدام بازیها را از نزدیک دیدید؟
خیلی از بازیها را دیدم و همه قسمتهای امجدیه را بلدم و میتوانم روی کاغذ به شما بگویم در هر قسمت چه گروهی مینشستند. الان حدود ۳۰ سال است که در امجدیه مسابقه برگزار نمیشود، ولی من هنوز میتوانم به شما بگویم که استقلالیها، پرسپولیسیها و بقیه کجا مینشستند.
شما کجا مینشستید؟
من در ضلع جنوب شرقی مینشستم و آنجا کسانی بودند که بیشتر فوتبال نگاه میکردند و ساکتتر بودند.
طرفدار کدام تیم بودید؟
تا سوم دبیرستان طرفدار یک تیم بودم، ولی بعد دیگر کنار گذاشتم و وقتی وارد تشکیلات فوتبال شدم اصلا طرفداری نکردم.
استقلالی بودید؟
اصلا نمیگویم و حتی آقای فردوسیپور هم نتوانست از زیر زبانم بیرون بکشد.
بعد چگونه به فوتبال وارد شدید؟
من وقتی درسم را تمام کردم، وارد دادگستری شدم. یک روزی به جایگاه ویژه امجدیه دعوت شدم و تیمسار نوآموز، رئیس فدراسیون فوتبال هم حضور داشت که من را به ایشان معرفی کردند. به ایشان گفتند میتوانید از من در فوتبال استفاده کنید که فوتبالی است و رشتهاش هم مرتبط است. فیفا هم بعدا این را در اساسنامه آورد. آشنایی من و آقای نوآموز از آنجا آغاز شد و هنوز ادامه دارد. بعد از من پرسید شما کجا میتوانید به ما کمک کنید؟ به گفتم علاقه دارم در هر رشتهای از صفر شروع کنم. بعد در امجدیه جلسه گذاشتیم و آقای نوآموز برای من حکم ناظر لیگ قدس را زد. لیگ قدس هم استانی بود و از آنجا وارد فوتبال شدم. بعد از دوره آقای نوآموز، در زمان امیر عابدینی من را به عنوان مشاور حقوقی فدراسیون فوتبال انتخاب کرد. البته قبل از این حکم آقای عابدینی در مقطع کوتاهی هم رئیس کمیته انضباطی هیئت فوتبال استان تهران بودم.
تشکیلات کمیته انضباطی از چه زمانی در فدراسیون شروع شد؟
کمیته انضباطی به قبل از انقلاب میگردد. آقای امیرعراقی که از قاضیهای برجسته و قدیمی دیوان عالی کشور بود و خودش در تیم شاهین بازی میکرد. از آن زمان را من یادم است که رئیس کمیته انضباطی بود. همیشه این کمیته بوده و در دورههای مختلف نوسان داشته و با حضور رسانهها برجسته شد. زمانی که من در هیئت فوتبال تهران بودم، آقای علی کاظمی رئیس بود و بعد امیر عابدینی حکم مشاور حقوقی فدراسیون را زد. آنجا یک مدتی کار کردیم و بعد از چند ماه عضو کمیته انضباطی شدم که رئیس هم آقای حداد از قاضیهای دادگستری بود. بعد داریوش مصطفوی رئیس فدراسیون شد و از من شخصا برای ریاست کمیته انضباطی دعوت کرد. حدود سال ۱۳۷۱ بود. من هم گفتم نفراتم را باید خودم قبول داشته باشم. آن موقع آقای دانشور که بعدا دبیرکل فدراسیون بود به همراه امیرحسین فتحی که مدیرعامل استقلال شد، حضور داشتند. وقتی من استعفا دادم، یک مدت دانشور و بعد فتحی رئیس شدند.
چرا استعفا دادید؟
من هیچوقت خودم را قضاوت نکردم و همیشه گذاشتم دیگران درباره عملکردم نظر بدهند. در تیم پاس یک بازیکنی به نام محسن گروسی بود که تخلفی انجام داد. من هم با خیلی از بازیکنان رفاقت داشتم، ولی موقعی که پرونده تشکیل میشد، باور نمیکردند چنین حکمهای شدیدی بدهم. من محسن گروسی را ۲ جلسه محروم کردم. زمانی که یک جلسه از محرومیتش گذشته بود، یکی از خبرنگاران از هفتهنامه هدف به من زنگ زد که مگر گروسی محروم نیست، پس چرا الان که پاس در امجدیه بازی دارد، او همراه تیم گرم میکند و در ترکیب است؟ من سریع به امجدیه رفتم که ببینم چه خبر است. آن موقع هم نظام حقوقی الان نبود و رای کمیته انضباطی باید اجرا میشد، ولی ترمزهای رای در قوانین مشخص نبود. سردار ابوالفتحی که شهید شد و تیمسار ملاحی هم حضور داشتند و من گفتم بازی را ۳ – هیچ میکنم که آنها گفتند ما قانونی کار کردهایم و رئیس فدراسیون یک جلسه را دستور داده و بخشیده است. هیچ مانعی در مقررات وجود نداشت. من همان موقع به مصطفوی زنگ زدم که فوتبال به هم میریزد. ایشان در بحث فوتبالی خیلی تخصص داشت، ولی در حواشی گاهی کم میآورد. گفت تشخیص دادم این کار را کنم و من هم یک نامه به آقای هاشمیطبا، رئیس وقت سازمان تربیتبدنی نوشتم و استعفا دادم. او هم به من زنگ زد که بمان و کار کن. ۲ بار روسای سازمان تربیتبدنی با من تماس گرفتهاند که یکی هاشمیطبا بود و دیگری زمان محمد علیآبادی رخ داد. من هم گفتم این شکلی نمیتوان کار کرد و کسی که با این خصوصیات باشد، زیاد پیدا میشود. من استعفا دادم و ۷-۸ سالی نبودم. یک روز تیم ۳ نفرهای را آقای دادکان فرستاد که علی کاظمی هم بود و آنجا برگشتم.
در زمان صفایی فراهانی بحثی درباره بازگشت شما نشد؟
یک روز آقای دکتر خبیری، دبیر فدراسیون صفیزاده به من زنگ زد که انسال باسواد و علمی بود و در فوتبال با ما رفیق شد. به من گفت ما در مپنا که صفایی فراهانی ریاست آنجا را بر عهده داشت، یک جلسه داشتیم و ایشان گفته من یک رئیس کمیته انضباطی شجاع و نترس میخواهم و من شما را معرفی کردم. صفایی فراهانی گفت با من یک جلسه بگذارد. من آن زمان رئیس دادگاه یکی از حوزههای اطراف تهران بودم. گفتند ایشان نظام فدراسیون را میچیند و میخواهد سریع این موضوع مشخص شود. من قبل از ساعت اداری و صبح خیلی زود ساعت ۶:۳۰ به مپنا رفتم. در این جلسه حتی ابلاغیه من هم نوشته شده و آماده بود که همان جا امضا شود. آقای خبیری من را میشناخت و میدانست حرفم را میزنم و از قبل هم گفت خواهش میکنم خیلی بحثی نکن. من گفتم جنگ اول به از صلح آخر. تشخیص خود من از حرفهای صفایی این بود که مدیری بسیار قوی است. من فقط ۲ جمله به او گفتم که اگر میپذیری باهم کار کنیم. به ایشان گفتم که من ۲ شرط دارم که هزینه مالی ندارد. یک اینکه مستقل باشم و در کنار این استقلال، از لحاظ سلسهمراتب میدانم زیرمجموعه فدراسیون است، اما در کارم اجازه دخالت به هیچکس نمیدهم و شما نمیتوانی به من بگویی چیکار کنم. من حقوق هم نمیخواهم و شرط دوم اینکه برای اجرای آرا ضمانت بگذاریم وگرنه یک عمل لغو است. احساس کردم کمی به صفایی فراهانی برخورد. من رفتم و قرار شد خبر بدهند. در راه که بودم خبیری به من زنگ زد چرا این را گفتی، ولی من گفتم نه تخصص من است و اگر فردا پروندهای بیاید و رئیس جمهور زنگ بزند هم من قبول نمیکنم و دعوا میشود. خلاصه قسمت نشد آن زمان با صفایی فراهانی کار کنم و شخص دیگری را انتخاب کردند. خیلی از مدیران فوتبالی به من گفتهاند زمان صفایی فراهانی جای تو در فوتبال خالی بود و خیلی به درد ایشان میخوردی. ایشان وقتی تیم ملی را به آمریکا برد، در فرودگاه میخواستند انگشتنگاری کنند و او تصمیم گرفت تیم را برگرداند که آنها کوتاه آمدند. علم مدیریت و استعداد ذاتی ایشان جواب میداد.
بعدا حسرت این را نخوردید که با او کار نکردید؟
دیگران این حرفها را زدند. بعدا خب کسانی که مستقیم با صفایی فراهانی کار کرده بودند از مدیریت ایشان تعریف کردند و گفتند نوع عملکرد من به فدراسیون او میخورد. هر چند بعدا زمان دادکان هم این شرایط بود و دوران خوبی داشتیم. دادکان هم با صفایی فراهانی کار کرده بود و رئیس سازمان لیگ بود. به نظر من خصیصههای صفایی فراهانی را در دادکان هم دیدم. من زمان دادکان ابتدا عضو کمیته انضباطی و بعد دبیر شورای عالی انضباطی بودم. در فدراسیون آقای دادکان، ۳ رئیس فدراسیون قبلی هم حضور داشتند. آقای نوآموز نایب رئیس اول بود، آقای پهلوان دبیر بود و دادکان هم حضور داشت. آن موقع به جای کمیته استیناف، شورای عالی انضباطی داشتیم. خود آقای نوآموز که دبیر شورای عالی انضباطی بود، نامه نوشت که شاهحسینی باید به جای من بیاید. دوران خیلی خوبی با دادکان داشتیم و جلوی دخالتهای بیرونی میایستاد. پای نیرویی که کار میکرد میایستاد و با نیروی ضعیفش برخورد میکرد. یک بار یکی از نمایندگان مجلس که از شهری بود که تیمش پرهوادار است، در اعتراض به حکم ما نامه زد. دادکان چنان جوابی داد و اجازه دخالت نداد. در هیئت رئیسه دادکان چند آدم سیاسی بودند، ولی عیبی ندارد که از موقعیت آنها به نفع فوتبال استفاده شود، ولی عنان کار دست خودش بود. برای همین است که زبان دادکان باز است و راحت صحبت میکند، چون جیبش واقعا در فوتبال دوخته بود. بعضیها به شوخی میگفتند طرف جیبش را دوخته، ولی حساب بانکی را باز گذاشته، ولی دادکان به معنای واقعی کلمه جیبش را دوخته بود. دادکان خصوصیات صفایی فراهانی را داشت و حتی از او برتر بود. چون از جنس فوتبال بود. انسان معتقدی بود و همه در اردوها این پایبندی را دیدند. انسان علمی و دانشگاهی بود و حتی خصیصههایی بالاتر از صفایی فرهانی داشت که حیف شد. بعد از دادکان هم کمیته انتقالی آمد و فوتبال تعلیق شد. کیومرث هاشمی و خبیری و رغبتی و غفاری از طرف فیفا عضو کمیته انتقالی شدند و سرپرست هم کیومرث هاشمی بود و امیدوارم در ورزش عاقبت بهخیر شود. خود کمیته انتقالی قبل از حضور هاشمی داشت چیدمانهای داخل فدراسیون را درست میکرد که باز تاریخ تکرار شد. یک روزی من محل کارم بودم که آقای خبیری زنگ که ما الان در جلسه کمیته انتقالی هستیم و صحبت دبیرکل شده و تصمیم داریم شما را بگذاریم. گفتم همین جا پاسخم منفی است، چون دبیرکل باید از صبح تا آخر شب در فدراسیون حضور داشته باشد و من قاضی دادگستری هستم و نمیتوانم. دوما هم من معتقدم صلاحیت این کار را ندارم. بعد فردی که اکنون هم در فدراسیون هست را گذاشتند.
بعد هم نوبت به علی کفاشیان رسید که رئیس فدراسیون شود.
من ۶ ماه با او کار کردم و آدم سالم و پاکی بود، ولی چند عیب بزرگ داشت. همه چیز را به شوخی میگرفت و ما مهمترین مسائل را مطرح میکردیم و میخندید. من یک معاونی داشتم، آقای دکتر محدثی که کتاب نوشته و رئیس مجتمع قضایی صدر بود. تنها کسی است که درباره شرط فعل کتاب نوشته و یک روز واقعا عصبانی شد گفت ما را مسخره کرده، ما درباره مسائل حقوقی اساسی فوتبال حرف میزنیم و او میخندد. ایراد بعدی اینکه خیلی از بالادستیها حرفشنوی داشت. یک روز برنامه آقای شفیع من در استدیو بودم و ایشان پشت خط بود، گفتم من ۵ کمیته را اسم میبرم و میدانم کی گفته این افراد را انتخاب کنی که از بحث فرار کرد. بعد از ۶ ماه سر یک پرونده استعفا دادم. یک ماه هم به من زنگ میزد که برگرد.
با علی کفاشیان که حرف میزدیم، میگفت اگر نمیخندیدم نمیتوانستم فوتبال را مدیریت کنم و استراتژیاش بود!
بالاخره هر کسی نظری دارد، ولی فکر نکنم تاکتیکش بوده است. عادل فردوسیپور در یک برنامه گفت شما اختیار یک لیوان را نداشتید. این جملهاش از نظر مدیریتی و اینکه مستقل نبود، خیلی معنا داشت. میخواست بگوید خودت نیستی و دیگران به تو دیکته میکنند. من او را از نظر شخصیتی و انسانی خیلی دوست دارم و انسان پاکدستی هم بود.
بیشتر بخوانید: از همجنسگرایی تا شرطبندی در فوتبال ایران +فیلم
با او چالشهای زیادی داشتید؟
بله. مثلا یک رای را فهمیدم از بالا گفتهاند و در نهایت به کمیته استیناف برد.
کدام رای بود؟
رای سپاهان و رای پرونده علی دایی بود. علی دایی در بازی با استقلال با فکری و اکبرپور و ... درگیر شده بود و من همه را محروم کرده بودم.
سر آن حکم خیلی تهدید شدید؟
علی دایی برند فوتبال ایران است و من قسم میخورم نقشی در آن تهدیدها و آجری که سمت ماشین من پرتاب شد نداشت و روح او هم از ماجرا بیخبر بود. این کار آدمهای تندرو و کاسه داغتر از آش بود.
دیگر با علی دایی صحبتی نکردید؟ ناراحت بود؟
بعدا هم را دیدیم، ولی خیلی صحبتی درباره رای نکردیم. یک روز تلفنی باهم صحبت میکردیم و یکی از دوستان ما مهمان علی دایی بود که حرف من شده و تماس گرفت که یک روز پیش علی دایی بروم که بعد ۴ سال فرصت نشده است. تصمیم دارم یک روز خصوصی با علی دایی رخ به رخ صحبت کنیم و مطمئنم او هم به خیلی مسائل رسیده که اگر کسی در فوتبال وظیفهاش را انجام ندهد، هرج و مرج میشود. مخصوصا در بحث قضایی باشد. باید یک سری مسائل را به خودش هم بگویم، چون مصاحبه من را درباره تهدیدها شنیده است، ولی باید بگویم روح او خبر نداشت و شخصیت دایی برتر از این صحبتهاست.
یادم هست که میگفت اصلا شاهحسینی کیست که من را محروم کرده!
من فوری رای میدادم که کسی فرصت رایزنی نداشته باشد و مدیران نتوانند کاری کنند. بعد از آن جلسه کمیته انضباطی، هنوز دور نشده بود رای را دادم. داوود عابدی از شبکه خبر بلافاصله بعد رای من سراغ علی دایی رفت و گفت خبر داری این حکم را دادهاند؟ فکر کنم ۲ جلسه محرومیت و جریمه نقدی بود. به نظر من بعضی جاها رسانهها نباید سراغ مربیان بروند. مثلا اگر تیم در یک بازی جنجالی باخته باشد و حرفهایی بزند. او هم در آنجا گفت شاهحسینی کیست که من را محروم کرده است. مجری شبکه خبر بلافاصله پیش من آمد و گفت دایی این را گفته و پاسخ شما چیست؟ گفتم شاهحسینی هیچکس نیست، تشکیلات قضایی در فوتبال است که علی دایی را محروم کرده است.
هیچ وقت این اسامی برای شما در حکمهایی که داده اید مهم بوده اند؟
اصلا.
مثلا محرومیت سه جلسهای را دو جلسه کنید.
ببینید سابقه اشخاص برایم مهم بوده است. اگر یکی در فوتبال مشهور به تخلف باشد با آن کسی که یک بار تخلف کرده فرق میکند. عدالت این را میگوید.
الان به نظر شرایط خیلی بهتر شده. بعد از هر حکمی انتهایش میشود چند اعتراض در فضای مجازی، اما قبلا هواداران میآمدند دم در فدراسیون اعتراض میکردند.
قضاوت اگر توام با عدالت باشد دوست و دشمن آن را میپذیرند. یعنی شمایی که حکم علیه ات صادر شده میپذیری که این لیوان را شکستهای و باید خسارتش را بدهی. من از چراغ قرمز عبور میکنم باید جریمه اش را بدهم، اما اگر من این استکان را بشکنم و یک جلسه محروم شود، ولی شما بشکنید و سه جلسه محروم شوید این یعنی ظلم. یعنی بی عدالتی. من این را در قضاوت هایم در دادگستری هم امتحان کردم. در فوتبال هم همین طور. به نظرم اگر کسی رای عادلانه بدهد مردم هم میفهمند و هم آن کانالهایی هم که وابستگی دارند.
هیچ وقت خودتان حکمی دادید که پشیمان شوید؟
به جرات میگویم که هیچ حکمی نبوده است. همیشه اول بررسی کامل کرده ام و سعی کرده ام به عدالت نزدیک باشد. انسان هم اشتباه میکند. یک بار یک رای دادم و هشت نفر را محروم کردم. بعد از صدور حکم یک بنده خدایی از نوشهر آمد و گفت ما یک فیلم داریم که نشان میدهد در آن درگیری یکی از افراد نقش اصلی نداشته است. من فیلم را دیدم و آن شب اصلا نخوابیدم. دیگر نمیشد رای را تغییر داد، اما فردا مصاحبه کردم و به اشتباهم اعتراف کردم. حکم را ارجاع دادیم به مراجع بالاتر و آنها رای نهایی را صادر کردند.
خیلیها به شما معترض بودند که چرا احکام را اینقدر سریع میدهید.
سریع رای میدهم تا کسی جرات نکند به من سفارشی چیزی کند. علی آبادی معاون رییس جمهور بارها به من میگفت که برای بعضی از حکمهایی که میدهم از طرف ریاست جمهوری او را تحت فشار میگذارند. روش من این بود.
یعنی میرفتند از طریق رییس جمهور سفارش میکردند؟
غیر مستقیم میرفتند و مقامات بالاتر را میدیدند، اما باز هم به بن بست میخوردند.
سنگینترین حکمی که داده اید کدام بوده است؟
من ۲ تا پرونده مهم داشتم. خدا آقای شفیع را رحمت کند. یک بار ایشان سوال کرد که حکمهای فوتبالی سختتر است یا حکمهای دادگستری. با قاطعیت گفتم حکمهای دادگستری. اینجا فوتبال است و همه چیز با فوتبال سر و کار دارد، اما در دادگستری به این شکل نیست و گاهی با جان مردم سر و کار دارد. با این حال در فوتبال هم پرونده سخت و سنگین زیاد داشتیم. یکی از آنها پرونده سرباز احمدی بود که تا به حال نمونه اش را نداشتیم یکی هم پرونده عماد رضا که از لحاظ تخصصی که خیلی کار برد. فیلمهای آن اتفاق را بارها و بارها دیدم از جاها و زوایای مختلف. آنچه مسلم بود این بود که ایشان از طرف تیفوسیهای سپاهان آسیب دیده بود. رای آن پرونده خیلی سنگین بود، اما آقایان آمدند و رای را کم کردند.
آن رای سرنوشت قهرمان را عوض نکرد؟
اگر بخواهید در قضاوت به این چیزها نگاه نکنید اصلا نمیتوانید رای بدهید. مگر شما میدانستید در پایان فصل کدام تیم قهرمان میشود؟ اگر پرسپولیس دو تا باخت میداد چه اتفاقی میافتاد؟ کسی چیزی نمیدانست. اگر در قضاوت به جدول نگاه کنی کلاهت پس معرکه است. باورتان نمیشود ما تعمدا اصلا جدول را نگاه نمیکردیم. پرونده معروف مار هم بود که آن هم عجیب بود.
همان که در شیراز اتفاق افتاد؟
هفت - هشت دقیقه مانده بود به پایان بازی که برق ورزشگاه رفت. گفتند یک مار رفته روی سیم و برق ورزشگاه قطع شده است. برای آن پرونده هم کارشناسی زیادی شد. در ماجرای پرونده عماد رضا ما مجبور شدیم زبدهترین کارشناسهای خط را بیاوریم. باید برای ما محرز میشد که آن امضا برای عماد رضا است یا خیر؟ ادعای سپاهانیها این بود که عماد رضا پس از امضای قرارداد با آنها همان شب از ایران خارج شده است و ما هم استعلام گرفتیم و دیدیم که درست است. بعد از یک هفته بررسی مشخص شد که آن امضا منتسب به عماد رضا بوده است.
چه سر و صدایی هم به راه افتاد آن زمان.
خیلی. پرسپولیسیها علیه ما شدند. همیشه آن کسی که از حکم متضرر است معترض میشود. ما همه چیزمان شفاف بود و آن زمان هم اطلاع رسانی کردیم. تمام تلاشم این بود که رایهای جنجال برانگیز را خودم درباره اش توضیح بدهم.
رای عجیب و غریب هم داده اید؟
از چه نظر؟
مثلا برای ژل زدن و تل زدن و ... یا عکس گرفتن مهدی رحمتی با یک خانم خارجی.
شما میخواهید وارد منشور اخلاقی شوید. من شما را ارجاع میدهم به برنامه فردوسی پور که با حضور من و سردار عزیز محمدی برگزار شد و من مخالف صددرصد آن منشور بودم!
یعنی نقشی در آن نداشتید؟
اصلا من مخالف بودم. یک تنه هم مقابل آن ایستادم. من حرفم این بود که قانون ما این همه سخت گیری ندارد و این دیگر چه منشوری است؟ در راس آن منشور اخلاقی تاج و عزیزمحمدی و علیپور بودند. البته حالا به هر کدام شان بگویید که گردن نمیگیرند!
آن منشور پر از ایراد بود درست است؟
اصلا عجیب و غریب بود. شما فکر کنید یک نفر مثل من مینشست پشت میز و از فلانی خوشش نمیآمد و حکم میداد. چرا؟ چون مثلا از شلوار یک بنده خدایی خوشم نمیآمد! منشور اخلاقی را باید همه یک بار مطالعه کنند. اینقدر آن مقررات کلی بود که به جرات میتوانم بگویم هر کدام شان یک چیز میگفتند. یک موقع شما میآیی درباره پرونده عماد رضا سوال میکنی و میگویی چرا آن رای را دادی و من با استدلال به شما میگویم که بر این اساس، بر این اساس و بر این اساس. من نشستم پشت میز و از فلانی خوشم نمیآمد و بگویم از شلوار تو خوشم نمیآید. منشور اخلاقی را همه باید بخوانند. واقعا فاجعه بود.
ف- کهای معروف چی؟
آن هم در همین منشور اخلاقی بودند. پرونده انضباطی نداشتند که محروم کنند و پرونده شان همین منشور اخلاقی بود. انقدر این مقرررات کلی بود به جرات میتوانم بگویم هر چیزی دلشان میخواست میگفتند. ببینید یک موقع شما میگویی چرونده عماد رضا را رای دادی دلایلش چه بود؟ من میآیم و توضیح میدادم، اما این اضلا نامشص بود.
نظر شما درباره برکناری عزیزی خادم چیست؟
برکناری ایشان طبق اساسنامهای که بعدا اصلاح شد قانونی بود، اما اینکه بتوانند ایشان را بدون دلیل برکنار کنند خیر!
یعنی غیرقانونی بود؟
برکناری عزیزی خادم باید یک دلیل روشن داشت. باید به مجمع میرفت و اگر آنجا رای میآورد همه چیز خوب بود، ولی به نظرم یک جریانی بود و اگر از من سوال کنید که چه کسی مقصر بود میگویم خود عزیزی خادم!
چطور؟
عزیزی خادم اگر اساسنامه خودش را اجرا میکرد و تخلفات را انجام نمیداد شاید حالا رییس فدراسیون بود. من اولین بار است که این موضوع را مطرح میکنم. پروسه برکناری خادم قانونی بود، اما بدون دلیل نمیتوانستند. یک تئوریسینهایی در فوتبال هستند که خیلی خوب همه چیز را کنار هم میچینند. قبل از مجمع آمده بودند و ایشان را در کمیته اخلاق محروم کردند که به مجمع نرسد، چرا؟ چون اگر به مجمع میرفت این رای شکسته میشد. این اتفاقات فقط در فوتبال ما میافتد. من اگر عزیزی خادم را ببینم به او میگویم که تو به دست کسانی برکنار شدی که خودت آنها را آورده بودی!
شما میخواستید از اشتباه عزیزی خادم در برکنار خودش حرف بزنید.
بله! اساسنامهای در زمان ایشان تایید شد که یک سری افراد باید به مجمع معرفی میشدند تا مجمع به آنها رای بدهد. قبلا تایید صلاحیت افراد را در هیات رییسه تصویب میکردند، اما در اساسنامه آنها به این شکل نبود حالا اشکال کار کجا بود؟ عزیزی خادم باید همه افرادی که با آنها کار میکرد را عزل میکرد و دوباره در مجمع رای میگرفت که این کار را انجام نداد. این اشتباه وحشتناکی بود که او انجام داد. او بر خلاف اساسنامه کار کرد و کارمندانش غیر قانونی در فدراسیون کار میکردند. عزیزی خادم به دست قانونی که خودش گذاشته بود برکنار شد.
بعد از عزیزی خادم هم خیلی راحت اسکوچیچ را برکنار کردند.
من یک روز به صورت اتفاقی، آقای محمدی که جایگزین جادوانی شده بود را دیدم. گفتم آه اسکوچیچ دامن فوتبال ایران را میگیرد. او در بدترین شرایط به کمک فوتبال ایران آمد، اما به بدترین شکل با او خداحافظی کردند. من حتی به میرشاد ماجدی هم گفتم که او گفت امضایش پای آن تصمیم نبوده است. در هر صورت اسکوچیچ رفت و کی روش را جانشینش کردند. آن آدمها که به ماندن اسکوچیچ رای داده بودند چطور با اضافه شدن تاج و ساکت و قنبرزاده پای حرف شان نایستادند؟ آنها استقلال رای نداشند.
شما مخالف کی روش بودید؟
بله. ایشان از لحاظ نظم و دیسیپلین عالی بودند، اما از لحاظ فنی با او به کجا رسیدیم؟
خیلیها میگویند صعود به جام جهانی و ...
ببخشید! عمه من هم میتوانست این تیم را به جام جهانی ببرد. من برای این حرفم دلیل دارم. یک زمانی از دو تا قاره فقط یک تیم به جام جهانی میرفت و آن تیم ایران بود که راهی جام جهانی آرژانتین شد. ما باید همه تیمهای آسیایی را میبردیم و سپس به دیدار نماینده قاره دیگر میرفتیم. الان که راحت شده است. شما دیدید که تیم ملی با کی روش بدترین نتایج را در جام جهانی گرفت.
چه تضمینی وجود داشت که با ماندن اسکوچیچ نتایج بهتری میگرفتیم؟
از این بدتر که نمیشد. به نظر من قطریها خیلی باهوش بودند که کی روش را قبل از جام ملتها برکنار کردند. فوتبال ما به اسکوچیچ ظلم کرد.
در زمان عزیزی خادم و اسکوچیچ خیلی بحث جادو و جنبل مطرح شده بود.
من هم شنیده بودم.
در زمان شما پروندهای با این مضمون زیر دست شما آمده بود درست است؟
یک بار یک پرونده آمد که یک کارهایی درون دروازه کرده بودند، اما من در تلویزیون اعلام کردم که بحث معجزه و سحر و اینها در دین ما هم وجود دارد و نباید اینها را با مسائل جادوگری قاطی کرد. آقایان اگر اعتقاد به این کارها دارند خب قبل از جام ملتها بیاید یک کاری کنند تیم قهرمان شود. یا قبل از جام جهانی که بچهها هم زحمت نکشند و این همه تمرین کنند. اصلا شما اینها را رها کنید، یکی به من بگوید که پرونده ویلموتس به کجا رسید؟
اگر شاه حسینی بود واقعا این اتفاق میافتاد؟
شما مطمئن باشید که اگر من پستی داشتم، تمام این افرادی که این قراردادها را امضا کردهاند به تناسب اختیاراتشان محکومشان میکردم، ما در اساس نامه داریم، رئیس فدراسیون بالاترین مسئولیت را دارد، من اگر پستی داشتم کاری میکردم کل قرارداد ویلموتس را از جیبشان بدهند.
چنین توانایی را داشتید؟
رئیس فدراسیونها دو مسئولیت دارند، یکی مسئولیت مدنی، یک مسئولیت کیفری، مسئولیت مدنی میگوید اگر این فرد باعث خسارت به مجموعه شود باید جریمه شود و خسارت را جبران کند، ما این همه قانون داریم، در قوانین مسئولیت مدنی نیز داریم من نمیدانم وقتی پرونده تشکیل شده چطور کسی پیگیری نمیکند و هیچ خسارتی را از ایشان دریافت نکرده اند. بارها گفته ام بروید بپرسید که از قوه قضاییه چرا کسی به این پرونده رسیدگی نمیکند؟ آخرین بار ۱۰ ماه قبل فقط سخنگوی قوه قضاییه گفت این پرونده در جریان است.
پشتشان گرم نیست؟
من خبر ندارم، وقتی قراردادی را میبندید، مربی چه چیزی گیرش میآید؟ پول، در عوض باید تعهداتش را اجرا کند، البته باید قرارداد رقم معقولی را نیز داشته باشد. مثلا خودکار بیک وقتی همه جا ۵ هزار تومن است، یک مغازه به شما ۱۵ هزار تومن بدهد متعارفه؟ خیر. اول از همه مبلغ این قرارداد غیر متعارف بود، همه هم این را گفتند، بعدش از این قرارداد قرار بود منافعی به فوتبال ما برسد، آن هم با آن ۶۰ روزی که برای ما کار کرد چیزی به ما نرسید، پس چرا این پرونده شرایطش این طور شد؟ شما میدانید وقتی قراردادی بسته میشود وقتی بندها مشکل شرعی نداشته باشند همه لازم الاجرا هستند، چرا هیچ زمانت اجرایی در این قراردادها نبود؟ این را میخواهم بگویم وقتی قراردادی غلط نوشته شود، نتیجه اش این میشود که مربی که ۶۰ روز کار کرده این همه پول از فوتبال ما میبرد، حالا این وسط یکی مقصر است، ببخشید شما نمیتوانید رئیس اداره راه را بیاورید و بگویید مقصر است، کسانی مقصر هستند که این قرارداد را امضا کرده اند. شما که رسانهاید و بخشهای مختلفی دارید چرا پیگیری نمیکنید این اتفاق را؟ حالا که آن آقایانی که این قرارداد را امضا کردهاند جایزه هم گرفته اند! اگر بودم و اختیار قانونی داشتم میدیدید چکار میکردم.
حالا از نظر شما در پرونده کوروش کمپانی که ورزشکاران برای این شرکت تبلیغ کردند باید کسانی که تبلیغ کردند پول کردند را بدهند؟
نه! به این راحتی نمیتوان اظهار نظر کرد، کسی که به صورت مستقیم سبب تضرر به مردم شده باید خسارت را بدهد، در این پرونده هم هنوز رای صادر نشده و نمیتوان قطعی نظر داد. اگر قاضی خودش حکم بدهد که آنها سبب این قضیه بودند باید خسارت بدهند. در این موارد باید مراقب باشید آبروی افراد را نبرید، مثلا شما نگاه کنید طارمی تبلیغ نیرو موتور را کرده است. فردا مشکلی پیش بیاید باید یقه طارمی را بگیرند؟ من این استدلال را قبول ندارم. به نظر من کسی که بخواهد به خاطر بیرانوند سرمایهاش را از دست بدهد مشکل از خودش است. کنار تبلیغ عقل هم باید باشد. مثلا شما طرفدار آقای طارمی، او هم شرکتی را تبلیغ کرده است. اینکه شما بدانید فلان کمپانی بهتر از این شرکت است، باید به خاطر طارمی بروید شرکتی که تبلیغ کرده را بخرید؟ خیر باید انتخاب بهتر را داشته باشید! قطعا تاثیر تبلیغات را رد نمیکنم، ولی اثرش بالاتر از عقل انسان نیست. اگر هم کسی از روی بی عقلی کاری را بکند، باید تاوان آن را بدهد.
با مهدی تاج مشکل دارید؟
با خود مهدی تاج به عنوان یک انسان هیج مشکلی ندارم، حتی یک جایی من دیدم که به ایشان برخلاف مقررات در حال ظلم شدن است. خود من به صورت مستقیم با ایشان صحبت کردم و گفتم این کار خلاف قانون است حواست باشد. به نظر من بزرگترین عیبای گروه این است که تاب و مقاومت در مقابل انتقاد را ندارند، هر کس منتقد آنها باشد، آنها را از خودشان دور میکنند و اینکه شما هر کس را میخواهید قضاوت بکنید، به آرای ملت رجوع کنید و ببینید نظر اکثریت در مورد آن شخص چیست؟ این بهترین راه است. من فقط توصیه ام به آقای تاج این است که این دوران شما هم به سرعت باد میگذرد، انقدر آدمهایی بودند که آمدند و رفتند و این میز برایشان ابدی نشد.
شما قبول دارید از زمانی که عادل رفت دیگر کسی نبود که در این فوتبال حسابرسی کند؟
عادل از نظر من عادل بود، نترس بود، شجاع بود، وامدار کسی نبود، علم این کار را داشت، هیچ مشکل و اتهامی نداشت. اما متاسفانه برخی اتفاقات در کشور ما میافتد که بعدها در تاریخ شاید بشود فهمید چرا این اتفاق رخ داد. حق و نا حق را تاریخ تعیین خواهد کرد، اما چیزی که مسلم است یکی از بزرگترین خلاهای فوتبال ما عادل فردوسی پور است. اگر دلایلی دارد که عادل را برکنار کردند باید به مردم بگویند، نه اینکه هیچ کس هیچ چیزی نگوید و خود عادل هم نداند برای چه برکنار شده است. حالا این را به آقای تاج ربط میدهم، اگر آقای تاج اگر از روشهای مدیریتی اشباه خودش و سیم خاردارهایی که دورش کشیده است دست بر ندارد، خودش هم روزی قربانی خواهد شد. حداقلش این است که افرادی مثل خودش او را پایین خواهند کشید تا جایش را بگیرند.
اصلا حضور مهدی تاج در ریاست فدراسیون با وجود پرونده باز درست است؟
ببینید پرونده باز دلیل محرومیت ایشان نخواهد شد، نه برای ایشان بلکه برای هیچ کس، ولی در فوتبال ما پرونده باز قربانی گرفت. اگر دستوری در این مورد مبنی بر منع کار نباشد مشکلی برای حضور ایشان در فدراسیون نیست. در فیفا اینجور نیست و اگر کسی پرونده داشته باشد نمیتواند ریاست کند، ولی در قوانین ایران اینطور نیست. من این را میخواهم بگویم چرا شهره موسوی که پرونده باز داشت از کار برکنار شد، اما آقای تاج با این شرایط به ریاست رسیدند؟ اینجاست که عدالت زیر سوال میرود.
در مورد آقای کفاشیان میگفتند ایشان از بالا بسیار دستور پذیر بود، سر آمدن و رفتن آقای علی دایی ماجرا همین طور بود؟
من اینکه رفتن و آمدن آقای دایی با دستور بالا بوده را از مصاحبههای ایشان و رسانهها شنیدم. قضیه آقای احمدی نژاد و داستان رختکن که اخیرا آقای دایی بهزاد غلامپور را به شهادت گرفته، شما این سوال را خیلی شفاف باید از علی کفاشیان بپرسید.
خودش گردن نگرفت، ولی درباره برکناری دایی گفت از بالا دستور دادند.
خدا پدرش را بیامرزد، یعنی خودش نبوده دیگه، همه جای دنیا آوردن و بردن سرمربی کار فدراسیون است، اما اینجا خودشان اقرار کردند که کار کس دیگری بوده.
آمدنش چطور؟
نه آمدنش را میدانم گروهی با هم تصمیم گرفتند که او سر کار بیاید و اینکه آقای علی دایی سرمربی تیم ملی ایران شود واقعا چیز عجیبی نیست، مگه ما چندتا علی دایی داریم؟ من بارها که به سفرهای خارجی رفتن و زمانی که اسم فوتبال ایران میآمد همه از علی دایی حرف میزدند. این برای کشور ما افتخار است که ما متاسفانه به درستی از این سرمایه استفاده نکردیم. من علی دایی را از زمانی که بانک تجارت بازی میکرد میشناسم، افرادی مثل علی دایی، گوشت و پوست و استخانشان در فوتبال است. ببینید حالا به کجا رسیده که میگوید نمیخواهم در فوتبال باشم، مقصود آقای دایی این است که من در این فوتبال نمیخواهم باشم و کلمه این بسیار مهم است. مطمئن باش اگر فوتبالی همه چیزش سر جایش باشد و افرادی که اهلیت دارند روی کار باشند حتی نسبی نه مطلق، چرا علی دایی نباید جایی در این فوتبال داشته باشد؟ این چه سدی است که افرادی که مثل علی دایی که صلاحیت و اهلیت دارند در تصمیم گیری در مورد فوتبال ما هیچ جایی ندارند؟
کار مافیا نیست؟
۱۰۰درصد، من همیشه گفتم که آقایان بیایید مجمع را بزرگش کنید، هر چه این مجمع بزرگتر بشود، لابی در این مجمع کمتر میشود، مثلا حالا هیئت فوتبالها همه در این ۴ سال با ریاست فوتبال رابطه دارند، بعد از ان داوران و همین طور ادامه دارد و مشخص است که هر تصمیمی گرفته شود همه زیر نظر یک فرد خواهد بود. ما اصلا نمیگوییم این افراد نباشند، میگوییم این مجمع را بزرگ کنید تا افراد فوتبالی و داورانی که بعد از دوران حرفهایشان در خانه نشسته اند به حقشان برسند و در این مجمع حضور داشته باشند. آن هم با شرایط خاص نه اینکه هر کسی بتواند بیاید. ما زمانی که در مجلس بودیم پیگیر بزرگ کردن مجمع بودیم، اگر این مجمع درست شود اولا اینکه هر کسی جرات نمیکند کاندید رئیس فدراسیون شود، دوم اینکه اگر کسی از دل این مجمع در بیاید همه باید به او احترام بگذارند، دیگر کسی لابی نمیتواند بکند. زمانی که علی کریمی کاندیدا شد به نوعی شاید اعتراض به همین قضیه بود که من آمدم، ولی نمیگذارند فوتبالیها رئیس شوند. مثل روز روشن بود او انتخاب نخواهد شد. این اساسنامه این ترکیب مجمع، تا زمانی که همین طور باشد تا ۵۰ سال دیگر هم کسانی که حقشان باشد به حایگاهشان نخواهند رسید.
به نظرتان علی دایی با شخصیتی که دارد، میتواند رئیس فدراسیون خوبی شود؟
آقای علی دایی، همیشه گفته پدر خدابیامرزش به او وصیت کرده که وارد سیاست نشود، خب کنار کشیدن امثال علی دایی باعث آمدن افرادی میشود که اهلیت ندارند، اگر علی دایی و بسیاری از این دسته یک تشکلی برای خود تشکیل بدهند زور هیچ کس به آنها نخواهد رسید، خیلیها هستند البته از جنس فوتبال هستند و این افراد را قبول ندارند، اما با آنها همکاری میکنند که عیب بزرگی به حساب میاید، شما که قبولشان ندارید چطور با آنها کار میکنید؟ یک روز چندتا از بزرگان پیش من آمدند، آقای فرامرز ظلی که اخیرا در بیمارستان بودند، جعفر کاشانی و حمید شیرزادگان که فوت شده اند و همایون بهزادی به دادگستری آمدند تا من را ببینند. این افراد پیش من آمدند به آنها گفتم من بچه شما هستم، ولی شما قبول دارید کسانی که در این فوتبال آمدند دارند مدیریت میکنند را قبول نداریم؟ همه آنها گفتند بله ما قبول شان نداریم اینها اصلا از جنس فوتبال نیستند مال فوتبال نیستند. البته شاید برخی بگویند مدیریت خوب دلیل نمیشود که کسی فوتبالیست خوبی باشد و این هم بالاخره یک نظریه است، ولی نتیجه عملکرد که میتواند دلیلی برای مدیریت باشد که آن مدیریت درست بوده یا نبوده است. آن موقع زمان ریاست کفاشیان در فدراسیون بود بعد یکیشان را مثال زدم گفتم شما اگه این را قبول ندارید در دشت بهشت وقتی فدراسیون شما را به عنوان برگی از تاریخ فوتبال این مملکنت صدا میکند که مردم با شما قدیمیها خاطره دارند چرا آنجا میروید؟ خدا شاهد است الان برخی شان به رحمت خدا رفته اند و ما هم میرویم، ولی همه آنها به اتفاق قبول کردند و گفتند بله این درست است. یعنی حرف این است که شکاف و اختلاف بین خود فوتبالیها باعث رشد غیرفوتبالیها در مدیریت فوتبال شده است. روی این مسئله خیلی کار کنید من اعتقاد دارم فوتبالیها با هم نیستند من یک بار به یکی از بزرگان گفتم شما بیایید یک تشکل از مربیها و بازیکنان و سایرین که در قانون هم پیش بینی شده درست کنید. واقعا اگر کسی غیر حق آمد این کرسیها را گرفت، شما با آنها همکاری نکنید، ولی من همیشه این رو گفته ام شکاف و اختلاف بین خود این فوتبالیها و خواص باعث شده است که خیلی از آدمهایی که اهلیت این کار را نداشته اند آمدند در فوتبال مدیریت کرده اند
یا مثلا ما دیدیم زمانی که مهدی تاج میخواست برگردد بازیکنان تیم ملی هم از او حمایت کردند و پشتش بودند که برگردد.
من به صراحت نشنیدم.
مثلا در آن دو دستگی زمان کیروش و اسکوچیچ. آن موقع احسان حاج صفی از یونان آمد که شخصا در انتخابات شرکت کند!
آنقدر از این مسائل داریم که مثنوی هفتاد من است. همین اساسنامه و مجمع به نظر من فقط سه روز زمان نیاز است تا درباره اش بحث شود. مثلا باید درباره بند به بند اساسنامه صحبت کنیم اصلا یک سوال از شما میپرسم اساسنامه را مگر مجمع تایید نمیکند؟ شما هر عضو مجمع را هر کجا که گیر آوردید خواهش میکنم این سوال را از او بپرسید. شما که در مجمع هستید این اساسنامه فدراسیون فوتبال وقتی برای تصویب آمد شما حضرت عباسی یعنی قسم حضرت عباس بخورید روی این اساسنامه واقعا بحث فنی کرده اید؟ اساسنامه را بند به بند و ماده به ماده خوانده اید؟ یا همینطوری تصویب کردید. این شد مجمع؟! من با خیلی هایشان صحبت کردم گفتم حضرت عباسی کسانی که اعتقاد داشته اند گفتند نه حاج آقا اصلا کجا! بعد گفتم خب این شد مجمع؟ شما میدانید در این اساسنامه چه چیزی به شما میاندازند؟ بعد آخرش مینویسد که این اساسنامه در تاریخ فلان توسط مجمع عمومی فدراسیون فوتبال به تصویب رسید و از این تاریخ لازم الاجرا است یا همین مقررات برای عزل رئیس فدراسیون را یک جلسه قانونا برگزار کردند او را عزل کردند!
یک سوال درباره بازدارندگی رای ها. در دورانی که نبودید به نظرتان کمیته انضباطی حکم عجیبی داد عجیبترین حکمی که قاضی دادند و شما دیدید چه حکمی بوده است؟ یا حتی اگر حکمی به نظرتان غیر عادلانه بوده است در دورانی که خودتان نبودید چه بوده است؟ حکمی که مثلا فلسفه اش را نفهیده باشید.
به نظر من بیشتر در خصوص اتفاقاتی که در فوتبال ما افتاد باید خود ارکان قضایی ورود میکردند دیگر نه احتیاج به شاکی داشت نه چیز دیگری.
کدام حکم مثلا؟
نمونه بزرگ اش پرونده ویلموتس بیشتر اینها مرا متعجب کرد که باید مثلا کمیته اخلاق بعد از قضیه ویلموتس و اینکه سه تا مقام عالی دستگاه کشور ما، دادستان کل کشور، رئیس سازمان بازرسی کل کشور، رئیس کمیسیون اصل ۹۰ رسما آمدند در تلویزیون اعلام کردند که برای اینها پرونده تشکیل میدهیم کسانی که باعث از بین رفتن و یا ضرر مادی به کشور ما شدند باید از جیب خودشان این خسارت را پرداخت کنند، ولی این کمیته اخلاق فقط تماشا کرد اینها بیشتر مرا متعجب کرد.
الان مثلا اگر شما بودید آن حکم گل گهر و استقلال را میدادید که کسر امتیاز شوند؟
نه نمیدادم. به این دلیل که اعتقاد دارم که اصلا آنجا این بازیکن را با این مدارک به فدراسیون داده اند.
اصلا میخواهی هم بدهی چرا سه امتیاز به استقلال میدهی آن تیم را محروم میکردی؟
بله من میخواهم این را به شما بگویم بحث چیز دیگری است درون فوتبال اول رابطه مستقیم تخلف با متخلف است بیرون از فوتبال که دادگستری است به آن میگویند رابطه مستقیم جرم با مجازات اینجا در فوتبال رابطه تخلف با متخلف چیست، الان مثلا شما پایان خدمت دارید یا یک مدرک تحصیلی دارید حرفهای تو اصلا جعلی و تقلبی باشد به جز خودت کسی نمیداند، ولی خودت میدانی که تقلبی است آن بازیکن نمیتواند بگوید که من نمیدانستم، ولی باشگاه آمده گفته است که آقای فدراسیون این مدارک من، مدارک را به فدراسیون فوتبال داده و امور بین الملل همه نامه زده است. خب باشگاه اینجا چه تقصیری دارد؟ بازیکن را محروم کنید و اینجا اتفاقا باید یک سری از فدراسیون محروم میشدند.
خب چرا چند امتیاز به تیم رقیب میدهی؟! الان حکمی که برای کنعانی زادگان داده اند به نظر شما عادلانه بود؟ اگر شما بودید چگونه برخورد میکردید؟ فکر کنم سنگینتر حکم میدادید.
این سوال را خیلی از من میپرسید که واقعا برایم سخت است، ولی خیلی سنگینتر میدادم. حالا شاید باعث ناراحتی این افراد هم بشود بعد این افراد شاید پیش خودشان بگویند که خداروشکر این آدم نبود.
به نظر شما کمترین حکم کنعانی زادگان چه بود؟
برای همین اتفاق اخیر کنار اتوبوس؟ من نمیدانم چه حکمی داده اند، ولی اگر من بودم دو جلسه قطعی میدادم، چون به هر صورت این حرکات درست نیست. یک مثال نزدیک بزنیم شما رونالدو را دیدید؟ رونالدو دیگر رونالدو است رونالدو دیگر در تاریخ ماند همین الان هم فوتبالش را کنار بگذارد فکر کنم تا سالهای سال کسی نتواند رکورد هایش را بزند، ولی در کشوری مثل عربستان میآیند فوری دو جلسه محروم اش میکنند و اینطوری باید باشد.
نظرتان درباره احکام سقف بودجه چیست؟
ببینید ما باید روزی fair play مالی را باید قشنگ توضیح دهیم در فوتبال روز دنیا هست، ولی ما اینجا در فوتبال مان با این دستورالعملهایی که نوشته ایم این fair play را فرفریاش کردیم! دیگر خودتان تا آخرش را بخوانید ببینید در این اساسنامه خیلی مسائل هست همین اساسنامهای که خیلی ایرادات دارد تنبیهات انضباطی اشخاص حقیقی و حقوقی احضار (۵۶:۳۴) شده است بعد در همین اساسنامه نوشته است جزئیات را هم در قالب آیین نامه انضباطی مینویسیم در آیین نامه انضباطی هم تنبیهات و تخلفات و همه اینها مشخص شده است ما حرفمان این است یک مادهای در آیین نامه انضباطی است که میگوید اگر یک تخلفی از دستورالعملها و بخشنامهها به وقوع پیوست که تنبیهی برای آن پیش بینی نشده است کمیته انضباطی از این تنبیهات یک کدام را بردارد که این چند عیب بزرگ دارد یکی اینکه آن جا دست آن مقام صادرکننده حکم را باز میگذارد که هر چه دلش خواست رای دهد اصلا بدترین رای را بدهد اصلا میبخشید من در یک برنامه رادیویی دو ماه پیش گفتم که این خیلی خطرناک است، چون اگر فردا کمیته انضباطی میآمد این باشگاه را اصلا به یک دسته پایینتر سقوط میداد کسی نمیتوانست به آن ایراد بگیرد پس این ماده خیلی خطرناک است ماده ۵۱ و ۱۰۱، چرا خطرناک است اصلا کمیته انضباطی میآمد میگفت استقلال، پرسپولیس و سپاهان یک دسته پایینتر بروند آن ماده، چون کلی است میگوید هر نتبیهی که اینجا هست میتوانند در نظر بگیرند اگر کسی دستورالعملی را رعایت نکند این غلط است شما هنگامی که دستورالعمل هارا مینویسید باید در آیین نامه انضباطی، تنبیهات آن را هم بنویسید. اگر سقف بودجه، دستورالعمل یا هر چه که هست فلان باشگاه رعایت نکرد و ثابت شد این تنبیهاتش است و اینگونه نبود و این ایراد همین سقف بودجه است من گفتم fair play که در فوتبال روز دنیا هست و اخیرا هم این جاافتاده است و دارند به آن عمل میکنند ما در فوتبالمان فرفریش کردیم همین.
۲ تا پرونده فکر کنم زمان شما بود. یکی اش درباره تبانی در فوتبال بود؟
بله در دسته یک بود.
در لیگ برتر نبود؟
خیر زمان من نبود چیزی که مستند باشد.
ولی در فوتبال تبانی هست دیگر!
به نظر من هست. اصلا چرا اینگونه بگوییم فساد در فوتبال ما بعضیها میگویند نیست ما میگوییم نخیر فوتبال ذاتا پاک است، ولی بعضی آدمها هستند که فساد هستند، چون برخی میگویند فوتبال ما فاسد است نخیر این غلط است اتفاقا فوتبال و خود فوتبال پاک پاک است خیلی هم خوشگل هست خیلی هم خوب هست همه هم دوستش دارند و به آن علاقه دارند بعضی از آدمها هستند که در فوتبال مرتکب فساد میشوند در این پرونده هم گفتید دقیقا یادم است یک دسته لیک بود ۱۰ میلیون تومان که آن موقع خیلی بود گفتند اینجا رد و بدل شده است به خاطر اینکه یک تیمی کم کاری کند و ثابت هم شد بعد آن کسی هم که آمد واقعا دستش پر بود چکی رو معرفی کرد به ما که بعدش ما آن را پیگیری کردیم و محرومیت خیلی سنگین دادیم، چون آن شخصی که این کار را کرده بود فکر کنم آن موقع ۴، ۵ سال محرومش کردیم
پرونده نفت آبادان هم زمان شما بود؟
نفت آبادان زمان آقای دادکان بود و هنوز من نیامده بودم؛ که آن را هم دستگاه قضایی رای داده بود دیوان عدالت اداری آخه بعضیها میآیند میچسبانند به مدیریت آقای دادکان اتفاقا آقای دادکان چقدر زحمت کشید آن قضیه را جمعش کرد زمان جمع کردنش من بودم، ولی واقعا فدراسیون آنجا مواجهه شده بود با یک رای قطعی دیوان عدالت اداری که بعد یک مدیریت خوشگلی کرد آقای دادکان آمد صورتجلسه کرد نماینده آبادان آمد مدیرعامل صنعت نفت آمد و نماینده راه آهن همه آمدند و یک توافقی نوشتند سهمیه لیگ برتر را اضافه کردند مشروط بر اینکه آن هم برود شکایتش را در دیوان پس بگیرد که به فوتبال لطمه بین المللی نخورد که لیگ هم شد ۱۸ تیمی و آن هم شکایتش را پس گرفت یعنی یک تدبیر مدیریتی بود، چون هیچ چاره دیگری نداشت از این طرف رای قطعی داشت از آن طرف فوتبال را نمیخواستند کس دیگری دخالت کند یک تدبیر مدیریتی آقای دادکان کرد و آقای دادکان جمعش کرد موقع جمع کردنش من بودم صورتجلسه اش هم با دستخط من است
یک پرونده دیگر هم بود که آن موقع خیلی سروصدا کرد که فکر کنم مربوط به تیم ملی هم بود در مورد همجنسگراها. این فکر کنم زیر دست شما هم بود درست است؟
ببینید در مجلس یک همچین گزارشی آمده بود. واقعیت امر این است که هنوز رسیدگی و بررسی نشده بود که من از مجلس بیرون آمدم و دیگر هم بررسی نشد حالا که آقای رسایی رفته مجلس در مسیج جدید میخواهم واقعا به او تلفن بزنم و به او دقیق همین را بگویم که آقا این زحمتهای ما که با تراکتور آمدند رویش و شخمش زدند شما دوباره یکسری چیز هارا در جریان بنداز بله آن مانده است
خودتان نکته دیگری ندارید؟
نکته که پر است ببینید من یک چیز به شما بگویم مدیریت فوتبال ما هیچ موقع مقبولیت صددرصدی پیدا نمیکند این یادتان باشد، ولی خوشگلترین و قشنگترین مدیریت فوتبال آن مدیریتی است که اشخاصی را که صلاحیت اظهار نظر در این قضیه را دارند اکثریتشان آن مدیریت را قبول داشته باشند اگر دیدید قبول ندارند بدانید مدیریت ما میلنگد الان به شما بگویم بزرگترین معضل فوتبال ما در حوزه فنی اصلا نیست من اعتقاد دارم در کشورمان مثل مس مثل زغال سنگ مثل نفت مثل گاز ما معدن بازیکن و استعداد و مربی هستیم در این قسمتها شما اصلا شک نکن همه چی داریم همین الان چقدر بازیکنان ما در اروپا دارند بازی میکنند معضل و مشکل ما والا بالله بدون هیچگونه غرض و مرضی فقط مدیریت است یک عدهای آنچنان اینجا را گرفتند مدام جاهایشان را عوض میکنند و جابجا میشوند و اجازه نمیدهند کسانی که صلاحیت دارند وارد این قضیه شوند من یک پیغامی هم دارم برای دوستم آقای کیومرث هاشمی وزیر ورزش که با هم کار کردیم آقای کیومرث هاشمی دوست عزیزم دوران وزارت شما هم به سرعت برق میگذرد خودت بزرگترین قربانی این اساسنامه و این مجمع هستی زمانی که کاندید شد یعنی همان افراد کاری کردند که شما اصلا نتوانید رئیس فدراسیون شوید با اینکه رفتند لابی کردند رای جمع کردند فلان کردند حالا شما رفتی شدی شخص اول ورزش کشور ایشان دیگر بالاترین سمت ورزشی را در مملکت گرفته است از وزارت ورزش که بالاتر نداریم تا دیر نشده از خودت برای فوتبال یادگاری به جا بگذار آدمهایی که ذی النفع و مغرض نیستند و واقعا صاحب نظرند و برای منافع خودشان اظهار نظر نمیکنند این هارا جمع کن در قالب یک کمیته اختصاصی و این مجمع را از این ترکیب بیاور بیرون وقتی بیاوری دیگر همه چیز دیگر حل است برای این است که الان یکسری بزرگان نمیآیند کاندید شوند برای این است که محمد دادکان را هر چه به سراغش میروند و میگویند بیا کاندید شو میگوید مگر میشود از دل این مجمع چیزی به جز این اتفاقات ده سال اخیر درآورد.
یعنی آنقدر این مجمع فاسد است؟
نه بحث فساد نیست. ببینید فساد معناهای مختلفی دارد نتیجه فساد باطل است من میخواهم به شما بگویم خلاصه بحث لابی گری بحث اینکه آن کسانی که اهلیت دارند را نیاوردند
کسی مثل محمد دادکان میترسد که کاندیدا شود که انتخابات را ببازد!
نه بحث ترس نیست اتفاقا تصمیم عاقلانهای است. محمد دادکان را من کمتر جایی با او صحبت کردم من صددرصد مدیریتش را قبول دارم یا به جرات به شما بگویم در جایی که محمد دادکان مدیریت کند من هر کمکی که از دستم بربیاید با این همه تجربیاتی که دارم حاضرم برایش انجام بدهم چرا، چون همه چیزش را میشناسم صداقتش کاربلدیش همه چی محمد دادکان اتفاقا تصمیم عقلایی گرفته که نیامده به خاطر اینکه میداند که پشت پرده چه خبر است و میداند که شما نمیتوانید بگویید که نه اینطور نیست بعد بعضی هاهم اینطوری دفاع میکنند میگویند آقا اصلا ما لابی میکنیم لابی ما این است که به این نتیجه میرسیم که مثلا آقای ایکس باشد، ولی بگذار مجمع بزرگ بشود ببینم بازهم میتوانند از این حرفها بزنند اصلا کل رئیس هیئتها کل مدیرهای باشگاهها جمع شوند بگویند ما میخواهیم فلان نفر باشد بازهم طرف رای نمیآورد بعد من واقعا برای آقای کفاشیان متاسفم که برمی گردد در جواب من که ذی نفع نبودم مواردی که گفتم من که وسطش نیستم آقای کفاشیان در جواب من روی تلویزیون روی خط میگوید که آقای شاه حسینی این پیشنهادی که شما میگویید هیچ جای دنیا مرسوم نیست گفتم اتفاقا همه جای دنیا مرسوم است.
مثل آن قضیه جدی میفرمایید!
بله فیلمش هست. برنامه سعید اکبری سلام صبح بخیر شبکه سه میگویم اتفاقا این چیزی که ما تو فوتبالمان داریم هیج جای دنیا نیست پس ۳۰۰ تا و ۴۰۰ تا و ۵۰۰ و خوردهای و ۲۷۰ تا تو کشورهای صاحب سبک فوتبال اینها کی هستند؟
علیرضا نیکبخت واحدی و مجاهد خذیراوی هردو مشترکا یک مصاحبه خیلی معروف دارند که میگویند ما کسی را که به خاطر حکمهای الکی فوتبالمان را نابود کرد نمیبخشیم. به خصوص مجاهد خذیراوی که کلا نابود شد. باز نیکبخت یک پولی از این فوتبال برد.
شما میدانید حکم آقای خذیراوی را چه کسی داد؟
بله. حکم خذیراوی را خارج از فوتبال دادند.
دادگاه و آن زمان هم من نبودم، ولی این را، چون در دادگستری بودم ببینید. من الان یک مثالی میزنم که شما تسلیم بشوید در بازی دربی خدای ناکرده دعوا میشود بین بازیکنان و کادر فنی یک نفر چاقو در بیاورد و فرو کند در قلب یکی و درجا او را بکشد مثال است دیگر محال که نیست امکان دارد این اتفاق بیفتد فدراسیون فوتبال و ارکان قضایی اش میتوانند حکم اعدام بدهند؟ قتل عمد است دیگر قتل عمد هم نتیجه اش قصاص است من میخواهم این را به شما بگویم متاسفانه بعضی از مدیرهای فوتبالی ما سواستفاده میکنند از این قوانین و مقررات مثلا شما وقتی که دادگستری در این موارد وارد میشود جرم است اصلا فدراسیون فوتبال صلاحیت ندارد رئیس فدراسیون فوتبال هم مرتکب جرم بشود امکان دارد او را بگیرند و به زندان بیندازند بعد اینها بگویند دخالت در امور فوتبالی خیلی جاها گفتند نخیر اگر اینجا تخلفات فوتبالی رو طبق آیین نامه و مقررات داخلی خودمون و بین المللی باید در حوزه فوتبال رسیدگی کنیم، ولی جرم و اینها همیشه در حوزه دادگستری است اصلا شاید یک بازیکنی من منظورم مجاهد خذیراوی نیست من اصلا مجاهد خذیراوی را در عمرم ندیدم منظورم کلی است اگر یک بازیکنی مثلا مرتکب سرقت شد، کلاهبرداری شد اینجا دادگستری رسیدگی و حکم میدهد یا اصلا همین آقای قائدی مثل اینکه تصادفی بود و چپ کرده بود در ماشینش کسی کشته شده بود آن مسئله را دادگستری رسیدگی کرد
حکم نیکبخت هم هست دیگر که در یک مهمانی بوده است.
ببینید الان فرض کنید امکان دارد یک فوتبالیست دیگر یک مربی یک رئیس فدراسیونی یک عضو هیئت رئیسهای مرکتب جرمی شود و به دادگاه برود. دادگاه هم محکومشان کند این طرف در فوتبال هم باید این آدم را تنبیه کنیم وقتی ثابت شد یک کسی رفته مرتکب جرم شده است که این جرم به شان فوتبال کشور ضربه زده است. اینجا کمیته اخلاق هم باید ورود کند و حکم فوتبالی هم برایش صادر کند. ببینید اینها خیلی ظریف است و در موازی یکدیگر میتوانند حرکت کنند، ولی با یکدیگر تداخلی نباید داشته باشد و این هنر قضاوت است. من برای شما یک مثال بزرگ زدم همان مثال چاقو فدراسیون فوتبال که نمیتواند قصاص کند و دخالت دادگستری اینجا مسئلهای نیست درواقع سواستفادهای است که مدیران انجام میدهند نه فقط برای این مثال من خیلی جاهای دیگر الان شما مثلا نیکبخت رو من نمیدونم کسی که میگوید نمیبخشیم الان نیکبخت با من سلام و علیک دارد و خیلی هم معروفش کردم الان نیکبخت را فدراسیون محرومش کرد یا دادگستری؟
خب کمیته انضباطی محرومش کرد دیگر منظور موارد دیگر است مثلا بلند کردن مو یا مثلا ژل زدن یا تل زدن!
شما وقت بگذارید بروید آرشیو برنامه نود را ببینید دو ساعت و نیم سه ساعت آنجا درباره منشور اخلاقی و مقرراتش چه چیزهایی گفتم مثلا درباره خالکوبی.
پس چرا میگویند شاه حسینی منشور را آورد؟
من اولین باری است که دارم اینجا میشنوم. حضرت عباسی اصلا منشور به من چه ربطی دارد.
شاید به خاطر سخت گیری هایتان است.
نخیر من همیشه با منشور مبارزه کرده ام الان که من نباید بگویم شما بروید به آرشیو مراجعه کنید همه اینها دشمن من شده بودند اصلا دشمنی این گروه این دو سه نفر با من سر همین قضیه منشور شروع شد.
دژاگه تتو داشت. بنده خدا میگفت به من در گرما ۲ تا لباس میدادند بپوشم. یکی اش به خاطر تتو آستین بلند بود.
من با همین دژاگه ارتباط داشتم و اصلا به ظاهرشان نگاه نکنید. اینها خیلی بچههای خوبی هستند انقدر مودب انقدر بزرگتر کوچکتر سرشان میشد.
به فوتبال برمیگردید؟
اگر دادکان و امثال او بیاید، کسانی که واقعا مدیران کاربلد با اهلیت حداقل نسبی نزدیک به مطلق باشند، بله چرا دروغ بگویم. منتهی دیگر در سنی نیستم که به کمیته انضباطی بروم. شما آن رزومه من را عکس گرفتید حداقل در خلوت خودتان دو سه دقیقه وقت بگذارید نگاه کنید ببینید چه کسانی این رزومه مدیریتی بنده را دارند. میدانستید من مشاور عالی رئیس فدراسیون بوده ام؟ بروید از هزار نفر بپرسید مگر من آدمی هستم که این موارد را بلد کنم؟ اعتقاد دارم اگر روزی زمینه اش ایجاد شود، آن مجمع ۱۸۰ نفری، نه این مجمع به من رای بدهند، من فکر میکنم در هئیت رئیسه بتوانم خیلی خدمت کنم.
من ممنونم که شما مرا دعوت کردید و همه هم رابطه خوبی با همه رسانهها داشته ام مگر اینکه خلافش ثابت بشود که تاحالا به من ثابت نشده است. جایی در حصوص فوتبال که ما داریم اختصاصی صحبت میکنیم حرف آخر من این است که فوتبال امروزه چه بخواهیم چه نخواهیم در گوشت و پوست تمام خانوادهها و خانهها نفوذ کرده است و بهترین ابزار حتی برای حکمرانی کشور ماست که از این علاقه خاص مردم بهترین استفاده را کنند. برای این باید واقعا کمک کنند که درون این فوتبال دو اتفاق بیفتد دو تا رنسانس ایجاد شود.
آقای تاج هم میخواست رنسانس کند!
آن رنسانس را که من جواب دادم گفتم آقای تاج این بود رنسانس تان؟ آقای کفاشیان فوتبال ما را به خرابه تبدیل کرده است و آقای تاج هم به ویرانه. هنوز هم به این جملات خودم معتقد هستم. من منظورم این است که کمک کنند در سطح بالا دو تا اتفاق برای فوتبال ما بیفتد. من فکر میکنم هم مردم راضی میشوند هم خدا. یک اینکه واقعا مدیریت فوتبال ما را واقعا به دست اهل آن بدهند که دو تا خصیصه لازم را داشته باشند: ۱-تخصص ۲-تعهد. دوما واقعا زیرساختهای این ورزش ما که بسیار ضعیف است را از لحاظ سخت افزاری تقویت کنند که ما امروز کشور ۸۰ و خوردهای میلیون با این فرهنگ غنی، قدیمی با این نیروی انسانی که در حوزه فوتبال مان داریم، از کشورهای اطراف دور و بر خودمان خجالت نکشیم /این دو تا اتفاق در فوتبال ما بیفتد مطمئن باشید که مردم ما صد برابر الان از این که هست از فوتبال لذت میبرند. آن موقع میشود که به عنوان واقعا یک ابزار اجتماعی مثبت برای نشاط جامعه از فوتبال استفاده کرد؛ نه اینکه مدیریت آن طوری باشد که مردم قهر کنند. ما یادمان هست دیگر خود من میرفتم بعضی استادیومهای ۲۰ - ۳۰ هزار نفری، به همین تعداد مردم در خیابان پشت در بودند. در این وضعیت بد اقتصادی الان شنیدم ۲۵۰ هزار تومان پول بلیط میگیریم، ولی از آن طرف نمیگوییم به تماشاگرها چه امکاناتی میدهیم. ما به باشگاهها هیچ اختیاری در خصوص برگزاری مسابقاتی که میزبان هستند نمیدهیم. مثلا نمیگوییم شما تمام این چیدمان تماشاگر و انتظامات با خودتان باشد بعد وقتی یک تخلفی به وقوع میپیوند باشگاه را پاسخگو میدانیم. خب این هیچ رابطه عقلی و منطقی و بین تنبیه و متخلف وجود نداردو ما درباره این مسائل حرف داریم درباره اساسنامه، هیئت رئیسه و بحث مجمع حرفهای تخصصی داریم که باید چه اتفاقاتی بیفتد.
در همین جام ملتها یکی از شبکههای تلویزیونی یک برنامهای داشت و خیلی از آدمهای فوتبالی را آورد. من از دید خودم حرفهای آنها را گوش میدادم، به جرات به شما میگویم که غالبشان از وضعیت موجود مدیریت فوتبال گلهمند بودند. مثلا حمید استیلی حرفهای خیلی قشنگی زد. طرف آمده بود فنی صحبت کند، ولی میرفت میچسبید به مدیریت فوتبال. ببینید الان هم در بحث میدیریت توضیحی بدهم ممکن است بخشی از این آقایون اصلا این کاره نباشند، خیلی هایشان شاید زحمت هم بکشند. عدهای مثل کارمندهای معمولی در فدراسیون فوتبال واقعا زحمت میکشند و باید دستشان را بوسید. بعضی از مدیران ما که تصمیم ساز هستند و تصمیماتشان موثر است و باید روی این افراد کار کنیم. آرزوی من این است روزی یک همچنین اتاقی باشد و ۱۰-۱۱ نفر از اعضای مجمع هم بیایند و من با آنها من کار دارم. میخواهیم با اعضای مجمع میزگرد بگذارید و به آن هم نگویید، چون فرار میکنند و مثل شبکه ۲ که تا دید من آنجا نشستم از دم در فرار کرد، ولی اگر کسی حرف منطقی دارد که فرار نمیکند. شما خداوکیلی نگویید خبرش را هم کار و پخش نکنید. من یکسری صحبت با اینها دارم؛ آقای فلانی که شما ۴۰ سال است در فوتبال هستی، رئیس هیئت هستی از فلان سال که اساسنامه شکل گرفت به عنوان عضو مجمع کدام مدیر را استیضاح کردی؟ یعنی عملکرد مدیران ما انقدر عالی بوده است شما این اساسنامه را در آن دنیا چگونه میخواهی جواب بدهی؟ همینطوری ظرف دو دقیقه اساسنامه فدراسیون فوتبال توسط کمیته تدوین مقررات تهیه شده و هیئت رئیسه هم تصویب کرده است. مجمع هم باید این را تصویب کند که به قول معروف لازم الاجرا شود. یعنی باید رای گیری شود و برای تک تک مادهها قیام کرد. باید رای گرفت من به هرکسی گفتم، گفته آقا ما که اصلا موقع تصویب این را نگاه هم نکردیم.
برنامه میثاقی را تا حالا تماشا کردید؟ اصلا به آن دعوت شدهاید؟
نه. خودم میدانم چرا. دیگر یک برنامهای بود آن آقای هاشمی تهیه کننده اش بود من مجری اش را آنجا وحشتناک با منطق آچمز کردم. بعد حالا یک داستانی هم هست یک روزی یک بنده خدایی به من زنگ زد خیلی به من برخورد. حالا سربسته بگویم. گفت فلان موقع فلان جا تشریف میآورید ما مشورتی با شما داریم گفتم اگر شما مشورت یا سوالی از من دارید تشریف بیاورید محل کار من خیلی به اینها برخورد.