اقتصاد ۲۴- هدف تروریسم بین الملل در بستر افغانستان (طالبان، القاعده و بیست گروه تروریستی وابسته به داعش خراسان)، یک هدف چند منظورهای است که شرق، غرب و شمال را نشانه گرفته است. به همین منظور است که پایگاههای تروریستی، در شمال، شمال شرق، شرق و غرب، تاسیس شده اند. تمرکز عمده روی ایجاد مفرزههای عملیاتیای است که ماشین تروریسم شرقی را فعال نگه میدارد.
کاخ تروریسم شرقی در افغانستان باید واژگون شود. اگر نشود، سونامی حملات هدفمند، دیوارهای دفاعی منطقه را هدف خواهد گرفت. حلقههای وصل همان طالبان اند که بسترساز فاز عملیاتی این مفرزهها به کمک تروریسم دولتی، شده اند. حداقل قراین این موضوع را به یک ثبوت غیر قابل انکار، تبدیل ساخته است.
حلقههای تروریستیای که در افغانستان به شکل کمربند فعالیت میکنند، تمام امکانات و تسهیلات یک دولت را در اختیار دارند و همهی آن مفرزههای تروریستی در شمال، با دید استراتژیک در بستری فعالیت میکنند که طالبان آن را هموار ساخته اند. نگاه بعدی شان نیز هدف قرار دادن دیوار امنیتی منطقه است؛ دید استراتژیک فرا افغانستانی که بن مایه فکری آن، تروریسم بین المللی است.
داعش همانند گذشته، حربهای به دست قدرتهای متخاصم فرامنطقهای است که تحت نظریه بی ثبات سازی در آسیا، برنامه خود را پیش میبرد. فعال سازی جمجمههای فکری داعش، تلاش برای گسترش حلقههای هدف گیری و ایجاد شبح ترسناک این پدیدهی خودساخته طالبان، تحت نظر استخبارات طالبان، نشان میدهد که داعش برای افغانستان نه، بلکه برای منطقه منحیث یک مدل کار آمد و خوب طراحی شده است تا منطقه را دچار استحاله امنیتی کند.
در این میان، توره بوره مرکز اصلی القاعده در تبانی با شبکه حقانی، بازوی قدرتمند نظامی و جوخههای انتحاری مرگبار در مسیر برنامه مستقیم طالبانی است و بدخشان و راههای متنهی به چترال پاکستان، مرکز داعش نام نهاد خراسان برای نا امن سازی شمال و محور هندوکشها به هدف یکسره ساختن مفرزههای خوابیده نیروهای ضد تروریستی و یا به اصطلاح مقاومت خواهند بود.
بیشتر بخوانید: دلایل ناامیدی در افغانستان/ چرا مردم در برابر طالبان، خاموش اند؟
این برنامه از عملکرد طالبان، برنامههای عملیاتی القاعده و داعش خراسان خودساخته طالبان، قابل درک است. اما برداشت محوری از فعل و انفعالات فعلی این است که در یک نگاۀ بزرگ تر، این تروریسم تعبیه شده درافغانستان، باید دینامیک امنیتی منطقهای را به مسیر تشنج سوق دهد. تا زمانی که یا قدرتهای آسیایی مجبور شوند در ماورای خطوط عملیاتی و دفاعی خود بجنگند و هزینه کنند و یا اینکه در نقاط دیگر درگیر با غرب و فرا منطقه، حاضر به معامله شوند. اما این محاسبه فرا منطقه است. از دید اطلاعاتی، رزمی، ایجاد سپر دفاعی و امکانات و بستر موجود در این جغرافیا، این برنامه همانند گذشته با شکست مواجه خواهد شد. تاجیکستان و کشورهای آسیای مرکزی، چین، روسیه و ایران، ماهیتا یک محور ضد تروریسم شرقی اند. اگرچه فیصله فعلی میان آنها یک حالت تعلیقی، تعامل تاکتیکی و مهار چالش در درون است، اما بستر اصلی تقابل و رویارویی، در مسیر هندوکش ها، شمال و حوزه مرکزی با مرکزیت غرب نزدیک به ایران، اتفاق خواهد افتد.
قدرتهای آسیایی تا زمانی به راهبرد تعامل و مهار نرم در خصوص طالبان ادامه میدهند که فاز اجرایی شدن عملیاتهای سخت افزاری مفرزههای تروریستی فرا رسد؛ در آن صورت، منطقه چارهی جز مقابله با آن به واسطه ظرفیتهای بومی ندارد. در این صورت، ذهنیت ضد طالبانی تاجیکهای شمال و شمال شرق که در تحت شدیدترین سرکوب طالبان، قرار دارند، ایدئولوژی این جنگ فیصله کن را فراهم میسازد.
این جاست که منطقه با سازو کارهای در خصوص مقابله با وضعیت احتمالیای است که بتواند بحران را در مدیریت بحران، حل و فصل کنند. طبیعتا که در این مسیر جز راهکارهای سخت افزاری، امکان دیگری در دسترس متفقین آسیایی نیست. به همین دلیل است که تلاشهایی برای ایجاد دسته جاتی در ایران که عمدتا قطعات خاص ارتش سابق، پلیس و امنیت ملی جمهوریت افغانستان هستند و از گزند طالبان به ایران پناه برده اند، تقویت محور مقاومت در دوشنبه از حیث یک چتر بزرگ سوق و اداره جنگ، ایجاد مفرزههای عملیاتی شهری و افزایش سطح حملات بر پایگاههای اصلی طالبان، هسته اصلی و بن مایه استراتیژی بلند مدت متفقین آسیایی خواهد بود.
این جمع متفقین آسیایی به خوبی میدانند که وضعیت به سمت بی ثباتی هزینه بر، در حرکت است و قبل از مهار سخت، امتحان راهبرد مهار نرم از درون، نیز خالی از حکمت نخواهد بود. اما مشکل این جاست که زمان در دسترس به سرعت از دست میرود و تروریسم با شاخ و پنجالش، در کمین است تا طعمهی از این میان بردارد. طعمهی خون چکان که رگ و شریان امنیت منطقه را پاره میکند.
منبع: دیپلماسی ایرانی