اقتصاد۲۴- شامگاه دوشنبه ۶ نامزد انتخابات ریاست جمهوری به صدا و سیما رفتند تا در نخستین مناظره انتخاباتی شرکت کنند. آنها از حدود ساعت هشت و نیم شب آغاز به سخن کردند و تا ۳۰ دقیقه بامداد سهشنبه ادامه داشت.
اما نخستین مناظره که با موضوع اقتصادی برگزار شد، به محل نیش و کنایه برخی نامزدها به دیگران تبدیل شد.
کارویژه اصلی ۲ کاندیدای پوششی انتخابات ۸ تیر
دو چهره از طیف موسوم به جبهه انقلاب -زاکانی و قاضی زاده هاشمی- که احتمال میرود برای ایفای نقش پوششی وارد انتخابات شده باشند، بیشتر زمان خود را صرف به چالش کشیدن مواضع مسعود پزشکیان و حمله به دولت روحانی کردند. آن ها در سخنانشان بعضا از دولت قبل از دولت رئیسی نام میبردند و آن را مورد انتقاد شدید خود قرار میدادند. این در حالیست که سه سال گذشته دولت در اختیار ابراهیم رئیسی قرار داشت؛ مرحوم رئیسی در جریان انتخابات سال ۱۳۹۶ نسبت به رویکرد سخن گفتن درباره دولت قبل انتقاد کرده و گفته بود: « هر چه میگوییم میگویند دولت قبل؛ تلویزیون یک مناظره با مسئولان دولت قبل بگذارند این بحث تمام شود».
امیرحسین قاضیزاده هاشمی که در دولت رئیسی، رئیس بنیاد شهید است، مکررا به گونهای سخن میگفت که خود را نماینده دولت رئیسی نشان دهد. او بارها در طول سخنانش در قامت مدافع عملکرد دولت سیزدهم ظاهر شد. او نخستین نامزدی بود که صحبت کرد، و در همان آغاز سخنانش، تاکید کرد که «من از اعضای تیم رئیسجمهور شهید بودم». قاضیزاده هاشمی در ادامه اقدام به موعظه ۵ نامزد دیگر کرد که وعدههای نشدنی ندهند و در نقد اوضاع، نقش خود را هم در گذشته اشاره کنند.
بنظر میرسد قاضیزاده هاشمی تلاش دارد تا با حمایت از اقدامات دولت رئیسی و بیان اینکه وزرای کابینه را در صورت پیروزی حفظ خواهد کرد، زمینه انتقال سبد رای رئیسی در سال ۱۴۰۰ به خود را فراهم کند.
اما او در عین حال در همان دقایق نخست، اقدام به طعنه و کنایه به پزشکیان کرد؛ این رویکرد فقط مختص به قاضیزاده هاشمی نبود؛ علیرضا زاکانی هم که از سالها قبل به پوششی بودن معروف است، با شدت و تندی بیشتری علیه پزشکیان صحبت میکرد و بعضا پا را فراتر گذاشته و سخنانی توهینآمیز هم نسبت به پزشکیان داشت که سخنان و مواضع او را به سخره میگرفت. با این وجود، زاکانی در بخش پایانی مناظره، از لزوم رعایت اخلاق در طول مناظرهها گفت.
البته او انگار از سابقه پوششیاش در سال ۱۴۰۰ نکاتی را دریافت کرده است؛ و آن اینکه تنها به تهاجم نسبت به نامزدهای مدنظر، بسنده نمیکند و در لابلای حملات و طعنههایش، وعدههایی هم میدهد، وعدههایی که شباهتی با برنامه ندارد و مانند آرزوست؛ او در طول تبلیغاتش حتی از وعده ساخت سالی یک میلیون خانه توسط دولت رئیسی نیز فراتر رفت و وعده ۱۰ میلیون مسکن در طول ۴ سال را بیان کرد. زاکانی همچنان اما همان ادبیات مناظرههای سال ۱۴۰۰ را حفظ کرده است. او مثل همیشه لبخندهای عصبی داشت و نیش و کنایه میزد و با نگاه از بالا یا عامیانهاش، با قلدری جواب میداد و حرف میزد؛ البته این خصلت به کام هوادارانش شیرین است و از همین بابت او را «تانک انقلاب» میخوانند!
اما انگار که کارویژه زاکانی در این مناظره، حمله به پزشکیان بود و در گام بعدی حمله به دولت روحانی. او در چندین نوبت علیه اقدامات دولت روحانی صحبت کرد. او که در قامت احمدینژاد این مناظره ظاهر شد، ادعاهایی مطرح کرد که به فاصله چند دقیقه، در فضای مجازی نقض آن منتشر میشد.
در یک موردش گفت که «تحریمها مشکل کشور نیستند»؛ این در حالی بود که کمتر از سه روز قبلش، گفته بود «تحریم به عنوان یک موضوع ظالمانه امروز در دستور کار ماست گرچه تحریم را باید با خنثیسازی آن آغاز کرد و در دنبال آن باید به دنبال شکستن شرایطی بود ظالمان جهان بر علیه ما اعمال کردند. موضوع تحریم برای ما مسئلهای است که راه حل آن داخل کشور است.»
بیشتر بخوانید: تقاطع امامصادقیها و دولت سایه در دولت رییسی؛ دولت سیزدهم، دولت سعید جلیلی بود
در مورد دیگر او پیرامون واکسن کرونا صحبت کرد که تا زمانی که خودمان واکسن تولید نکردیم به ما واکسن ندادند؛ دقایقی پس از این سخنان بود که نامه سال ۱۳۹۹ تعدادی از پزشکان که درخواست ممنوعیت واردات واکسنهای آمریکایی و انگلیسی را داشتند، در فضای مجازی دست به دست شد. آنها در آن نامه حتی واردات از واکسن جهانی کواکس را هم رد کرده بودند؛ دومین امضای این نامه، به نام علیرضا زاکانی بود که مورد انتقاد کاربران فضای مجازی قرار گرفت.
از سوی دیگر زاکانی در حملاتش نیمنگاهی هم به مصطفی پورمحمدی داشت؛ چهرهای که سعی میکرد خود را به عنوان پدیده مناظره دوشنبه شب معرفی کند و البته تلاشهایی هم کرد که افاقه نکرد. زاکانی در چندین نوبت نوک پیکان حملاتش را به سمت پورمحمدی گرفت و پورمحمدی هم پاسخ او را یا نمیداد یا اگر هم حرفی میزد به شدت و حدت تند و تیزی زاکانی نبود.
هر دوی نامزدهای احتمالا پوششی، در حمله به دولت روحانی وحدت رویه داشتند؛ آنها هر موضوعی را دستمایه این میکردند که از دولتهای یازدهم و دوازدهم بدگویی کنند. قاضیزاده هاشمی هرچه علیه دولتهای روحانی صحبت میکرد، به اندازهای بیشتر از اقدامات دولت رئیسی تمجید کرد و حتی از بخشهایی از کارنامه دولت احمدینژاد هم دفاع کرد.
اگر بنا باشد کنشها و واکنشهای زاکانی و قاضیزاده در این مناظره ارزیابی شوند، باید به نتایج کنشگریشان در مناظره توجه کرد؛ نتیجه عملکرد این دو در مناظره اول، نشان میدهد که آنها برای نقش مدافعان یارکوب سعید جلیلی بودند؛ به عبارت بهتر، زاکانی و قاضیزاده هاشمی، به نوعی سپر بلای جلیلی شده بودند و با حملات پیشدستانه، مانع از حمله احدی از نامزدها به کاندیدای اصلیشان شوند.
برنامه اینطور بود که این دو به رقبا حمله میکردند تا آنها را درگیر کنند و از جبهه دیگر، سعید جلیلی با خیال راحت و بدون آنکه تعریضی به او شود، در آرامش سخنانش را بگوید. آنچه واضح بود این مساله است که این دو هیچ اقدامی برای دفاع از قالیباف انجام ندادند.
به زبان سادهتر، زاکانی و قاضیزاده هاشمی اگر بنا باشد به نفع یکی از نامزدهای «جبهه انقلاب» کنار بروند، آن گزینه نه قالیباف که، سعید جلیلی خواهد بود. از همین رو بود که سعید جلیلی آنچنان خود را وارد گرد و خاک توپ و تانکهای حاضر در مناظره نمیکرد تا مبادا گرد و غبار صحنه دعوا، بر چهره او بنشیند.
جلیلی جز یکی دو مورد وارد هجمه و حمله به دولت روحانی نشد و بیشتر سعی داشت تا حرف خودش را بگوید و با مخاطبانش ارتباط بگیرد؛ اما جنس سخنگفتن جلیلی به گونهای نیست که مورد پسند و توجه عامه مردم باشد؛ دایره تنگ واژگان جلیلی به سوژه کاربران شبکههای اجتماعی تبدیل شده است؛ واژگانی مانند «عمق راهبردی» یا «ظرفیت». جلیلی با شرایطی که زاکانی و قاضیزاده هاشمی برایش تهیه کرده بودند، بدون استرس از وارد شدن به تنشهایی مانند آنچه سال ۱۳۹۲ با علیاکبر ولایتی داشت، به بیان نظراتش بپردازد.
اما در آن سوی مثلث زاکانی-قاضیزاده هاشمی- جلیلی، یک نفر از جمع ۴ نفره نامزدهای «جبهه انقلاب» بیرون مانده بود که محمدباقر قالیباف است. او در بیان نظراتش و در شرایطی که زاکانی مشکل کشور رای تحریم ندانسته بود، موضعی تقابلی برابر شهردار تهران گرفت و گفت که «دولت باید مساله رفع تحریمها را حل کند». به عبارت دیگر، قالیباف نظرش در تقابل با نظر زاکانی است و از همینجا شاید رگههایی از نزدیک بودن زاکانی و جلیلی باشد.
او در طول مناظره ۲-۳ بار در تایید سخنان پزشکیان صحبت و به نوعی مواضع او را تصدیق کرد. از سوی دیگر قالیباف در طول ۴ ساعت مناظره، یکی دو مرتبه هم سخنان پورمحمدی را تایید کرده بود. فارغ از اینکه موضع تایید شده از سوی قالیباف چه حرفی بوده و چه موضعی، کُنه تایید سخنان نامزدهایی خارج از دایره نامزدهای «جبهه انقلاب»، میتواند یک هشدار برای این طیف سیاسی باشد؛ طیفی که هوادارانشان آرزوی رسیدن به وحدت و در صحنه ماندن یک نامزد را دارند؛ البته که این مورد نیز با چالشی سنگین مواجه است؛ چرا که از بین قالیباف و جلیلی بنظر نمیرسد که هیچکدام به نفع دیگری انصراف دهد؛ آنچنان که وقتی در سال ۱۳۹۲ این دو همزمان با هم نامزد بودند، هیچیک به نفع دیگری کنار نرفت و موجبات تنش در «جبهه انقلاب» شد.
مسعود پزشکیان هم در این مناظره، تلاش میکرد تا به خودش مسلط باشد و در دامی که برایش پهن شده بود، وارد نشود؛ دام پهن شده برای پزشکیان همان حملات مکرر زاکانی و قاضیزاده هاشمی بود؛ البته که او در یکی دو مورد پاسخ قاضیزاده هاشمی را داد.
شاید بتوان مثبتترین کاری که پزشکیان در طول این مناظره انجام داد، نادیده گرفتن زاکانی و بیپاسخ گذاشتن حملات به خودش از سوی زاکانی بود. به شکل دیگری میتوان گفت که پزشکیان در طول مناظره وارد بازی زاکانی نیفتاد؛چرا که اگر وارد این وادی میشد، زمان و وقتش را باید بجای بیان نظراتش به پاسخگویی به زاکانی تخصیص میداد.
اقدام دیگری که پزشکیان در ارتباط با زاکانی انجام داد، در آخرین دقایقی که فرصت صحبت داشت، پالسهایی برای زاکانی فرستاد. احتمالا همین پالسهای پزشکیان بود که باعث شد وقتی بعد از پرشکیان نوبت به او رسید، نه حملهای به پزشکیان کرد و نه جوابی به او داد. پزشکیان تنها درباره قرارداد شهرداری تهران برای خرید تاکسی و اتوبوس با طرف چینی پرسید و خواستار شفافیت قراردادها شده بود و همین باعث عقبنشینی زاکانی شد.
البته او در بخش دیگری نیز تاکید کرد که «من نمیخواهم ایرادات و مشکلات هر فردی را بیان کنم». پزشکیان همچنین وقتی هجمهها به خودش با متصل کردنش به دولت روحانی را مشاهده کرد، ترجیح داد تا از اصطلاحا از دولت روحانی برائت جسته و تاکید کند که او هیچ ارتباطی با دولت روحانی نداشته است و همینطور عملکرد آن دولتها مربوط به او نمیشود.
مصطفی پورمحمدی اما این مناظره را محل مناسبی برای نشان دادن قدرت سخنوری خود در نظر گرفته بود؛ هرچند که او هم مانند سایر ۵ نامزد دیگر در سطح متوسط ظاهر شد، اما تلاش زیادی داشت تا بتواند هم به برخی نیش و کنایهها پاسخ دهد و هم پاسخ ندهد! به این صورت که با پاسخهایی کلی به حملات نسبت به مواضعش، سعی داشت تا تلاشهای شخص مهاجم را عقیم بگذارد.
در مجموع آنچه از این مناظره میتوان نتیجه گرفت این مساله است که گویا توافقی برای پوشش دادن جلیلی توسط زاکانی و قاضیزاده هاشمی صورت گرفته است؛به این معنا که زاکانی و قاضیزاده هاشمی با حمله با جدیترین رقیب جلیلی، قصد داشتند تا او را در زمین حملات و هجمهها، زمینگیرش کنند که با عبور و بیتوجهی او نسبت به حملات، عملا تیر برنامهریزان به خطا رفت و مثمر ثمر نشد.
اگر بنا باشد رفتار هرکدام از نامزدها در طول مناظره اول درجملات کوتاهی ارائه شود، باید گفت که قاضیزاده هاشمی، نسبت به سه سال پیش از اعتماد به نفس بالاتری برخوردار شده است؛ آن زمان کمتر دیده میشد که اینچنین به فردی حمله کند. او در واقع حساب بسیار زیادی بر روی سبد رای مرحوم رئیسی باز کرده است.
زاکانی همانی است که بود؛ شبیهترین فرد حاضر در انتخابات به لحاظ خلق و خوی به احمدینژاد مناظرههای ۱۳۸۸ است که واجد همه شرایط او هست. در واقع او و قاضیزاده هاشمی اصرار ممتد و زیادی داشتند تا پزشکیان را وارد زمین بازی خودشان کنند که موفق نشدند.
بیشتر بخوانید: حواشی داغتر از متن مناظره اول انتخابات ریاست جمهوری؛ از پای مصنوعی جلیلی تا حضور نوه قالیباف!
مصطفی پورمحمدی در اولین مناظره تلاش کرد تا با وارد نشدن به دعواهای ساخته و پرداخته شده، فرصت به چالش کشیدن مواضع سایر نامزدها را از دست ندهد.
سعید جلیلی، دراین مناظره مانند تشکیلاتش که دولت سایه بود، خودش هم سایهنشین شده بود تا از گزند حملات و انتقادات در امان باشد. او با اطمینان خاطر از پوشش دادنش برابر هرگونه نقد و حمله، با طیب خاطر سخنانش را مطرح کرد. محمدباقر قالیباف هم با قالیبافهای ۹۶ و حتی قالیبافهای دو انتخابات مجلس اخیر متفاوت بود. مسعود پزشکیان در این مناظره به جز چند دقیقه که برای لحظاتی عصبانیتاش بر رفتارش فائق آمد ، سعی داشت تا وارد زمین بازی از پیش طراحی شده برایش نیفتد؛ که اگر چنین میشد وارد یک چرخهی باطل میشد.
با چنین شرایطی میتوان گفت که این مناظره نه برنده داشت و نه پدیده؛ فقط چند نامزد داشت که در دام دیگر نامزدها نیفتادند!