اقتصاد۲۴- مطالبه گری زنان برای حضور در عرصههای سیاسی و اجتماعی موضوعی بدیع نیست، بلکه با سیری در تاریخ ایران در مییابیم که زنان در دوره معاصر همواره به دنبال احقاق حق خویش برای حضور در عرصههای تعیین کننده سیاسی و اجتماعی هستند. آنان برای این رسیدن به این مهم مبارزه کرده اند، تحصیلات عالی را پشت سر گذاشته اند و مجدانه گامهای موثری در این راه برداشته اند.
دکتر زهرا نژاد بهرام عضو سابق شورای شهر و استاد دانشگاه در این راستا به گفتگو نشست. این گفتگو به مناسبت انتخاب چهار زن در دولت چهاردهم و موضوع انتظارات زنان از رئیس جمهور پزشکیان صورت گرفت.
همانطور که مستحضرید، مطالبه گری زنان روز به روز پررنگتر میشود. در عرصههای مختلف جامعه، اما در عرصه سیاست نمود بیشتری پیدا میکند. فرض را بر این بگیریم زن سیاست مداری به کابینه راه پیدا کرد، آیا این راهیابی به کابینه کافی است؟
اوج مشارکت در هر جامعهای مشارکت سیاسی است. مشارکت سیاسی فراز اول مشارکت را دارد. در جامعهای که بیش از نیمی از کرسیهای دانشگاهی در اختیار دختران و زنان است، نیمی از جمعیت جامعه، اگر بخواهیم درست بگوییم ۴۹ درصد زنان ۵۱ درصد آن را مردان تشکیل میدهند. در واقع زنان هستند که وظیفه زایش و پرورش فرزندان این مملکت را دارند، زنان هستند که در سال ۱۳۵۷ انقلاب کردند و اگر زنان به میدان نمیآمدند و اگر فرمان امام و استفتاء امام برای حضور زنان در عرصه سیاسی و اجتماعی نبود، مطمئنا ما امروز اینجا ننشسته بودیم و بگوییم انقلاب پیروز است. وقتی که زنان در دوران انقلاب به میدان آمدند با فرزندان خود در آغوششان و یا در کنارشان، در کنار همسرانشان، پدران و برادرانشان در کارزار تظاهرات خیابانی به میدان آمدند؛ ما شاهد پیروزی انقلاب اسلامی شدیم. وقتی در جنگ در زمانی که سرزمینشان به اشغال درآمده بود هم مبارزه کردند، هم پشتیبانی کردند و هم مقاومت کردند. هم شهید دادند، هم اسیر دادند هم جانباز و هم صبوری و تحمل کردند. اینها هزینههایی بود که یک مادر، خواهر و همسر جوان دادند.
در واقع این زنان با این سطح مشارکت و دانش که در این سالها به دست آورده اند و با این رشد علمی و سیاسی که در این سالها به دست آورده و خود را اثبات کرده اند وقت آن نرسیده که در عرصههای سیاسی حضور پیدا کنند. وقت آن رسیده و اتفاقا دیر هم شده است. به خاطر اینکه زنانی که در انقلاب و جنگ و در بسیاری از بحرانها مشارکت داشته اند. باید امروزه در عرصه سیاست مشارکت داشته باشند.
در هشت سال دفاع مقدس و جنگ تحمیلی بروز و ظهور داشتند، امروز برای مشارکت سیاسی در دسترسی به قدرت در واقع خیلی هم دیر است. اما ما باید روی زمین راه برویم و با واقعیتها باید دست به گریبان بشویم؛ نمیتوانیم فقط روی آرزوها و حقایق گام برداریم. حقیقت این است که زنان باید همچون برادران خود همچون مردان در عرصه قدرت مشارکت جدی میداشتند. کما اینکه نمونه عینی آن را امام خمینی (ره) در دورهای که میخواستند سفیری را به اتحاد جماهیر شوروی بفرستند، با حضور خانم دباغ این کار را انجام دادند.
اما اینکه جامعه نتواست، ظرفیت آن را نداشت و با آن کنار نیامد؛ این یک خطا از جامعه است. این درحالی است که رهبری انقلاب اسلامی به وضوح این موضوع را درک کرده بودند و دریافته بودند. ایشان ضور زنان در عرصههای مختلف جامعه، از جمله در احزاب، انقلاب، مجامع مبارزاتی و در سیاست به شکل کلی آن را پذیرفته بودند.
همانطور که گفتید حضور زنان در عرصه سیاست و جامعه را حضرت امام هم بدان اعتقاد داشتند و حمایت کردند، پس چه شد که بعد این همه سال هنوز در این زمینه با موانع رو به رو هستیم و زنان در اقلیت به چنین عرصههایی راه پیدا میکنند؟ بعید به نظر میرسد که قانون اساسی ما در این زمینه مانع باشد.
اجازه دهید اینگونه توضیح دهم که این مطالبه گری از سوی زنان برمیگردد به دوران مشروطه. در این دوران بود که زنان شروع به مبارزه کردن و بعد مطالبه گری درباره حضور آنها در عرصه سیاست، مجلس و... آغاز شد. ایجاد مدارس دخترانه، سواد آموزی، اجازه داشتن برای رأی دادن و حضور در انتخابات ازسوی زنان در همان دوران از چالشهای مهم برای زنان بود و ادامه یافت. اما اکنون همه چیز متفاوت شده است. هم به لحاظ ساختار ارتباطی و اطلاع رسانی، هم بالا رفتن سطح دانش زنان، با توجه به بالا بودن سطح تحصیلات آنها و با توجه به اینکه بیش از نیمی از کرسیهای دانشگاهی در اختیار آنهاست، شرایط کار کمی متفاوت شده است. گفتید موانع؛ من در حال حاضر مانع جدی به جز عرف رایج و باورهای ذهنی نمیبینم.
در شریعت ما مانعی برای مشارکت زنان ما درعرصه قدرت وجود ندارد. من بررسی کردم کتاب نوشتم، از علما دراین باره استفتاء کردم-برخی حضوری و برخی از طریق ایمیل- که برخی جواب دادند و برخی ندادند؛ کتاب نوشتم درباره این موضوع که در سال ۸۷ منتشر شد. آنهایی که پاسخ دادند معتقد بودند مشکلی وجود ندارد و البته آنهایی هم که سکوت کردن را ما گذاشتیم به حساب اینکه سکوت علامت رضاست.
بنابراین، از نظر شرعی مشکلی نداشت و از نظر قانون اساسی هم مشکلی ندارد. درست است که تشویق نمیکند، اما مانعی هم برای حضور زنان در عرصه سیاست ایجاد نکرده است. در واقع نظر مغایری ندارند؛ شما نمیتوانید موردی پیدا کنی که نشان دهد قانون اساسی مخالف دسترسی زنان به قدرت و مشارکت و فعالیت سیاسی است. میتوان گفت قوانین نانوشتهای در عرف و جامعه وجود دارد که در ذهن زنان و مردان ما شکل گرفته و این در بین خانوادههای ما، در درون جامعه، سازمانها، ساختارهای اداری و ساختارهای سیاسی و اقتصادی انتشار پیدا میکند و دست به دست هم میدهند و این باور را به وجود میآورند که چه ضرورتی وجود دارد خانمها در عرصه قدرت و در عرصه سیاست باشند؟ در کابینه و در عرصه قدرت باشند یا روسای سازمانها باشند؟ این تفکر در واقع شکل گرفته است
در پاسخ این سخنان باید گفت، ضرورتش آنجا است که نیمی از مشارکت کنندگان در درون جامعه زن هستند؛ ضرورتش آنجا است که همیشه و همواره مردان تصمیم گرفتهاند، اما اتفاق خاصی هم نیفتاده است
هم اکنون ۴۰ سال از انقلاب میگذرد و تحولات سیاسی بسیاری اتفاق افتاده است، اما همچنان درباره توسعه سیاسی و اقتصادی و تحولات اقتصادی مینویسیم چشم اندازمان این بود که قدرت سیاسی خاورمیانه در سال ۱۴۰۴ شویم و میبینیم که اکنون سال ۱۴۰۳ است و یک سال دیگر زمان داریم و این دست فرمان مردان بوده است؛ ما به عنوان نیمی از جامعه معترضیم که شما نتوانستید حداقل بگذارید که مشارکتی پیش برویم و از نیم دیگری از جمعیت جامعه و منابع انسانی بهره ببریم.
شاید بتوانیم به اهداف مورد نظر دسترسی پیدا کنیم؛ حداقل بگذارید که ما در کنار شما باشیم آنقدر خودتان را اختصاصی در نظر نگیرید.
موضوع این است که دعوا بر سر قدرت است و کیک قدرت خیال و میل تقسیم ندارد و رقیب تازه هم نمیخواهند به بهانههای مختلف
به چه بهانههایی زنان را کنار میگذراند؟
اینکه شما مسئولیت خانواده دارید و نمیتوانید، شما مادر هستید، شما مادر بزرگ هستید، شما وقت کافی ندارید، شما به لحاظ فیزیکی ضعیف هستید.
به شما فشار میآید و آثار روحی کار در عرصه سیاست شما را اذیت میکند برای این فکتها و ادله علمی و قانونی هم در میآورند و خودشان هم باور میکنند.
اما من معتقدم که اصل قضیه همان کیک قدرت است که خیال مشارکت آن با دیگران را ندارند به خصوص زنان بنابراین شما را به روشهای مختلف از کیک قدرت دور میکنند، اما واقعیت آن است که کیک قدرت برای همه آحاد جامعه است البته در عرصه سیاست هم مردان و هم زنان.
تا کی باید زنان بنشینند و مردان برای آنها تصمیم گیری بکنند و خودشان در تصمیم گیری دخالت نداشته باشند چه در عرصه آموزش و پرورش و چه در عرصه شهر چه در عرصه رسانه چه در حوزه نفت و هر آنچه که شما فکرش را کنید.
خانم دکتر همانطور که شما به صورت روایت گونه تعریف کردید از مبارزات زنان در دوران مشروطه تاکنون به نظر میرسد که زنان این مرز و بوم تاکنون در حال مبارزه بودند و متأسفانه اینکه با هموطنان خودشان و با مردان خودشان مبارزه کردند تا روزی حق خود را برای حضور در عرصههای مختلف سیاسی و اجتماعی و نیز تعیین سرنوشت خود محقق کنند. آیا طی این سالها زمانی امید پیدا کردهاند به اینکه توانستهایم و آیا زمانی بوده است که کاملاً ناامید شده باشند؟
جریان مبارزه زنان مطالبهگری زنان در واقع در طول تاریخ سیاسی معاصر ایران افت و خیزهای زیادی داشته است مبارزه میکردند برای اینکه مدرسه دخترانه داشته باشند مبارزه میکردند برای اینکه درس بخوانند مبارزه میکردند برای اینکه رای بدهند و مشارکت در انتخابات داشته باشند و حتی اینکه در بحث رعایت کردن نکات شرعی و حتی زمانی که بحث بارزه با تنباکو پیش میآید مشارکت خود به حداکثر میرسانند و حق خود میدانند که نظر بدهند
در واقع خود زنان اولین کسانی بودند که قلیانها را کنار میگذارند و دیگر استفاده نمیکنند؛ تلاش میکنند تا این کار را بسط بدهند. در این ماجرا میبینیم که زنان تلاش کردهاند حضور خود را در جامعه بیان کنند، خود را مطرح کنند و تأثیر خود را نشان دهند.
در آن سالها برای اینکه زنان را از مقوله سیاست و حضور در جامعه دور نگه دارند؛ جملاتی از قبیل «شما تحصیلات کافی ندارید»، «شما توانایی لازم را ندارید» و... استفاده میکردند؛ اما زنها سالهای بعد به ویژه در سالهای بعد از انقلاب با درایت و هوش و شتاب زاید الوصفی در خصوص ادامه تحصیلات و به ویژه تحصیلات دانشگاهی و حضور در حوزههای فرهنگ و سیاست توانایی خود را نشان دادند.
برای همین است که در سالهای بعد از انقلاب با رشد جهش واری مواجه هستیم. به ویژه جالب است بدانیم در سالهای ۸۰ به بعد با رشد ۶۰ درصدی حضور زنان در دانشگاهها رو به رو شدیم. بعد از سالهای انقلاب زنان توانستند در حوزه بهداشت و درمان و به ویژه گرفتن خدمات کودک و مادر بیشترین خدمات را دریافت کنند و در این حوزه پیشرفت کنند.
بنابراین، سلامت و رشد فیزیکی و جسمی برای مادران و کودکان در این رابطه قابل قبول شد و حتی در این زمینه زنان ورود پیدا کرده و تحصیلات خود را تکمیل کردند. بنابراین، زنان توانستند در حوزه بهداشت و درمان هم سلامت خود و هم سلامت جامعه و خانواده را تضمین کنند و گامهای بلندی را بردارند همانطور که میدانید مسئولیت بهداشت خانواده با مادران است نوع تغذیه نوع پوشاک و نوع بهداشت فرزندان در واقع کودکان و خانواده بر عهده زنان و مادران است.
در این زمینه مادران توانستند هم خود را به وضعیت استاندارد سلامت در سطح بالایی برسانند و هم خانواده را در این زمینه رشد دهند.
اما در دو حوزه دیگر یعنی در حوزه اقتصادی و در حوزه سیاسی همواره در افت و خیز بودند. در سالهای اخیر شما شاهد آن هستید که میل زنان به حضور در عرصههای اقتصادی رشد کرده است. کارآفرینی در بین زنان افزایش پیدا کرده است و بالغ بر ۵۰۰ نفر از مدیران استارتاپهای کنونی که در کشور موفق عمل میکنند از بانوان هستند.
در واقع خانمها متوجه شدهاند که نقاط ضعف خود را یکی یکی باید تبدیل به قدرت و توانایی کنند. آنها دریافتند که اگر بخواهند مشارکت سیاسی داشته باشند، باید بتوانند قدرت اقتصادی خویش را نیز برای اثرگذاری در جامعه افزایش دهند.
یقیناً شما نیازمند منابع مالی هستید؛ برای همین است که میل اشتغال در زنان اکنون در جامعه بیشتر است. در بسیاری از مواقع شما میبینید که میل به اشتغال در زنان تحصیل کرده وجود دارد و به دنبال فرصتهای شغلی هستند؛ حتی آنجایی هم که سرخورده میشوند و فرصت اشتغال وجود ندارد باز هم با تیزهوشی به سمت استارتاپها گام برمیدارند. خانمهایی را میبینیم که با تحصیلات عالیه با حداقل امکانات مشغول کار میشوند و کارهای مختلفی میکنند؛ از کارهای دستی و خدمات گرفته تا آموزش و حتی پروپوزال نویسی.
همانطور که میدانید در اینستاگرام بانوان بسیاری بیش از ۱۰ میلیون شغل ایجاد کرده بودند و مشغول به کار و کسب درآمد بودند. این مهم تا قبل از فیلترینگ در جریان بود و ۱۰ میلیون شغل رقم قابل توجهی است، اما متأسفانه میبینید که با فیلترینگ این فرصت از زنان گرفته شد. یعنی نه تنها برای آنها ظرفیت ایجاد نکردیم، بلکه ظرفیت را از آنها گرفتیم؛ اما همواره معتقد هستم که زنها توانمندتر از این حرفها هستند و باز هم میتوانند برای خود فرصت و ظرفیت به وجود آورند، اما در نهایت این مسیر طولانی است که امروز به مشارکت سیاسی رسیده است.
و، اما دولت چهاردهم، حضور زنان در دولت چهاردهم را چگونه ارزیابی میکنید؟
عدم پاسخگویی دولت چهاردهم به خواست زنان برای رسیدن به قدرت و حضور در عرصههای سیاسی در واقع بی پاسخی است به آنچه که زنان در طول ۴۰ سال گذشته برای رسیدن به آن تلاش کردهاند و بی پاسخی به نیمی از جامعه، اگر بی توجهی شود.
چه انتظاری از دکتر پزشکیان دارید؟
انتظار داشتیم که نیمی از کابینه و یا حداقل بین ۳ تا ۵ نفر از اعضای کابینه و معاونان دولت از زنان باشند تا جایی که من از کارگروهها اطلاع داشتم زنان بسیار قدرتمند و توانمندی معرفی شدند، اما اینکه تا چه اندازه رئیس جمهور آنها را در کابینه مشارکت دهد؛ از جمله مواردی است که نشان دهنده توجه رئیس جمهور به خواسته و حضور زنان در عرصههای سیاسی است
آقای پزشکیان یکسری یک سری مسائل جز اختیاراتشان است و یک سری جز وظایفشان؛ آقای پزشکیان هم باید همانطور که ۵۰ درصد جمعیت زنان جمعیت کشور را زنان تشکیل میدهند ۵۰ درصد عضای کابینه نیز زن میبودند در بسیاری از کشورها این مقوله به ۷۰ درصد م میرسد.
در بعضی از کشورها این رقم بالای ۷۰ تا ۸۰ درصد است؛ در بعضی از کشورها این رقم به حداقل میرسد، از جمله کشور ما که در چهار دهه گذشته بدین شکل بودیم.
ما به شکل حداقلی یک بار وزیر زن داشتیم و در بهترین حالت سه خانم در دولت حضور داشتند؛ در بدترین حالت هیچ زنی در کابینه و در هیأت دولت حضور نداشته است؛ لذا این از وظایف رئیس جمهور است که اگر قرار است صدای مردم باشد باید صدای همه مردم باشد و حدود ۴۲ تا ۴۳ میلیون نفر از افراد کشور را خانمها تشکیل میدهند و خانمها میخواهند که در اداره امور کشور سهم مساوی داشته و در اداره امور کشور مشارکت کنند.
ناامیدی که در اعتراضهای سال ۱۴۰۱ شکل گرفت، با ورود آقای پزشکیان رنگ باخت. اگر آقای پزشکیان در چیدمان میز سیاسی خودش نگاهی به رنگهای تازه و ناامیدی موجود نداشته باشد، به نظر میرسد که ما دوباره دچار آن افول خواهیم شد و من اصلاً تمایل ندارم که آقای پزشکیان در این مرحله قرار بگیرد.
این اولین کار آقای پزشکیان است و ما با تمام وجود از ایشان حمایت میکنیم؛ چون انتخاب انتخاب خودمان هست و به ایشان اعتقاد و ایمان داریم در وصف آقای پزشکیان به جرات میتوانم دو کلمه را بیان کنم: یک، شجاعت. دو، صراحت. من از آقای پزشکیان میخواهم که اینجا هم شجاعتشان را به خرج دهند و صداقت داشته باشند. اگر واقعا به هر دلیل بیرونی نمیتواند، بیان کند. چون بعید میدانم شخصاً با حضور زنان مشکلی داشته باشد؛ به این دلیل که ایشان همسرشان پزشک بوده و خودش در بیمارستان و وزارتخانه با جمع کثیری از زنان دانشمند در ارتباط بوده و دخترشان در مکانهای مختلف در ایام انتخابات و بعد از انتخابات در روزهای پیروزی همراه ایشان بودند. در بسیاری از مکانهای مهمی که میخواستند ایشان سر بزنند به همراهی دخترشان رفتند و با این رفتارها نشان دادند مشکلی با حضور زنان در عرصه قدرت ندارند.
پس نتیجه میگیریم که خود شخص آقای پزشکیان با حضور زنان در جامعه هیچ مشکلی ندارد.
در مقاطع گوناگون و مصاحبههایی که با زنان مسئول داشته ام برخی گلایهمند بودند از اینکه نمیگذارند زنان با تدبیر به مسئولیت خود برسند. در واقع نمیگذارند تا کارمان را انجام بدهیم و موانع بسیاری وجود دارد. آیا شما هم چنین تجربهای داشته اید؟
من این تجربه را نداشتم من اولین زنی بودم که معاون فرماندار تهران شدم.
دقیقا موضوع همین است فرض را براین بگیریم که زنی به کابینه راه پیدا کرد، تا چه اندازه به وی امکان آن داده میشود که بتواند تصمیم بگیرد و به تصمیمات خود عمل کند؟
من معتقدم که هر مدیری باید خودش راه را بسازد و هر مدیری که نتواند راه را بسازد و آنچه را که مورد نظر خودش هست را پیش ببرد باید در توان مدیریتیاش شک کرد مرد و زن هم ندارد من نمیدانم موانع بسیار زیادی وجود دارد؛ مرد و زن هم ندارد به ویژه در مدیریت.
آیا بین وظایف زنان و مردان در جامعه تفاوتی نیست؟
خانمها باید دو تا کار مدیریتی را با هم پیش ببرند؛ هم کار مدیریتی که در بین خانواده و در خانه مسئولیت آن را دارند و هم مسئولیتی که در بیرون از خانه به آنها محول شده است. ضمن اینکه باید در نظر داشته باشید خانمها اگر مسئولیتی به آنها در بیرون از خانه سپرده میشود، باید خود را هم اثبات کنند و اگر برای یک مرد توان A را در نظر بگیریم برای یک زن باید ۲A در نظر بگیریم. من منکر مشکلات نیستم؛ منکر موانع نیستم، اما باید در نظر گرفت به طور مثال در ۴ سالی که در شورا بودم در خصوص مسأله دانشگاه تهران هم با کمک دیگر همکاران و مدیران و نیز با اعتقاد به هدفی که داشتم با استفاده از قانون و ادله بسیاری از مسائل را مرتفع کردیم. من معتقد به این نیستم که نمیتوان کاری انجام داد و نمیگذارند؛ اگر زنان بخواهند، راه را میسازند و به هدف میرسند. من معتقد هستم هر مدیری که بر سر کار میآید یک سری توانمندیهایی دارد و یک سری نقطه ضعفهایی؛ مرد و زن هم ندارد. این بستگی به خود او دارد که تا چه اندازه از نقاط قوت خود استفاده کند و تا چه اندازه به نقاط ضعف خود اهمیت ندهد و کار را پیش ببرد.
بحث بحث مدیریت و هنر استفاده از دانش مدیریت است که این دو توامان باید در نظر گرفته شود و انجام شود. اما نکتهای که در خصوص مدیریت زنان قابل ارزش و اهمیت است آن است که زنان خصوصیت مادر بودن را دارند و با نگاه مادرانه مسالمت آمیز به مسائل نگاه میکنند.
بیشتر بخوانید: طعنه تند و صریح ملاوردی به مسعود پزشکیان
به طور مثال تنشها و بحرانهایی که در محیط کار و در بین گفتگوها ممکن است به وجود بیاید را زنان با نگاه مادرانه مدیریت میکنند و با نگاه رواداری آن را حل و فصل میکنند یعنی آنها میتوانند با مدلهای مختلف رفتاری و شخصیتی تعامل کنند این نشان از رواداری است؛ یعنی پذیرش دیگری. زنان اهل مدارا کردن هستند؛ آنها مدارا میکنند، با همه سختیها کنار میآیند و بحرانها را مدیریت میکنند. دقت کنید اگر زنی برای فرزندش مشکلی پیش بیاید هیچ وقت به او نمیگوید که من دیگر مادر تو نیستم. هیچ گاه پا پس نمیکشد هیچگاه خود را نمیبازد ناامید نمیشود و همواره تلاش میکند تا مشکلات را برطرف کند. این خاصیت را بسیاری از مادران و زنان ایرانی دارند؛ همانطور که همه ما آن را تجربه کردهایم. بنابراین، میدانیم که آنها ذاتاً مدیران موفقی هستند. این ویژگی را خداوند در ذات زنان قرار داده است و باید از این ویژگی خاص برای مدیریت در جامعه نیز استفاده کرد
امروزه بسیاری از مشکلات جهان برای آن است که اخلاق مادرانگی در رهبران سیاسی جهان به درستی شکل نگرفته است. من معتقد هستم مدیران مرد باید از اینها الگو بگیرند. بسیاری از تنشها در جهان حاصل از آن است که اخلاق مادرانگی و رواداری در رهبران جهان شکل نگرفته است. ما همواره شاهد اخلاقهای متعارض قدرت نمایی و نهایتاً نشان دادن چنگ و دندان به یکدیگر هستیم. به خاطر همین است که در جنگ جهانی دوم شاهد چنین اوضاعی بودیم. هم اکنون نیز در جهان شاهد ۴ جنگ هستیم؛ جنگ اوکراین، جنگ غزه و بسیاری از مناطق که تحت تهدید جنگها هستند. حال فرض را بر این بگیرید که اگر رفتار مادرانه و پذیرش دیگری در چارچوب رواداری شکل بگیرد بهتر میتوانیم به صلح جهانی دست پیدا کنیم هم اکنون نیز بین بیش از ۱۵۰ تا ۱۹۰ کشور فقط ۱۵ رهبر و رئیس جمهور زن در جهان داریم.
فکر کنید اگر تعداد این زنان بیشتر شود، چه اتفاقی رخ خواهد داد؟! قطعاً تعاملات سیاسی بیشتری به وجود خواهد آمد. من معتقد هستم که زنان با توجه به درونیات متفاوتی که دارند و با توجه به نوع تعامل آنها با دیگر مردم میتوانند شکل دیگر و گونه دیگری از سیاستمداری را بروز دهند. زنان در در حالی که اقتدار دارند میتوانند نوع دیگری از سیاست ورزی را ارائه دهند و این توانایی را دارند؛ زنان توانایی این را دارند که در مدل تیم ورک کار کردن بهترین روشها را ارائه دهند و به طور کلی معتقد هستند که باید وشهای مدیریتی زنان را جدی گرفته و الگوبرداری کنیم باید از ظرفیتهای زنان استفاده شود.
مدل مدل تیم ورک کار کردن مدل کایزن و توسعه و عملیاتی کردنهای نوین همکاریهای گروهی و مدیریتی از جمله روشهایی است که بسیاری از مدیران زن بدان اشراف دارند
پس شما هم تجربیات بسیار خوبی داشتید در دوران مدیریت خود، هم امیدوار هستید به مدیریت زنان در آینده
حتما امیدوار هستم و آقای پزشکیان آمده اند که دوباره ما را امیدوار کنند.
همه ما خانمهایی که معتقد هستیم به برابری و حضور زنان در جامعه و البته که برای آن تلاش کرده ایم از کلمه تبعیض خوشمان نمیآید، اما این روزها از زبان بسیاری از سیاستمداران در کشور خود واژه تبعیض را میشنویم در واقع عبارت تبعیض مثبت آیا شما از این عبارت استقبال میکنید و بدان اعتقاد دارید؟
بیایید از کلمه «تبعیض» استفاده نکنیم؛ در واقع من آن را «پنالتی» عنوان میکنم. ما میتوانیم به آن بگوییم فرصتهای اضافی و یا همان وقت اضافه که در بازی فوتبال به بازیکن داده میشود. باید آن وقت اضافه به زنان داده شود. در طول تاریخ فرصتها و زمانها از زنان گرفته شده است، اما وقت آن رسیده که به زنان وقت اضافه داده شود، چرا که سالهای سال به زنان فرصت مشارکت داده نشده و حتی فرصت مشارکت از آنها گرفته شده است
حال اگر قرار است وزیری انتخاب شود؛ اگر به منتخب مرد ۱۰ امتیاز میدهیم باید به منتخب زن ۱۲ امتیاز بدهیم. این دو امتیاز برای آن سالهایی است که فرصت را از زنان گرفتهایم برای مواقعی که مشارکت را از آنها سلب کردهایم، در حوزه بهداشت سدّ و مانع و آموزش و سوادآموزی و دیگر عرصههای اجتماعی مانع تراشیده ایم.
باید کاری کنیم که جامعه به تعادل برسد و کفههای ترازو در یک میزان قرار گیرند. به این نکته نیز اشاره کنم که این امر مغایرتی با نقش زنان به عنوان مادر همسر و دختر ندارد. همانطور که برای مردان مغایرتی ندارد و آنها همواره نقش خود را به عنوان پدر، همسر و برادر ایفا میکنند.
پس خانم دکتر شما معتقد هستید که با توجه به مصداقی که فرمودید در جامعهای زندگی میکنیم که به تعادل نرسیده است؟
ببینید! مسئله همان هدف گذاری است؛ ما میخواهیم بدانیم که در جامعه قرار است به کجا برسیم و چه چیزی برای ما در اولویت قرار دارد. مسأله هدف گذاری است. همانطور که ما برای زندگی هدف گذاری میکنیم که چه زمان اتومبیل بخریم، چه زمان خانه بخریم، چه زمان بچهدار شویم چه زمان ادامه تحصیل دهیم و ... برای اداره کشور و برای جامعه نیز هدف گذاری میکنیم؛ بنابراین نمیشود که نیمی از جمعیت کشور که زنان هستند نادیده گرفته شوند. این گونه جامعه به تعادل نمیرسد. این امکانپذیر است که زنان در خدمت مردم باشند و دوشادوش مردان جامعه را اداره کند. اگر زنان را تضعیف کنیم جامعه به تعادل نمیرسد.