اقتصاد۲۴-جلال خوشچهره نوشت: رخدادها و تحولات زنجیرهای خاورمیانه بیوقفه ادامه دارد؛ بیآنکه مجالی برای آرامش باقی بگذارد. هنوز ۲۴ ساعت از اعلام آتشبس میان اسرائیل و حزبالله نگذشته بود که جنگ داخلی سوریه بار دیگر از زیر خاکستر شعله کشید. ظرف کمتر از ۲۴ ساعت دهها نفر از نیروهای متخاصم کشته و هزاران نفر از "حلب" دومین شهر بزرگ و استراتژیک سوریه آواره کوه، بیابان و دیگر شهرهای این کشور شدند.
اکنون اخبار جنگ و آتشبس میان اسرائیل _ حزبالله جای خود را به پیشروی غافلگیرانه گروه سلفی – تکفیری "هیئت تحریر الشام " به همراهی نیروهای به اصطلاح ارتش آزاد سوریه داده است. به این ترتیب رخدادی پس از رخداد دیگر در صدر اخبار خاورمیانه قرار گرفته است. سرعت اتفاقات چنان است که تحولات غزه و آنچه زیر پوست این جنگ خونبار میگذرد، اهمیت دست چندم یافته است. اما از نظرها دور نیست که سلسله رخدادهای جاری نمیتواند بیرون از زنجیرهای به هم پیوسته باشد که میخواهد نظم آینده منطقه را در بستر خود شکل دهد.
اوضاع خاورمیانه شبیه کیک در حال پختی است که هریک از بازیگران منطقهای و قدرتهای جهانی میخواهند پیشاپیش سهم خود را از آن بقاپند. این ولع سهم خواهی نه تنها بر شدت بیثباتیها میافزاید؛ بلکه گستره خاورمیانه را هرچه بیشتر با جنگ فراگیر نزدیک میکند. بیراه نیست اگر گفته شود که نقشه خاورمیانه پس از توافقنامه میان "ساکس _ پیکو" (نمایندگان بریتانیا و فرانسه در سال ۱۹۱۶ و در خلال جنگ جهانی اول) در معرض تغییر تازهای از طمعورزان قرار گرفته است. ولی آیا تاریخ در حال تکرار شدن است؟ یا زمان و شرایط اجازه چنین تکراری را به سهم خواهان کیک در حال پخت نخواهد داد.
هجوم نیروهای سلفی _ تکفیری "هیئت تحریر الشام" (HTS) به ادلب و حلب با ترکیبی نامتجانس همراه است و آن، اتحاد یا ائتلاف با ارتش سکولار به اصطلاح آزاد سوریه است که از سال ۲۰۱۱ میلادی تاکنون در حال جنگ با قدرت مرکزی و حاکمیت "بشار اسد" در سوریه است. این نبود تجانس، پرسشی بحث برانگیز در اقدامی هماهنگ علیه تمامیت ارضی سوریه است که تنها یک مفهوم را با خود دارد؛ توافق مشترک برای آسیب زدن به اقتدار حکومت مرکزی و دوپاره کردن سوریه در خدمت به اهداف ژئو پلتیک برخی دولتهای منطقهای و در چارچوب استراتژی قدرتهای بزرگ که نقشه آینده خاورمیانه را در سر دارند. ولی همپیمانی آنان دیر پا نخواهد بود وقتی بخواهند غنایم احتمالی را میان خود تقسیم کنند. مسئله مهمتر آنکه هنوز به روشنی نمیتوان برای اتفاقی که در سوریه رخ داده را عمق یابی کرد؛ آیا قرار است بنیان نظام سیاسی سوریه هدف حملات کنونی باشد؟ یا اقدامی ایذایی برای واداشتن دمشق به تغییر سیاستی که سوریه را تاکنون در اقمار روسیه و از نزدیکان به جمهوری اسلامی ایران و حزبالله لبنان قرار داده است؟ در این حال هنوز روشن نیست که "بشار اسد" برای حفظ نظام سیاسی خود و دفاع در برابر مهاجمان، چه اندازه قادر به ایستادگی است؛ در حالی که مهاجمان هیئت تحریر الشام از حمایت پیدا و پنهان قدرتهای منطقهای برخوردارند.
بیشتر بخوانید: فیلم/ سقوط فرودگاه نظامی ابوظهور
شعلهور شدن آتش جنگ داخلی سوریه در ادامه رخدادهایی است که در غزه و لبنان به وقوع پیوسته است. در نگاه مهاجمان و طراحان عملیات آنان، آتش بس در لبنان و تعهد حزبالله به این توافق؛ تنهایی حماس در جنگ نابرابر با اسرائیل و نیز مشغله روسیه در جنگ با اوکراین، فرصتی را برای به گوشه رینگ کشاندن بشار اسد و نظام سیاسی او ایجاد کرده است. این فرصت در صورت موفقیت، خواهد توانست از یکسو منافع امنیتی اسرائیل را در محدود کردن هرگونه دسترسی محور مقاومت برای کمک به حزبالله و به تبع آن حماس فراهم کرده و رویکرد سیاستخارجی نظام سیاسی بشار اسد را تغییر دهد. از سوی دیگر، دمشق را وادار به قبول خواستهایی کند که ترکیه و ایالات متحده با اشغال بخشی از سرزمین سوریه در پی آن هستند. این خواستها در دو بخش جدا شدن قطعهای استراتژیک از خاک سوریه و در این حال بیرون شدن کنترل دولت مرکزی از بخش دیگر این کشور را هدف دارد.
مسئله مهمتر آن خواهد بود که زنجیره رخدادهای غافلگیرانه در خاورمیانه تا همینجا که به سوریه کشیده شده، تمام نخواهد شد. ممکن است دامنه آن بزودی تا عراق هم کشیده شود؛ اگر با نگاهی واقعگرا سمت و سوی این رخدادها را به تنش میان ایران و غرب و منازعه تلآویو و تهران پیوند زنیم. از اینرو میتوان گمان کرد که با وجود تنشهای جاری و آنچه برای آینده خاورمیانه تدارک دیده شده، منطقه همچنان آبستن اتفاقات زنجیرهای، بیوقفه و غافلگیرانه خواهد بود.