اقتصاد ۲۴ - به فرض که گریه رئیس جمهور ناشی از استیصال در اداره امور کشور و قطعی گاز و برق و افزایش قیمت دلار باشد. در چنین فرضی درباره مسوولی که بدان حد از آگاهی رسیده که برای این موضوعات میگرید، باید بگوییم که کرم خاکی گلدان خانه او شرف دارد بر طائفه همیشه عنود و لجوجی که با ندانم کاریهای مستمر خود، کشور را به تحریم و فلاکت و ناترازی و نارضایتی رساندهاند
روز گذشته در همایشی مربوط به خانواده، وقتی رئیس جمهور برای سخنرانی پشت تریبون قرار گرفت، تصویری از جوانیهای او و همسر فقیدش به نمایش درآمد که باعث بغض مسعود پزشکیان شد و نتوانست سخنرانی کند؛ هر چند که این اشک و تاثر ناشی از عشق او در پس سالها فراق، بیش از هر سخنرانی دیگری، به موضوع خانواده مرتبط بود.
بعد از این رویداد انسانی - عاطفی، حمید رسایی که گویا کینهای دیرینه با پزشکیان دارد، در توئیتی غیراخلاقی به او تاخت و نوشت: "واضح است که گریه همیشه نتیجه دلتنگی نیست، گاهی نشانه استیصال و درماندگی به دلیل ضعف و نابلدی در پذیرش کاری که توانایی انجام را نداشته.
این که یک فرد، در برابر واکنش عاطفی یک انسان، چنین واکنشی نشان دهد و بخواهد از گریههای عاشقانه یک انسان هم ماهیگیری سیاسی کند، بیش از هر چیزی نشان دهنده میزان شعور و شرافت و ادب اوست که وارد این مقوله نمیشویم و قضاوت را وجدانهای هنوز سالم میسپاریم!
اما به فرض که گریه رئیس جمهور ناشی از استیصال در اداره امور کشور و قطعی گاز و برق و افزایش قیمت دلار باشد. در چنین فرضی درباره مسوولی که بدان حد از آگاهی رسیده که برای این موضوعات میگرید، باید بگوییم که کرم خاکی گلدان خانه او شرف دارد بر طائفه همیشه عنود و لجوجی که با ندانم کاریهای مستمر خود، کشور را به تحریم و فلاکت و ناترازی و نارضایتی رساندهاند ولی نه تنها قصور و تقصیرشان را نمیپذیرند که از عالم و آدم هم طلبکارند و همچنان دنبال جاهایی هستند که بتوانند بیش از پیش خرابکاری کنند.
همان طائفهای که وقتی دولت محبوب خودشان راس کار بود، ماههای اول به منتقدان میگفتند اندازه رشد یک بادمجان مهلت دهید ولی الان تمام مصائب بازمانده از دولت و دولتهای قبل را که به اسم ناترازی به دولت تازه کار رسیده، نشانه استیصال و ضعف و نابلدی دولت میدانند. گو این که خودشان در مذاکرات هستهای، در دولت شان و در مجلس، تخم دوزرده کردهاند که آخرینش قانون عجیب الخلقه عفاف و حجاب است.