اقتصاد۲۴- مراسم تحلیف دونالد ترامپ در حالی انجام شد که به باور ناظران بازگشت رییسجمهوری منتخب ایالات متحده میتواند هم در عرصه داخلی و هم در حوزه بینالمللی تحولات عمیقی را رقم بزند.
در این میان بهطور مشخص رویکرد احتمالی ترامپ در ارتباط با ایران به کانون اصلی گمانهزنیها تبدیل شده، اینکه رییسجمهوری تازه نفس در کنار کابینه متشکل از شاهینهای ضد ایرانیاش قرار است در باب تهران فشار حداکثری را در اولویت قرار داده یا به دیپلماسی شانسی دوباره داده و پشت میز مذاکره بازگردد، این در حالی است که به گفته بسیاری از تحلیلگران اعمال سیاست فشار حداکثری در دولت اول ترامپ به رغم وعدههای اولیه، نتوانست آنگونه که باید اهداف مورد نظر جمهوری خواهان را محقق نماید و به جای تضعیف ایران، تنشها میان تهران و واشنگتن را نیز افزایش داد.
در تهران دولت مسعود پزشکیان از همان ابتدا بر اصل عدم تنش تاکید داشت و خواهان تعامل با غرب با هدف برداشتن تحریمها شد؛ اخیرا نیز مقامهای رسمی کشورمان از تمایلشان برای رایزنی میگویند؛ رایزنی شرافتمندانه که در قالبش حقوق و منافع ایران لحاظ گردد. اینکه ترامپ به سیگنال مثبت ایران چه واکنشی نشان خواهد داد به واسطه شخصیت غیر قابل پیشبینی رییسجمهوری در هالهای از ابهام قرار دارد، اینکه از همان ابتدا رایزنی را انتخاب میکند یا تلاش میکند با توسل به تحریمهای سخت، امتیاز حداکثری را از آن خود کند.
بیشتر بخوانید:ایوانکا ترامپ کجاست؟ / غیبت دختر جنجالی رئیسجمهور آمریکا در دولت جدید او
در همین راستا روزنامه اعتماد به بهانه واکاوی رویکرد احتمالی دونالد ترامپ در ارتباط با ایران با امیرعلی ابوالفتح و طهمورث غلامی کارشناسان مسائل امریکا گفتوگو کرده است. ابوالفتح در گفتوگو با «اعتماد» بر این باور است که شواهد و قرائن نشان میدهد ترامپ مذاکره و دیپلماسی را در قبال ایران در اولویت قرار میدهد. این کارشناس مسائل امریکا همزمان بر این باور است که این رویکرد به معنای فاصله گرفتنش از سیاست موسوم به فشار حداکثری نیست.
این درحالی است که غلامی در پاسخ به سوال مشابه اعتماد ضمن ارایه یک تقویم زمانی در باب سیاست احتمالی ترامپ بر این باور است که احتمالا تا ۴۰ روز آینده مشخص خواهد شد که تهران و واشنگتن در دولت دوم ترامپ وارد چه مسیری خواهند شد، روی آوردن به گفتوگو یا تشدید دور تازهای از تنشها. مشروح این گفتوگو را در ادامه میخوانید:
امیرعلی ابوالفتح کارشناس مسائل امریکا در پاسخ به سوال اعتماد در این باب که رویکرد احتمالی ترامپ در قبال ایران را با توجه به موضعگیریهای اخیر او و اعضای کابینهاش چگونه میتوان ارزیابی کرد، گفت: شواهد و قرائن درکنار مواضع چهرهها و مشاوران نزدیک به ترامپ نشان میدهد که رییسجمهوری امریکا شخصا تمایل دارد که باب ورود به توافق با ایران را باز کند، اما از طریق اعمال قدرت. به عبارتی در این برهه از زمان دونالد ترامپ در سیاست خارجی خود الگوی صلح رومی را مد نظر قرار داده است. در زمان امپراتوری روم، باید ارتش به قدری قدرتمند و رعب آور میبود که هیچ قدرتی جرات نمیکرد با این کشور وارد جنگ شود که پس از آن بخواهد صلحی برقرار گردد، به عبارتی مقوله نمایش قدرت از طریق مشتآهنین برجسته بود.
به همین ترتیب دونالد ترامپ در دولت اول خود نیز همین رویکرد را دنبال کرد. درمورد ایران نیز این دیدگاه ادعایی همچنان وجود دارد. بدان معنا که او باور دارد باید آنقدر قدرت خود را به رخ ایران بکشد تا ایران خود آماده توافق با امریکا باشد. به باور ابوالفتح اکنون، اما علیرغم اینکه همچنان رویکردهای ضدایرانی در سیاستهای ترامپ و کابینهاش وجود دارد، این رویکرد به شکلی متقابل در ایران نه تنها نسبت به دولت امریکا بلکه نسبت به شخص ترامپ برجسته است، اما شواهد نشان میدهد که هر دو طرف تلاش میکنند که باب گفتوگو یا توافق باز بماند یا مسیر برای تحققش هموار شود؛ لذا هر دو طرف در حال انجام اقداماتی هستند که حکایت از امکان رسیدن به توافق دارد؛ هم از طرف ایران و هم از طرف امریکا.
بیشتر بخوانید: عکس/ تصویر آسوشیتدپرس از لحظه سوگند ترامپ
به عنوان مثال آزادی خبرنگار ایتالیایی در ایران، آزادی فرد ایرانی در ایتالیا و اظهارات آقای پزشکیان و همچنین سخنگوی دولت و یا مواضع آقای عباس عراقچی وزیر امور خارجه مبنی بر آمادگی برای ورود به مذاکرات شرافتمندانه، با الگوگیری از برجام، نشاندهنده این آمادگی از طرف ایران است. از طرف امریکا نیز نشانههایی از این آمادگی وجود دارد.
ابوالفتح در ادامه به «اعتماد» گفت: مارکو روبیو در جلسه تأیید صلاحیت خود ادعا کرد که باید با ایران به توافق برسیم، اما نباید به گونهای باشد که ایران قدرتمند شود. تمامی این مسائل نشان میدهد که امکان توافق وجود دارد، اما قطعی نیست و مهمتر از توافق، مفاد آن و در وهله دوم پایدار بودن آن است. این کارشناس مسائل امریکا در گفتوگو با اعتماد خاطرنشان کرد که در شرایط کنونی موضوع ایران به یک منازعه حزبی و داخلی برای این کشور تبدیل شده است.
به عبارتی، اگر دموکراتها بخواهند با ایران توافق کنند، جمهوری خواهان آن را به چالش میکشند و بالعکس. به باور ابوالفتح به احتمال قریب به یقین، هرگونه توافقی که دولت جمهوری خواه امریکا با جمهوری اسلامی داشته باشد، از سوی دموکراتها مورد نقد قرار خواهد گرفت. البته که این شرایط به نوعی در داخل کشور خودمان نیز حاکم است و مساله امریکا به یک کشمکش سیاسی داخلی تبدیل شده است. ابوالفتح در ادامه گفتوگوی خود با اعتماد تاکید کرد که اکنون، اما این سوال مطرح است که اگر توافقی با دولت ترامپ حاصل شود، آیا دموکراتها از آن حمایت خواهند کرد و به عبارتی اگر یک دولت دموکرات بعد از ترامپ روی کار بیاید توافق احتمالی را که دولت جمهوری خواه با ایران امضا کرده پیگیری خواهد کرد یا خیر؟ این خود یک مساله مهم است.
به باور این کارشناس مسائل امریکا، امریکاییها باید در ارتباط با ایران اعتمادسازی کنند، خودشان در طول سالها مدعیاند ایران باید اعتمادسازی را نسبت به خود در جامعه جهانی احیا کند. اما واقعیت این است با توجه به اقدامات اخیر در دولت اول ترامپ در ارتباط با ایران بیاعتمادی نسبت به ایالات متحده بهشدت افزایش یافته است. حال این سوال بزرگ وجود دارد که حتی اگر ترامپ خود در مسند قدرت نباشد آیا این توافق احتمالی یا ادعایی میتواند باقی بماند یا خیر... این گزاره برای تصمیمسازان ایران بسیار اهمیت دارد.
ابوالفتح در پاسخ به سوال دیگر اعتماد مبنی بر اینکه چقدر احتمال دارد رویکرد فشار حداکثری توسط ترامپ کنار گذاشته شود گفت: اول اینکه فشار حداکثری سالهاست که از سوی امریکا علیه ایران اعمال میشود. حال اینکه تیم سیاست خارجی دونالد ترامپ از این واژه استفاده کرده، بدان معنا نیست که این فشار پیش از آن وجود نداشت و پس از ترامپ نیز ادامه پیدا نکرد. در زمان ریاست بایدن نیز فشارها اعمال شد و اتفاقا تا آینده قابل پیش بینی نیز ادامه خواهد داشت، مگر اینکه توافقی بزرگ حاصل شود که بخش عمده نگرانیهای امریکا را بر طرف کند.
بیشتر بخوانید:فیلم/ لحظه ورود ایلان ماسک به مراسم تحلیف دونالد ترامپ
به تصور ابوالفتح اگر در بازههای زمانی این فشارها نتیجهای نداشته است یا اعمال نشده به این دلیل است که توانایی امریکاییها برای به نتیجه رسیدن محدود بوده است. بنابراین عدم تشدید فشارها به دلیل خواست ایالات متحده نبوده بلکه این توانایی وجود نداشته است. ترامپ نیز نمیتواند انگونه که تمایل دارد سیاست تهاجمی خود را در قبال ایران به صورت کامل اعمال کند. این کارشناس مسائل امریکا در ادامه به اعتماد گفت: چرا که در هر صورت، ایران از منظر استراتژیک بسان کالایی برجسته و مطلوب است که تقاضا برای آن وجود دارد و تا زمانی که این تقاضا وجود داشته باشد، امکان به صفر رساندن آن وجود نخواهد داشت.
تنها کافی است تولیدکننده تخفیفاتی ارایه دهد و یا اقداماتی مشابه انجام دهد تا این کالا به فروش برسد. ترامپ حتی اگر بخواهد هم نمیتواند به راحتی فروش نفت ایران را به صفر برساند. اگر او بخواهد ایران را از بازار نفت خارج کند، قیمت بنزین در امریکا افزایش خواهد یافت. به باور ابوالفتح ترامپ قصد ندارد که با لحاظ کردن شعارهای انتخاباتیاش، به سیاستهای پرهزینهای متوسل شود. در دولت اول خود نیز سعی کرد اقداماتی تهاجمی در راستای سیاست موسوم به فشار حداکثری را پیگیری کند، اما آنگونه که انتظار داشت منتج به نتایجی نشد. اکنون نیز در دولت دوم او بعید میدانم که چنین سیاستی بسان گذشته تکرار شود، زیرا نظام بین الملل تغییر کرده است و متوسل شدن مجدد ترامپ به فشار حداکثری دشوار خواهد بود.
این کارشناس مسائل امریکا در پاسخ به سوال اعتماد در این باب که واکنش احتمالی ایران به اعمال رویکرد فشار حداکثری ترامپ چه خواهد بود گفت: اول اینکه ایران اعلام کرده است دکترین هستهای خود را تغییر نخواهد داد و سیاست اعلامی کشور این است، اما مساله این است که امریکاییها به این موضوع چندان اعتماد ندارند.
به باور ابوالفتح به نظر میرسد نگرانیها درباره برنامه هستهای ایران برای غرب اندکی کاهش یافته است. اما قدرت اقتصادی و نفوذ منطقهای ایران برای امریکا اولویت بالاتری دارد. البته این به بدان معنا نیست که اگر ایران به سمت ساخت بمب اتمی برود، برای آنها مهم نخواهد بود و سکوت خواهند کرد. ایران زمانی که تنها سهدرصد غنی سازی انجام میداد، به صورت متوالی هدف قطعنامهها بود اکنون میزان غنیسازی به مرز شصت تا هفتاد درصد نزدیک شده است، اما شاهد هستیم که چنین فعلی واکنشهای زیادی به دنبال نداشت.
این کارشناس مسائل امریکا در ادامه گفتوگوی خود با اعتماد تاکید کرد به نظر میرسد اینگونه نیست به این دلیل که ایران به سلاح اتمی دست پیدا نکند تحریمها بهراحتی لغو شود. نکته مهم این است که غرب حاضر است ایران به سلاح هستهای نزدیکتر شود، اما فشار اقتصادی کاهش نیابد، زیرا این باور حاکم است که بازسازی اقتصاد ایران میتواند نفوذ منطقهای این کشور را افزایش دهد و این موضوع میتواند خطرناکتر از سلاح هستهای باشد. در واقع، یک بالانس در حال شکلگیری است. به عبارتی همچنان موضوع هستهای برای غربیها مهم است، اما قرار داشتن تهران تحت فشار سنگین اقتصادی نیز اهمیت بسزایی برای این گروه از بازیگران دارد.
بیشتر بخوانید:عکس/ پوستر کاخ سفید به مناسبت ریاست جمهوری مجدد ترامپ
ابوالفتح در ادامه بر این باور است که حال باید دید که در دولت بعدی ترامپ، آیا این معادله تغییر خواهد کرد یا نه. آیا دول غربی حاضر هستند برای اینکه ایران از ساخت سلاح اتمی دنده عقب بگیرد تحریمها را لغو کنند. اگر این اتفاق رخ دهد نشان میدهد که برای غرب نزدیک نشدن ایران به سلاح اتمی اولویت بالاتری دارد.
اما اگر این اتفاق نیفتد، هراس از افزایش قدرت اقتصادی ایران برجستهتر است. به باور این کارشناس مسائل امریکا ایران به عنوان یک قدرت اقتصادی در قیاس با ایران هستهای قوی ممکن است برای امریکا نگران کنندهتر باشد. ابوالفتح در ادامه به اعتماد گفت که به عبارتی این معادله احتمالا به گونهای پیش خواهد رفت که ریسک نزدیک شدن ایران به سلاح هستهای را بپذیرند، اما حاضر نشوند تحریمها را لغو کنند. این کارشناس مسائل امریکا خاطرنشان کرد که فراموش نکنیم این معادله در زمان برجام جواب داد؛ تهران و واشنگتن به لبه پرتگاه رسیدند و تهران به دلیل لغو تحریمهای اقتصادی عقبنشینی کرد و امریکاییها نیز به دلیل جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هستهای، عقبنشینی کردند. اما از سال ۲۰۱۵، به بعد این معادله دیگر جواب نداد. اینکه آیا این سناریو در آینده نیز در دولت ترامپ اجرا خواهد شد یا خیر، هنوز مشخص نیست. تاکنون که اجرا نشده است.
امیرعلی ابوالفتح در پاسخ به این سوال اعتماد در این باب که چه موضوعاتی ممکن است محور رایزنی احتمالی میان تهران و واشنگتن قرار بگیرد گفت: دقت داشته باشیم رویکرد جمهوریخواهان با دموکراتها تفاوتهایی دارد. دموکراتها معتقدند که توافق باید به صورت مرحلهای باشد و ابتدا به مسائل کلیدی و سخت پرداخته شود تا به موضوعات جزئیتر و راحتتر برسیم.
چنان که از مسائل هستهای آغاز کردند و بعد هم به مسائل موشکی و منطقهای رسیدند. اما جمهوری خواهان بر این باورند که باید یک بار برای همیشه پای میز مذاکره بنشینیم و همه موضوعات را مطرح کنیم تا طرفین بتوانند با یکدیگر صحبت کرده و مسائل را حل کنند و بنا به ادعای پمپئو، وزیر خارجه وقت امریکا، ایران به کشوری نرمال تبدیل شود و پس از آن تحریمها برداشته شوند. به باور این کارشناس مسائل امریکا طرح پمپئو همان شروط ۱۲گانه بود. اما دولت ترامپ حداقل خواستهاش را در این طرح ۱۲ مادهای میگنجاند.
این طرح دوازده مادهای صرفا برنامه ارایه شده از سوی وزیر خارجه وقت نبود بلکه شروط هیات حاکمه ایالات متحده بود که شامل دموکراتها و جمهوری خواهان میشد و به نوعی شروط حداقلی امریکا را نمایندگی میکرد. ابوالفتح در ادامه به اعتماد گفت که در این چهار، پنج یا شش سال اخیر، تحولات زیادی رخ داده است که امریکاییها احساس میکنند این شروط باید افزایش یابد. به عنوان مثال، بحث پهپادها که در آن زمان جزو شروط نبود، و موضوعیت نداشت اکنون به موضوعی مهم تبدیل شده است چرا که غرب مدعی است که ایران با روسها قراردادهای پهپادی دارد و همینطور به قراردادهای جامع حفاری تهران با مسکو اشاره میکنند.
به باور این کارشناس مسائل امریکا بنابراین، اگر توافقی حاصل شود، حداقل خواستههای امریکاییها همان شروط دوازدهگانه زمان پمپئو خواهد بود. مضاف بر آنکه دموکراتها احتمالا شروطی به آن اضافه خواهند کرد، زیرا نمیخواهند این موضوع به نام جمهوری خواهان تمام شود. آنها میخواهند مدعی شوند که در تسلیم کردن ایران نقش داشتهاند.
طهورث غلامی کارشناس مسائل امریکا در پاسخ به سوال اعتماد در این باب و رویکرد احتمالی ترامپ در ارتباط با ایران گفت: عصر دوم ریاست ترامپ به سه دوره کوتاهمدت، میان مدت و بلندمدت تقسیم میشود. به باور من در مرحله کوتاهمدت، یعنی در فاصله سی یا چهل روزه، او به سمت اعمال سیاست موسوم به فشار حداکثری نمیرود و مواضع تندی را علیه جمهوری اسلامی ایران اتخاذ نخواهد کرد. به باور غلامی در ایالات متحده، این نگرش وجود دارد که به محض ورود ترامپ به کاخ سفید، سیاست فشار حداکثری مجددا اعمال خواهد شد و تحریمها تشدید میشود تا ایران در وضعیتی ضعیف به میز مذاکره بیاید.
بیشتر بخوانید: فیلم/ ورود فرزندان ترامپ به مراسم تحلیف
مشخصا گروه اتحاد علیه برنامه هستهای یک برنامه صد روزه تحویل کاخ سفید داده است که در صد روز ابتدایی ایران تحت فشار قرار گیرد، اما به باور من در سی یا چهل روز ابتدایی ترامپ چنین عملکردی نخواهد داشت که البته که نشانه حسن نیست. بلکه در این بازه زمانی واشنگتن صبر خواهد کرد و گزینه مذاکره را به دقت بررسی میکند. غلامی در ادامه به اعتماد گفت: اگر در این مذاکراتی که مطمئنا دو دور بیشتر طول نخواهد کشید، روشن شود که امکان توافق بین تهران و واشنگتن وجود دارد، در آن صورت احتمالا ترامپ وارد فاز میان مدت خواهد شد و رایزنیها انجام میشود. اما اگر مشخص شود که احتمال گفتوگو و توافق وجود ندارد، طبیعتا باید منتظر اعلام سیاست جدیدی از سوی ایالات متحده باشیم. این کارشناس مسائل امریکا در پاسخ به سوال اعتماد در این رابطه که چه ارزیابی از رویکرد فشار حداکثری ترامپ در کوتاهمدت دارد، گفت: اول اینکه باید توجه داشته باشیم با توجه به اینکه جمهوری اسلامی ایران برای مذاکره با امریکا اعلام آمادگی کرده، نیازی به اعمال فشار نیست تا ایران بپذیرد به پای میز مذاکره بیاید.
گروهی در امریکا به خوبی میدانند که اگر سیاست فشار حداکثری از همان روز ابتدایی علیه جمهوری اسلامی ایران اعمال شود، دیگر متوقف نخواهد شد و تمام چهار سال را در بر خواهد گرفت. به نظر میرسد ترامپ به این موضوع آگاهی دارد. به باور غلامی تقریبا از بیستم بهمن تا اوایل اسفند، دور اول مذاکرات مستقیم میان ایران و امریکا صورت بگیرد. در این دور، قطعا دوطرف خواستههای خود را مطرح خواهند کرد. احتمالا اولین خواسته امریکا حول مسائل هستهای خواهد بود که برخی از این خواستهها سیاسی و برخی فنی هستند. از جمله میزان غنی سازی، نصب سانتریفیوژهای پیشرفته و مباحث مربوط به تحقیقات و توسعه.
غلامی در ادامه گفتوگوی خود با اعتماد گفت: یکی از دغدغههای مهم امریکاییها، که در جلسه رای اعتماد مارکو روبیو در سنا نیز مطرح شد این است که جمهوری اسلامی ایران مجددا گروههایی را که در سطح منطقه از آنها حمایت میکند، تقویت نکند. جمهوریخواهان همیشه به دموکراتها انتقاد کردهاند که پولهای حاصل از برجام برای بی ثبات کردن منطقه استفاده شده است؛ لذا یکی از مهمترین موضوعات در این حوزه این است که امریکاییها خواهان این هستند که جمهوری اسلامی ایران حمایت گروههایی مانند حماس و حزبالله و تحولات داخلی سوریه را متوقف کنند. به باور این کارشناس مسائل امریکا این مساله بسیار پیچیدهتر از مباحث هستهای خواهد بود، چرا که بحث هستهای یک موضوع فنی است و انعطاف پذیری بیشتری را میپذیرد.
اما در مباحث منطقهای بر اساس اظهارات روبیو آنها مطمئنا تضمینهایی را میخواهند که مجددا گروههای مورد نظر آنها در منطقه فعال نشوند. غلامی در ادامه به اعتماد گفت که یکی از مزیتهای ترامپ نسبت به دموکراتها برای جمهوری اسلامی این است که او شخصیت ایدئولوژیکی ندارد؛ یعنی به دنبال دغدغههایی مانند حقوق بشر، حقوق زنان و فضای باز سیاسی و مباحثی از این دست نیست. در دور نخست، مایک پمپئو این مباحث را مطرح کرد، اما در دور دوم، تاکنون این موضوعات در صحبتهای ترامپ و حتی تیم او جایگاهی نداشته است. برخی از مشاوران او موضوعاتی را مطرح کردهاند، اما شخص او که چهره اصلی و تعیین کننده است، به این مسائل ورود نکرده است؛ لذا تصور میکنم که موضوعات منطقهای و بحث برنامه هستهای، دو خواسته اصلی امریکاییها در مورد ایران باشد.
این کارشناس مسائل امریکا در پاسخ به این سوال اعتماد که فارغ از تعیین رویکرد ترامپ به تهران چه گزارههایی ممکن است بر سیاستهای احتمالی دو طرف تاثیرگذار باشد گفت: ایران و امریکا، هر کدام از جهتهایی تحت فشار قرار دارند. امریکا از این جهت تحت فشار است که فعالیتهای هستهای ایران نسبت به چهار سال پیش توسعه پیدا کرده و به نقل از رسانههای امریکایی ترامپ خود نیز مدعی شده نگران است که در دولت دوم او ایران به سمت بمب اتم حرکت کند؛ لذا توسعه فعالیتهای هستهای ایران باعث میشود که دولت امریکا تحت فشار قرار گیرد و ناگزیر به انعطاف بیشتری در مذاکرات شود.
به باور غلامی از سوی دیگر، جمهوری اسلامی ایران نیز تحت فشارهایی از جمله دوره زمانی فعالسازی مکانیسم ماشه قرار دارد. به این معنا که اگر تا اواخر خرداد نتوانیم با غرب به توافق برسیم، مطمئنا باید منتظر فعال شدن مکانیسم ماشه و بازگشت قطعنامه شورای امنیت به سازمان ملل باشیم. غلامی در ادامه تاکید کرد در هر صورت هر دو طرف تحت فشار هستند تا هر چه سریعتر به سمت توافق حرکت کنند، هرچند که میزان این فشار برابر نیست. تنها فشاری که اکنون امریکا متحمل شده صرفا ناشی از فعالیتهای هستهای ایران و انحراف آن از مسیر صلح آمیز است. اما ایران در کنار اینکه فشار فعالسازی احتمالی مکانیزم ماشه را احساس میکند با فشارهای دیگری مانند احتمال بازگشت سیاست موسوم به فشار حداکثری و تحریمهای ناشی از آن، و همچنین تأثیرات اقتصادی، اجتماعی و امنیتی که میتواند به دنبال داشته باشد، مواجه است. به نظر میرسد این شرایط دو طرف را مجبور میکند که در مسیر مذاکره و گفتوگو حرکت کنند، اما همچنان این به معنای حصول نتیجه قطعی نیست.
این کارشناس مسائل امریکا در پاسخ به دیگر سوال اعتماد مبنی بر اینکه در صورت عدم حصول توافقی برای آغاز رایزنیها و ازسرگیری رویکرد فشار حداکثری چه چشماندازی قابل تصور است گفت: مطمئنا در دور نخست گفتوگوها، امریکاییها خواستههای خود را مطرح خواهند کرد و سپس هر دو طرف به پایتختهای خود باز خواهند گشت تا این خواستهها را با مقامات عالی کشور در میان بگذارند.
بیشتر بخوانید:ترامپ: عصر طلایی آمریکا اکنون شروع میشود
دور دوم گفتوگوها است که نتایج را ارایه خواهد کرد. طبیعتا اگر در آن مرحله چشمانداز ترسیم شود اینکه امکان توافق و سازش میان دو طرف وجود دارد، باید انتظار گفتوگوها در ماههای اسفند و فروردین و در نهایت اردیبهشت را داشته باشیم که ممکن است به توافقی منجر شود. به باور غلامی، اما اگر گفتوگوها بینتیجه بماند احتمال توافق کمرنگ خواهد بود، طبیعی است که باید از اسفندماه سال جاری شاهد احیای سیاست فشار حداکثری از سوی امریکا و همچنین احیای مباحثی مانند توسل به مکانیسم ماشه از سمت اروپا باشیم.
در این صورت، واکنش جمهوری اسلامی ایران به این دو اقدام یعنی فشار حداکثری و فعال سازی مکانیسم ماشه احتمالا این خواهد بود که فعالیتهای هستهای خود را توسعه میدهد و این موضوع میتواند منجر به این شود که تنش میان طرفین شدت بگیرد. در این شرایط، نباید خوشبین بود که این تنشها به سادگی متوقف خواهند شد. بهطور تقریبی، در یک ماه آینده وضعیت این موضوع مشخص خواهد شد.