
اقتصاد۲۴- «حضور زنان در تیمهای حفاظتی نهتنها یک انتخاب برابرخواهانه است، بلکه میتواند یک مزیت عملی و مؤثر در پیشبرد اهداف پروژه باشد.» اینها گفته «نگار نجفی سیاوشان»، حفاظتگر و عضو انجمن «رمیاران» حیاتوحش است. او متولد ۱۳۷۶ و جزو نسل جدید کارشناسان حیاتوحش بهحساب میآید. نجفی دوران کارشناسی را در رشته علوم و مهندسی محیطزیست تحصیل کرد و بعد در مقطع کارشناسیارشد در گرایش ارزیابی و آمایش سرزمین تحصیلاتش را ادامه داد. از همان دوران دانشجویی، مسیر کاری و پژوهشیاش را به سمت حوزههای حفاظتی و پروژههای مرتبط با حیاتوحش و زیستگاهها برد و هماکنون در حال پژوهش و حفاظت روی گوشتخواران است. از او پرسیدیم چطور وارد وادی حفاظت شد، چه مشکلاتی بهعنوان یک زن حفاظتگر دارد و آیا مشابه بسیاری از دانشآموختگان نسل جدید حفاظتگر میخواهد مهاجرت کند یا خیر و چرا؟
چه شد که سراغ محیطزیست رفتید؟ آیا تجربه خاصی در دوران کودکی داشتید؟
علاقهام به محیطزیست فقط یک انتخاب دانشگاهی نبود، از دوران کودکی علاقه زیادی به حیوانات و طبیعت داشتم. وقتی به دوران انتخاب رشته رسیدم، در ابتدا دامپزشکی را بهعنوان گزینه اصلی در نظر داشتم. ولی هرچه بیشتر درباره مسیر کاری آن تحقیق کردم، فهمیدم علاقه و انگیزه اصلیام در حوزههای حفاظتی و کار مستقیم با طبیعت و زیستگاههاست، نه فقط درمان حیوانات. همین آگاهی باعث شد مسیرم را تغییر دهم و رشته محیطزیست را انتخاب کنم؛ انتخابی که امروز مطمئنم بهترین تصمیم بوده. وقتی وارد دانشگاه شدم، این علاقه شکل علمی و هدفمند پیدا کرد. در دوران تحصیل، جزو معدود کسانی بودم که باعلاقه در کلاسها حاضر میشدم و دقیقاً میدانستم که رشتهام را بر اساس علاقه شخصیام انتخاب کردم، همین باعث شد که از همان دوران دانشجویی فعالیتهایم را در همین حوزه آغاز کنم و ادامه بدهم. کارهای میدانی، از سرشماری حیاتوحش تا نصب دوربینهای تلهای برای پایش جمعیت گوشتخواران، برای من فرصتی بود تا بفهمم حفاظت از طبیعت فقط یک علاقه شخصی نیست، بلکه مسئولیتی است که باید برایش ایستاد و کار کرد.
از چه زمانی کار میدانی را شروع کردید؟
از ابتدای دوره کارشناسی، با راهنمایی استادم، دکتر باقر نظامی، وارد فعالیتهای مرتبط با حفاظت از محیطزیست شدم و با گذشت زمان، بهویژه در دوره کارشناسی ارشد، فعالیتهایم در این زمینه گسترش یافت. یکی از نخستین پروژههایی که در آن مشارکت داشتم، همکاری با سازمان حفاظت محیطزیست در پروژه «حفاظت از یوز آسیایی» و «مطالعه فون پارک ملی توران» بود. پس از آن، در پایاننامه کارشناسی ارشدم، با استفاده از مدلسازی زیستگاه و تحلیل دادههای اقلیمی، به ارزیابی اثر تغییرات اقلیمی بر زیستگاه یوز آسیایی در منطقه توران پرداختم.
علاوه بر این، از سال ۱۴۰۱ با عضویت در مؤسسه «رمیاران حیاتوحش ایرانیان»، در پروژههای میدانی گوناگونی مانند تخمین جمعیت پلنگ ایرانی در پارک ملی صیدوا و ارزیابی جمعیت علفخواران در پارک ملی کویر مشارکت کردم. این پروژهها فرصتهای ارزشمندی برای یادگیری و تعامل با متخصصان و کارشناسان حوزه محیطزیست در اختیارم قرار دادند.
آیا بین زنان و مردان در انجام فعالیت میدانی تفاوتی مشاهده و یا چالشی به واسطه زن بودن تجربه کردهاید؟
به عنوان یک زن، گاهی اوقات با محدودیتهایی در دسترسی به مناطق خاص مواجه بودهام و در برخی موارد، کمتر جدی گرفته شدهام یا وظایف سادهتر و کمچالشتری به من سپرده شده است. این نوع نگاه، حتی در نبود موانع فنی یا قانونی، میتواند سبب از دست رفتن فرصتهای مهم پژوهشی و میدانی برای زنان شود. البته در بیشتر تیمهای غیردولتی و پروژههایی که توسط سازمانهای مردمنهاد مدیریت میشوند، این تبعیض کمتر مشاهده میشود و فرصتها بر اساس شایستگی توزیع میشود، نه بر پایه جنسیت.
بیشتربخوانید:فیلم/ ویدیوی وایرال شدهای از رتبههای برتر کنکور که همه به مهاجرت میاندیشند
تجربه کار با جوامع بومی به من نشان داد که حضور یک زن میتواند بهصورت مستقیم بر فرآیند اعتمادسازی تأثیر بگذارد. در بسیاری از روستاها و جوامع محلی، برقراری ارتباط اولیه با زنان و خانوادهها آسانتر است و این موضوع مسیر همکاری و دریافت اطلاعات محلی را هموارتر میکند. به همین دلیل، حضور زنان در تیمهای حفاظتی نهتنها گامی در جهت برابری جنسیتی است، بلکه مزیتی عملی و مؤثر در پیشبرد اهداف پروژه به شمار میرود. این چالشها انگیزهای شد تا با جدیت بیشتری تلاش کنم و تواناییهایم را بهصورت عملی اثبات کنم. به نظرم، بهترین راه برای شکستن کلیشهها، ادامهدادن این مسیر و ثبت موفقیتهای زنان در این حوزه است. همچنین، حمایت همکاران و نسلهای قدیمیتر فعال در حوزه حفاظت به من کمک کرد تا این موانع را پشت سر بگذارم. باور دارم که حضور زنان در این عرصه روزبهروز پررنگتر و مؤثرتر میشود.
برای رفع این چالش چه کرده یا چه پیشنهادی دارید؟
من همیشه کوشیدهام با انجام کارهای پژوهشی و عملی مستمر، تواناییهای خود را به اثبات برسانم تا بهتدریج، انتخاب افراد بر اساس جنسیت تغییر کند. البته این فرایند بیتردید زمانبر است، اما به نظرم با حضور پیوسته و تأثیرگذار زنان در عرصههای میدانی میتوان این چرخه را شکست. پیشنهاد من این است که سازمانها و نهادهای مرتبط، معیارهای شفاف و عادلانهای برای انتخاب اعضای تیمهای میدانی تدوین کنند و اولویت گزینش افراد، بر اساس تجربه و تخصص آنان باشد.
یکی از تجربههای ارزشمند شخصیام، پروژه پایش جمعیت پلنگ در پارک ملی صیدوا است. من بههمراه چهار نفر از زنان همکار در مؤسسه، موفق شدیم نقطهای ایدهآل برای نصب دوربین انتخاب کنیم. این دوربین، تصاویر بینظیری از پلنگ و همچنین گونه ارزشمند گربه پالاس ثبت کرد؛ دادههایی که از نظر علمی و حفاظتی اهمیت فراوانی داشتند و نشان دادند که توانایی تخصصی و میدانی زنان هیچ محدودیتی ندارد.
آیا قصد مهاجرت دارید؟ چرا؟
بله، به مهاجرت فکر کردهام. نمیتوان انکار کرد که در برخی کشورها شرایط برای کار پژوهشی، دسترسی به تجهیزات و اجرای پروژههای حفاظتی بسیار سادهتر و کمتنشتر است. همین مقایسه باعث میشود به این فکر بیفتم که تجربه فعالیت در یک محیط علمی و حرفهای، بدون در نظر گرفتن جنسیت، چه تأثیری میتواند بر رشد شخصی و کاریام داشته باشد.
بیشتر بخوانید:فیلم/ تصاویری عجیب از درگیری نیروی پلیس لس آنجلس با گارد ملی آمریکا
چرا نسل جدید بیشتر از نسل قدیم به فکر مهاجرت هستند؟ آیا شرایط کار آنها سختتر نبود؟ به ویژه برای زنان؟
به نظرم نسل جدید، چه زنان و چه مردان، به اطلاعات و فرصتهای بینالمللی دسترسی بسیار بیشتری دارند. آنها میبینند که در بسیاری از کشورها، مسیر شغلی و پژوهشی بر اساس شایستگی تعریف میشود، نه جنسیت. همین مقایسه باعث افزایش میل به تجربه محیطهای کاری عادلانهتر و پویاتر شده است. با این حال، شرایط برای زنان در حوزههای میدانی و علمی همچنان دشوار است و گاهی همین موانع کوچک، انگیزه ماندن در کشور را کاهش میدهد.
نسل جدیدِ حفاظتگران نیز به باور من با آگاهی بیشتری این رشته را انتخاب میکنند. بیشتر آنها بر اساس علاقه و شناخت وارد این مسیر میشوند. همین آگاهی و علاقه سبب شده است که استانداردهای کاری و انتظاراتشان بالاتر باشد. شاید یکی از دلایل تمایل برخی از این نسل به مهاجرت، همین موضوع باشد؛ زیرا آنها به دنبال تجربه محیطی هستند که با سطح انگیزه و دانششان همخوانی داشته باشد.
آینده حفاظت در ایران را چطور میبینید؟
با وجود چالشهای موجود، آینده حفاظت محیطزیست در ایران را امیدوارکننده میبینم. این امیدواری بهویژه به دلیل حضور نسل جوانی است که از تحصیلات بالا برخوردارند و انگیزه و پشتکار فراوانی دارند. تعداد زنان متخصص در این حوزه روزبهروز افزایش مییابد و این امر به تقویت تنوع دیدگاهها و رویکردها کمک میکند.
به نظرم اگر سازمان حفاظت محیطزیست و نهادهای دولتی توجه بیشتری به ظرفیت سازمانهای مردمنهاد نشان دهند، این موضوع میتواند نقطه عطفی در مسیر حفاظت باشد. البته تحقق این پیشرفت نیازمند بهرهگیری حداکثری و علمی از همه ظرفیتها، چه انسانی و چه غیرانسانی، به شکلی کارآمد است.