
اقتصاد۲۴- طرح ۲۰ مادهای ترامپ به دلیل شناخت ناقص امریکا از منطقه، تضاد منافع بین بازیگران و عدم تعهد به تشکیل دولت فلسطینی، با چالشهای جدی مواجه خواهد شد و احتمالا در بلندمدت با مقاومت فلسطینیها روبهرو میگردد. با گذشت ۵ روز از رونمایی طرح ۲۰ مادهای دونالد ترامپ، رییسجمهور امریکا و بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسراییل در کاخ سفید برای پایان دادن به جنگ غزه، طرحی که با استقبال محتاطانه کشورهای اسلامی ازجمله عربستانسعودی، اردن، امارات، اندونزی، پاکستان، ترکیه، قطر و مصر همراه شده و به عنوان فرصتی برای توقف درگیریها و تقویت همکاریهای منطقهای معرفی شده، موجی از امید و تردید منطقه را فراگرفته است. این طرح خواستار توقف فوری خصومتها، آزادی همه گروگانهای اسراییلی ظرف ۷۲ ساعت، تبادل حدود ۲۵۰ زندانی فلسطینی با احکام حبس ابد و ۱۷۰۰ بازداشتی دیگر، خروج سه مرحلهای نیروهای اسراییلی بدون جدول زمانی مشخص و تشکیل نیروی بینالمللی برای نظارت بر امنیت و خلع سلاح حماس است. اما در خیابانهای غزه، جایی که بیش از دو سال جنگ بیوقفه بیمارستانها را لبریز، آب را کمیاب و بیماریها را فراگیر کرده، این طرح با تردیدهای جدی مواجه است. بسیاری معتقدند این طرح بیش از آنکه به نفع فلسطینیان باشد، جای پای اسراییل را در منطقه تثبیت میکند. در این میان به گفته گروهی از ناظران طرح فوق شامل بندهایی است که حماس آنها را غیرقابل قبول میداند: ممنوعیت قدرتگیری حماس در غزه، خلع سلاح این گروه و تشکیل دولت انتقالی تحت نظارت خارجی، ازجمله با حضور ترامپ و تونی بلر. همزمان فقدان مشارکت مستقیم فلسطینیان در مذاکرات، نبود جدول زمانی مشخص برای خروج کامل نیروهای اسراییلی و ابهام در تشکیل دولت فلسطینی، از نقاط ضعف اصلی هستند. طرح به تشکیل دولت فلسطینی اشارهای کلی دارد، اما مشروعیت آن را به رسمیت نمیشناسد و درباره جلوگیری از الحاق کرانه باختری سکوت کرده است. از همینرو تحلیلگران هشدار میدهند که این طرح جهتگیری تجاری دارد، اما ممکن است به دلیل تمرکز بیش از حد بر مسائل خارجی، حمایت لازم را از دست بدهد. برخی دیگر نیز اشاره میکنند که طرح از ایدههای دیپلماتیک بینالمللی الهام گرفته، اما موضوع دولت فلسطینی را نادیده گرفته است. در این میان روزنامه «اعتماد» برای بررسی ابعاد این طرح و پیامدهای آن برای مقاومت فلسطین و منطقه خاورمیانه، گفتوگویی با دکتر غلامرضا کریمی، استاد دانشگاه خوارزمی و کارشناس مسائل بینالملل، انجام داده است. کریمی بر این باور است که طرح ۲۰ مادهای ترامپ به دلیل شناخت ناقص امریکا از منطقه، تضاد منافع بین بازیگران و عدم تعهد به تشکیل دولت فلسطینی، با چالشهای جدی مواجه خواهد شد و احتمالا در بلندمدت با مقاومت فلسطینیها روبهرو میگردد. او همچنین معتقد است که موضع ایران و حماس نقش کلیدی در موفقیت یا شکست این طرح خواهد داشت. مشروح گفتوگو در ادامه آمده است:
غلامرضا کریمی در پاسخ به سوال نخست «اعتماد» درباره چشمانداز طرح پیشنهادی ترامپ با اشاره به کنفرانس خبری روز دوشنبه ترامپ گفت که طرح ۲۰ مادهای دونالد ترامپ برای پایان دادن به درگیریها در نوار غزه، طرحی بلندپروازانه است که مجموعهای از پیشنهادات ارایهشده توسط کشورهای مختلف ازجمله فرانسه، بریتانیا، ایالاتمتحده، برخی کشورهای عربی و اسراییل را در بر میگیرد.
در این طرح، بازیگران اصلی شامل ایالاتمتحده به عنوان رهبر طرح، اسراییل برای ارایه تضمینهای امنیتی، کشورهای عربی و اسلامی برای تامین حمایت مالی و کشورهای اروپایی برای ارایه حمایت دیپلماتیک و اقتصادی هستند.
از منظر کریمی این طرح در حاشیه نشست مجمع عمومی سازمان ملل متحد نیز مطرح شد. پیش از آن، دیدارهایی در نیویورک با حضور جرد کوشنر و استیو ویتکاف برگزار شد تا مقدمات لازم فراهم گردد. ملاقاتهایی با نتانیاهو و نمایندگان برخی کشورهای عربی انجام گرفت و درنهایت، در دیدار میان ترامپ و نتانیاهو، نخستوزیر اسراییل از این طرح حمایت کرد و اعلام نمود که غزه دیگر تهدیدی برای اسراییل محسوب نمیشود. ترامپ ضربالاجلی چهار روزه برای حماس تعیین کرده تا درباره این طرح اعلام نظر کند. انتظار میرود حماس طی یکی، دو روز آینده موضع خود را مشخص نماید.
به باور این استاد دانشگاه، هدف ترامپ، علاوه بر تلاش برای کسب جایزه صلح نوبل با تحقق صلح، برجستهسازی مجدد نقش ایالاتمتحده در خاورمیانه است؛ زیرا خلأ قدرت در این منطقه احساس میشود و امریکا میخواهد آن را پر کند. به نوعی، این طرح به دنبال صلح ابدی در خاورمیانه است که ریشه در معامله قرن دارد، هر چند آن طرح به تاریخ پیوسته و امکان احیای آن وجود ندارد. تفاوت این طرح با طرحهای قبلی در این است که باتوجه به تضادهای موجود در مواضع بینالمللی، قرار است امریکا فشار بیشتری بر اسراییل وارد کند تا مواضع خود را تعدیل و اعراب نیز بر حماس فشار آورند تا شرایط صلح را بپذیرد. چشمانداز اجرای طرح روشن نیست، اما به هر حال تلاشی است که در حال انجام است.
به باور کریمی یکی از اهداف آن نیز مدیریت افکار عمومی جهانی است؛ زیرا خیزش افکار عمومی در جهان و توجه به مساله فلسطین، برای غرب و اسراییل نگرانکننده است. بنابراین، با اجرای این طرح به دنبال کسب وجههای مجدد برای اسراییل و کنترل افکار عمومی در برجستهسازی مساله فلسطین در عرصه بینالمللی هستند. کریمی در پاسخ به دیگر سوال «اعتماد» درباره نقشآفرینی بازیگران منطقهای و فرامنطقهای تاکید کرد، در راستای اجراییسازی این طرح، ملاقاتی میان ترامپ و نمایندگان هشت کشور عربی و اسلامی شامل عربستانسعودی، اردن، امارات متحده عربی، اندونزی، پاکستان، قطر، ترکیه و مصر برگزار شد که نشاندهنده تایید و حمایت از طرح بود.
بیشتر بخوانید:رایزنی ترامپ و اردوغان بر سر یک موضوع مهم
این کشورها بیانیهای مشترک صادر کردند و بر تلاشهای ترامپ برای پایان دادن به جنگ در غزه تاکید ورزیدند و همچنین از مخالفت ترامپ با الحاق کرانه باختری به اسراییل استقبال کردند. به هر حال، کشورهای عربی و اسلامی به نوعی حامیان اجرای طرح ۲۰ مادهای ترامپ به شمار میروند و قرار است با حمایت این کشورها، طرحهای اقتصادی در غزه اجرا شود و زیرساختها بازسازی گردد تا فرصت تازهای برای زندگی و توسعه در آن منطقه فراهم آید.
کریمی در ادامه گفت: تفاوت این طرح با طرحهای قبلی در این است که ترامپ تلاش کرده بازیگران بیشتری را وارد صحنه کند، به ویژه کشورهای عربی و اسلامی، در حالی که پیشتر چنین ظرفیتی وجود نداشت و برخی کشورها از روند مذاکرات خارج بودند؛ برای مثال، در دهه ۱۹۹۰، در مذاکرات مربوطه، ایران عمدا از صحنه خارج شد و ایران نیز در طول دو دهه گذشته تلاش کرد مانع اجرای طرحهای اسراییلی و غربی در خاورمیانه شود و اکثر طرحهایی که روسای جمهور امریکا به دنبال اجرایی کردن آن بودند، به دلیل مخالفت ایران اجرا نشد؛ اما تلاش ترامپ بر این است که در این طرح، کشورهای اسلامی و عربی مشارکت بیشتری داشته باشد تا زمینه اجرایی شدن طرح را تقویت کند. ضمن اینکه ترامپ از برخی طرحها و ایدههای خود عقبنشینی کرده است؛ مثلا پیشتر ترامپ ادعا کرده بود که باید مردم غزه از غزه خارج شوند و در کشوری یا محیط جغرافیایی دور از اسراییل به زندگی خود ادامه دهند، اما در این طرح تاکید شده که هیچکس مجبور به ترک غزه نیست و حتی کسانی که رفتهاند، امکان بازگشت دارند که این یک عقبنشینی آشکار ازسوی ترامپ و درک واقعیتهای جاری در غزه است.
این استاد دانشگاه در ادامه خاطرنشان کرد: اینبار قرار است صندوق سرمایهگذاری جهانی با سرمایه ۵۰ میلیارد دلار برای کمکهای اقتصادی به فلسطینیها ایجاد شود که نقش کشورهای عربی و کشورهای حوزه خلیجفارس به ویژه در تامین حمایت مالی این صندوق بسیار مهم است؛ همچنین قرار است گذرگاهی میان نوار غزه و کرانه باختری احداث شود و حدود ۱۷۹ پروژه زیربنایی اجرا گردد؛ علاوه بر این، نیمی از مبلغ در کشورهای مصر، لبنان و اردن که میزبان پناهندگان فلسطینی هستند، هزینه خواهد شد. برای اجرای این طرح، به زودی کنفرانسی در بحرین برگزار خواهد شد که جرد کوشنر، داماد ترامپ، در آنجا جزییات بیشتری از طرح ترامپ برای پایان جنگ در غزه ارایه خواهد داد.
به باور کریمی، امروز به واسطه یکهتازیهای اسراییل، نگرانی از حملات اسراییل به سوریه، حزبالله، یمن و ایران، به ویژه قطر افزایش یافته؛ از همین رو کشورهای عربی و اسلامی دیگر تمایلی برای همراهی با نتانیاهو نشان نمیدهند و به منظور ایجاد موازنهای با ایران، در حال حاضر بیشتر به دنبال مهار نتانیاهو هستند و این را از ترامپ مطالبه کردهاند. به همین دلیل، ترامپ تلاش کرده حجم بیشتری از کشورهای عربی و اسلامی، حتی اندونزی را در آسیای شرقی، وارد این موضوع کند و نقش و جایگاهی برای آنها تعریف نماید تا بتوانند نقش موثری در آینده غزه ایفا کنند.
کریمی در پاسخ به پرسش دیگر «اعتماد» درباره چرایی برگزاری نشست بیسابقه ترامپ با روسای ارشد نظامی ایالاتمتحده در چنین بازه زمانی و همچنین انتخاب چهرهای، چون تونی بلر؛ نخستوزیر سابق بریتانیا برای رهبری فرآیند انتقال به «اعتماد» گفت: طرح پیشنهادی ترامپ موضوعی است که ماهها در جریان بوده و استیو ویتکاف، جرد کوشنر (داماد ترامپ) و تونی بلر زمان زیادی را برای آمادهسازی آن صرف کردهاند. بر این اساس، غزه زیرنظر شورای امنیت سازمان ملل متحد و تحت یک نهاد بینالمللی به نام سازمان انتقال بینالمللی غزه (GITA) فعالیت خواهد کرد که اختیارات گستردهای در زمینههای امنیت، قانونگذاری، مدیریت اجرایی و هماهنگی دیپلماتیک دارد. بالاترین مقام اجرایی غزه به ریاست تونی بلر، نخستوزیر سابق بریتانیا، واگذار میشود. هیاتمدیره GITA شامل ۷ تا ۱۰ نفر خواهد بود که نماینده ویژه سازمان ملل متحد، برخی سرمایهداران و روسای نهادهای بینالمللی فعال در منطقه عربی و اسلامی در فهرست گزینههای احتمالی قرار دارند؛ همچنین برخی چهرههای برجسته مسلمان با پشتوانه سیاسی و اقتصادی برای تضمین مشروعیت طرح در این منطقه، در هیاتمدیره یا دبیرخانه اجرایی مشغول خواهند شد.
دبیرخانه اجرایی این طرح، به عنوان مرکز اداری، دارای پنج کمیسیون تخصصی است: امور بشردوستانه، بازسازی، قانونگذاری و نظارت حقوقی، امنیت و هماهنگی با تشکیلات خودگردان فلسطین؛ که مهمترین بخش آن، بخش امنیت است و کمیسر امنیتی GITA اختیارات کاملی بر مسائل امنیتی خواهد داشت. روال کار به این صورت است که اعضای هیاتمدیره و دبیرخانه در سال اول در غزه حضور نخواهند داشت؛ در سال دوم، بخشی از ساختار اجرایی به غزه منتقل میشود و در سال سوم، استقرار کامل صورت میگیرد؛ در یک فرآیند پنج ساله، مدیریت به تشکیلات خودگردان فلسطین واگذار خواهد شد.
به باور کریمی بودجه سالانه این نهاد (بدون احتساب بازسازی و کمکهای بشردوستانه) برای سال اول ۹۰ میلیون دلار، سال دوم ۱۳۳ میلیون دلار و سال سوم ۱۶۴ میلیون دلار در نظر گرفته شده است؛ این مدل سابقهای در انتقال قدرت در تیمور شرقی و کوزوو دارد که با الهام از آن و با مجوز سازمان ملل اجرا شده است.
این استاد دانشگاه در ادامه خاطرنشان کرد: انتخاب تونی بلر با توجه به نزدیکیاش به ترامپ و کوشنر صورت گرفته، اما او شخصیتی نسبتا نامحبوب میان فلسطینیها است به دلیل سابقهاش در جنگ عراق و نقشش در گروه چهار جانبه که همزمان با حملات مکرر اسراییل به غزه در سالهای ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۵ بوده است.
کریمی درباره نقش جرد کوشنر، داماد دونالد ترامپ نیز تاکید کرد: چنین انتخابی نشاندهنده تاثیرگذاری برجسته داماد رییسجمهوری، اعتماد در تدوین طرحی مهم در سیاست خارجی امریکا است. برخلاف انتظار اولیه مبنی بر عدم حضور فعال کوشنر در دوره دوم احتمالی ریاستجمهوری ترامپ، او اکنون نقشی کلیدی در پیشبرد این طرح ایفا میکند.
کریمی با اشاره به ارتباط نزدیک کوشنر با تونی بلر و استیو ویتکاف، به جلسات متعدد او با لابیهای یهودی و مقامات اسراییلی اشاره کرد، به ویژه، دیدار کوشنر و ویتکاف با نتانیاهو در نیویورک، پیش از دیدار رسمی ترامپ و نتانیاهو در واشنگتن، برای رفع شکافهای میان امریکا و اسراییل.
کریمی با یادآوری خاطرات جان بولتون در کتاب «اتاقی که در آن اتفاق افتاد»، خاطرنشان کرد که کوشنر در دوره اول ریاستجمهوری ترامپ نیز از طریق لابیگریهای گسترده، طرحهای مورد حمایت اسراییل و در راستای مقابله با ایران را با برگزاری جلسات متعدد در کاخ سفید پیش برده بود.
او تاکید کرد که این رویهای معمول در سیستم تصمیمگیری امریکاست؛ افراد نزدیک به رییسجمهور در مرکز طرحها قرار میگیرند و لابیها، اتاقهای فکر و اندیشکدهها از طریق این افراد هماهنگیهای اولیه را انجام داده و ارتباط با رییسجمهور را برقرار میکنند.
او در پاسخ به پرسش دیگر درباره چالشهای پیشروی طرح پیشنهادی اظهار داشت که حماس، به عنوان مهمترین جنبش مقاومت در سرزمینهای اشغالی، طی دو دهه گذشته با ایجاد فشار، محدودیت و خفگی استراتژیک، چالشهای جدی برای اسراییل به وجود آورده است.
بیشتر بخوانید:ترامپ آماده مذاکرات بدون قید و شرط با رهبر کره شمالی است
او افزود که اسراییل، به ویژه پس از رویدادهای ۷ اکتبر، به دنبال نابودی کامل حماس، خلع سلاح آن و حذف هرگونه ظرفیت نظامی در غزه بوده، اما تلاشهایش، ازجمله طرح اولیه اشغال نظامی غزه، ناموفق بوده است. گروگانها آزاد نشدهاند، حماس همچنان در غزه حضور دارد و فشارهای بینالمللی به دلیل آنچه نسلکشی خوانده میشود، افزایش یافته است. افکار عمومی جهانی واکنش گستردهای نشان داده و برخی کشورهای غربی حتی تاسیس کشور فلسطین را با جدیت پیگیری میکنند.
کریمی توضیح داد که در طرح پیشنهادی ترامپ، حماس دو گزینه دارد: ماندن در غزه با پذیرش خلع سلاح و پایبندی به شرایط طرح، یا انتقال به کشورهایی که هنوز مشخص نشدهاند. او افزود که نهاد ناظر بر خلع سلاح مشخص نیست، اما امریکا به نقش قطر برای اعمال فشار بر حماس و متقاعد کردن آن به پذیرش طرح امیدوار است.
کریمی خاطرنشان کرد که حماس هنوز طرح را نپذیرفته و یکی از مقامات آن در گفتوگو با بیبیسی احتمال رد آن را مطرح کرده، هر چند حماس پیشتر اعلام کرده بود که از پیشنهادهای میانجیگرانهای که حقوق ملی فلسطینیها را حفظ کند، با حسننیت استقبال میکند.
او تاکید کرد که خلع سلاح حماس، مهمترین بند طرح ۲۰ مادهای است که هدف آن غیرنظامی کردن کامل غزه است و برای اعضای حماس که خشونت را کنار بگذارند، عفو عمومی پیشبینی شده است.
با این حال، کریمی هشدار داد که پذیرش این طرح، که به نوعی قیمومیت سازمان ملل تلقی میشود و منافع حداکثری اسراییل را تامین میکند، برای حماس دشوار است. در صورت رد طرح، حمایت جهانی و کشورهای تاثیرگذار ممکن است به تشدید اقدامات نظامی اسراییل در غزه منجر شود و حماس را در موقعیت سختی قرار دهد.
این استاد دانشگاه با اشاره به تجربه تاریخی حماس افزود که این گروه حتی در صورت پذیرش ظاهری طرح، میتواند با وارد کردن تکنوکراتهای خود به ساختار سیاسی غزه، نفوذ خود را حفظ کند.
او یادآور شد که حماس در گذشته، درحالی که غزه تحت کنترل تشکیلات خودگردان بود، به تدریج قدرت سیاسی و توان نظامی خود را تقویت کرد و بر اسراییل فشار آورد. بنابراین، حماس ممکن است با استفاده از قالبهای سیاسی غیرمستقیم، همچنان در تحولات غزه نقشآفرینی کند و در آینده برای اقدامات گستردهتر از این ظرفیت بهره ببرد.
کریمی در پاسخ به پرسشی درباره توانایی تشکیلات خودگردان فلسطین برای ایفای نقش در طرح پیشنهادی نوار غزه نیز اظهار داشت که در طرح ۲۰ مادهای ترامپ، وظایف محدودی برای تشکیلات تعریف شده است، چراکه هدف اصلی طرح، انتقال تدریجی مدیریت غزه به تشکیلات خودگردان طی پنج سال آینده است تا خودگردانی در ساختارهای جدید حکمرانی غزه محقق شود. با این حال، تشکیلات خودگردان با چالشهایی نظیر فساد فراگیر و نبود مشروعیت کافی نزد فلسطینیها روبهرو است. ممانعت امریکا از حضور محمود عباس در مجمع عمومی سازمان ملل در سال جاری، فشارها بر این نهاد را تشدید کرده و احتمالا نیاز به تحول و انتقال قدرت در داخل آن را ضروری ساخته است. با وجود این مشکلات، طرح پیشنهادی پیشبینی میکند که نقش تشکیلات بهتدریج افزایش یابد و درنهایت مدیریت کامل غزه به آن واگذار شود. با این حال، موفقیت این نهاد در اجرای طرح بدون اصلاحات داخلی و جلب حمایت مردمی با ابهامات جدی همراه است.
این استاد دانشگاه درباره چالشها و سناریوهای پیش رو به نقش نتانیاهو و واسطه مخالفتخوانیهای برخی از اعضای کابینه راست افراطی که خواهان ضمیمه شدن غزه به سرزمینهای اشغالی هستند، اشاره کرد و افزود: چالشهای درونی در کابینه ائتلافی نتانیاهو فراوان است. برخی نیروهای افراطی یهودی و وزرای راستگرا در کابینه نتانیاهو با این طرح مخالف هستند و حتی با خروج نظامی اسراییل از نوار غزه مخالفت میورزند و خواستار ادامه جنگ تا نابودی کامل حماس میباشند.
بیشتر بخوانید:عکس/ چهره کلافه ژنرالهای ارتش آمریکا هنگام سخنرانی ترامپ
این طرح ترامپ وضعیت دو قطبی را در درون اسراییل ایجاد کرده، بهطوری که نیمی از اسراییلیها با طرح موافق هستند، اما وزرای راستگرا به سقوط کابینه تهدید کردهاند. با این حال، یاییر لاپید، رهبر اپوزیسیون، قول داده از نتانیاهو حمایت کند. در عین حال، این طرح روابط نتانیاهو با ارتش و موساد را نیز تحت تاثیر قرار میدهد؛ ارتش تجربه ناموفقی از عقبنشینی یکطرفه از نوار غزه در سال ۲۰۰۵ دارد و باتوجه به ناتوانی در دو سال گذشته برای نابودی کامل حماس و آزادی گروگانها، بخشی از ارتش و موساد موافق ایجاد راهحلی مسالمتآمیز برای مساله غزه هستند. لذا، نتانیاهو در درون اسراییل، به ویژه با راست افراطی که خواستار ضمیمه شدن غزه به سرزمینهای اشغالی است، چالشهای جدی دارد. به باور کریمی تشکیل کشور فلسطین در چنین شرایطی منوط به فرآیندی گام به گام است یا ابتکار عملی برای تعریف دولتی دست نشانده تحت رهبری اسراییل بر غزه خواهد بود.
در این طرح، عبارتی وجود دارد که بر ترسیم مسیری معتبر برای تشکیل کشور فلسطین پس از اصلاحات اساسی در ساختار تشکیلات خودگردان فلسطین تاکید میکند. کشورهای عربی به شرطی از این طرح استقبال کردهاند که زمینه برای تشکیل دولت فلسطینی فراهم شود، اما اسراییل و نتانیاهو به شدت با تشکیل کشور فلسطین مخالف هستند که این خود چالشی اساسی است. به ویژه، کشورهای عربی ازجمله عربستان اعلام کردهاند که هرگونه برقراری روابط با اسراییل منوط به بهرسمیت شناخته شدن دولت فلسطینی است.
در واقع، میتوان گفت که طرح ۲۰ مادهای ترامپ ضرورتا مقدمهای برای تشکیل دولت فلسطین نیست، بلکه به دنبال استقرار دولتی ضعیف و نزدیک به اسراییل در نوار غزه است که احتمالا با چالشها و مقاومتهای فراوانی مواجه خواهد شد. اجرای این طرح نیازمند اعتمادسازی، هماهنگی بینالمللی و غلبه بر اختلافات داخلی است. باتوجه به موقعیت مسلط اسراییل و حمایت ترامپ، به نظر میآید این طرح با خلع سلاح حماس و عدم تعهد صریح به ایجاد دولت فلسطینی، که منطبق با منافع اسراییل و متحدانش است، شرایط سختی برای فلسطینیها ایجاد کند. از همین رو احتمالا در ابتدا مورد پذیرش قرار گیرد، اما در ادامه با چالشهای بسیار زیادی مواجه خواهد شد.
درنهایت او در پاسخ به چرایی ارسال جنگندههای امریکایی به خاورمیانه آن هم در شرایطی که ترامپ از خاورمیانه جدید گفته، خاطرنشان کرد: چنین رخدادی نشاندهنده تمرکز ترامپ بر اجرای سیاست صلح از طریق قدرت است. بنابراین، طبیعی است که نقش نظامی امریکا در نقاط مختلف جهان، ازجمله خاورمیانه، افزایش یابد؛ زیرا در دو دهه گذشته، امریکاییها نتوانستهاند نظم پایداری ایجاد کنند و به دنبال پر کردن خلأ قدرت در منطقه هستند تا نظم مطلوب خود را عملیاتی نمایند. با این حال به باور کریمی شناخت امریکاییها از منطقه محدود و ناقص است و اکثر طرحهایشان با شکست روبهرو میشود؛ لذا به سیاست نظامی و تقویت فعالیتهای نظامی روی آوردهاند.
به باور این استاد دانشگاه، مهمترین چالش امریکا و اسراییل در خاورمیانه، ایران است؛ تلاشهای دو دهه گذشته برای مهار ایران و نیروهای نیابتی آن ناموفق بوده، اکنون، برای اجرای طرح فوق، ترامپ به دنبال انجام مانورهای نظامی برای ایجاد حرکت روانی و تاثیر بر مواضع ایران است.