اقتصاد۲۴ -«شورای ۱۵ نفره» «جمنا» «شورای وحدت» اینها تشکلهایی است در سالهای اخیر با هر انتخاباتی خیمهاش در اردوگاه اصولگرایی علم شد و بلافاصله بعد از انتخابات دیگر هیچ نام و نشانی از آنها باقی نماند. در واقع زمانی که اصلاحطلبان توانستند زیر ردای شورای هماهنگی جبهه اصلاحات و بعد از آن شورای عالی سیاستگذاری در جریان سه انتخابات پیروزیهایی برای خودشان دست و پا کنند اصولگرایان همچنان برای حل و فصل اختلافاتشان بر سر رسیدن به لیست واحد یا کاندیدای اصلی با یکدیگر درگیر بودند.
در این میدان وقتی دیدند اختلافات باعث شد تا بازی را به رقیب واگذار کنند تصمیم گرفتند تا از الگوی چپ استفاده کنند و تشکیلاتی با ساز و کارهایی در جهت رسیدن به حلقه مفقودهشان یعنی وحدت برپا کنند. البته در این راه خیلی موفق نبودند و هربار شاید از حجم اختلافات کاسته شد اما به سر منزل وحدت تمام عیار هم نرسید. حالا به فاصله ۶ ماه مانده به سیزدهمین انتخابات ریاست جمهوری زمزمهها درباره ایجاد ساز و کار دیگری به گوش میرسد که قرار است پروژه وحدت اصولگرایان برای انتخابات ۱۴۰۰ را به دوش بکشد اما این سوال مطرح است سرنوشت تشکلهای قبل به کجا رسید و آیا این تشکل هم به همان سرنوشت دچار خواهد شد؟
اصولگرایان بهترین مدل همگرایی را در انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۶ تجربه کردند. آنها بعد از انتخابات ۹۴ و شکست در به سرانجام رساندن پروژه وحدت، عزم شان جزم شد تا هر طور شده در انتخابات ۹۶ جبران مافات شود و برای همین کنگره ۳۰۰۰ نفره اصولگرایان باز هم همراه با لیدری حدادعادل پروژه دوازدهمین انتخابات ریاست جمهوری را به دست گرفت و با اینکه نسبت به گذشته توفیق بیشتری به دست آورد اما در نهایت توانست ۱۶ میلیون رای راهی سبد اصولگرایان کند که البته برای رفتن به خیابان پاستور کافی نبود و ابراهیم رئیسی کاندیدای این جریان نتوانست پیروز میدان باشد.
بیشتر بخوانید:دعوا در مجلس برای تصاحب یک رسانه
تشکیل جمنا (جبهه مردمی نیروهای انقلاب) در فاصله چند ماه تا برگزاری انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم، دو حسن داشت؛ نخست اینکه اصولگرایان را پس از چندین بار شکست در انتخابات مختلف که به دلیل ارائه چند لیست یا چهره انتخاباتی مستقل رخ داده بود، به وحدت رساند، دوم اینکه رای تقریبی این جریان را مشخص ساخت. اما با همه این اوصاف پس از اردیبهشت ۹۶ و البته با شکل گیری چند قطب مخالف اصولگرا در انتخابات آن سال، جمنا نیز به فراموشی سپرده شد.
نیمه دوم سال ۹۷ وقتی هنوز اخبار دقیقی درباره انتخابات مجلس یازدهم نبود ابراهیم رئیسی شورای وحدت اصولگرایان را کلید زد تا بتواند با کنار زدن جمنا و ایجاد یک تشکیلات جدید برای یازدهمین انتخابات برنامهای دقیق بریزد اما حکم رهبر انقلاب برای ریاست قوه قضائیه او را مجبور کرد تا از فعالیت جناحی فاصله بگیرد؛ کنار رفتن رئیسی دوباره ادیب اصولگرایان یعنی غلامعلی حدادعادل را ترغیب کرد تا کار نیمهتمام رئیسی را به اتمام برساند؛ هرچند ریاست او بر شورای وحدت بارها از سوی مهدی چمران تکذیب شد اما در نهایت بر سر عنوان «ریاست اداره شورای وحدت» توافق شد.
البته از همان زمان اختلافات حدادعادل با طیف نواصولگرایان به ویژه پایداریها اوج گرفت اما با همه این مشکلات اصولگرایان تصمیم گرفتند، دندان روی جگر بذارند تا این انتخابات بگذرد و شکست دیگری در کارنامهشان ثبت نشود هرچند انتقادات و گلایهها جسته و گریخته در همان زمان مطرح شد که تندترین آن از سوی مرتضی آقاتهرانی دبیرکل جبهه پایداری بود و گاهی حتی شخص حدادعادل را نشانه میگرفت تا جایی که او را به تلاش برای پدرخواندگی در جریان اصولگرایی متهم کرد.
بعد از یازدهمین انتخابات مجلس با وجود آنکه پیروزی فراگیری نصیب جریان راست شده بود اما لیستی که درسایه لیدری شورای وحدت سکان قوه مقننه را به دست گرفته بود در همان آغاز کار آنقدر حواشی در کارنامهشان نشست که به جای رضایت، موج انتقادات را درباره حساب و کتاب این شورا برای معرفی لیست افزایش داد. انتقاداتی که بخشی از آن از سوی طیف سنتی اصولگرا چون جامعه روحانیت و جبهه پیروان مطرح شد.چه آنکه شورای وحدت که تاکید داشت روحانیت اصولگرا بخشی از سازوکار تصمیم گیری این شوراست در نهایت بنا به روایت ها با نفوذ حدادعادل کنار زده شد و تنها جایگاه مشورتی یافت. جایگاهی که گلایه روحانیت اصولگرا را به دنبال داشت.
حال بعد از انتخابات مجلس و گذشت ۹ ماه از نقشآفرینی شورای وحدت نه تنها خبر چندانی از شورای وحدت نیست حتی خاطره خوشی هم برای اصولگرایان به جا نگذاشته و معلوم نیست اگر اصلاحطلبان رد صلاحیت نمیشدند و مردم از صندوقهای رای فاصله نمیگرفتند سرنوشت اصولگرایان در انتخابات اسفند ۹۸ به کجا ختم میشد.
از آنجا که هر از گاهی خورشید ایجاد تشکل در جبهه اصولگرایی طلوع میکند و با پایان یافتن انتخابات غروب میکند و دیگر اثری از آن به جا نمیماند جریان راست به فکر افتاده تا تشکلی ایجاد کند که هم بتواند همه احزاب اصولگرا را زیر بال و پر خود بگیرد و از سوی دیگر هم حیات و مماتش بسته به انتخابات نباشد. غلامرضا مصباحی مقدم سخنگو جامعه روحانیت مبارز در این رابطه میگوید: «جامعه روحانیت مبارز هماکنون در حال شکل دادن ساختاری است که ماندگار باشد و برای هر انتخابات تغییر نکند. البته این ساختار را با موافقت و مشارکت جریانهای سیاسی همسو شکل میدهیم. در این راستا، یک هیات عالی خواهیم داشت؛ یعنی نهادی شکل خواهد گرفت که تمام جریانات سیاسی مرتبط را پوشش بدهد. البته هنوز عنوان آن مشخص نیست اما بنابر پیشنهاد احزاب، قرار است ۵ نفر به نمایندگی از هر حزب برای عضویت در این تشکل معرفی شوند.»
او درباره سرنوشت تشکلهای قبلی در سایه به وجود آمدن این ساز و کار جدید میگوید: «قرار است که همه این تشکیلات با محوریت جامعه روحانیت مبارز تجمیع شود. اقداماتی که آقایان در انتخابات ریاستجمهوری دوره پیش یا انتخابات مجلس شورای اسلامی و... داشتند، مورد توجه قرار خواهد گرفت و همه این ساختارها، اشخاص و افراد در قالب جدید وارد شده و در آن فعالیت میکنند.»
مهدی چمران، فعال سیاسی اصولگرا و نایب رئیس شورای ائتلاف نیروهای انقلاب (شانا) نیز در انتخابات اخیر مجلس با تایید فعالیت اصولگرایان در خصوص فرآیند شکلگیری نهاد ائتلافی جدید و دائمی در میان فعالان این جریان سیاسی، گفت: هنوز در حال رایزنی و گفتوگو هستیم. اگر این بحثها به نتیجه برسد، نتیجه را اعلام خواهیم کرد ولی در حال حاضر مسالهای که قطعی شده و قابل بیان باشد، وجود ندارد.
هرچند مصباحی مقدم و طیف اصولگرایان سنتی نگاه خوشبینانهای به این تشکل دارند اما نمیتوان آینده درخشانتری نسبت به سلف خود برای آن تصور کرد چراکه هنوز اختلاف طیف نواوصولگرایان با سنتیها به قوت خود باقی است مضاف برآنکه محوریت این تشکل را جامعه روحانیت مبارز در دست دارد که از نظر برخی گروههای اصولگرا سایه «پدرسالاری» برسرشان سنگینی میکند و ممکن است در ادامه راه بار دیگر صدا ساز ناکوکشان به گوش برسد.