علی دایی اسطوره دوست داشتنی فوتبال کشورمان همیشه و به هر نوعی شده به نیازمندان و گرفتاران کمک میکند. ویدئویی از روزنامه فروشی در سعادت آباد که با کمک علی دایی که ۱۶ سال پیش ۸ میلیون به او داده توانست خانه بخرد.
پس از گریختن یکی از «خطرناکترین» قاچاقچیان مواد مخدر از یک زندان فوق امنیتی در اکوادور، دانیل نوبوآ، رئیسجمهوری اکوادور روزگذشته در سراسر کشور وضعیت فوقالعاده اعلام کرد. به گزارش خبرگزاری فرانسه، خوزه ماسیاس ویامار، از رؤسای مافیای مواد مخدر و رئیس گروه «لوس چونروس»، دو روز پیش از زندانی در شهر گوایاکیل اکوادور فرار کرد. او با نام «فیتو» شناخته میشود متهم به شکلدهی «جرایم سازمانیافته» از جمله قاچاق مواد مخدر و سرقت است. پس از فرار فیتو از زندان گزارشها حاکی از وقوع درگیری و آشوب در چندین زندان این کشور است
تگرگ خوردگی بدنه خودرو ناشی از بارش تگرگ باعث کاهش زیبایی و ارزش خودرو میشود و در صورت عدم توجه به آن، میتواند باعث خرابی و خوردگی شدید بدنه خودرو شود.
منوچهر متکی، سخنگوی شورای وحدت گفت: آقای رئیسی در سفر استانی به چهارمحال و بختیاری برای اولین بار از کلمهی مردمآشنای گرانی استفاده کرد. مردم مدتهاست که گرانی را با پوست و گوشتشان لمس میکنند. اگر نیازشان را برآورده نکردید از مردم عذرخواهی کنید
دو شهروند چینی که در حال روشن کردن بالن آرزوها بودند باعث وقوع اتفاق ناگواری شدند. در این ویدئو لحظه روشن کردن بالن آرزوها و وقوع آتش سوزی منزل مسکونی را ببینید.
هلیا امامی که با بازی در نقش مهربانو در سریال «از یادها رفته» دیده شد، حالا مدتی است به عنوان مدل با یکی از برندها همکاری میکند. تصاویری از عکاسی این بازیگر و مدل را میبینید.
بحث جنجالی با علی دبیر بر سر رسول خادم و خودکشی آقا تختی را در میتوانید در فیلم زیر مشاهده کنید. یکی از بخشهای جنجالی گفت و گوی ستاره بازی با علیرضا دبیر درباره خودکشی یا قتل جهان پهلوان غلامرضا تختی است. بحثی که بعد از پاسخ علی دبیر به حرفهای رسول خادم، جنجالی شده بود.
ویدیویی کوتاه از حضور غافلگیرکننده نفیسه روشن (بازیگر سینما و تلویزیون) در کنسرت رضا صادقی را در ادامه میبینیم که به تازگی منتشر شده است. او نوشت: تو چهل سال عمرم اولین معرفی هیجان انگیز بود. خجالت کشیدم دیگه»
مالک قهرمان فصل اول زخم کاری که در فصل دوم منتظر حضورش در جمع و در متن داستان بودیم با اطلاع دستمالچی از مرگ پسرش وارد قبرستان میشود. حالا دیگر سمیرا با دیدن مالک دست و پای خود را گم کرده و منگ و گیج به ورود مالک نگاه میکند. مالک با تنه زدن به سمیرا از او میگذرد. به سمت جنازه پسرش میرود. لحظهای میایستد و گریه میکند و بعد به سمت طلوعی و سمیرا بر میگردد و در میان نگاه حیرت زده حاضرین طلوعی را در آغوش میکشد. /چندثانیه