از اوایل دهه ۸۰ که امکانسنجی و مطالعات جانمایی سد خرسان۳ روی رودخانهای با همین نام در شهرستان لردگان و مرز میان چهارمحالوبختیاری و کهگیلویهوبویراحمد آغاز شد، موضوع تخریب محوطههای باستانی این محدوده مطرح بود.
کنشگر محیطزیست می گوید: تجربه انتقال آب در کشور نشان داده است هر بار یک حق جدید برای مصرف ایجاد میشود و دولت تحت هر شرایطی باید این حق را تأمین کند، حتی به قیمت تخریب تالابها و خشکیدن رودخانهها و آوارگی مردم
روایت سدسازی ، روایت نابودی و کوچ اجباری است. اول چند هزار نفر جابهجا میشوند، اما اگر دنا ضربه بخورد، در ادامه میلیونها نفر با بحران آوارگی و بیثباتی روبهرو میشوند. مردمی
استفاده از اقتصاد چرخشی بهجای اقتصاد خطی برای رسیدن به توسعه پایدار و جلوگیری از هدررفت منابع آب، استفاده از مدلهای آب-اقتصاد که دهههاست مدیران آب کشورهای توسعهیافته از آن استفاده میکنند
دستور اخیر مسعود پزشکیان، مبنیبر «تکمیل سریع سدهای کوهرنگ۳، خرسان۳ و ماندگان»، در حالی صادر شد که هیچیک از این پروژهها تاکنون موفق به دریافت مجوز ارزیابی زیستمحیطی از سازمان حفاظت محیطزیست نشدهاند.
باستانشناسان و کارشناسان میراثفرهنگی بارها از نبود هماهنگی و همکاری کافی مجریان پروژههای سدسازی -از جمله وزارت نیرو- با سازمان میراثفرهنگی انتقاد کردهاند. بااینحال، اغلب پروژهها بدون انجام مطالعات فرهنگی-تاریخی لازم در مراحل مکانیابی و امکانسنجی آغاز میشوند.
حنیفرضا گلزار: لولهکشی را شروع کردهاند. ازآنجاکه واکنشها نسبت به ساخت سد بالا است و نمیخواهند پروژه بهصورت کامل بخوابد، پس دست به کار لولهگذاری شدهاند
مسئله آب در افغانستان به سیاست گذاری دولتها در این کشور بر میگردد، اما بخشی از این مسئله نیز ژئوپلیتیک و سیاسی است. افغانستان از زمان حمله آمریکا و تا پیش از ظهور طالبان به سمت سیاستهایی برای توسعه کشور رفت. افغانستان یک کشور کوهستانی است و برف قابل توجهی در مناطق شرقی و شمالی این کشور میبارد و رودخانههایی نیز جریان پیدا میکند، بنابراین تصمیم گرفتند کشاورزی را توسعه دهند و تصمیم بر این شد که روی رودخانهها سد بزنند.
همیشه گفته شده در دیپلماسی آب، مذاکره بین دو کشور، بهترین راه حل است. اکنون اصلا راهکار این نیست که به سازمانهای بین المللی شکایت کنیم یا وارد دعوا شویم، چون سرشاخههای آب در افغانستان است و این روش به جایی نمیرسد. بهترین راه حل، گفتوگو بین دو کشور همسایه است.
سفیر پیشین ایران در افغانستان گفت: برای جمهوری اسلامی ایران بسیار دشوار است که مردم سیستان و بلوچستان سختی، خشکسالی و هزار گرفتاری را تحمل کنند، اما طالبان اجازه دهد ۳ میلیارد متر مکعب آب هامون به شورزارهای گودزره ریخته شود و این اصلاً از هیچ منطقی، چه از نظر شرعی و چه از نظر قانونی برخوردار نیست.
یک فعال محیط زیست میگوید: وضعیت آب در سیستان و بلوچستان و خراسان رضوی بسیار بدتر از وضعیتی است که گفته میشود و در سدسازی های اخیر افغانستان رد پای شریک بزرگ تجاری ایران هم دیده میشود.
سد کمالخان بر هیرمند، سد پاشدان بر هریرود، و بهتازگی سد بخشآباد بر فراهرود، پروژههایی هستند که از یک سو بهرهبرداری کامل افغانستان از منابع آبی مشترک را ممکن ساخته و از سوی دیگر، دسترسی ایران به این منابع را به شدت محدود کردهاند
کد خبر: ۲۷۷۴۹۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۰/۱۴
بحران تالابهای هامون ،سیستان و بلوچستان و خراسان رضوی با آبگیری سد پاشدان و آغاز فاز دوم سد قلعه افضل جدی است
بعد از سالها هشدار درباره تبعات پروژهای آبی افغانستان در حوضههای آبی مشترک با ایران، حالا در سکوت دیپلماسی آبی ایران خبرهایی از آبگیری سد پاشدان در حوضه آبی هریرود و آغاز فاز دوم سد قلعه افضل و شروع تحقیقات سد کجصمد روی رودخانه هیرمند شنیده میشود.
هریرود پس از گذر از افغانستان به مرز ایران میرسد و منبع اصلی تامین آب شرب بیش از ۲ میلیون ایرانی ساکن استان خراسان رضوی است. حالا هیئت حاکمه افغانستان جایی حوالی هرات بر روی یکی از سرشاخههای هریرود سدی به نام پاشدان ساخته و آن را آبگیری کرده است.
حفظ فراهرود بسیار کلیدی است و بقای مردم سیستان بهخصوص در فصل گرم و بادخیز سال به آن بستگی دارد. بیشترین کمکی که سیلابهای فراهرود انجام میدهد، جلوگیری از برخاستن گردوغبار است. وقتی این بخش از تالاب بینالمللی هامون دارای آب است، هم تثبیت خاک، هم مرطوب سازی بستر را بهدنبال دارد و درنتیجه مانع مناسبی در برابر خیزش ریزگردها خواهد بود.
تاریخچه سدسازی در ایران قدمت بسیار طولانی دارد و شاید بتوان ایران را از جمله کشورهای نخستین در سدسازی دانست. بسیاری از کارشناسان عنوان کردهاند که ساخت اولین سدها در ایران به دوران هخامنشیان مربوط میشود. قدیمیترین سد در ایران، آب بندی است که به دستور کوروش بزرگ، در مسیر رودخانه اروند ساخته شد. سدهای قدیمی در ایران به صورت کاملا اصولی ساخته میشدند و استحکام بسیار بالایی داشتند.
پساب تصفیهخانۀ فاضلاب سنندج؛ شیرابۀ محل دفن پسماند، جریان آلوده به فضولات دامی «گاوهرود»، فاضلابهای روستایی و فاضلاب نقاط منفصل شهری، مهمترین آلایندههای ژاوه هستند