محله یوسف آباد تهران توسط میرزا یوسف مستوفی الممالک در دوران ناصرالدین شاه قاجار بنیانگذاری شد. این محله در ابتدا یک روستا بود که به دلیل باغها و زمینهای زراعیاش شناخته میشد و با گذشت زمان به یکی از محلههای مسکونی تهران تبدیل شد.
خیابان نواب، که به طور رسمی به نام بزرگراه شهید نواب صفوی شناخته میشود، در جنوب غربی تهران قرار دارد و یکی از شریانهای اصلی شمال به جنوب پایتخت است. ایده احداث این بزرگراه به عنوان یک شریان ارتباطی اصلی که مرکز و شمال تهران را به جنوب متصل کند، از سال ۱۳۴۴ مطرح شد، اما اجرای آن در دهه ۱۳۶۰ و با مدیریت غلامحسین کرباسچی در شهرداری تهران آغاز شد. این پروژه با هدف بهبود ترافیک، تخریب بافتهای فرسوده و نوسازی محلات اطراف طراحی گردید و اکنون از میدان جمهوری اسلامی در شمال تا بوستان ولایت در جنوب امتداد دارد، به عنوان یکی از بزرگراههای مهم تهران عمل میکند.
در ادامه تصویری کمتر دیده شده از ایستگاه اتوبوسهای خطی تهران در ضلع غربی میدان سپه (توپخانه) را در سال ۱۳۲۶ و پیش از تاسیس شرکت واحد اتوبوسرانی مشاهده میکنید.
خیابان طالقانی در دهه ۵۰ شمسی با نام خیابان تخت جمشید شناخته میشد و یکی از خیابانهای مهم و مرکزی تهران بود. شرکت ملی نفت ایران نیز در این دهه در ساختمانی واقع در حوالی این خیابان فعالیت داشت که به عنوان یکی از نمادهای توسعه و اهمیت اقتصادی نفت در ایران محسوب میشد.
برجِ آزادی، که پیش از انقلابِ ۱۳۵۷ با نامِ برجِ شهیاد شناخته میشد، سازهای در میدان آزادی واقع در تهران، ایران است. برج آزادی اصلیترین نماد تهران است
آب شرب مردم تهران در سال ۱۳۲۳ توسط گاریهایی توزیع میشد که به آنها آب شاهی گفته میشد. روزنامه اطلاعات ۱۶ دی ۱۳۲۳ اطلاعیه شهرداری تهران درباره قیمت آب شاهی را منتشر کرد. اطلاعیه را بخوانید و عکس گاریهای آب شاهی را تماشا کنید.
میدان توپخانه که پس از انقلاب ۱۳۵۷ با نام رسمی میدان امام خمینی نامیده میشود و پیش از انقلاب با نام رسمی میدان سپه نامیده میشد، یکی از میدانهای تاریخی و مرکزی پایتخت است. ویدئویی که در ادامه میبینید میدان توپخانه را در گذر زمان به خوبی نشان میدهد.
ضیافت فیلمی ایرانی به کارگردانی و نویسندگی مسعود کیمیایی است که در سال ۱۳۷۴ منتشر شد. در این فیلم فریبرز عربنیا و پارسا پیروزفر به ایفای نقش پرداختهاند. مسعود کیمیایی برای ساخت این فیلم از هفت چهره جوان استفاده کرد.
در یکی از کارگاههای سنتی یخسازی در شبهای زمستان آب قنات در جویهای کوچکی جاری میشد تا شب هنگام یخ بزند.
پس از یخ بستن این یخ توسط کلنگ و پارو خرد میشد و در گود یخ ریخته میشد و روی آن آب پاشیده میشد تا فضای بین یخها پر شود و دوباره هنگام شب یخ بزند و یکپارچه شود. در سراسر زمستان این کار تکرار میشد تا گود یخ پر شود. در پایان زمستان این گود با لایهای از کاه و خاک نرم پوشانیده میشد تا از گرما در امان بماند و در فصل تابستان به تدریج از این یخ برداشت میشد.