اوایل دهه ۵۰ وقتی داود رشیدی متوجه شد رضا بابک، مرضیه برومند، بهرام شاه محمدلو، سوسن فرخنیا و علیرضا هدایی بر اثر بعضی اختلافنظرها کانون پرورش فکری را ترک کردهاند، فکر کرد که این بچههای جوان نباید بیکار بمانند؛ بنابراین آنان را زیر بال و پر خودش گرفت.