نرخ بیکاری مردان در مقاطع تحصیلی روندی کاهشی داشته است؛ از ۶.۲٪ در کارشناسی به ۲.۶٪ در کاردانی و کمتر از ۱٪ در مقاطع کارشناسی ارشد و دکتری رسیده است.در میان زنان، بیکاری در تمامی مقاطع بهمراتب بالاتر بوده است.
تورم مهرماه ۱۴۰۴ با رقم ۵ درصد ماهانه، زنگ خطر را نهفقط برای سفرهها بلکه برای آینده بازار کار به صدا درآورده است. در جامعهای که کار کردن به معنای فقیرتر شدن است، انگیزه و بهرهوری بهشدت افت میکند. جوانان یا مهاجرت میکنند، یا به بیکاری پنهان پناه میبرند، یا به بازارهای غیرمولد روی میآورند. نتیجه، چرخهای از رکود، ناامیدی و فرسایش سرمایه انسانی است.
دادههای مرکز آمار ایران نشان میدهند که در استان خوزستان با رقم 10.6 درصدی، بیشترین نرخ بیکاری را در تابستان تجربه کرد و کمترین نرخ بیکاری با رقم 4.1 درصدی به استان آذربایجان غربی اختصاص یافت.
وجود ۸ میلیون راننده در یک اقتصاد بحرانزده، نه نشانهای از کارآفرینی دیجیتال، بلکه گواهی از فرار بزرگ نیروی انسانی از حوزههای حیاتی اقتصاد است. سیاستگذاران باید با اصلاح محیط کسبوکار، حمایت واقعی از تولید و احیای زیرساختها، مسیر را برای بازگشت نیروی کار به بخشهای مولد هموار کنند؛ در غیر اینصورت، اقتصاد ایران با از دست دادن مغزها و بازوان خود، به سوی افول بلندمدت حرکت خواهد کرد.
متاسفانه مسئولان نتوانستهاند برای جوانان، اشتیاق، امکانات و شرایط اشتغال مناسب را ایجاد کنند. علت مهاجرت گسترده جمعیت فعال کشور از تحصیلکرده تا تکنسین و نیروی فنی این است که از شرایط موجود زده شدهاند و شوق به تحصیل و کار را از دست دادهاند. متأسفانه بسیاری از جوانانی که در تاکسیهای اینترنتی کار میکنند، از همین قشر تحصیلکرده هستند که برخی حتی فوق لیسانس و دکترا دارند.
بیکاری پدیدهای چندبعدی است که به دلایل متنوعی ایجاد میشود. بیکاری اصطکاکی اغلب کوتاهمدت و ناشی از جابجاییهای فردی است. بیکاری ساختاری به تغییرات اساسی در اقتصاد مربوط است و بلندمدت محسوب میشود. بیکاری دورهای نیز در دوران رکود اقتصادی و کاهش تقاضا رخ میدهد.
رئیس کمیسیون حمل و نقل و ترانزیت اتاق بازرگانی ایران، گفت: برای تعلیق بیمه سبز رانندگان ایرانی که از آغاز سال ۲۰۲۴ میلادی شروع شده و تا پایان نیمه اول این سال ادامه دارد هنوز گرهگشایی نشده است و این موضوع امروز اصلیترین دغدغه کمیسیون حمل و نقل است.
اظهارات مقام مسئول وزارت کار در شرایطی بیان شده که طبیعتا خود مسئولان دولت هم میدانند روش تشخیص فرد بیکار از فرد دارای شغل با متر و معیار صحیحی سنجیده نمیشود.
کاش دولت رئیسی و وزرایش یکبار توضیح دهند آمار اشتغال را چطور محاسبه میکنند و دقیقا بودجه و هزینههای آن از کجا تامین شده است و چقدر صنایع در خلق آن نقش داشته اند؟ و البته در این میان عبدالملکی توضیح بدهد که چطور امیدوار بوده به جای رقمی حدود ۲۰ هزار دلار برای ایجاد اشتغال برای هر نفر، با تنها ۲۵ دلار بتوان به ایجاد اشتغال پایدار دست پیدا کرد؟
محمود کریمی بیرانوند، معاون اشتغال وزارت کار تعداد بیکاران فارغالتحصیل را حدود یک میلیون نفر برشمرد و گفت: فقدان اطلاعات دقیق و تکمیلی از جمله مدرک تحصیلی، رشته، سن، محل زندگی، تراکم جمعیتی استانها و مهارتهای تخصصی مهمترین چالش اساسی رفع این مسأله است.
صولت مرتضوی وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی گفت: در سال گذشته وعده ایجاد یک میلیون فرصت شغلی را دادیم که توانستیم آن را محقق کنیم و در سال جاری نیز هدفگذاری ما بیشتر از این عدد است.
یک کارشناس بازار کار میگوید: آمار اشتغال ادعایی دولت به شدت محل مناقشه است و تا زمانی که دولت نتواند مدارک اثبات ایجاد یک میلیون شغل را برای کارشناسان و رسانهها در کشور اعلام کند، این آمار قابل پذیرش نیست.