اقتصاد ۲۴-ایران به کشورهای ۵+۱ اطلاع داد که تا زمان استقرار دولت سیزدهم این کشور، دور بعدی مذاکرات هستهای در وین شروع نخواهد شد. این در حالی است که قرار بود دور هفتم این مذاکرات دو ماه پیش به نتیجه برسد و توافقنامه وین جهت احیای برجام، نهایی شود. انتخابات ریاستجمهوری و تغییر افراد تاثیرگذار در حوزه سیاست خارجی ایران، یکی از عوامل مهم تاخیر در دور نهایی مذاکرات وین است. تفکر این جریان، مبتنی بر «مقاومت حداکثری» در برابر «فشار حداکثری» است.
این طیف جدید معتقد است که ایران نسبت به زمان امضای برجام (۲۰۱۵)، ابزار بیشتر و بهتری جهت چانهزنی با غرب دارد و هرگونه تاخیر در توافق، به نفع این کشور و به زیان کشورهای غربی و آمریکا است. از دیدگاه آنها، افزایش سطح کمی و کیفی غنیسازی اورانیوم تا ۶۰ درصد، راهاندازی سانتریفوژهای پیشرفته نسل ۹، عدم دستیابی آژانس بینالمللی انرژی اتمی به دوربینهای مستقر در مراکز هستهای و از همه مهمتر، تهیه اورانیوم فلزی، ابزارهایی هستند که به راحتی میتوان با آنها امتیازات بیشتری از آمریکا گرفت. علاوه بر این، مجموعهای از اتفاقات بینالمللی مانند رفع تنش با امارات متحده و عربستان سعودی، پرونده یمن، سند همکاری ۲۵ ساله با چین کارتهای دیپلماتیکی هستند که میتوانند بهعنوان ابزار کمکی در امتیازگیری از غرب مورد استفاده قرار گیرد.
بیستر بخوانید: آمریکا در صورت شکست در احیای توافق با ایران به گزینههای ذخیره روی میآورد
شروط تیم جدید سیاست خارجی ایران، ظاهرا رفع تمامی تحریمهای احیاشده پس از خروج آمریکا از برجام، لغو تمامی تحریمهای غیرهستهای مخل در اجرای این توافق و حتی لغو برخی تحریمهای حقوق بشری و تروریستی (مانند رفع تحریم بیت رهبری، سپاه و نهادهای انقلابی) است. درحالیکه آمریکا در خصوص رفع تحریمهای برجامی اراده کافی را نشان داده، با تعلیق بخشی از تحریمهای غیرهستهای مخل برجام موافقت کرده و لغو یا حتی تعلیق تحریمهای حقوق بشری و تروریستی غیرهستهای را در شرایط فعلی غیرقابل مذاکره میداند.
این تضاد منافع و دیدگاهها باعث شده است که فعلا چشماندازی جهت شروع یا نتیجهگیری مذاکرات متصور نباشد. اما برعکس تصور دیپلماتهای داخلی، این تاخیر در احیای برجام به نفع ایران نیست. البته طی ماههای آتی اتفاقاتی رخ خواهد که ممکن است مخل اجرای برجام و یا حتی باعث تشدید فشار بر ایران شود.
در همین راستا، شهریورماه جاری، نشست شورای حکام سازمان بینالمللی انرژی اتمی برگزار خواهد شد. یکی از مواردی که در این نشست در دستور کار قرار دارد، تولید اورانیوم فلزی در ایران است. ایران، مدعی استفاده صلح آمیز از اورانیوم فلزی جهت تولید سوخت نسل جدید رآکتور تهران است، اما غرب و اروپاییها به شدت به کاربرد دوگانه این ماده حساسیت دارند. پیش از این، در اسفندماه گذشته نیز که ایران تولید اورانیوم فلزی را آغاز کرد، تئوریکای اروپایی، پیشنویس قطعنامه شورای حکام در محکومیت اقدام این کشور را تهیه کرده بودند که با دستور حسن روحانی مبنی بر توقف تولید اورانیوم فلزی، تصویب قطعنامه نیز متوقف شد.
امروز، اما وضعیت قدری متفاوت است و ایران، دسترسیهای فراپادمانی و حتی پادمانی آژانس انرژی اتمی را را نیز متوقف کرده است. نقطه گریز هستهای ایران به یک ماه رسیده، دسترسیها محدود شده و تولید اورانیوم فلزی را نیز آغاز کرده، احتمال تصویب قطعنامه شورای حکام و ارسال مجدد پرونده این کشور به شورای امنیت سازمان ملل نیز بسیار زیاد است. در چنین شرایطی، امکان اجماع مجدد جهانی علیه ایران و بازگشت قطعنامههای فصل هفتمی سازمان ملل افزایش مییابد.
بیشتر بخوانید: سناریوهای تنبیهای آماده است
دولت جو بایدن برای تحت فشار قراردادن ایران نیز ابزارهای متنوعی در اختیار دارد. از زمان به قدرت رسیدن وی، برخی تصمیمات سختگیرانه دولت دونالد ترامپ کنار گذاشته شده است. خرید نفت چین از ایران طی شش ماه اخیر رشد قابل توجهی داشته است. با وجود آنکه تحریم نفتی ایران توسط آمریکا رسما لغو نشده، ولی در دولت بایدن سختگیریهای سابق وجود ندارد و دولت آمریکا گویی در این زمینه چشمپوشی کرده است. با این وجود، به نظر میرسد دولت بایدن در حال بررسی تشدید نظارت و فشار بر چین جهت کاهش خرید نفت از ایران در صورت شکست مذاکرات وین است. این اقدام میتواند ماههای ابتدایی دولت رئیسی را به شدت تحتالشعاع قرار داده و ایران را با تورم و کمبود منابع ارزی شدید مواجه کند.
درصورت اطاله مذاکرات وین، تا پایان سال جاری میلادی، تمایل دولت بایدن به تمرکز بر مذاکرات وین کاهش خواهد یافت. براساس وعده بایدن طرح دو هزار میلیارد دلاری «زیرساختهای اجتماعی» جهت نوسازی زیرساختهای اقتصادی و اجتماعی آمریکا قرار است به کنگره این کشور ارائه شود. این طرح که برای بایدن و کشور آمریکا بسیار مهم است نیاز به رای تکتک نمایندگان کنگره، بهویژه آرای سناتورها دارد. با توجه به ترکیب دموکراتها و جمهوریخواهان در سنا و عدم برتری هیچکدام از دو حزب در این مجلس، دولت بایدن علاقهای به ایجاد تنش با سناتورها ندارد. حتی رئیس اکثریت دموکراتها در سنا (چاک شومر) و رئیس دموکرات کمیته روابط خارجی سنای آمریکا (باب منندز) نیز از مخالفان جدی برجام بوده و هستند. در شرایطی که بایدن نیازمند احیای اقتصاد داخلی است، اطاله مذاکرات وین، این ریسک را در پی دارد که دولت آمریکا بجای تمرکز بر جلب نظر سنا برای احیای برجام، تلاش خود را بر جلب نظر آنها بر طرح «زیرساختهای اجتماعی» متمرکز کند.
تاخیر در مذاکرات وین میتواند مخالفان داخلی و خارجی آن را نیز فعالتر کند. اسرائیل و عربستان سعودی که تاکنون از عدم احیای برجام ناامید شده بودند میتوانند دوباره لابیهای خود را فعال کنند. درصورت گسترش سطح کمی و کیفی غنیسازی اورانیوم حتی احتمال مداخله نظامی اسرائیل نیز بعید نیست. مذاکرات ریاض-تهران و ایران و امارات متحده عربی نیز که پس از امیدواری احیای برجام شروع شده بود؛ ممکن است متوقف و فعالیتهای تخریبی رسانهای منطقهای این کشورها علیه ایران مضاعف شود.
از آن طرف، با توجه به نزدیکی شروع کارزار انتخابات سنا در سال ۲۰۲۰ از چند ماه دیگر، لابیهای مخالف ایران، مانند گروه اتحاد علیه ایران هستهای، میتوانند نقش فعالتری در تشدید فضای حاکم در آمریکا علیه برجام ایجاد کنند. حتی درصورت احیای برجام، همین تاخیر و تغییر ریل سیاست خارجی در داخل ایران، انرژی جدیدی به لابیهای فعال علیه این کشور میدهد تا در روند اجرای برجام تاثیرگذار باشند. رد پیشنهادات آمریکا به ایران، درخواست لغو تحریمهای کنگره مانند «کاتسا» و تاخیر در بازگشت به تعهدات هستهای میتواند بخشی از سناتورها و افراد ذینفوذ در سیاست خارجی آمریکا که در حال حاضر سیاست خنثی در برابر برجام دارند را به سمت واکنشهای منفی سوق دهد.
انتخابات سنای آمریکا آبان ماه سال آینده برگزار خواهد شد و با توجه به ترکیب فعلی سنا، حتی تغییر یک کرسی در ترکیب این مجلس میتوان دولت ایالات متحده در اجرای برجام را محدود کند. یارگیری از کاندیدای سنای آمریکا از اکنون در دستور کار لابیهای ضد هستهای ایران است و هر روز تاخیر بیشتر در احیای برجام فضای فعالیت این لابیها را افزایش میدهد.
در همسایگی ایران، حوادث اخیر افغانستان نیز میتواند یکی از ابزارهای فشار به تهران باشد. وجود یک نیروی نظامی تهاجمی و تروریستی در همسایگی ایران دو خط بالقوه دارد؛ اول اینکه ریسک سرمایهگذاری خارجی در ایران را افزایش میدهد، ثانیا، تهدیدات امنیتی در مرزها و حتی داخل ایران را مضاعف میکند و فرصت بهرهبرداری از برجام را کاهش میدهد. اقتدار طالبان همچنین میتواند به عنوان کارت مذاکرهای برای طرف غربی در احیا و اجرای برجام باشد.
اوضاع عراق و سوریه نیز چندان باب میل ایران نیست. حمله چندباره آمریکا به اهداف گروههای نزدیک به ایران و پاسخ متقابل آنها، وضعیت مناسبی جهت احیای برجام به وجود نمیآورد. کشته و حتی مصدومیت یک سرباز یا دیپلمات آمریکایی در جریان این درگیریهای نظامی میتواند جو سنگینی در این کشور علیه ایران ایجاد کند و حتی احیای برجام را به کلی به فراموشی بسپارد. در بنابراین توقف و تعلل در احیای برجام، نه تنها موفقیت و رفع تحریم جدیدی را نصیب ایران نمیکند، بلکه اندک شانس باقیمانده ایران جهت بهرهمندی از منافع رفع تحریم را نیز به شدت کاهش خواهد داد.
آناتولی