تاریخ انتشار: ۰۸:۵۷ - ۲۴ شهريور ۱۴۰۰

گزارشی از چرخش مواضع اصولگرایان درباره FATF و برجام

سرآغاز اینکه دولت به دنبال پیوستن به FATF و بهبود وضعیت مبادلات مالی باشد به این موضوع برمی‌گردد که برجام و تحریم‌ها به کجا می‌رسد.

اقتصاد۲۴- کمتر از دو ماه پس از تشکیل دولت سیزدهم عقلانیت محافظه‌کاران جای خود را به تندروی‌های گذشته آن‌ها داده است. برنامه‌هایی که ارائه می‌شود عمدتا از جنس تحول‌خواهی است و مذاکره و برجام هم به صدر تصمیم‌گیری‌های سیاستی بازگشته است. پرونده FATF هم هرچند ماه‌هاست که مسکوت مانده، اما به نظر می‌رسد که مباحثات کارشناسی پیرامون آن در بین اعضای دولت نیز آغاز شده است.

دیپلماسی تعادلی دیگر وارد ادبیات حکمرانی اقتصادی اصولگرایان شده و بازگشت به برجام تنها راه عبور از سد تحریم‌ها عنوان می‌شود. آن‌ها تا اینجای کار نشان داده‌اند که نمی‌خواهند ره صد ساله را یک شبه طی کنند و برای برون‌رفت از چاه مشکلات به دنبال همگرایی و یکصدایی هستند. مخالفان دیروز برجام و موافقان امروز مذاکره این باور را ترویج داده‌اند که محافظه‌گرایان می‌توانند نقطه آغاز اصلاحات باشند، اصلاحاتی که آغازش توافق با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی بوده و پایانش می‌تواند بازگشت به برجام و خروج از لیست سیاه FATF باشد.
با وجود مخالفت‌هایی که محافظه‌کاران با برجام و FATF داشتند به نظر می‌رسد حل این دو مساله در دولت فعلی آسان شود. در دولت قبلی بار‌ها شاهد سنگ‌اندازی تندرو‌ها بر سر مسائل سیاست خارجی بودیم، اما اکنون همین اصلاح‌طلبان تغییر موضع داده‌اند و می‌گویند که باید به دنبال دیپلماسی متعادل باشیم. اما به نظر می‌رسد رفتار احتیاطی بین سیاست‌مداران و مقامات دولتی همچنان دیده می‌شود و نباید انتظار تغییرات سریع باشیم.

هنوز هم گفته می‌شود که مشکلات داخلی ایران نتیجه تحریم و FATF نیست و برای حل آن‌ها نیز نیازمند اقدامات داخلی هستیم. اما برهمگان روشن است که سیاست خارجی سد راه بسیاری از پیشرفت‌های اقتصادی شده و راه تحول و شکوفایی اقتصادی را بسته است. نه سرمایه‌ای جذب کشور می‌شود و نه مبادله‌ای با سرعت و به آسانی ممکن می‌شود؛ بنابراین حل هر دوی این مسائل یکی از ضروریات امروز اقتصاد ایران است. شواهد نیز نشان می‌دهد که مسیر بازگشت به برجام در دولت فعلی باز شده است. شاید توافق ایران با آژانس را باید یکی از همین شواهدی دانست که نشان از تغییر نگرش اصولگرایان به روابط خارجی دارد و بنابراین باید به تغییر موضع اصولگرایان در این خصوص و بهبود وضعیت اقتصادی به ویژه مبادلات تجاری و بانکی کشور با جهان امیدوار بود.

خط‌کشی نادرست بین اصلاح‌طلبان و اصولگرایان

آنطور که جمشید عدالتیان‌شهریاری می‌گوید، اصولگرایی اغلب با مباحث دگماتیسم (خشک‌اندیشی) و پراگماتیسم (عملگرایی) پیوند زده می‌شود. در واقع کسانی که خود را اصولگرا می‌نامند به معنای این نیست که دگماتیسم هستند و با خشک‌اندیشی هیچ‌گونه تغییر و تحولی را دنبال نمی‌کنند. جالب آنکه برنامه‌های اعلامی از سوی تمام وزرا و حتی شخص آقای رییس‌جمهور در دولت اصولگرای فعلی بسیار تندتر از برنامه‌هایی بوده که اصلاح‌طلب‌ها قبلا ارائه کرده‌اند، مثل برنامه‌های وزارت اقتصاد که عمده آن‌ها بسیار تحول‌گرایانه هستند. این اشتباه رایج در محافل کارشناسی وجود دارد که اصولگرایی به معنای این است که افراد هیچ قدمی برای اصلاحات برنمی‌دارند در صورتی که بزرگ‌ترین اصلاحات توسط همین اصولگرایان انجام شده است.

مثال بارز آن را هم می‌توان ارائه طرح جراحی اقتصادی در دولت آقای محمود احمدی‌نژاد دانست؛ بنابراین خط‌کش گذاشتن بین اصلاحات و اصولگرایان تنها در حوزه قدرت می‌تواند مطرح باشد، اما در حوزه عمل خیلی از اصولگرا‌ها اصلاحاتی را انجام می‌دهند که از توان اصلاح‌طلب‌ها خارج است. در حال حاضر نیز به نظر می‌رسد که هماهنگی خوبی بین سه قوه وجود دارد و مقامات می‌توانند هر اصلاحاتی که لازم باشد را انجام بدهند.
آن‌طور که عدالتیان می‌گوید، نباید تعجب کنیم اگر اصولگرا‌ها از بسیاری از موضع‌گیری‌های قبلی خود عقب‌نشینی کنند، کار سیاست‌مدار هم این است که در هر شرایطی موضع جدیدی به خود بگیرد. ضمن آنکه، چون اصولگرا‌ها پراگماتیسم و عملگرا و واقع‌بین هستند بسته به شرایط به تغییر نگرش هم رضایت می‌دهند؛ بنابراین اصولگرایی به معنای مخالفت با تحولگرایی نیست و شاید حتی برنامه‌های تحول‌خواهانه اصولگرا‌ها تندتر از اصلاح‌طلب‌ها بوده باشد.

به گفته وی، اکنون، اما شرایط در حال تغییر است. اگر سیاست خارجی را کنار بگذاریم و تنها به مسائل داخلی بپردازیم باید بگوییم که چنانچه چرخش و انعطافی در بینش اصولگرا‌ها دیده شود و برجام (به عنوان راه‌حل نهایی) به نتیجه برسد آنگاه می‌توانیم بحث را سمت مساله FATF نیز بکشانیم. در شرایط تحریم دولت‌ها، چون به دنبال دور زدن تحریم هستند نمی‌توانند شفاف باشند و تصمیم‌گیری در خصوص عدم‌تصویب لوایح نیز به همین تحریم‌ها برمی‌گردد.

سرآغاز اینکه دولت به دنبال پیوستن به FATF و بهبود وضعیت مبادلات مالی باشد به این موضوع برمی‌گردد که برجام و تحریم‌ها به کجا می‌رسد. اما از نگاه دیگری نیز می‌توان به مساله نگاه کرد. به نظر می‌آید که تحولات عجیبی در منطقه اتفاق می‌افتد، مثل خروج آمریکا از افغانستان، خروج احتمالی آمریکا از عراق و ارسال پیام به همسایگان برای همزیستی مصالحت‌آمیز که همه این‌ها می‌توانند راه را باز کند و علائمی که از دولت نیز می‌بینیم نشان می‌دهد که به همین سمت در حال حرکت است.

وی در ادامه گفت: با این احتمالات به این نتیجه می‌رسیم که اولا تشنج‌زدایی در منطقه، دوما ارتباطات خوب با همسایگان طبق گفته‌های رییسی و سوما برقراری برجام را در پیش‌رو داریم. بعد از همه این‌ها می‌توانیم به اصلاحات داخلی و مساله FATF بپردازیم، چون لزومی ندارد که بعد از لغو تحریم‌ها همچنان بر موضع خودمان در قبال FATF پافشاری کنیم. اما باید این را نیز بدانیم که پیش‌داوری‌هایی که در سطح ایران و حتی جهان در مورد اصولگرا‌ها وجود دارد باید کنار گذاشته شود. ما می‌بینیم که خیلی از اصلاح‌طلب‌ها حتی متعصب‌تر از اصولگرا‌ها هستند و در عین حال خیلی از اصولگرا‌ها را می‌بینیم که از هر اصلاح‌طلبی، اصلاح‌طلب‌تر هستند؛ بنابراین این خط‌کشی درستی نیست و تنها به مساله به قدرت رسیدن این دو جناح سیاسی محدود می‌شود. درست است که اصولگرا‌ها ابزار‌های زیادی در اختیار داشتند و در مقابل دولت قبلی سنگ‌اندازی می‌کردند، اما همان اصلاحاتی که مدنظر دولت قبلی بود در این دولت در حال انجام است.

برای مثال در مورد واکسن، ما می‌دانیم که سفارش واکسن در دولت قبلی صورت می‌گرفت، ولی واکسنی وارد کشور نمی‌شد، اما در دولت کنونی وزارت بهداشت که مخالف واردات بود با سرعت بالایی در حال واردات واکسن است. حتی روابط این دولت با آژانس و صحبت‌هایی که بین آن‌ها بوده، پیام‌هایی که به همسایگان می‌دهند و دیداری که با الکاظمی در عراق داشته‌اند نشان می‌دهد که احتمال تشنج‌زدایی بسیار قوی است و برجام احتمالا احیا خواهد شد.


بیشتر بخوانید: دولت سیزدهم، مصوبه مجلس را مانع اجرای برجام می‌داند


این عضو سابق اتاق بازرگانی ایران در خصوص این دیدگاه که بسیاری از مشکلات ما ناشی از خودتحریمی است نه خود تحریم گفت: ما اصطلاحی در شطرنج به نام قلعه بستن برای جلوگیری از شکست خوردن داریم که به نظر می‌رسد اقتصاد مقاومتی را نیز باید یک نوع از همین قلعه بستن بدانیم. در صورتی که بخواهیم پای میز مذاکره برویم باید چند مساله را همیشه مدنظر قرار دهیم، اینکه به اهداف به طور کامل دست پیدا کنیم، به بخشی از اهداف دست پیدا کنیم و یا به هیچ‌کدام از اهداف‌مان دست پیدا نکنیم. به نظر می‌رسد که دولت سناریو‌های مختلفی برای هر یک از این موارد دارد. در قلعه بستن یا همان اقتصاد مقاومتی در صورت شکست و یا احیای برجام باید طوری عمل کرد که خودتحریمی برداشته شود. ما می‌بینیم که وزیر اقتصاد در حال حاضر با همه قدرت به دنبال این است که کسری بودجه را با وضع مالیات‌های جدید کاهش دهد و با مالیات‌ستانی کشور را اداره کند. خزانه‌دار کل نیز از اصلاحات می‌گوید و مسوولان مالیاتی هم همین باور را ترویج می‌دهند.

آن‌طور که عدالتیان می‌گوید، مشکلی که ما، از قبل از انقلاب داشته‌ایم این است که مدیرانی داریم که گاهی قابلیت‌های لازم را ندارند و باعث شکست یک پروژه می‌شوند. نمونه آن را در دولت قبل دیدیم که آقای نمکی، وزیر بهداشت بیشتر گفتار درمانی می‌کرد تا حل مساله کرونا. ما باید بدانیم که قابلیت‌های مدیران با هم تفاوت دارد و برخی از آن‌ها باعث شکست‌های بزرگی می‌شوند. ما به جای خودتحریمی باید بگوییم ناکارآمدی مدیران مربوطه. ما باید از رییس‌جمهور بخواهیم که اگر مدیری و یا وزیری نتوانست پروژه‌ای را اجرا کند سریع دست به کار شود و مدیر کارآمدی را به کار بگیرد. ترس از تغییر مدیران باعث می‌شود که مدیران ناکارآمد روی کار بمانند و در قبال کار‌هایی که انجام می‌دهند پاسخگو نباشند. انتظار جامعه مردمی و به خصوص کارآفرینان، اما این است که اجازه ندهیم یک زخم کوچک تبدیل به یک زخم عمیق شود.

به باور وی، ما الان می‌بینیم که قول ساخت یک میلیون واحد مسکونی تا آخر سال را می‌دهند، اما می‌دانیم که بودجه سال ۱۴۰۰ قبلا تصویب شده و بودجه سال ۱۴۰۱ نیز تا مرحله تصویب در آذر و اجرای آن تا خرداد سال ۱۴۰۱ فاصله زیادی دارد و دولت تنها در سال آینده می‌تواند برنامه‌هایش را مطابق با بودجه‌ای که ارائه کرده پیش ببرد؛ بنابراین بعید به نظر می‌رسد که تا سال ۱۴۰۱ در کشور تحول خاصی اتفاق بیفتد. اولویت فعلی تنها حل مساله کروناست که ضربه اقتصادی و اجتماعی آن بسیار گسترده است. غیر از این احتمال اینکه مذاکره آغاز شود و تا سال ۱۴۰۰ به نتیجه ملموس برسد نیز وجود دارد، اما مابقی مسائل به سال‌های بعدی موکول می‌شود. ضمن آنکه اگر شرایط تحریمی ادامه داشته باشد باید به دنبال قلعه بستن و استفاده از اقتصاد داخلی و دور زدن تحریم باشیم که هیچ‌یک از این‌ها به اقتصاد شفافیت نمی‌بخشند و تنها باعث تحت فشار قرار دادن بیشتر اقتصاد می‌شوند.

FATF نمی‌تواند اولویت اصلی اقتصاد ایران باشد

مهدی طغیانی نماینده مجلس نیز در گفت‌وگوی خود با «جهان‌صنعت» گفت: مشکلاتی که در حال حاضر تولید‌کنندگان با آن مواجه هستند مربوط به مسائل داخلی است. اگر ما همه مسائل و چالش‌ها را دسته‌بندی کنیم تنها یکی از آن‌ها به مسائل مالی و خارجی تولیدکننده‌ها برمی‌گردد. در اکثر بازدید‌هایی که از کارخانجات و کارگاه‌های تولیدی هم که صورت گرفته گفته شده که عمده مشکلاتی که تولیدکننده‌ها دارند یا با سازمان مالیاتی بوده یا با اداره کار و یا دیگر دستگاه‌هایی که متولی امر هستند؛ بنابراین ما اگرکه بخواهیم اولویت‌بندی کنیم باید پیش از هرچیزی به دنبال رفع مشکلاتی که ریشه داخلی دارند باشیم و بعد از آن سایر مباحث از قبیل تحریم و یا مساله FATF را مطرح کنیم. چون FATF یکی از زیرشاخه‌های مشکلات ما در داخل کشور است نمی‌توانیم اولویت بالایی برای آن قایل باشیم.

مسائل داخلی جدای از مسائل خارجی نیست

هادی حق‌شناس اقتصاددان نیز در این خصوص به «جهان‌صنعت» گفت: هم بحث تحریم و هم FATF در مبادلات تجاری کشور اختلال ایجاد کرده‌اند و تا زمانی که این دو اخلال، حل نشود روند تجاری کشور به شرایط عادی برنمی‌گردد؛ بنابراین باید برای رفع تحریم‌ها و مشکلات مرتبط با مساله FATF گام‌های بلندی برداریم. اما اینکه این مسائل چگونه و در چه شرایطی حل می‌شود و دولت چه اقداماتی در‌این خصوص انجام خواهد داد مباحث جداگانه‌ای است که دولت باید به آن‌ها بپردازد. اما این درست نیست که مسائل خارجی را از مسائل داخلی تفکیک کنیم.

اقتصاد یک مجموعه به هم پیوسته است مثلا یک زمانی می‌خواهیم تکنولوژی جدید وارد کشور کنیم که در این حالت اولویت ما حل مساله خارجی است و یک زمانی هم می‌خواهیم در داخل کشور تحولی در بخش کشاورزی ایجاد کنیم که این برمی‌گردد به تصمیمات داخل کشور؛ اینکه برای مثال از آبیاری تحت فشار استفاده کنیم و یا از توسعه کشت گلخانه‌ای.

به گفته وی، استفاده از تکنولوژی‌های جدید به روابط تجاری و نحوه نقل‌و‌انتقالات پول برمی‌گردد که در این صورت تحریم و FATF اهمیت ویژه‌ای پیدا می‌کند؛ بنابراین نمی‌توان صفر و یک صحبت کرد و دست به اولویت‌بندی مسائل زد.

ما باید بدانیم که موضوع بحث ما چه چیزی است و بعد تصمیم بگیریم که چه مساله‌ای و چه نیازمندی‌هایی برای آن وجود دارد.

برای مثال در حوزه فروش نفت تحریم‌ها مشکلات زیادی برای ما ایجاد کرده و صنعت نفت ما نیازمند تکنولوژی‌های روز دنیاست؛ بنابراین باید متناسب با موضوع سخن بگوییم و بدانیم که هر یک از مسائل راه‌حل مشخص خود را دارد و یک نسخه را نمی‌توان برای همه آن‌ها تجویز کرد.

منبع: جهان صنعت
ارسال نظر