جامعه ۲۴، کرونا که خودش را کشید بیخ زندگی مردم و شد همراه لحظههای انسان، کمکم چنان در زندگیمان جا خوش کرد و ریشه دواند که از یک توده کوچک که تنها سلامت را هدف گرفته بود تبدیل شد به بهمنی بزرگ که بر سر سیاست، اقتصاد و اجتماع آوار شد، دقیقا همین نقطه بود که ناکارآمدیهای مدیریتی طی سالیان، سرریز شد و مشکلات بیش از پیش بروز کردند.
کسب و کارها مدتی بسته شد در حالیکه بخش بزرگی از جامعه توان گذران زندگی با وجود این تعطیلی را نداشت و دولت هم توان حمایت اقتصادی از این گروه را نداشت، تورم هم در این مدت افزایش یافت و امنیت شغلی هم کمرنگتر شد. کارگران غیر رسمی به دلیل کسادی بازار به راحتی اخراج میشدند. قدرت خرید مردم هم کم شد و به همین دلیل غالب کسبه درآمدشان کاهش یافت.
در این بین خانوادههایی که به دلیل ضعف شدید اقتصادی ناچار بودند فرزندانشان را سر کار بفرستند شرایطشان وخیمتر شد. در این بین کودکان اولین قربانیان شرایط اقتصادی ایجاد شده به دلیل شیوع کرونا بودند. کودکان این خانوادهها ناچار شدند که ساعات بیشتری را کار کنند و حتی از تحصیل هم عقب ماندند. بسیاری از خانوادهها در شرایطی قرار گرفتند که همه فرزندانشان را برای امرار معاش سرکار فرستادند. علی یکی از همین کودکان است.
۱۳ ساعت کار در روز با حقوق ماهیانه ۵۰۰ هزار تومان!
از وقتی که دست راست و چپش را شناخت در کارگاهها و مغازهها مختلف کارگری میکرد. در ۹ سالگی سابقه کاری را دارد که بسیاری از افراد در سن ۲۰ و چند سالگی هم ندارند. علی حالا در یک کارگاه خیاطی پادویی میکند. البته خودش مصرانه میگوید «وسطکار» ، واژهای که به او حس اعتماد به نفس بیشتری میدهد.
پدر که از دنیا رفت طومار خانواده به سرعت در حال پیچیده شدن بود. مادر کار نظافت خانوادهها را انجام میداد، اما دستمزد اندکش اصلا کافی نبود. شاید تنها اقبال این خانواده که حالا یک نفرشان را از دست داده بودند وجود مادربزرگی بود که یک اتاق از دو اتاقش را در اختیار آنها گذاشت تا اجاره خانه نپردازند و وجود عمویی که با وجود هزینههای زندگی آنقدر حس مسئولیت داشته که اندکی از درآمد ماهانه خود را در اختیار آنها بگذارد.
با همه این مواهب بیشمار، مستمری اندک عمو و کار گاه و بیگاه مادر اصلا کفاف زندگی را نمیداد و علی مجبور بود که ۸، ۹ ساعت از روز را کار کند. اما با آمدن کرونا زندگی سختتر شد و این بیماری مهلک با سرعت زیاد غبار وحشت و نداری را بر سر خانواده ۳ نفرهشان ریخت. مخارج بیشتر شده بود حالا باید لوازم ضروری دوران کرونا را هم به لیست ناچیز خریدشان اضافه میکردند. اپیدمی کرونا بازار نظافت خانگی را هم از رونق انداخت و مادر عملا بیکار شد.
در این شرایط کودک ۹ ساله چارهای ندید جز اینکه درس و مدرسه را کنار بگذارد و ساعات بیشتری کار کند. حتی حضور در کلاسهای جمعیت دفاع از کودکان کار و خیابان هم برایش غیرممکن شد. او حالا در طول روز ۱۳ ساعت کار میکند تا سر ماه که میشود کارفرمای نامنصفش ۵۰۰ هزار تومان وجه رایج کشور را به حسابش واریز کند! دستمزد اندک علی قرار است به زودی با آغاز به کار خواهر ۷ سالهاش در همان کارگاه تقویت شود.
با همه این اوصاف این خانواده کوچک معمولا نه تغذیه مناسبی دارند و نه از عهده خرید کامل ضروریات زندگی برمیآیند. با این وجود شرایط زندگی این خانوادهای ۳ نفره و با احتساب مادربزرگ ۴ نفره با درآمدی که شاید در ماه به یک و نیم میلیون تومان هم نرسد در مقایسه با بسیاری از کودکان کار دیگر اندکی لاکچری به نظر میرسد! چرا که بسیاری از این کودکان مستاجر بوده و عمویی هم ندارند که مستمری اندکی به آنها بدهند.
به هر حال علی با جثه نحیف و ظریف یک کودک ۹ ساله که به احتمال قوی از سوءتغذیه هم رنج میبرد باید ۱۳ ساعت در طول روز کار کند تا آنطور که به یکی از فعالان حقوق کودک میگوید بتواند عقبماندگیهای زندگی را جبران کند. جملهای که او به مددکارش گفته گویای واقعیتی بسیار تلخ است «من بیشتر کار میکنم، اما از گذشته عقبترم»!
زندگی این شیرمرد کوچک به خوبی نشان میدهد که چگونه ویروس کرونا زندگی خانوادههای کمبرخوردار و فقیر را با چالشهای بیشتری مواجه کرده و چه بر سر کودکان کار آورده است.
پیشبینی افزایش کودکان کار به ۴۶ میلیون نفر تا پایان سال ۲۰۲۲
محمد لطفی آذر، فعال حوزه کودکان و نماینده سابق سمنها در مرجع ملی کنوانسیون حقوق کودک در ایران، در اینباره میگوید: «واقعیت این است که با طولانی شدن کرونا همانطور که وضعیت تمام جامعه بدتر شد وضعیت خانوادههای کودکان کار هم بدتر شد. بخشی از این موضوع به مختصات خانواده کودکان کار باز میگردد، به این معنی که خانواده این کودکان خانوادههای کارگری هستند، دوم اینکه این کارگران عموما کارگران غیررسمی بوده و مشاغلشان هم غیررسمی است، اکثر آنها فاقد مهارت هستند و کارهایشان هم غیرتخصصی است، قریب به اتفاق آنها مستاجر هستند، بخشی از آنها مهاجر و عموما مهاجر غیررسمی هستند.»
«از سوی دیگر بر اساس آمار بانک جهانی ۶۶ درصد مشاغل در ایران غیررسمی هستند، آمار داخلی هم نشان میدهد که ۶ میلیون شغل غیررسمی از وضعیت کرونا در کشور آسیب دیدهاند. در کنار این موارد فقدان بیمه و هرگونه حمایت اجتماعی در این خانوادهها را هم باید در نظر داشت. از زمانی که کرونا شایع شد بچههایی که ما با آنها سرو کار داشتیم هم تعدادشان بیشتر شد و هم ساعات کاری بیشتری را برای جبران مشکلات مالی خانواده طی میکنند.»
بیشتر بخوانید: گزارشی از بررسی مشکلات حاشیه نشینان
«از طرف دیگر باید به این نکته توجه کرد که خانوادههای متوسط فقیر جامعه در دوران کرونا به مشکلاتشان اضافه شد به گونهای که تنها سه میلیون نفر دانشآموز به دلیل عدم دسترسی به گوشی هوشمند و تبلت از تحصیل بازماندهاند گرچه آماری نیست که نشان بدهد آیا این دانشآموزان وارد چرخه کار شدهاند یا نه.»
«همچنین دولت قبل سیاستی را به صورت جدی دنبال میکرد تحت عنوان «سیاست ریاضتی» که از سخنان گزینههای وزارت فعلی و... میتوان به این نتیجه رسید که ریلگذاری تغییری نکرده و با تغییر دولت اتفاق خاصی نیفتاده است و فقط شعارها تغییر کرده است. سیاست ریاضتی به این معنا بود که هزینههای دولت را کاهش میدادند و این کاهش در حوزه حمایتهای اجتماعی مانند بهداشت، پرداخت یارانه به جامعه و آموزش صورت میگرفت. سازمان ملل هم اعلام کرده که اگر حمایتهای اجتماعی دولتها به دلایلی مانند سیاستهای ریاضت اقتصادی از سطح کنونی پایینتر برود آنگاه تعداد کودکانی که مجبور به کار میشوند تا پایان سال ۲۰۲۲ تا ۴۶ میلیون نفر افزایش مییابد.»
«بنابراین مختصات خانوادههایی که کودکانشان کار میکنند و در واقع فقیر هستند به علاوه سیاستهای ریاضتی که دولت ما پیگیری میکرد و به نظر میرسد که دولت اخیر هم پیگیر آن است در کنار بحران کرونا قربانی شدن کودکی بخشی از جامعه را رقم زده است، اتفاقی که در سطح جهان نیز رخ داده است. اگر سیاستهای کاملا برعکس را انجام ندهیم وضعیت از این هم بحرانیتر خواهد بود.»
«حالا اگر به شرایط خانوادههای کمبرخوردار، ضروریات دوران کرونا مانند خرید انواع ویتامینها، انواع ماسک و ... را اضافه کنیم که در شرایط عادی هم این خانوادهها از عهده تامین آن برنمیآمدند و برایشان کالایی لوکس محسوب میشد حالا در این شرایط که این کالاها ضروری بوده و دیگر لوکس نیست شرایط خانوادهها بدتر شده است، به نحوی که اگر هم توان تامین این موارد را داشته باشند باید از غذای خود بزنند و حتی میتوان گفت گرسنهخوابی در بین این خانوادهها افزایش داشته است.»
«گزارشگر ویژه آزادی بیان خانم خان اخیرا گزارشی تحت عنوان گمراهسازی و آزادی بیان منتشر کرده است، ایشان در اولین گزارش خود به شورای حقوق بشر اعلام میکند دولتها و سیاستمداران یا بیزینسهای قدرتمند و افراطگرایان با انگیزههای اقتصادی و سیاسی در سالهای اخیر درباره مسائلی که یکی از آنها کروناست اقدام به گمراهسازی کردهاند به این معنا که این افراد اخبار و اطلاعات درباره مواردی مانند نوع اشاعه کرونا و قربانیان آن، وضعیت واکسیناسیون و هرآنچه که ممکن است به نفع مردم تمام شود یا ممکن است باعث اعتراضات گسترده مردم شود درحالیکه ناشی از کوتاهی یا منفعتطلبی سیاستمداران یا بیزینسهای قدرتمند بوده را به صورت گمراهکننده منتشر میکنند.»
(چه ارتباطی میان این مساله که مردم اخبار درست را درباره کرونا بدانند و افزایش یا کاهش فقر وجود دارد؟): «در گزارش به این موضوع اشاره نشده است، اما برخی گزارشها نشان میدهد در دوران کرونا رشد اقتصادی متوقف نشده است بلکه تقسیم ثروت در جهان شکلی جدید یافته است به نحوی که میزان ثروت میلیاردرها افزایش یافته و فقر در اقشار کمبرخوردار بیشتر شده است. در این شرایط وقتی با وجود خبرهای دروغ متوجه میشویم که واکسیناسیون به صورت عامدانه انجام نشده و در بازار آن انحصار ایجاد میشود و در واقع بازار کرونا تشکیل شده، مشخص میشود که در این بین برخی شرکتهای دارویی و صنعت پزشکی از این ماجرای تلخ سودهای هنگفت به جیب میزنند. حتی در کشور ما شاهد وجود بازار سیاه برای تهیه دارو و آنطور که شنیدهام در مواردی رزرو تخت هستیم؛ این یک بازار اقتصادی است.»
«ما میدانیم که دوران کودکی آسیبپذیرترین دوران زندگی انسان است، وقتی این دوران آسیب ببیند علاوه بر عواقب کوتاه مدت، تبعات میان مدت و بلند مدت هم دارد مانند درجا زدن در چرخه فقر، کمتر اجتماعی شدن، از دست دادن اعتماد به نفس و عزت نفس. از طرف دیگر میدانیم که رفاه و زیست خوب کودکان تا حدود زیادی به وضعیت خانوادههای آنها بستگی دارد، بنابراین اگر برنامههایی برای تقویت رفاه خانواده نداشته باشیم عملا نمیتوانیم تاثیری مثبت در بهبود وضعیت این کودکان که در دوران کرونا آسیب زیادی هم دیدند بگذاریم. بسیاری مواقع ما فراموش میکنیم که کودک را درون خانواده ببینیم.»
(آیا ممکن است شرایط کرونایی و فقر و بیکاری ناشی از آن باعث افزایش روسپیگری شود؟): «به یاد میآورم مینا دختری ۱۵ ساله و از مددجویان ما برایم تعریف کرد که وقتی برای نظافت منزل مراجعه کرده بود صاحبخانه به او پیشنهاد رابطه جنسی در ازای سه برابر دستمزد تعیین شده را میدهد. مینا میترسد و از خانه بیرون میآید، دختر نوجوان زمانی که با چنین پیشنهادی مواجه میشود به شدت میترسد و حتی زمانی که ماجرا را برای من تعریف میکرد هم حال خوشی نداشت، اما وقتی که کمی گذشت و هیجانش کمتر شد جملهای گفت که در ذهنم ماندگار شد، او گفت عمو لطفی سه برابر دستمزد هم قیمت خوبی بود!»
«نکته آن است که مینا و خواهر و برادرانش پنج نفر بودند و با کارهای مختلف مخارج زندگی را کم و بیش تامین میکردند که البته این موضوع مربوط به پیش از دوران کرونا بود. آن زمان با خودم فکر میکردم اگر مینا این حمایت مالی را نداشت ممکن بود چه اتفاقی رخ دهد؟ حالا هم و با وجود فشارهای اقتصادی روزهای کرونایی مشخص نیست که چه بر سر چنین خانوادههایی میآید به خصوص اگر خانوادهها کمک حالی هم نداشته باشند.»