اقتصاد۲۴-تهیه مسکن و سرپناهی امن معضل جدید ایرانیها در پی گسترش فقر است. این در حالی است که براساس گزارشهای پاییز ۱۳۹۹ در پایگاه اطلاعات رفاه ایرانیان به طور میانگین ۴/۳۱ درصد از ایرانیان در پاییز ۱۳۹۹ زیر خط فقر مطلق بودهاند.
این به معنای آن است که ۲۶ میلیون و ۷۰۰ تن در سال گذشته در کشورمان فقیر مطلق بودهاند و با توجه به تورم سرکش یک سال اخیر و رسیدن تورم نقطه به نقطه در مرداد ۱۴۰۰ به ۲/۴۵ درصد، میتوان گفت اکنون قطعا تعداد فقرای مطلق کشورمان از پاییز ۱۳۹۹ بسیار بیشتر شده است.
این آمارها در حالی بیان شده که به گزارش وزارت راهوشهرسازی ۳۷ درصد جمعیت کشور اجارهنشین هستند. از سوی دیگر، مطابق آمارهای مرکز آمار ایران، متوسط نرخ اجارهبها در تابستان ۹۹ نسبت به تابستان ۹۸ رشدی ۲/۴۱ درصدی را تجربه کرده و اکنون که در فصل نقلوانتقال اجاره نشینها هستیم، مصطفی قلیخسروی رییس اتحادیه مشاورین املاک پیشبینی کرده است که در تابستان ۱۴۰۰ متوسط قیمت اجاره در کشور نسبت به تابستان ۹۹ افزایشی ۵۵ تا ۶۰ درصدی خواهد داشت.
البته در حالی این آمارها از افزایش حدود دو برابری متوسط قیمت اجاره در کشور در دو سال گذشته حکایت دارد که برخی گزارشهای میدانی حاکی از سه تا چهار برابر شدن نرخ اجارهبها در برخی کلانشهرها از جمله تهران است. در چنین شرایطی نیز قطعا قشر متوسط شهری که درآمد آنها به اندازه رشد شدید قیمت اجاره بالا نرفته است، ناچارند برای تامین سرپناه به مناطق فقیرنشین شهرها کوچ کنند و قشر ضعیف جامعه نیز در معرض زاغهنشینی اجباری قرار دارند.
با این اوصاف مشخص شده که فقط خرید اشتراکی خانه رایج نیست. اجاره اشتراکی خانه هم در بسیاری از کلانشهرهای ایران باب شده است، به طوری که اگر قشر متوسط بخواهند در تهران یا دیگر کلانشهرها خانهای اجاره کنند باید به صورت اشتراکی بگیرند، به گونهای که دو خانواده متاهل که با هم شش نفر میشوند یک خانه ۷۰ متری را ۳۰۰ میلیون تومان رهن میکنند.
یکی از مشاوران املاک در این باره گفته است: «از شغلهای مختلف برای اجاره اشتراکی خانه مستاجر داشتیم. سه نفر که از کادر بیمارستان هستند با هم یک خانه ۴۰ متری اجاره کردند.» مبلغ وام ودیعه مسکن برای شهروندان تهران ۷۰ میلیون تومان تعیین شده است، در حالی که با ۷۰ میلیون تومان میتوانند خانهای در تهران رهن کنند، ولی باید حداقل ماهانه چهار تا پنج میلیون تومان اجاره بدهند؛ یعنی دو برابر حداقل حقوق یک کارگر.
بیشتر بخوانید: اجارهنشینها به حاشیه شهرها رانده شدند
در همین راستا دکتر امیر محمود حریرچی جامعهشناس به «جهانصنعت» گفت: به عقیده من یکی از اصلیترین نیازهای بشر در دوران مدرن بعد از خوراک و پوشاک بحث مسکن و سرپناه است. منتهی از قرار معلوم در مملکت ما به این نیازها توجهی نمیشود. چهبسا چندی پیش یکی از نمایندههای مجلس جمله دردآوری را بیان کرده بود.
او گفته بود کارتنخوابی و حاشیهنشینی سبک زندگی بعضیهاست. مسوولان با بیان چنین سخنانی از خودشان رفع مسوولیت میکنند. مگر میشود انسانی دوست داشته باشد در کارتن زندگی کند؟! زندگی قشر فقیر در کپرنشینها و زاغهنشینان حاشیه کلانشهرها برای مسوولان یک انتخاب تلقی میشود، در حالی که اینگونه نیست چراکه هر انسانی در خانه خودش آرامش پیدا میکند.
انسانها از صبح تا شب کار میکنند تا شب با آرامش در خانه سر بر بالین بگذارند. حال با فشارهای اقتصادی حتی حداقلترین احساس بشر یعنی آرامش هم از وی گرفته شده است.
وی افزود: من از چنین وضعیتی که برای ایرانیها رخ داده به عنوان تحقیر بزرگ یاد میکنم. چهبسا فقدان مسکن در جوامع امروزی نشاندهنده انسانهای رها و تحقیر شده است. گسل طبقاتی که در جامعه ایجاد شده مردم را به اشکال مختلف تحقیر میکند.
با این تفاسیر به نظرم معضل اجارهبهای مسکن اوج تحقیر مردم است، چرا که شکم را میتوان به هر طریقی سیر کرد، ولی تمام موجودیت مردم به مسکن و سرپناهی است که آن را هم از ما گرفتهاند و مردم از سوی دولت احساس رهاشدگی دارند. در جامعهشناسی اصلی در این مورد داریم که هر جایی کاخی دیدید بدانید در کنارش هزاران تن کوخنشین هستند، این امر در کلانشهرها به ویژه در تهران به شدت مشاهده میشود.
کاخهایی در شمال شهر تهران و دامنه کوه لواسانات که با رانت و کوهخواری ساخته شده است.
این جامعهشناس با اشاره به وامهای بانکی بیاساس مسکن اظهار کرد: متاسفانه از بیان کلمات درخصوص وام بانک مسکن که اخیرا سر و صدا به پا کرد، قاصرم. زیرا وام بانکی یک میلیاردی برای ۱۵سال دیگر مضحک است. به نظرم مسوولان با چنین تصمیماتی نشان میدهند که نمیخواهند مشکل مردم حل شود. چرا که در حال حاضر پنج میلیون حاشیهنشین در کلانشهرها وجود دارد. این در حالی است که آمار دقیقی از مابقی شهرها و روستاها نداریم.
مردم در حاشیه کلانشهرها در بدترین شرایط زندگی میکنند، اما نادیده گرفته میشوند. مگر این مردم ایرانی نیستند؟! بارها هشدار پشتبام خوابی را دادیم، ولی مسوولان تکذیب میکنند. بسیاری از افراد به دلیل هزینه گزاف رهن و اجاره در خودرو میخوابند. این همه تحقیر برای ایرانیها کافی نیست؟!
وی افزود: وعده وعیدهای مسوولان در خصوص وام و ساخت مسکن دردی را دوا نمیکند. تنها راهکار حل مسکن که امروزه در اروپا برای راحتی مردم اجرا میشود، مسکن اجتماعی است که در اختیار شهرداریها و دولتهای محلی است.
به عقیده من امروزه خبرنگاران نماینده واقعی مردم هستند. چرا که حداقل معضلات مردم را رسانهای میکنند و ساده از کنار آنها نمیگذرند.
دکتر حریرچی درباره تبعات نبود مسکن برای ایرانیها و گسترش فقر در کشور گفت: ابتدای امر باید بدانیم که فقدان مسکن برای قشر فقیر در تمام کلانشهرهای ایران وجود دارد و مختص تهران نیست؛ بنابراین هزینههای این نوع آسیب اجتماعی بسیار سنگین است که در جامعهشناسی از آن به عنوان مناطق سیاه شهری نام میبریم. انسانهایی که در این مناطق سیاه شهری زندگی میکنند بسیار آسیبپذیر هستند. چرا که بیشتر آسیبهای اجتماعی از جمله قتل، اعتیاد، کارگران جنسی و کودک همسری در این مناطق دیده میشود.
وقتی پشت فقر تحقیر باشد، ناامیدی رواج پیدا میکند. فقر زمینه هر نوع آسیب را فراهم میکند. آسیبهایی که امروزه گریبان کشور را گرفته است. بزرگترین قربانیان فقر کودکان و زنان هستند. در نتیجه تبعات رواج فقر و فقدان مسکن آیندهای سیاه را برای ما رقم میزند.
به طور کلی برخی مسوولان تصور میکنند تبعات زاغهنشینی در همان مناطق سیاه شهری خلاصه میشود، ولی اینگونه نیست چرا که تبعات آن در قلب شهرها رسوخ میکند و سیاهی آن دامن همه را میگیرد. چرا که انسان در ناامیدی همه کار میکند. بزهکاری، کار کودکان و کارگران جنسی رشد پیدا میکند. بعضا این کودکان برای بهره جنسی توسط خانوادهها به اسم ازدواج فروخته میشوند. متاسفانه مسوولان ما فکر توسعه کشور نیستند و ما در تمام زمینهها عقب ماندیم.
وی افزود: قطعا بخش زیادی از کودکان خانوادههای زاغهنشین، از تحصیل بازمیمانند و بسیاری از آنها به جرگه کودکان کار میپیوندند. همچنین آسیبهای فرهنگی زیادی به این کودکان وارد میشود. اساسا کودک همسری در میان بسیاری از زاغهنشینها امری پذیرفته شده است.
در مجموع هم باید توجه داشت که منتقل شدن آسیبهای اجتماعی از یک نسل به نسل دیگر، قطعا میتواند منجر به تداوم هرچه بیشتر چرخه آسیبهای اجتماعی در میان زاغهنشینها شود. کاش یک مسوول سری به حاشیهنشینها میزد و از نزدیک گرفتاری این خانوادهها را میدید. کودکان کاری که در خیابانها میبینید تنها ۱۰ درصد از آنها هستند و ۹۰ درصد از کودکانی که در حاشیه شهرهای زندگی میکنند مورد تجاوز قرار میگیرند. مسوول این رفتارها کیست؟!