به گزارش جامعه ۲۴، فریبا این روزها در تنها کمپ ترک اعتیاد شهرستان محلی زندگیاش سعی دارد اعتیادش به هروئین را ترک کند. اعتیادی که از سن ۱۲ سالگی وجود او را درنوردیده است. حالا هم او یک روسپی است چراکه در زندگی مهارت دیگری نیاموخته است. دختر جوان عنوان روسپی را در سایه داشتن پدر و مادری معتاد و فروشنده مواد مخدر از ۱۵ سالگی تا امروز که ۱۹ سال دارد یدک میکشد.
برای او ماجرای «تن در برابر پول» از زمانی شروع شد که پدرش به زندان افتاد و مادر دیگر توان فروش و تامین موادش را نداشت. شرایط جسمی و روحی مادر به شدت وخیم شده و در آستانه مرگ قرار میگیرد. برای فرار از مرگ یک شب دست دختر نوجوان را میگیرد و او را در اختیار مردی قرار میدهد که فروشنده مواد است. تن فریبا در ازای افیون. از آن شب به بعد فریبا تبدیل به کالایی میشود که مادر او را در ازای پول یا مواد در اختیار مردان دیگر قرار میدهد.
۱۰ سال پیش بود که دکتر قرایی رئیس وقت انجمن جامعهشناسی ایران نسبت به کاهش سن روسپیگری در ایران هشدار داده و گفته بود که سن روسپیگری در کشور حدود ۸ تا ۱۰ سال کاهش یافته و از سن ۲۰ تا ۳۰ سال به ۱۲ تا ۱۸ سال رسیده است. پژوهشی که ۱۰ سال پیش در مجله اجتماعی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران منتشر شد نیز حاکی از آن بود که میانگین سنی ورود زنان به بازار کارگری جنسی به کمتر از ۱۴ و ۱۵ سال رسیده است.
قطعا کاهش سن روسپیگری در ایران محصول عوامل متعددی است، حاشیهنشینی نشات گرفته از فقر ساختاری، تنگناهای اقتصادی، فقر فرهنگی، عدم آموزش مراقبت جنسی به کودکان و نوجوانان، عدم اطلاعرسانی درباره واقعیتها و خطرات فضای مجازی و صد البته که جهان واقعی به این گروه سنی و همچنین بروز شیوههای جدید در زندگی اجتماعی مردم که بیش از هر کس کودکان و نوجوانان را تحت تاثیر قرار داده است از جمله این موارد هستند.
با لیلا ارشد، مددکار اجتماعی و مدیرعامل مرکز کاهش آسیب خانه خورشید درباره کاهش سن روسپیگری و عوامل بروز آن گفتگو کردیم.
ارشد با اشاره به تفاوت میان کارگر جنسی و تن فروشی میگوید: کارگر جنسی فردی است که به واسطه شغلشان در سیستمی پیشرفته از حمایتها و خدمات اجتماعی مانند بیمه برخوردار هستند. چنین فردی کارگر جنسی نامیده میشود. مثلا زنانی که در گذشته در قلعه شهرنو بودند از خدمات بهداشتی بهرهمند بوده و دولت خود را موظف میدانست که به لحاظ بهداشتی از آنها حمایت کند به همین دلیل هم به صورت ماهانه پزشک آنها را معاینه کرده و داروهای مورد نیازشان را تجویز میکرد و این خدمات هم رایگان بود.
وی ادامه میدهد: دلیل این حمایتها وجود تفکری بود مبنی بر اینکه بیماری این زنان میتواند به سایر افراد جامعه هم سرایت کند. آن زمان بیماریهایی مانند سوزاک و سفلیس شایع بودند. این در حالیست که امروز با وجود بیماریهای ویروسی مانند اچآیوی و هپاتیت انتقال این ویروسها در یک رابطه جنسی محافظت نشده بیشتر بوده و میتواند افراد بیشتری را درگیر خود کند، زیرا درمان مشخصی برای آنها وجود نداشته و هزینههای بیشتری هم دارند.
مدیرعامل خانه خورشید میافزاید: فردی که به دلایل متعدد از جمله فقر تن خود را در اختیار دیگران قرار میدهد تا پولی دریافت کند، اما تحت حمایت خدمات اجتماعی نیست، کارگر جنسی تلقی نمیشود بلکه تنفروش بوده و کار او شغل پذیرفته شدهای در کشور ما نیست. البته هستند کشورهایی که حتی اگر این کار را به عنوان یک شغل نپذیرفتهاند، اما از این افراد به دلایل مختلفی حمایتهای خاص میکنند دلایلی هم مانند اینکه این کار بخشی از واقعیت جامعه است، احتمال ایجاد مشکل از سوی این افراد برای خودشان یا سایرین و همچنین این موضوع که افراد تنفروش هم به عنوان یک شهروند نیازمند حق و حقوق و حمایتها هستند از جمله این دلایل به شمار میآید. به عنوان مثال زمانی که زنان تنفروش در قلعه شهرنو حضور داشتند، زیر نظر یک رئیس کار میکردند و او از آنها مراقبت و برایشان امنیت ایجاد میکرد، اما در حال حاضر افراد تنفروش به صورت فردی اقدام میکنند و این موضوع برایشان خطراتی را به لحاظ جسمی و روانی ایجاد میکند.
مدیرعامل خانه خورشید با بیان اینکه افرادی هستند که خانهشان را در ازای دریافت پول در اختیار چند نفر برای فعالیت جنسی قرار میدهند، اظهار میکند: اما این مساله رسمی نیست و اگر پلیس آنها را شناسایی کند دستگیر خواهد کرد؛ این مساله در ایران جرم است.
این مددکار اجتماعی با اشاره به اینکه چندین سال است که متخصصان اعلام کردهاند سن روسپیگری در ایران کاهش یافته است، اضافه میکند: به گفته مسئولان سن روسپیگری در کشور به ۱۴ سال رسیده است. من هم هرازگاهی با دختران کم سن و سالی که اقدام به روسپیگری میکنند مواجه میشوم. هرچند تعدادی که من با آنها مواجه بودهام نمیتواند معیاری در این حوزه باشد اما این موضوع دلایل متعددی میتواند داشته باشد. پژوهشها نشان میدهد که فقر از عوامل تعیین کننده در مساله تنفروشی زنان است. البته این مساله دلایل دیگری دارد از جمله عدم آموزش و پیشگیری سطح یک (آموزش کابردی مهارتهای اجتماعی) به جوانان درباره شرایط فیزیکی و ارتباطاتشان. در واقع آموزش برخی مهارتها میتواند جوانان را نسبت به آنچه در اطرافشان میگذرد آگاه کند.
بیشتر بخوانید: کودکان کار و کرونا/ قربانیان اصلی بحرانهای کشور را در یابید
وی با اشاره به اینکه از سال ۹۷ جامعهای که با آن سروکار داریم به شدت دچار فقر شدهاند، عنوان میکند: این فقر بسیار تلخ، گزنده و آسیبزاست. کرونا هم شلیک نهایی به این گروه بود و باعث شد افرادی که با کارهای کوچکی کسب درآمد میکردند یا خانمهای بهبودیافته از اعتیادی که با کارهای سادهای مانند زبالهگردی، کار در سالنهای عزا و عروسی، نگهداری سالمند، نظافتچی بودن و ... روزگار میگذراندند در این مدت بهویژه بعد از کرونا محل درآمد خود را از دست بدهند در چنین شرایطی برخی از این افراد به جایی رسیدند که ممکن است برخلاف تمایل واقعی خود و صرفا از سر فقر برای تامین یک لقمه نان در آستانه روسپیگری قرار گرفته و درگیر آن شوند.
ارشد تصریح میکند: برخی از زنانی که امروز تنفروشی میکنند در سنین بسیار پایین یعنی ۱۰، ۱۱ سالگی شوهر داده شده یا فروخته شدهاند، بسیاری از آنها در خانوادههایی بزرگ شدهاند که با انواع آسیبها همچون اعتیاد دست به گریبان بودهاند. در یکی از این موارد پدر دختربچه خود را به مردی همسن و سال خود که ساقی او بود فروخت، بعد از مدتی کوتاه دختر متوجه شد که تحمل مرد و رفتارهای او را ندارد. کم سن و سال بود و ناآگاه، به همین دلیل هم فکر کرد که اگر از خانه بیرون رفته و به شهر برود همه چیز درست میشود، اما بعد اتفاقاتی برای او رخ داد که به سمت روسپیگری کشیده شد.
وی یادآور میشود: زمانی که در قلعه شهرنو رفت و آمد میکردم با دختری روستایی مواجه شدم که در سنین پایین عاشق شده و با معشوق خود از روستا فرار میکند، اما بعد از مدتی پسر او را رها کرده بود و دختر دیگر امکان بازگشت به خانواده را نداشت هم از شرم و هم از ترس جان. در نهایت چنین دخترانی در خیابانها و شهرهای غریب میماندند و در مسیری قرار میگیرند که میشد از آن پیشگیری کرد.
این فعال اجتماعی تعریف میکند: مدتی پیش با دختری ۱۶ ساله مواجه شدم که از قم آمده بود و به دلیل فشاری که از طرف خانواده احساس میکرد خانه را ترک کرده و به تهران آمده بود با این امید که زندگی بهتری داشته باشد. شانسی که من و این بچه آوردیم این بود که نیروهای گشت ما زمانی او را پیدا کردند که نیم ساعتی از حضورش در تهران میگذشت و روی نیمکتی در نزدیکی ترمینال جنوب نشسته بود. همکارانم او را راضی کردند که به مرکز ما بیاید، من چند ساعت وقت گذاشتم تا بتوانم او را راهی یکی از مراکز بهزیستی کنم تا حتی یک شب هم در خیابان نماند.
وی با تاکید بر اینکه اگر دختری به دلایل مختلف خانواده را ترک کند یا اینکه خانواده او را طرد کند یکی دو شب اولی که بیرون از خانه میگذرد بسیار تعیین کننده است، اضافه میکند: بسیاری از مسائلی که در همین شبهای اول برای او رخ میدهد راه او را برای برگشت به خانواده میبندد نه جرات بازگشت دارد و نه توان آن را.
ارشد عنوان میکند: از سوی دیگر به دلیل نوع کارم با نوجوانان و جوانان زیادی سرو کار دارم که امروز با در اختیار داشتن گوشی و تبلت و در نبود آموزش به این گروه سنی در جهت نحوه استفاده از این وسائل به فضای مجازی راحتتر دسترسی پیدا کردهاند. این موضوع باعث شده که این نوجوانان خواسته یا ناخواسته وارد گروهها و فضاهایی شوند که برایشان جذابیت داشته و ایجاد کنجکاوی کند. اگر این بچهها درباره خودشان و آنچه که در اجتماع وجود دارد و حتی خطراتی که در کمینشان است، اطلاعات کافی نداشته باشند ممکن است در معرض خطر قرار گیرند. این خطر به معنای رفتن به سمت روسپیگری نیست، اما ممکن است به دنبال فضای جذابی که فضای مجازی ایجاد کرده و افرادی که در این فضا با آنها مواجه میشوند، دست به رفتارهایی بزنند که برایشان ایجاد آسیب کند؛ بنابراین آگاهی و آموزش مهارتهای زندگی و مهارتاجتماعی برای بچههایی که امروز دسترسی به اطلاعات زیادی دارند بسیار حائز اهمیت است چرا که با وجود آگاهی بچهها میتوانند تحلیلی مناسب از اطلاعات دریافتی داشته باشد و در مقابل آسیبهای بعدی واکسینه شوند.
مدیرعامل خانه خورشید در ادامه خاطرنشان میکند: بنابراین سنین نوجوانی و جوانی که سن هیجانات و علاقه به تجربه کردن است اگر آرام و مناسب همراه با آگاهی بخشی از سوی برنامهریزان اجتماعی و متولیان این حوزه مانند آموزش و پرورش، سازمان ملی جوانان و ... بگذرد، سلامت زندگی آینده آنها تضمین میشود. بسیاری از افرادی که امروز تنفروشی میکنند وقتی از تجربه خود میگویند مشخص است که برایشان اتفاقاتی افتاد که دیگر امکان بازگشت به خانه را نداشتهاند و هیچیک از آنها از دوران تنفروشی خود با رضایت یاد نمیکنند. قریب به اتفاق این زنان از کاری که میکنند شرم دارند و دوست ندارند درباره آن صحبت کنند؛ بنابراین وقتی نوجوان آگاهی و ابزار مناسب یعنی مهارتهای مربوط به مقابله با آسیبهایی که در معرض آن است را نداشته باشد و در نبود چنین آگاهیهایی در معرض اطلاعات آسیبرسان و دوستیهای نامناسب هم قرار بگیرند میتواند آینده او را با مشکل مواجه کند.
این مددکار اجتماعی در پاسخ به این سوال که پدیدهای تحت عنوان داشتن شوگرمامی و شوگرددی که در میان جوانان و حتی نوجوانان رایج شده است، آیا نوعی جدید از روسپیگری یا به اصطلاح روسپیگری مدرن است درحالیکه افرادی که درگیر آن هستند این مساله را نمیپذیرند؟ میگوید: وقتی در ازای دریافت پول، کالا، سرپناه، غذا و هر چیزی که در ازای فعالیت جنسی با کسی دریافت میکنید به عنوان روسپیگری شناخته میشود اینکه موضوعی با مواردی مثل اینکه فقط من را با ماشینش رساند، یا فقط یک غذا خوردیم مساله را توجیه کنند تفاوتی در اصل موضوع نمیکند و اگر فرد در ازای یک فعالیت جنسی چنین مواردی را به دست آورد به معنای روسپیگری است. به نظر من این موضوع یکی از بدترین پدیدههای موجود بوده و بسیار بد و سخت است.
وی میافزاید: فقر فرهنگی، نیاز اقتصادی شدید، گاهی خواستههای کودکانه و عدم آگاهی بچهها نسبت به این مسائل میتواند پدیدهای مانند شوگرددی و شوگرمامی را رقم بزند. به علاوه آنکه بچههای امروزی همه چیز را همین الان و در لحظه میخواهند ما به بچههایمان یاد ندادیم که خواستههایشان را به تعویق بیندازند به این دلیل که والدین هم آموزش فرزندپروری ندارند. درحالیکه نسل ما آموخت خواستههایش را باید به تعویق بیندازد؛ بنابراین وقتی افراد یاد نمیگیرند که صبر کرده و خواستههایشان را با تعویق و کمی دیرتر به دست بیاورند برای به دست آوردن سریع خواستههایشان درگیر چنین پدیدههایی میشوند. این مساله مانند موج میتواند میان جوانان گسترش یابد.
ارشد با تاکید بر اینکه اگر آماری رسمی در خصوص سن روسپیگری و سایر موارد مرتبط با آن وجود داشته باشد میتوان برای رفع آن برنامهریزی کرد، خاطرنشان کرد: دادن چنین اطلاعاتی به مردم هیچ ایرادی ندارد و باعث آگاهسازی، حساسسازی و ایجاد توجه در مردم میشود تا بدانند که چگونه میتوانند به فرزندانشان کمک کنند. سمنها البته سالهاست که به کودکان و نوجوانان آموزش مراقبت از خود را میدهند چرا که تنفروشی از ابتدا با مساله جنسی و قصد رابطه جنسی شروع نمیشود، اما به دلیل عدم آگاهی منجر به اتفاقاتی میشود و به مسیری میرود که جبران آن دشوار است. به عنوان مثال دختری را میشناختم که پدرش معتاد بود و برادرش هم او را کتک میزد و با مردی آشنا شد که به او وعدههای زیادی داد و ظاهرا جای خالی محبت افراد خانواده را برای او پر میکرد به نحوی که دختر فکر میکرد این فرد میتواند کمبودهایش را جبران کند، دختر با این مرد بود تا اینکه مرد او را رها کرد و رفت. دختر دیگر توان بازگشت به خانواده را نداشت. اگر پیش از وقوع چنین حوادثی بچهها آموزش ببینند بسیاری از این حوادث تلخ رخ نمیدهند.
این فعال اجتماعی در ادامه با بیان اینکه در ابتدای فعالیت خانه خورشید با زنان تنفروشی مواجه شدم که مادرشان از زنان روسپی در قلعه شهرنو بود، عنوان میکند: آن خانم در آن زمان بیش از ۴۰ سال سن داشت و درکودکی بدون آموزش و بدون مراقبتهای لازم او را شوهر داده بودند و بعد هم ک معتاد شد و بعد از مدتی هم به روسپیگری مشغول شده بود، اما دخترش هم که حدود ۱۷ سال داشت هم به همین راه رفته و تنفروشی میکرد. در واقع چرخه روسپیگری در این خانواده قطع نشد. اگر آن دختر تحت حمایتهای برنامهریزی شده قرار میگرفت ممکن بود آینده او تغییر کند و این چرخه آسیب قطع شود.
وی تصریح میکند: برای رفع این معضل دستگاههای مختلفی باید به ماجرا ورود کنند، آموزش و پرورش، آموزش عالی و حتی وزارت امور خارجه باید در این حوزه اقداماتی کنند. چه کسی متولی این موضوع است که مهاجرانی که غیرقانونی به کشور وارد میشوند در چه شرایطی زندگی میکنند، چه آسیبهایی میبینند و چه آسیبهایی را تولید میکنند. سالهاست که میگوییم باید یک شورای سیاستگذاری کودک داشته باشیم و همه سازمانهای مرتبط با هم پای کار بیایند و بعد مشخص شود که برای بچههای دهه ۹۰ و ۱۴۰۰ چه کاری باید انجام دهند. مادامی که نپذیریم چنین واقعیتهایی هست نمیتوانیم برای حل آن راهکاری مشخص کنیم. گاهی میگویند ما برخی از آسیبها را نداریم پس درباره آن نگویید این درحالی است که اگر درباره آسیبها صحبت کنیم میتوانیم برای رفع آن چارهای بیندیشیم تا چرخه آسیب بشکند.
براساس یک کار پژوهشی دانشگاهی، تحقیق و پژوهش درباره روسپیگری همواره با معضلات و مشکلاتی همراه است. از قبح اجتماعی و جرمانگاری این معضل و عدم دسترسی به دلایل و چراییهای این پدیده تا نبود امکان دسترسی به آمار و ارقام واقعی در این باب به دلیل کمبود منابع مطالعاتی و میدانی و ... همه این موارد باعث شده که روسپیگری همچون قربانیان خود که از هرگونه حقوق اجتماعی محرومند، فاقد تاریخچه و شناسنامه مشخص و مدون باشد.
به بیان دیگر میتوان گفت همواره برخورد با روسپیگری در حد پاک کردن صورت مساله به دلیل قبح آن بوده و بیپرده سخن گفتن از این موضوع بهویژه درباره کودکان یک خط قرمز محسوب شده است، موضوعی که میتواند باعث پنهان ماندن زوایای این معضل بزرگ و تلخ و مصائب قربانیان آن از یک سو و دامن زدن به آمار روسپیگری و ایجاد فرصت برای سوءاستفادهگران و تاجران تن شود.