اقتصاد۲۴- خط لولهای که نام «صلح» را برند کرده بود دیگر نشانی از صلح ندارد؛ مقصدش تغییر کرد و تلاش ۵ دولت جمهوری اسلامی ایران برای رساندن گاز ایران به هندوستان بی ثمر ماند و پاکستان ماند و خط لولهای به نام IP؛ رگ گازی که نامش از اول نام لاتین ایران و پاکستان اقتباس شد اصلا قرار نبود پاکستان را هدف قرار دهد و این کشور، خطهای بود برای گذر این خط لوله، ولی در نهایت اسلام آباد هم طلب گاز کرد و معادله سه وجهی مورد مذاکره قرار گرفت.
فشارهای آمریکا به دهلی نو، انتهای خط لوله صلح را به پاکستان ختم کرد و این کشور هم با بهانههای پی در پی وقت کشی کرد و وقتی بهانه بزرگ از این کشور گرفته شد، وزیر نفت ایران پازل را تکمیل کرد و همه چیز را خراب کرد. ماهیت صادرات گاز به هندوستان و البته پاکستان را باید از کسانی شنید که مبتکرش بودند. یک ایرانی و یک هندی این خط لوله را پایه ریزی کردند و امروز هر دو در گوشهای به کارهای دیگری مشغول هستند جز صادرات گاز. دکتر علی شمس اردکانی، رئیس کمیسیون انرژی اتاق بازرگانی ایران به همراه پرفسور راجندرا پاچوری مبتکر خط لوله صلح بودند که روایت شمس اردکانی از «صلح» خواندنی است. روایت زیر حاصل گفت و گوی میزنفت با شمس اردکانی است و حاوی نکات جالبی از روند مذاکرات.
شمس اردکانی فارغ التحصیل در رشته اقتصاد انرژى - اقتصاد بین الملل در دانشگاه ایلینوى آمریکاست که چهار سال هم در دانشگاه واشنگتن با اساتیدی همچون پرفسور بَرى کامانر و داگلاس نورث کار کرده است و در سال ۱۹۷۷ راهی کویت شد و مسئولیت بخش انرژی مرکز تحقیقات علمی کویت را بر عهده گرفت. روایت او از اینجا خواندنی است: همه چیز از کویت آغاز شد؛ درگیر اموری که در محل کارم با آن سر و کار داشتم. میهمانی که به رسم دوستی به کویت سفر کرده بود. سال ۱۳۵۶ یا ۱۹۷۸ یکی از دوستانم به نام پرفسور پاچوری از مرکز تحقیقات انرژى هند به کویت آمد و پیشنهادی ارائه داد که قابل تامل بود، او گفت بهتر است مجموعه مطالعاتمان را در مراکز تحقیقات انرژى در کشورهاى منطقه تجمیع و برنامههای مشترک منطقهای در حوزه انرژی طراحى کنیم.
راجندرا پاچوری
آن زمان تولید ال ان جی توس ابوظبى آغازشده بود که با توجه به کشف ذخایر گازی ایران بویژه پارس جنوبی، قرار گذاشتیم روی ایران متمرکز شویم. سپس صادرات گاز به هندوستان را اقتصاد سنجی کرده و به اقتصادی بودن صادرات گاز ایران به هند از طریق خط لوله دست یافتیم. در آن زمان خط لوله تا طول ۳۵۰۰ کیلومتر اقتصادیتر از مایع سازى و با صرفهتر بود. از سوی دیگر هندیها در حال مذاکره با ابوظبی برای واردات ال ان جی بودند که برنامه توسعهای را در سر داشتند. هندیها از ابوظبى میخواستند در منطقهای نزدیک بمبئی براى ترمینال تحویل گاز مایع شده (ال ان جى) سرمایه گذاری کنند تا با قرارداد بلند مدت از امارات ال ان جی خریدارى کنند.
هم ایران هم ابوظبی
در اواخر سال ۱۹۷۸ من به از کویت به پاریس رفتم و پس از درک فیض محضر حضرت امام خمینى (ره)، از آنجا به هند و شهر حیدرآباد رفتم که مرکز موسسه پاچوری بود. وی گفت ابوظبیها این پیشنهاد ال ان جى را براى تامین گاز دادهاند، ولی ما به خط لوله از ایران فکر میکنیم، چون ارزانتر است. آن روزها مصادف بود با اوج فعالیتهای نهضت انقلابی ایران لذا به او پیشنهاد دادم میتوان به هر دو راه فکر کرد که بازار ال ان جى هند در انحصار امارات نباشد. ایران جدید نیز پیگیر جذب سرمایه براى توسعه تولید گاز از منابع خود خواهد بود و گاز ایران میتواند با اتحاد جماهیر شوروى شبکه شود و هند از منابع متعدد واز هر دو راه وارداتی گازش را تامین کند؛ به پاچوری اطمینان دادم اگر انقلاب پیروز شود این ایده را میتوان با جدیت به پیش برد و با ابوظبی صحبت کرد تا در هر دو پروژه سرمایه گذاری کند.
بازگشت به ایران
در نوروز ۵۸ به ایران آمدم که مرحوم دکتر سحابی کارگروههایی را بهعنوان پروژههاى راهبردى فعال کرده بود. من در آن جلسات خط لوله ایران – هند را عنوان کردم، اما در اردیبهشت ۵۸ به حکم حضرت امام سفیر ایران در کویت شدم و از این فضا دور شدم تا اینکه در سال ۶۳ با حکم مشاور عالی وزیر و سفیر سیار به وزارت امور خارجه برگشتم. یک روز آقای ولایتی گفتند باشگاه وزارت امور خارجه را میخواهند از ما بگیرند که پیشنهاد دادم کتابخانه مرکز اسناد و امور پژوهشى - آموزشى وزارت امور خارجه را به آنجا منتقل کنیم که با موافقت ایشان، سریعا اسناد و کتابخانه را به آنجا بردیم. در این مرکز٬ مسئولیت بخش انرژی به من سپرده شد که با حضور آقایان ملکی و رسولی و همکارانى دیگر، بحثهاى انرژى را بررسی میکردیم. پروژه صادرات گاز ایران به هندوستان هم از سال ۱۳۶۴ در دستور کار بود. سپس طرح را براى وزیر خارجه آقاى ولایتى ارائه کردیم که گفتند مطالعه را باهندیها پیش ببرید و برایش سرمایه خارجى پیدا کنید.
دیدار با گاندی
همزمان با اواخر جنگ تحمیلى٬ جشنهاى یاد بود چهلمین سال استقلال در هندوستان برگزار میشد که من وچند نَفَر از همکاران از جمله آقاى سید على خرم از طرف ایران در آن جشنها شرکت کردیم. با استفاده از این فرصت، طرح گاز رسانى به هند را همراه با پروفسور پاچورى در سمینار اصلى جشنها ارائه کردیم که بشدت مورد توجه و تشویق قرارگرفت. سپس بِنَا به پیشنهاد و پایمردى دکتر پاچوری نزد راجیو گاندی نخست وزیر وقت هند رفتیم که طرحهاى ایجاد "أنستیتو آسیائى انرژى" و شبکه جامع واردات گاز به هند را ارائه دهیم.
شمس اردکانی و راحیو گاندی
در آن جلسه راجیو از جزئیات طرح ما پرسید و ما هم توضیحات کاملی ارائه دادیم که برایش جذاب بود. وقتی به ایشان گفتیم میتوان روزانه ۹۰ میلیون متر مکعب گاز به هندوستان صادر کنیم با تعجب پرسید ۹۰ میلیون متر مکعب؟! من هم پاسخ دادم بله و بلافاصله وزیرانرژی خود را فراخواند و از او سوالاتی کرد که پس از پرسش و پاسخ با او، گفت پس ما روزانه ۹۰ میلیون لیتر واردات سوخت مایع کمترى خواهیم داشت؟! پس یعنی کاهش هزینههاى ارزى واردات سوخت؛ از صندلی خود با حالتی هیجانی بلند شد و ما را براى ادامه بحث به باغ نخست وزیری راهنمایی کرد و به رئیس دفترش آرون گاندى، که پسر عمویش بود گفت از عقب دنبال ما بیاید و اجازه ندهد کسی به ما نزدیک شود.
در باغ که راه میرفتیم همه چیز را برایش تشریح کردیم که خیلی خوشحال شد. گاندی گفت این خط لوله میتواند صلح را برای ما و پاکستان به ارمغان بیاورد. در توضیح حرفش هم گفت در همه دورههاى اختلافات مرزی که با پاکستان داشتیم سیستم آب پنجاب در امان مانده و هیچ یک از دو طرف به آن حمله نکردند و این خط لوله هم میتواند همان نقش را ایفا و تحکیم کند؛ همانجا بود که اسم خط لوله صلح را مطرح کردم.
بیشتر بخوانید: بازخوانی تاریخ صادرات گاز به پاکستان
حضور خانواده تاتا
از ابتداى این بحثها با پاچوری قرار گذاشتیم موسسهای را به نام "انستیتو انرژی اسیایى" تاسیس کنیم تا برای دور کردن فضای مذاکره از مراحل بروکراتیک بتوانیم کارها را بخوبی جلو ببریم. پاچوری پیگیر این موضوع شد و این موسسه را در دهلى ثبت کرد که نخستین جلسه آن با حضور نمایندگان ۹ کشور تاسیس شد. مرا باتفاق آرا به ریاست این موسسه انتخاب کردند ومن پنج سال در این سمت خدمت کردم.
از آنجا که هزینه مرکز پژوهشهاى انرژى هند را خانواده مشهور و ایرانی الاصل «تاتا» تامین کرده بود محل انستیتو آسیایی انرژى وهزینههاى اولیه را هم موسسه تاتا متعهد شد. خانواده تاتا ثروتمندترین خانواده هند بود که از نفوذ بالایی نیز برخوردار بود.
راتان تاتا
قرار شد به همراه آقای پاچوری با آقاى راتان تاتا مذاکره کنیم که متعاقبا جلسهای با وی برگزار شد. او وقتی کارت مرا دید با حالتی خاص به نامم خیره شد و پرسید معنی اردکانی چیست که پاسخ دادم یعنی مکان مقدس. پرسید اردشیر یعنی چه گفتم یعنی شیر مقدس. ارتباط خوبی بین ما برقرار شد که گفت من به مردان اصیل پارسی علاقه دارم و، چون خودش زرتشتی بود این علاقمندی تشدید شد. آقای تاتا گفت من این پروژه را ساپورت میکنم و یک شرکت گاز تاسیس کرد. پروژه که جدی شد گزارشها را به آقای ولایتی و هاشمی ارائه میکردم که آقای هاشمی تشویق میکردند.. آقای موسوی نخست وزیر وقتى گزارش ما را دیدند گفت این دخالت در کار آقای آقازاده است که من گفتم نه اینطور نیست، چون ایشان به این موضوعات بها نمیدهند. آقای موسوی وفتی دید آقای هاشمی حمایت میکند کمی عقب کشید.
فاینانس پروژه
طبق برنامه ریزی انجام شده، مقرر شده بود برای تولید ۳۰۰ میلیون متر مکعب گاز در ایران فاینانسور پیدا کنیم که آن زمان برای توسعه ۱۲ فاز پارس جنوبی بود و در بالاترین میزان ۱۵۰ میلیون متر مکعب به هندوستان و پاکستان ارسال میشد و بقیه سهم خط لوله سراسری بود.
مشکل اصلی ما فاینانس بود؛ به پاچوری گفتم با توجه به اینکه ابوظبی برای صادرات ال ان جی تمایل به سرمایه گذاری داشت بهتر است برای فاینانس، با این شیخ نشین وارد مذاکره شویم. پاچوری کمی تردید داشت. به او گفتم از آنجایی که امارات با قطریها - در باطن – رقیب هم در بازار گاز هند هستند و ابوظبى نمیخواهد موقعیت اول در ال ان جى را در آتیه به قطر واگذار کند بهتر است از این موضوع بهره برده و با حساسیت ابوظبی نسبت به توسعه منابع گازی در قطر، آنها را با خود همراه کنیم.
معروف است که اعراب در ظاهر با یکدیگر برادرند، اما وقتی دست میدهند با دست دیگر از پشت خنجر میزنند. پاچوری استقبال کرد و قرار شد با گاندی صحبت کند تا با شیخ زاید تماس بگیرد. یک هفته پس از این قرار، پاچوری تماس گرفت و گفت گاندی استقبال کرده است. در این یک هفنه من موضوع را با آقای هاشمی در میان گذاشتم که ایشان گفت با ضیاء الحق رئیس جمهور پاکستان هم مذاکره کنید که وزارت امور خارجه هماهنگیها را انجام داد و قرار شد من در رأس هـیئتی برای مذاکره به پاکستان بروم. آقا شاهی وزیر امور خارجه پاکستان که ایران دوست و شیعه بود از ما استقبال گرمى کرد و با ایشان نزد ضیاءالحق رفتیم. در این هـیئت آقاى علاالدین بروجردی هم همراهمان بود. رفتار ضیاء الحق از رفتار گاندی مهیجتر بود و مرتب بلند میشد و راه میرفت و با حرارت صحبت میکرد و دائما از «صلح» میگفت.
ضیاء الحق
بعد از این سفر راهی ابوظبی شدیم و در صندوق سرمایه گذای ابوظبی قرار گذاشتیم. رئیس صندوق هم شیخ خلیفه حاکم امروز ابوظبى، رئیس فعلى امارات بود که ولیعهد شیخ زاید بود. او ما را تحویل گرفت و گفت ما نمیخواهیم قطریها «سلطان گاز» منطقه بشوند. جلسه بعدی ۱۷ نفر از طرف آنها آمدند، شیخ خلیفه از ما تعریف کرد تا تیم مشاوران انگلیسی حاضر در جلسه از موضع بالا برخورد نکنند.
سرجمع مذاکرات ما در ابوظبی به این نقطه ختم شد که صندوق سرمایه گذاری ابوظبی موافقت خود را برای تامین منابع مالی جهت توسعه أولیه پارس جنوبی، احداث خط لوله در پاکستان و هند تا شهر بوپال هندوستان اعلام کرد. قرار شد شرکتی بین المللی در ایران ثبت شود تا کارها از جمله توسعه میدان پارس جنوبى، تاسیسات فرآورى و احداث خط لوله اختصاصى صادرات گاز در اراضى ایران وارد مرحله اجرایی شود و هزینه اولیه سرمایه گذاری توسط صندوق سرمایه گزارى ابوظبی تامین و قرارشد پذیرش سرمایه گذاری عام هم با روش IPO انجام شود.
حجم سرمایه گذاری
۱ - حجم تعهد سرمایه گذاری اولیه براى تولید ۳۰۰ میلیون مترمعکب در روز٬ سه میلیارد دلار بود و برای تامین مابقی سرمایه، از پذیره نویسی بین المللی استفاده میشد. کرسنت سالها بعد براى واردات روزانه ۱۴ میلیون متر مکعب٬ میلیاردها دلار از این محل پول جذب کرد. البته ۳ میلیارد دلار فقط برای کارهای توسعهای پارس جنوبی بود.
۲ - ایران باید با تاسیس شرکتی بین المللى انتقال گازی و از طریق سرمایه گذاری مشترک خط لوله را تا مرز پاکستان میبرد. برای این خط لوله از مبدا تا مقصد ایران حق عبور میگرفت که متاسفانه هنوز هم کسی با این موضوع آشنا نیست وما نه براى مصارف داخلى نه صادرات گاز یک ریال حق العبور نگرفته ایم!
۳- یک شرکت هم در پاکستان و یک شرکت هم در هند این کار را میکردند و از دولتهای خود حق عبور میگرفتند تا از این طریق خود دولتها سرمایه گذاری نکنند.
طبق بررسیها، هر فاز پارس جنوبی در روز ۴۰ میلیون مترمکعب گاز و ۲۵ هزار بشکه میعانات گازی تولید میکرد که هر فاز یک میلیارد دلار سرمایه گذاری میخواست؛ آن زمان قیمت نفت خام ۴۰ دلار بود که وقتی در حجم میعانات گازی استخراج شده ضرب میکردیم متوجه میشدیم که سرمایه گذاری در کمتر از ۳ سال بر میگردد که بسیار جذاب بود، زیرا نرخ بازگشت سرمایه آن ۳۳ درصد بود.
هزینه پروژه از فروش میعانات گازی تامین میشد و به همین دلیل دستمان برای محاسبه قیمت گاز باز بود؛ لذا توافق کردیم برای تعیین قیمت گاز صادراتی، قیمت واردات سوخت مایع نفتى به هند مبنای تعیین قیمت گاز باشد. از آنجا که ارزش حرارتی یک متر معکب گاز تقریباً معادل یک لیتر گازوئیل است لذا با این مبنا روی قیمت بحث کردیم که درآمد بسیار خوبی براى ایران میشد. همچنین قرارشد یک کارخانه لوله سازی در جنوب ایران احداث شود.
در مقابل این همه أفق هاى مثبت درآمدی و امنیت ملى، وزیر نفت وقت ایران آقای آقازاده میگفت ما خودمان امکانات داریم ونیاز به این خارجیها نداریم. کسانی که نگذاشتند ما زودتر از قطریها گاز را استخراج کنیم آب به آسیاب ایجاد قطب قطر ریختند. ما در آن زمان که آمریکا سرمایه گذاران را تهدید میکرد مبادا در ایران سرمایه گذاری کنید فرصتها را از دست دادیم.
سرانجام پروژه
همه چیز خوب پیش رفت و آقای هاشمی که رئیس جمهور شده بودند بشدت پیگیر بودند؛ آقای گاندی و ضیاء الحق قبول کردند، ولی هر دو کشته شدند. در ایران هم کسی پیگیر این موضوع نشد و همه چیز متوقف شد؛ وزارت نفت هم بکلی همه چیز را تعطیل کرد و با سپردن کار بدست کسانى که شاید هدفشان رفتن مأموریتهاى مکرر بود مذاکرات را ادامه دادند.
جالب است بدانید پس از آنکه من از پروژه کنار رفتم هیچ کس از وزارت نفت سراغ ما و وزارت خارجه را براى واقعى کردن پروژه را نگرفت و قطر هم با وجود میل ابوظبى و منافع ملى ما، سلطان گاز بین المللى در منطقه شد که با استفاده از این موقعیت و ثروت بدست آمده در هر زمینه، همراه با مراکز وهابیت پرخاشگر علیه منافع ملى ایران توطئه میکند.
در پى ارائه طرح من و پرفسور پاچوری به کارهای خود مشغول بودهایم و انستیتو انرژى آسیایی با ۲۵ کشور عضو بکار خود ادامه میدهد. البته آقاى پروفسور پاچورى سالیان بعد مشترکا با آقاى ال گور، معاون اسبق ریاست جمهورى آمریکا، جایزه نوبل را بخاطر خدماتش پیرامون زمین گرمایی دریافت کرد.