اقتصاد۲۴- شراکت میان دو کشور در سطحی قرار دارد که تا چندی پیش کاملاً غیرقابل تصور به نظر میرسید. هرچند هنوز امکان توسعه بیشتر روابط وجود دارد، اما روابط آمریکا و ویتنام شاهدی بر قدرت آشتی و ظرفیتهای همکاری میان کشورهایی است که قبلاً با هم دشمن بودهاند. بعد از جنگ ویتنام اینگونه نبود که تصور کنیم آشتی میان آمریکا و ویتنام اجتنابناپذیر بود. بعد از خروج نیروهای آمریکایی از ویتنام در سال ۱۹۷۳ و پایان جنگ داخلی ویتنام در سال ۱۹۷۵ چیزی جز بیاعتمادی و دشمنی میان دو کشور باقی نمانده بود.
تلاشهای نخستین برای آشتی پس از جنگ به دلیل اصرار واشنگتن بر اینکه ویتنام در زمینه اسرای جنگی و مفقودالاثرهای آمریکایی همکاری نمیکند و همچنین مطالبه هانوی برای کمکهای آمریکا به بازسازی ویتنام، ناکام ماند. علاوه بر این در سالهای ۱۹۷۹-۱۹۷۸ ویتنام بیش از پیش به بلوک اتحاد جماهیر شوروی نزدیک شد و با اتفاقهایی مانند حمله ویتنام به کامبوج، استمرار استفاده از اردوگاههای بازآموزی و کار اجباری در ویتنام و وضعیت وخیم پناهجویان ویتنامی که با قایق از این کشور فرار میکردند، وضعیت روابط واشنگتن و هانوی همچنان وخیم باقی ماند. در دوران جنگ سرد در دیدگاه هر دو طرف، طرف دیگر در اردوگاه دشمن قرار داشت.
تغییرات ژئوپلیتیک و مشکلات فوری
در میانههای دهه ۱۹۸۰ همزمان با تصمیم ویتنام برای کاهش وابستگی به اتحاد جماهیر شوروی در حال افول، تحول و اصلاحات اقتصادی در ویتنام آغاز شد. گوین کو تاچ، وزیر خارجه وقت ویتنام نقش کلیدی در این تحول داشت. در این دوران هانوی تلاش زیادی کرد که اقتصادش را متنوعتر کند، روابط دیپلماتیکش را گسترش دهد و با آمریکا همکاری کند. با فروکش کردن تدریجی و نهایتاً پایان جنگ سرد، دولت جورج بوشِ پدر فرصت را برای توافق صلح در کامبوج مناسب دید، چنین اقدامی نیاز به حمایت ویتنام داشت. چشمانداز همکاری ویتنام در کمک به شناسایی اسرای جنگی و سربازان مفقودالاثر، امید به پایان برنامه اردوگاههای کار و بازآموزی اجباری و جلوگیری از حرکت مهاجران به سمت دریا، نقش مؤثری در آغاز فرآیند آشتی میان دو کشور داشت. این مسائل اجازه داد که دو کشور گفتگوهای موردی را با یکدیگر آغاز کنند و همکاریهای محدود میان دو کشور آغاز شود.
نقشه راه اعتمادسازی
سال ۱۹۹۱ بعد از مشورتهای طولانی درون دولت آمریکا، دولت بوشِ پدر یک نقشه راه برای عادیسازی روابط در اختیار هانوی قرار داد. در این سند پیشبینی شدهبود که ویتنام همکاریهای خود در زمینه اسرای جنگی و سربازان مفقودالاثر را افزایش دهد، اردوگاههای بازآموزی را تعطیل کند، اجازه بدهد مهاجران به آمریکا بروند، فرآیند عقبنشینی از کامبوج را تکمیل کند و برای رسیدن به توافقنامه صلح در کامبوج کمک کند. در برابر، آمریکا وعده دادهبود که کمکهای بشردوستانه به ویتنام را افزایش میدهد، به تدریج تحریمهای اقتصادی را کاهش میدهد و چند گام دیگر که برای ویتنام اهمیت داشت، برمیدارد.
بیشتر بخوانید: بحران آب پشت مرز؛ ۵ دلیل پشت اعمال طالبان علیه ایران!
هرچند دولت ویتنام هرگز محتوای این پیشنهاد را رسماً نپذیرفت، اما در عمل گامهای آن را اجرایی کرد. اقدامهای ویتنام در نهایت باعث ایجاد چرخه مثبت همکاری میان دو کشور در موارد مورد توجه برای دو کشور شد که نهایتاً به از سرگیری روابط دیپلماتیک منجر شد. این فرآیند بهصورت پیوسته نتایج مثبتی در پی داشت. سال ۱۹۹۱ ویتنام به ایالاتمتحده آمریکا اجازه گشایش دفتر شناسایی اسرای جنگی و سربازان مفقودالاثر در هانوی را داد و چندی بعد به فرآیند توافق صلح کامبوج پیوست. ایالات متحده آمریکا کمکهای بشردوستانه به ویتنام را آغاز کرد، محدودیتهای وضعشده برای دیپلماتهای ویتنام را در سازمان ملل متحد کاهش داد و موانع سفر شهروندان آمریکایی به ویتنام را کاهش داد. این همکاریها به شکل فزایندهای در طول سالها بعد افزایش پیدا کرد، سال ۱۹۹۲ آمریکا اجازه داد که خطوط مخابراتی میان دو کشور متصل شود و کمپانیهای آمریکایی مجوز پیدا کردند تا در حوزه تولید و صادرات کالاهای اساسی به ویتنام مشارکت کنند. سال ۱۹۹۳ دولت کلینتون دستور داد تا آمریکا با درخواست وام ویتنام از نهادهای مالی بینالمللی مخالفت نکند و نخستین دفتر وزارت خارجه آمریکا در هانوی تاسیس شد.
عادیسازی روابط
با افزایش اعتماد میان دولتهای دو کشور، به تدریج موضوع اصلی در عادیسازی روابط میان آمریکا و ویتنام مشروط به میزان همکاری ویتنام در خصوص اسرای جنگی و سربازان مفقودالاثر آمریکایی شد. هرچند برخی گروههای اثرگذار در آمریکا معتقد بودند که ویتنام به اندازه کافی همکاری نمیکند، بخش بزرگتری از سیاستگذاران در آمریکا رویکرد متفاوتی داشتند. رهبران اصلی جریان سیاسی موافق عادیسازی در کنگره آمریکا توسط اسیر جنگی پیشین، جان مککین، سناتور ایالت آریزونا و کهنهسرباز جنگ ویتنام، جان کری، سناتور ایالت ماساچوست بودند.
اوایل سال ۱۹۹۴ بیلکلینتون، رئیسجمهور وقت، تحریمها علیه ویتنام را لغو و اعلام کرد که دفاتر ارتباطی در پایتختهای دو کشور تاسیس میشود. این اقدام یک گام بلند در راستای ازسرگیری روابط دوجانبه بود. همزمان با این تحولها همکاریها در حوزه اسرای جنگی و سربازان مفقودالاثر از سوی ویتنام و کمکهای بشردوستانه از سوی آمریکا هم تقویت شد.
پیشرفت با بهبود روابط تجاری
تحول در روابط دو کشور یک گام بزرگ محسوب میشد، اما این تنها آغاز فرآیند مستمر برای تقویت روابط میان ایالات متحده و ویتنام بود. دیپلماسی تجاری یک پیشران مهم در این فرآیند بود. دیپلماسی تجاری با توافق تجاری دوجانبه در سال ۲۰۰۱ و پیوستن ویتنام به سازمان تجارت جهانی با موافقت آمریکا در سال ۲۰۰۷ پیشرفت بیشتری پیدا کرد. این گامها باعث شد تا میزان تجارت دوجانبه میان ویتنام و آمریکا به شکل قابلتوجهی افزایش پیدا کند و باعث ایجاد پیوندهایی میان تجار دو کشور شود، در نتیجه فعالان اقتصادی به حامیان توسعه روابط میان دو کشور پیوستند.
حل و فصل میراث جنگ
حل معضلاتی که از دوران جنگ ویتنام باقی ماندهبود، یکی دیگر از گامهای ضروری برای بهبود روابط میان ویتنام و ایالات متحده آمریکا بود. همکاری ویتنام برای پیگیری وضعیت اسرای جنگی و سربازان مفقودالاثر یکی از مهمترین گامهایی بود که به آغاز این روند کمک کرد. تصمیم بیلکلینتون، رئیسجمهور وقت آمریکا در سال ۱۹۹۵ برای عادیسازی روابط هم نتیجه افزایش همکاری در حوزه اسرای جنگی بود و این موضوع همچنان بهعنوان اصلیترین موضوع در روابط دوجانبه تا سالها بعد باقی ماند. همکاری در این حوزه در عین حال به یکی از راهکارهای اساسی برای تقویت روابط شخصی و اعتماد میان دولتهای دو کشور تبدیل شد. میتوان گفت موضوعی که عامل اصلی شکاف عمیق میان دو کشور بود به عاملی تبدیل شد که فرآیند نزدیک شدن آنها را به یکدیگر تسریع کند. رهبران ویتنام نحوه برخورد واشنگتن را با موضوعهای باقیمانده از جمع که بر زندگی مردم ویتنام اثرگذار بودند، مورد توجه قرار میدادند.
مسائلی مانند مهمات منفجرنشده باقیمانده از جنگ و آثار سلامتی و محیطزیستی ناشی از استفاده گسترده آمریکا از ماده سمی «عامل نارنجی» در طول جنگ، از جمله موارد مورد توجه دولت ویتنام بود. پاتریک لیهی، سناتور دموکرات ایالت ورمانت نقش مهمی در تقویت کمکهای بشردوستانه آمریکا از سال ۱۹۸۹ برای کمک به قربانیان مینهای ضدنفر و مهمات منفجرنشده داشت. هرچند واکنشهای آمریکا به موضوع عامل سمی نارنجی دیرهنگام بود، اما از ابتدای دهه اول قرن بیستویکم، دولت آمریکا کمکهای خود را در این زمینه به شکل پیوسته افزایش داد.
برنامه کمکهای آمریکا در حوزه برطرف کردن آثار استفاده از این عامل سمی، ابتدا فقط مختص به افرادی بود که به این دلیل دچار معلولیت شدهبودند، اما در ادامه شامل کمک برای برطرف کردن مشکلات در مناطق دارای مواد شیمیایی بهویژه در محل قرار گرفتن پایگاههای پیشین آمریکا هم شد. این اقدامها برای مردم ویتنام بسیار اهمیت داشت، چراکه تمایل واشنگتن را به حلوفصل مسائلی که برای مردم ویتنام اهمیت داشت، نشان میداد. ایالات متحده آمریکا چه در اظهارنظرهای عمومی و چه در گفتگوهای خصوصی بهصورت پیوسته کارنامه حقوق بشری ویتنام و عدم احترام دولت این کشور به آزادیهای مذهبی را مورد توجه قرار میداد. این موضوع همواره یکی از مسائل تنشآفرین در روابط دو کشور بود. در برابر، دولت ویتنام هم پیوسته به گروههای ویتنامی مهاجر در خاک آمریکا اشاره میکرد که برای تغییر نظام در ویتنام تلاش میکنند و تعدادی از این گروهها را تروریست مینامید. نکته مهم این بود که هرچند دو دولت به صورت پیوسته در مورد مسائل حقوق بشری با هم جدل میکردند و حتی وارد منازعه میشدند، اما اجازه ندادند که این موضوع بهتنهایی کل مسائل مورد توجه در روابط دوجانبه را زیر سایه خود قرار دهد. به عبارت دیگر دو دولت این موضوع را هرگز نادیده نگرفتند، اما اجازه ندادند که این موضوع جلوی پیشبرد کلیت روابط دوجانبه را بگیرد. این موضوع در تغییر نگاه واشنگتن هم مؤثر بود و باعث شد که دولت آمریکا به این نتیجه برسد که تغییر نظام سیاسی کمونیستی در ویتنام ناممکن است و هانوی هم به این نتیجه رسید که منافع ویتنام از رابطه با آمریکا بسیار بیشتر از نگرانیهای این کشور در خصوص اهداف سیاسی آمریکاست.
چین و آغاز همکاریهای امنیتی
هرچند بسیاری از تحلیلگران امروزه همکاریهای ایالات متحده آمریکا و ویتنام را ناشی از نگرانیهای مشترک از رفتار چین میدانند، اما تا مدتها موضوع همکاریهای امنیتی میان واشنگتن و هانوی از دیگر جنبههای روابط دوجانبه عقبتر بود. فقط زمانی که چین به یک عامل تهدیدکننده در دریای جنوبی چین بدل شد، در سالهای ابتدایی قرن بیستویکم گفتگوهای سطح پایین امنیتی بهصورت پیوسته میان آمریکا و ویتنام آغاز شد. در یک دهه پس از آن، همکاریها به تدریج افزایش یافت و با توجه به افزایش رویکرد تهاجمی چین، دولت باراک اوباما، رئیسجمهور وقت آمریکا تصمیم گرفت که کمکهای امنیتی بهویژه در حوزه امنیت دریایی را به ویتنام آغاز کند. یک عامل مهم، در تقویت روابط آمریکا و ویتنام ترکیبی از برگزاری مستمر نشستهای ردهبالا و دیپلماسی ماهرانه بود.
مقامهای ارشد ویتنامی از ابتدا علاقهمند بودند که با مقامهای بلندپایه آمریکایی دیدار کنند و خودشان را از دیگر دیپلماتهای منطقه آسیای جنوب شرقی که عمدتاً رویکرد پشتپردهتری داشتند، متمایز کنند. حتی بعد از شکست جانمککین در انتخابات ۲۰۰۸ به رقیب انتخاباتیاش باراک اوباما، مقامهای هانوی بدون فوت وقت با دولت جدید تماس گرفتند و تعدادی دیدار بین مقامهای بلندمرتبه دو کشور ترتیب دادند؛ دیدارهایی که نهایتاً به توافق «مشارکت جامع» در سال ۲۰۱۳ منجر شد. زمانی که اوباما سال ۲۰۱۶ بهعنوان رئیسجمهور آمریکا انتخاب شد، ویتنام تلاشهای خود را آغاز کرد تا نخستین کشور آسیای جنوب شرقی باشد که رهبرش فرصت دیدار را با رئیسجمهور جدید پیدا میکند. این دیدارهای مقامهای ردهبالا باعث میشد که تمرکز دستگاه پرمشغله سیاست خارجی آمریکا روی ویتنام باقی بماند.
عامل دیگری که به تقویت روابط آمریکا و ویتنام کمک کرد، مهارت هانوی در کار با آمریکا بود. دیپلماتهای ویتنامی بهصورت فعالانه با بازیگران کلیدی در واشنگتن تعامل میکردند. ویتنامیها از این نظر که عملگرا و نتیجهگرا هستند، برای خود در واشنگتن اسم و رسمی دستوپا کردهبودند؛ موضوعی که در جلب نظر آمریکاییها نقش قابل توجهی داشت و باعث میشد که دیپلماتها و تجار آمریکایی همیشه تصور کنند که در مذاکره با ویتنامیها به نتیجه قابل توجهی میرسند. با این حال روابط دو کشور همچنان نقاط ضعفی هم دارد. بیمیلی ویتنام به تبدیل روابط به شراکت استراتژیک نشان میدهد که بهرغم تمام پیشرفتها در روابط، هانوی تمایلی ندارد که باعث ایجاد نگرانی و خصومت در چین شود. در عین حال نگرانیهای واشنگتن در مورد کارنامه حقوق بشری دولت ویتنام باعث شدهاست که رویکرد آمریکا در برابر رابطه با هانوی محتاطانه باقی بماند.