اقتصاد۲۴-قرار گرفتن امیرعبدالهیان وزیرخارجه ایران در کادر عکس با بن سلمان ولیعهد عربستان، اگریکسال قبل امری محال به نظر میرسید، اما چرخش سٌکّان کشتیبان سیاست خارجی ایران، امر محال را به امر واقع تبدیل کرد. چه آنکه اگر اهمیت نداشته باشد که این چرخش با وساطت چین یا امریکا یا اروپا صورت گرفته است، نگاه به نتایج این تغییر میتواند چشم انداز دقیق تری از واقعیت سیاست خارجی را پیش روی سیاستمدارانی قرار دهد که در موقعیتهای حساس سیاسی کشور، منافع حزبی و سیاسی را بر منافع و مصالح مردم ترجیح داده و نتوانستند اولویت منافع ملی را از میان حجم حملات چریکهای ژورنالیست داخلی، ترجیح دهند.
در حالی که، برخی از اصحاب رسانه، بعد از شهادت شیخ نمر در عربستان و یا حادثه منا، علاقه داشتند به جای قلم، کلاشینکف در دست گرفته و به مصاف کشور همسایه روند. اما با فشارهای رسانهای که همسو با رزمایش تخریب سفارت عربستان در تهران و مشهد صورت میگرفت، کوشش کردند تصمیم سیاستگذار ایرانی را مهندسی کرده و اولویت «صبر استراتژیک» او را به «حمله نظامی» تغییر دهند. تلاشهای نافرجامی که البته با مقاومت دیپلماتهای وزارت خارجه، ناکام ماند و نهایتا از حجم تنش میان دو کشور کاسته شد.
اگرچه در آن موقعیت، برآیند تغییر اولویتهای سیاست خارجی برای ایران، توسعه میدان و بسته شدن روزنههای مذاکره با کشورهای همسایه بود، اما این کنش سیاسی علیه سفارت عربستان در داخل ایران، بهانه لازم برای همسویی عربستان با امریکا و اسرائیل به منظور حمایت از متلاشی کردن برجام را پدید آورد. به عبارت دیگر تلاش تندروها در داخل کشور برای برهم زدن رابطه ایران و عربستان، پیامدی به جز، تقویت سیاست امریکا و اسرائیل در برابر ایران در خاورمیانه نداشت. سیاستی که در نهایت، آخرین تمهیدات کشورهای عربی و امریکا را برای جلوگیری از تقابل نظامی با ایران برداشت و در سکوت دوستان منطقهای ایران، تصمیم برای ترور سردار سلیمانی در دستور کار امریکا قرار گرفت.
در چنین شرایطی، دولت دوازدهم، متاثر از کنش میدانی مخالفان در داخل، شاهد مداخله متغیرهای مهندسی شده در سیاست خارجی خود بود و از هر گونه برقراری روابط دوستانه با عربستان با عنوان «برجام ۲» منع میشد. موضوعی که چراغ سبز به رسانههای منتقد دولت دوازدهم، برای افزایش تنش بین ایران و عربستان تعبیر شد. گامهایی که تنش میان ایران و عربستان را در خلاف جهت تلاشهای وزارت خارجه برای ایجاد صلح، به پیش میبرد:
گام نخست: رسانههای منتقد دولت دوازدهم از جمله روزنامه کیهان و وطن امروز، تریبون اصلی تنش آفرینی بین ایران و عربستان در هشت سال اخیر بودند و تولید محتوای صورت گرفته از سوی آنها، با رویکردی ایدئولوژیک و بدون توجه به منافع ملی، تلاشکرد، نمادی آخرالزمانی از تقابل نیابتی ایران و عربستان، برای پایان تاریخ بازنمایی کند.
بیشتر بخوانید:تلاش برای تغییر نظم جهانی؛ چرا بریکس از اعضای جدید استقبال میکند؟
تیترهای آن زمان روزنامه وطن امروز که رسانه نزدیک به جبهه پایداری و متعلق به مهرداد بذرپاش است، با تولید التهاب و هیجان کاذب بین مخاطبان، کوشش میکرد فضای روانی داخل کشور درباره عربستان را با ترفندهای رسانه ای، تحریک کند. تیترهایی از جمله، «خبر مرگش «در واکنش به مرگ پادشاه عربستان»، «زهر بیمار سعودی (۲۸/۱/۱۳۹۵)»، «بازتاب گسسته گوییهای بزرگ مغز کوچک ولیعهد سعودی (۲۶/۱۲/۱۳۹۶)»، «گاو بازی (۱۰/۱۲/۱۳۹۹)» با واکنش هیات نظارت بر مطبوعات نیز مواجه شد، اما استمرار رویکرد این روزنامه تا دولت رئیسی، حکایت از بازی در پازل زمینی را داشت که دولت دوازدهم را از هرگونه بهبود رابطه با عربستان منع میکرد.
در همین راستا روزنامه کیهان نیز با حرکت بر خط افزایش تنش بین ایران و عربستان، دورنمایی از بهبود رابطه ایران با اعراب نداشت. تحلیل گران روزنامه کیهان که از نخبگان جلسات تبیین سیاسی نهادهای خاص هستند، در برآورد خود درباره آینده روابط ایران و عربستان به گزینه صلح، کمتر میاندیشند. چه آنکه برافروختن آتش جنگ بین ایران و عربستان با تصویری فریبنده و غیرواقعی از موقعیتهای آخرالزمانی، غالبا برای جذب مخاطب ناآگاه صورت میگرفت.
روزنامه کیهان نیز همچون وطن امروز با انتشار تیترهایی از جمله «شهادت آیت الله نمر با چراغ سبز امریکا-آل سعود گور خود را کند (۱۲/۱۰/۹۴)»، «ننگ رابطه با آلسعود از دامان ایران اسلامی پاک شد (۱۵/۱۰/۱۳۹۴)»، «شلیک موشک انصارالله به ریاض هدف بعدی، دوبی (۱۴/۸/۱۳۹۶)»، در مواردی اندک، از نهادهای نظارتی تذکر گرفت، اما حوادثی همچون حمله به سفارت عربستان نشان داد، کنشگری برخی جوانان ناآگاه، بی تاثیر از فضای روانی تحریک آمیز این روزنامهها نبوده است.
گام دوم: مرور اظهار نظر برخی نخیگان سیاسی و رسانهای نشان میدهد، برقراری ارتباط با عربستان و گفتگو برای صلح میان دو کشور در دولت یازدهم و دوازدهم به تابویی تبدیل شد تا هرگونه تلاش برای تنش زدایی از روابط خارجی ایران با عربستان، به خطایی نابخشودنی تعبیر شود. در همین راستا بعد از آنکه محمدجواد ظریف در ۲۳/۱۱/۹۴ گفته بود «مانعی برای همکاری با برادران سعودیمان برای آینده بهتر منطقه وجود ندارد»، مجموعه رسانههای تندرو زنجیرهای از جمله کیهان، وطن امروز، سایت جهان نیوز و فارس، با حمله به او، اظهارت وزیر خارجه دولت روحانی را خلاف واقعیتهای سیاست دو کشور توصیف کرده بودند. چه آنکه، روزنامه وطن امروز در تاریخ ۲۵ بهمن ۱۳۹۴ با انتشار تصویر ظریف که تیتر «دوست من عادل الجبیر» روی آن نقش بسته بود نوشت «با وجود تشدید مواضع ضدایرانی وزیرخارجه عربستان، ادبیات محمدجواد ظریف درباره آل سعود همچنان با واقعیتهای دو کشور در تضاد است»
همان روزها برخی مقامات عالی نظام، بعد از مرگ پادشاه عربستان نیز با تبریک این مرگ از تریبون نماز جمعه، بر تنش میان دو کشور افزودند. مجموعه توئیتهای دیپلماتهای جداشده از دولت دوازدهم که در دولت سیزدهم، پیشگام صلح با عربستان در جریان برجام۲ ایران در منطقه هستند نیز، آتش تنش بین دو کشور را شعله ور میکرد.
یا در نمونهای دیگر، حسین امیرعبدالهیان در ۱۲ / ۵ / ۱۳۹۷، در زمانی که دبیرکل کنفرانس بینالمللی حمایت از انتفاضه مردم فلسطین بود، در توئیتی نوشته بود «محمدبن سلمان ولیعهد سعودی در حالی ایران و ترکیه را محور شرارت میخواند که اکنون خود شروشیطان اصلی منطقه بدل شده و حامی آشکار تروریسم و صهیونیسم و جنایت جنگی علیه مردم مظلوم منطقه از جمله در یمن، بحرین، عراق، لبنان و سوریه است»
همین موضع را علی نادری رئیس فعلی خبرگزاری ایرنا در دولت سیزدهم، در سال۱۳۹۶ داشت و در توئیتی نوشته بود «هیاهوی بن سلمان در داخل و خارج عربستان سعودی را نشانه نزدیک شدن به نقطه پایان آل سعود و تلاش برای عقب انداختن این نقطه پایان میبینم»
این اظهارنظرها نشان میدهد نخبگان برخی جریانهای سیاسی اصولگرا که در گذشته حامی تشدید تنش در روابط ایران و عربستان بودند، ذهنیتی از بهبود سیاست خارجی ایران، نداشتند. شرایطی که متاثر از عدم شناخت واقعیتهای سیاست خارجی و ذهن ایدئولوژیک آنها ارزیابی میشود.
جایگاه منافع ملی در برابر منافع حزبی
با گذار از شرایط سیاسی حاکم بر دولت دوازدهم و در شرایطی که دیپلماتهای وزارت خارجه دولت سیزدهم به درستی، تنش زدایی از روابط ایران و عربستان را در دستور کار قرار دادند و دیدار وزیر خارجه ایران با ولیعهد عربستان، گواهی بر این سیاست درست است، رسانههای تندرو از جمله روزنامههای کیهان و وطن امروز، از تیترهایی همچون «دیداربا قاتل خاشقچی» یا «دیدار با کودک کش یمن» برای دیدار دیپلماتهای دولت سیزدهم در ملاقات با بن سلمان استفاده نکردند.
چه آنکه خودداری رسانههای اصولگرا از بکارگیری تیترهای ضد عربی، به معنای ارتقای سوادرسانهای یا انباشت عقلانیت سیاسی این رسانهها نبود، بلکه نشانهای از سکوت در برابر پارادوکس ذهن نخبگان آنها در برابر واقعیتهای سیاست در خاورمیانه است.
در همین حال، استقبال از تنش زدایی روابط ایران و عربستان، از آنجا اهمیت دارد که، برخلاف تلاش برخی تندروهای داخلی برای تامین منافع حزبی در انتخابات، نزدیک شدن ایران و عربستان، گام بزرگی برای بهبود روابط ایران با کشورهای عربی است.
از سوی دیگر، با اعلام خبرگزاری شینهوای چین مبنی بر اینکه «وانگ یی، وزیر امور خارجه این کشور طی تماس تلفنی با حسین امیرعبداللهیان، همتای ایرانی خواستار «اجرای کامل و موثر برجام» برای حل مساله هستهای ایران شد»، چشم انداز مذاکره مستقیم با امریکا نیز با هدف هزینه زدایی از سیاست خارجی ایران، پیش روی دولت سیزدهم قرار دارد.