اقتصاد ۲۴؛ نوژن اعتضادالسلطنه - هنگامی که قیام علیه بشار اسد در مارس ۲۰۱۱ آغاز شد، اخوانالمسلمین قویترین جناح اپوزیسیون سوریه بود، اما کاملاً در تبعید مستقر به سر میبرد از همین رو بود که ۱۳ سال بعد این تحریرالشام و نیروهای سلفی بودند که به بازیگر اصلی در نبرد علیه اسد در حوزه میدانی تبدیل شدند و نه اخوان المسلمین.
در واقع، این سلفی گری ستیزه جو بود که دست بالا را در برابر اسلام گرایی اخوانی پیدا کرد. با این وجود، اخوان کماکان مهمترین جریان اپوزیسیون سوری در تبعید است. این سازمان از طریق شبکهای از ائتلافهای غیررسمی با شخصیتهای اسلام گرا و فرماندهان شورشی، از طریق ارتباطات خانوادگی و سازمانهای خیریه در ظاهر "مستقل" و "غیر انتفاعی" در داخل سوریه نفوذ و فعالیت دارد. در این گزارش به منابع مالی، شبکههای ارتباطی اقتصادی و میزان شانس و احتمال سهم داشتن اخوان المسلمین از قدرت در آینده سوریه پرداخته خواهد شد.
تاریخچه مختصری از اخوان المسلمین سوریه
اخوان المسلمین سوریه از تاسیس در سال ۱۹۴۶ تا سالیان پس از آن چندین دگردیسی را پشت سر گذاشته است. آن گروه توسط "مصطفی السباعی" تاسیس شد تا به عنوان شاخه سوری جنبش پان اسلامیستی اخوان المسلمین که توسط "حس البناء" در مصر در سال ۱۹۲۸ بنیانگذاری شده بود عمل کند.
سباعی تلاش داشت نشان دهد اسلام میتواند تمام معضلات اجتماعی را حل و فصل کند. در این راستا، اخوانیهای سوریه به تاسیس کلینیکها و مدارس روی آوردند تا نشان دهند اسلام قابلیت حل مشکلات را دارد. از نظر سیاست بین المللی، سباعی به اتحاد جماهیر شوروی گرایش داشت و استدلال میکرد روسها در خاورمیانه کمتر از قدرتهای غربی مقصر بوده اند. او غرب را مقصر اصلی تاسیس اسرائیل میدانست.
اخوان المسلمین سوریه در دهه ۱۹۶۰ از سوی حزب حاکم بعث غیر قانونی اعلام شده و در نتیجه آن رادیکالیزه شد و به فعالیتهای افراطی روی آورد. کودتای حافظ اسد در دهه ۱۹۷۰ میلادی باعث بروز انشعابات داخلی درون اخوان سوریه شد. اسلام گرایان سوریه از جمله اخوان به طور فزایندهای به تحریکات فرقهای علیه هم فرقه ایهای علوی خاندان اسد و دیگر اقلیتها روی آوردند. در اواخر دهه ۱۹۷۰، اخوان درگیر یک قیام مسلحانه فاجعه آمیز علیه رژیم شد. پس از شکست شورش در سال ۱۹۸۲، رهبری اخوان بیش از پیش متلاشی شده و به خارج از کشور گریختند. قانون ۴۹ که در سال ۱۹۸۰ به تصویب رسید عضویت در اخوان المسلمین را به عنوان یک جرم بزرگ قلمداد میکرد و مانع از سازماندهی مجدد آن گروه در داخل سوریه شد.
انشعاب درون اخوان سوریه و تقسیم شدن به دو جریان رقیب "حلب" و "حماء"
در اواخر دهه ۱۹۸۰ و اوایل دهه ۱۹۹۰، اخوانالمسلمین سوریه بین دو جناح رقیب، که عموماً به عنوان جناحهای حلب و حماء توصیف میشوند، در فضایی قطبی شده باقی ماند. در دوران تصدی "علی صدرالدین البیانونی" به عنوان رهبر اخوان سوریه از سال ۱۹۹۶ تا ۲۰۱۰، اعضایی از شهر زادگاه او یعنی حلب بر رهبری آن جمعیت مسلط بودند. بیانونی با حمایت جناح حلب، سیاست و لفاظی اخوان سوریه را به میزان قابل توجهی تعدیل کرد و به دنبال زدودن اتهام افراط گرایی فرقهای یا پیروی از خشونت درباره اخوانیها بود که در جریان قیام مسلحانه اوایل دهه ۱۹۸۰ به آنان اطلاق شده بود. این روند در سال ۲۰۰۴ با تصویب برنامه سیاسی اخوان المسلمین در تایید دموکراسی چند حزبی و تساهل مذهبی به اوج خود رسید. برخی از سوریها صداقت این تغییر ایدئولوژیک را زیر سوال بردند. هم چنین، بیانونی کماکان با انتقادات داخلی از سوی تندروهای درون اخوان که او را به سکولاریسم متهم میکردند مواجه شد.
در مقابل، جناح اهل حماء حضور داشتند که میانه روی بیانونی و جناح حلب را زیر سوال میبردند. جناح حماء محافظه کارتر بود و بیانونی را متهم میکرد که در تلاش برای راضی کردن حکومت اسد و اپوزیسیون سکولار اوست. اعضای جناح حماء به دلیل حضور در شورش دهه ۱۹۸۰ علیه حافظ اسد حال و هوای جنگ طلبانهای داشتند. آنان در سالهای پس از سرکوب در حماء در زمان زمامداری "صدام حسین" به عراق پناه بردند و صدام حسین پول و اسلحه در اختیار آنان قرار داد. پس از آن که صدام دستور سرکوب کردهای شمال عراق را در سال ۱۹۸۸ صادر کرد اخوانیها سکوت کردند. سالها بعد حضور آنان در ترکیه کشوری که مدتها متهم به نقض حقوق کردهای خود بوده نیز دشمنی کردهای سوریه با اخوانیها را تشدید کرد. هنگامی که یک سرشماری در سال ۱۹۶۲ باعث شد که دولت سوریه شهروندی سوری بسیاری از کردها را پس بگیرد اخوان از آن تصمیم حمایت کرد.
در سال ۲۰۰۹، اخوانالمسلمین تصمیم گرفت فعالیتهای اعتراضی خود را متوقف کند و ظاهراً انتظار داشت که حکومت تحت زمامداری "بشار اسد" پذیرای راهحلی باشد که به آن گروه اجازه دهد به سوریه بازگردد. با این وجود، اسد به ژست صلح جویانه اخوانیها پاسخ مثبتی نشان نداد و باعث شرمساری بیانونی و تضعیف موقعیت او در میان اخوانیها شد. بیانونی یک سال بعد، در پایان دوره ریاستش از سمت خود کناره گیری کرد و جناح "حلب" تحت رهبری او در انتخابات داخلی اخوان المسلمین سوریه در ژوئیه ۲۰۱۰ شکست خورد.
نحوه عضویت و تامین مالی در داخل اخوان سوریه
آمار دقیقی از اعضای اخوان سوریه در اختیار نیست چرا که این گروه همانند اخوان المسلمین مصر ساختار درونی مخفیانهای از نظر کادرهای سیاسی دارد. با این وجود، یکی از اعضای رهبری اخوان مدعی شده که تعداد اعضای آن جمعیت "پنج رقمی" است. تایید این ادعا ناممکن است.
فرهنگ رازداری و وفاداری مطلق اخوان به رهبری آن جمعیت کمک کرده تا شش دهه پابرجا باقی بماند. از بسیاری جهات، اخوان سوریه بیشتر شبیه یک انجمن مخفی است تا یک حزب سیاسی. طرفداران آن جمعیت عموماً تمام تلاش میکنند تا عضویت شان را پنهان کنند، و اخوان المسلمین به نفوذ در جنبشهای دیگر و ایجاد گروههای در ظاهر مستقل مشهور بوده است. اخوان سوریه هنر سیاست غیررسمی را به اوج خود رسانده است و به طور معمول به دنبال بسیج افراد غیرعضو برای تحقق اهدافش از طریق شبکههای مساجد، ارتباطات خانوادگی، و سازمانهای خیریه بوده در عین حال، آن جمعیت نیرویی نامرئی در پس زمینه سیاست باقی مانده است.
اخوان با پوشاندن خود در لابلای این شبکه متشکل از اتحادهای غیررسمی، به طور متناقضی تصمیم گیری خود را در معرض تأثیرات خارجی قرار داده است. حمایت مبتنی بر آشنایی شخصی، پیوندهای سازمانی غیر اخوانی، یا پیوندهای خانوادگی، همه اعضا را به طور یکسان توانمند نخواهد کرد و منابعی که به ارمغان میآورد ممکن است در جنگ قدرت داخلی مورد استفاده قرار گیرند. در طول منازعه داخلی سوریه از اواسط دهه ۲۰۰۰ میلادی نیز اخوان المسلمین سوریه از الگوی مشابهی پیروی کرد و به دنبال گسترش نفوذ خود از طریق روابط غیررسمی و فعالیتهای پشت صحنه بود، اما برای همگام شدن با رویدادهای میدانی تلاش میکرد.
ذهنیت و رویکرد جریان اخوانی نسبت به مسائل مالی و اقتصادی
اهمیت حیاتی مؤلفه مالی و اقتصادی ایدئولوژی اخوان المسلمین از سه دلیل اصلی ناشی میشود. نخست طرد ایدئولوژیک سرمایه داری و سوسیالیسم است که اخوانیها آن را از عوامل اصلی انحطاط جایگاه اسلام و ظهور عقاید و آموزههای دیگر میدانند. این شامل همه ایدئولوژیهای سکولار، از جمله ناسیونالیسم میشد. حسن البناء بنیانگذار جریان اخوان المسلمین گفته بود ما نه در تئوری و نه در عمل از یک نظام اقتصادی معروف پیروی نکردیم.
او نظامهای اقتصادی مسلط جهانی آن زمان را رد کرد، زیرا "در سرزمینهایی غیر از ما و جوامعی متفاوت از ما پدید آمدند، در حالی که ما نظام کاملی را در دست داریم که به اصلاح همهجانبه بر اساس رهنمودهای اسلام واقعی منتهی میشود". دلیل دوم این باور است که راه رسیدن به دل مردم از طریق عوامل اقتصادی است. به عبارت دیگر، جامعه امروزی و وضعیت "بدعتانگیز" آن از دید اخوانیها تنها در صورتی قابل رهایی است که جنبشهای اخوانی در کشورهای مختلف به طرفداران خود نشان دهند که اقتصاد اسلامی بهتر است آن گاه آنان به اهداف سیاسی خود دست خواهند یافت. سوم آن که تلاش برای ایجاد یک جنبش تودهای که زیربنای ایدئولوژی اخوان المسلمین باشد، بدون صرف هزینه میلیارد دلاری امکان پذیر نیست.
پی بردن اخوانیها به اهمیت مسائل مالی
اخوان المسلمین به اهمیت تامین مالی پی بردند. آن جمعیت با ترغیب اعضای خود به خرج کردن پول برای "دعوت" که همان تشویق مردم به پذیرش اسلام برای مقابله با زوال دین قلمداد شده، به دنبال تأمین منابع مالی خود و کسب اطمینان از تداوم آن بود. آن جمعیت هزینهها را به عبادت مرتبط میساخت. اخوان در سند اولیه خود یعنی "قانون انجمن اخوان المسلمین" که در سال ۱۹۳۰ صادر شد، بخش زیادی را به کمکهای اعضای خود اختصاص داد. این "قانون" تصریح میکرد که "هر عضو باید هزینه عضویت ماهانه را به خزانه دار بپردازد". مجلس شورای عمومی جمعیت در سومین نشست خود در سال ۱۹۳۵، تاسیس "صندوق الدعوه" را توصیه کرد تا برای "گسترش دعوت اخوان با تعیین مبلغان و کارکنانی که بتوانند این وظیفه را برعهده بگیرند، و نامهها و نشریات را منتشر کنند، هزینه کند". اساسنامه آن جنبش نشان میدهد که وظایف "برادر مسلمانی" که بیعت کرده و دارای منابع کافی است، "تقسیم بخشی از پول خود برای دعوت" است و هر چه بیشتر به این وظایف عمل کند "مقام او در اخوان بالاتر خواهد بود".
مخفی کاری مالی؛ رمز بقای اخوان المسلمین
اخوان المسلمین در طول سالیان متمادی برای تمرکززدایی و پنهان کردن شبکههای مالی توسط گروههایی که تحت چارچوب کلی آن جمعیت اداره میشوند، تلاش کرده است. اخوان با این کار توانست دوام آورد. در نتیجه این مخفی کاری اگر یکی از منابع مالی قطع میشد سایر منابع میتوانستند فعالیت کنند. در نتیجه، این مخفی کاری مدیریت نظام مالی بین المللی آن جمعیت را تا حد زیادی از دید دستگاههای امنیتی پنهان نگه داشت. از دید اخوان سرمایه داران ستون مادی آن جنبش هستند. نظام مالی اخوان از ابتدا بر مبنای "حق عضویت اعضا" و "جمع آوری زکات" بوده است. با رشد و گسترش آن جنبش، همان زیرساختهای "دعوت" به مثابه منبع درآمد قابل توجهی عمل کرد. در نتیجه، هر مسجدی پس از تاسیس به مرکز جمعآوری پول زکات تبدیل میشد. هر مرکز اسلامی مرکز جمعآوری بود و هر تاجری زکاتش را پرداخت میکرد. امروزه منابع مالی آن جمعیت در دو بخش تقسیم شده نخست حق عضویت اعضا، اعانه و زکات و دوم کمکهای نهادی که شامل پروژههای سرمایه گذاری و دریافت وجوه از سازمانهای بین المللی وابسته به جمعیت است.
سرمایه گذاری در بازار تجارت "حلال" در اروپا
اخوانیهای سوری و مصری پس از مواجهه با سرکوب حکومتهای عمدتا نظامی کشورهایشان، در چندین کشور عربی به ویژه در خلیج فارس نفوذ کردند. برخی دیگر از آنان به اروپا رفتند و با تأسیس نهادهای نظارتی که در ابتدا عبادت جوامع مسلمان را سازماندهی میکردند، همانند مسجد مونیخ، به فعالیت در کشورهای اروپایی ادامه دادند. آن جمعیت سپس در اوایل دهه ۱۹۹۰ به عرصه عمومی در کشورهای اروپایی گسترش یافت، زمانی که چندین سازمان اسلامی تأسیس شدند که برنامههایی فراتر از کارکردهای فرهنگی و اجتماعی ظاهری خود داشتند. برخی از آنان شروع به دنبال کردن منافع صرفا تجاری، به ویژه در عرصه "تجارت اقلام حلال" کردند، در نتیجه سود گروههای محلی وابسته به اخوان طور چشمگیری افزایش یافت.
برآوردهای جهانی حاکی از آن است که ارزش بازار مواد غذایی حلال در سراسر جهان در سال ۲۰۱۷ برابر با ۱.۴ تریلیون دلار بوده است که پیش بینی شده بود تا سال ۲۰۲۳ به ۲.۶ تریلیون دلار برسد. بر اساس برخی گزارش ها، افزایش پیش بینی شده سود جهانی برای صنعت غذای حلال نشان دهنده رشد روزافزون آن است. این موضوع با افزایش جمعیت مسلمان در سراسر جهان بیشتر تقویت شده است. انتظار میرود تعداد آنان از ۲۳ درصد فعلی به حدود ۳۰ درصد از کل جمعیت جهان تا سال ۲۰۳۰ افزایش یابد.
ناظران میگویند که چندین سازمان اخوانی بر صدور مجوز گوشت حلال در اروپا نظارت میکنند، از جمله مرکز فرهنگی اسلامی ژنو، بنیاد اسلامی آلمان، شورای مرکزی مسلمانان در آلمان، اتحادیه سازمانهای اسلامی فرانسه و اتحادیه سازمانهای اسلامی ایتالیا. هم چنین، تجارت حلال دیگر محدود به مواد غذایی نیست. برآوردها در سال ۲۰۱۷ نشان میداد تجارت حلال بخشهای دیگری از جمله لوازم آرایشی، خانگی، ابزار پزشکی، گردشگری و بانکداری را با سرمایهای به ارزش ۲۳۰۰ میلیارد دلار در سراسر جهان شامل میشود.
"وطن"؛ سازمان غیر انتفاعی جامعه مدنی یا پوشش اخوان سوریه در اروپا؟
یکی از مهمترین موسساتی که به دلیل ارتباط با اخوانالمسلمین همواره مورد بحث و مناقشه بوده، "وطن" است. وطن یک سازمان غیرانتفاعی جامعه مدنی میباشد که در بریتانیا ثبت شده است. این سازمان اعلام کرده بود که قصد دارد شعبههایی نیز در دیگر کشورهای اروپایی، ترکیه و ایالات متحده راه اندازی کند. وطن اتهام یک جنبش سیاسی رسمی بودن را رد کرده و اداره کنندگان آن اصرار دارند که فعالیت آن نهاد غیر سیاسی است. وطن از تعدادی از نهادها و کمیسیونها تشکیل شده که نقشهای متنوعی را ایفا میکنند مانند الریان (که در مورد کارهای بشردوستانه و خیریه در سوریه آموزش میدهد)، جبل الحریه (که در مورد مسائل حقوق بشر و آزادیهای عمومی آموزش میدهد)، مرکز سوریه برای آزادیها (حریت) (که به مسائل انسانی و مسائل حقوقی میپردازد)، مرکز مطالعات سوریه، مرکز تجارت سوریه، مرکز ملی رسانههای سوریه، و "خَیر" یک موسسه خیریه سوری.
از وطن به عنوان مهمترین سازمانی که در حمایتهای خیریههای کارهای داوطلبانه به سوریها تخصص داشته یاد میشود. رئیس آن نهاد "معاذ السباعی" است. انس السباعی ریاست خَیر را برعهده دارد. این نهاد متشکل از تعداد زیادی از مهاجران و فعالان سوری خارج از کشور است و به عنوان شبکهای عمل میکند تا مهاجران را با سازمانهای خیریه و بشردوستانه در سراسر سوریه پیوند دهد. ناظران، اما از آن سازمان به عنوان مرکزی برای جذب مهاجران به منظور پیوستن به جمعیت اخوان المسلمین سوریه یاد میکنند.
ساختار کادرهای فعال اخوان و چگونگی پذیرش اعضا
در مقایسه با اخوانالمسلمین مصر، اخوانالمسلمین سوریه دارای اعضای بسیار کمتر تحصیلکردهای است و از پایگاه افراد بسیار کمتر ثروتمندی در مقایسه با حامیان اخوان مصر است. طرفداران اخوان سوریه عمدتاً در میان طبقه متوسط پایین جامعه حضور داشته اند.اخوان المسلمین شاخهای نیز برای اعضای زن دارد که برخی از آنان حتی در نهادهای رهبری خدمت میکنند، اما تأثیر کلی زنان بر آن جمعیت ناچیز است.
اخوان المسلمین خود را یک سازمان پیشتاز میداند و به جای عضویت گسترده مردمی، بر کادری که به طور انتخابی پذیرفته شده اند متکی است. متقاضیان تحت یک فرآیند طولانی پذیرش قرار میگیرند که در آن ابتدا باید توسط دو عضو نامزد شوند و سپس توسط بخش اخوان محلی خود تأیید شوند تا برای عضویت آزمایشی مورد تایید قرار گیرند. رهبری مرکزی بر اساس عملکرد افراد آنان را به عنوان اعضای کامل میپذیرد یا رد میکند. سه نوع عضویت آزمایشی، فعال و سطح بالا در آن جمعیت وجود دارد. اعضا براساس دستورات ارسالی از بالا عمل میکنند. هزاران فعال اخوانی سالانه حق عضویت میپردازند و کمکهای مالی حمایت بیشتری را فراهم میکند. اعضای آن جمعیت با بسیاری از خانوادههای تجاری ثروتمند اهل سنت سوریه در خلیج فارس ارتباط دارند و هم چنین میتوانند به کمکهای خیریه مذهبی و شبکههای مساجد که برای سازمانها و پروژههای کمک رسانی مرتبط با اخوان پول جمع آوری میکنند، تکیه نمایند.
به نظر میرسد که برخی از دولتها نیز از اخوان حمایت میکنند. حزب حاکم اسلام گرای عدالت و توسعه ترکیه میزبان برخی از رهبران تبعیدی اخوان المسلمین سوریه است و با احتیاط به آنان در سازماندهی کنفرانسها کمک کرده است. به نظر میرسد که اخوان المسلمین از حمایت دولت قطر که به عنوان حامی مهم جنبش بین المللی اخوانی ظاهر شده نیز برخوردار است.
البته "محمد ریاض الشقفه" رئیس جمعیت اخوان المسلمین سوریه در مصاحبهای در ژانویه ۲۰۱۳، برخورداری اخوان از حمایت دولتی را رد کرد و گفته بود: "به قرآن سوگند میخورم که ما یک دلار از هیچ کشور عربی یا اروپایی دریافت نکرده ایم. ما هزینه انقلاب را از جیب خودمان و از طرفداران خاصی در میان مردم عرب و مسلمان میپردازیم". با این وجود، تمایز قائل شدن بین "همدلان" اخوان در بخش خصوصی و حمایت رسمی و دولتی در خلیج فارس کار دشواری است، زیرا شیخ نشینهای خلیج فارس که در آن بسیاری از بازرگانان و مؤسسات مذهبی از حمایت دولتی برخوردارند به عنوان نمایندگان دولت عمل میکنند.
تاجری سوری الاصل که کارگزار روابط ترکیه با اخوان سوریه بود
در بهار ۲۰۱۱، زمانی که اولین اعتراضات علیه حکومت اسد آغاز شد، اخوان المسلمین سوریه شروع به تشکیل جلسات در ترکیه کرد. "غزوان المصری" تاجر سوری الاصل، نامی برجسته در انجمن صنعتگران و بازرگانان مستقل ترکیه MÜSİAD و از افراد نزدیک به اردوغان، نقش مهمی در سازماندهی این جلسات داشت. در آن زمان سوریه از طریق سفیر خود در آنکارا به ترکیه هشدار داد که برای دمشق گروه اخوان المسلمین مانند پ ک ک برای دولت ترکیه است و آن جمعیت را تروریستی قلمداد میکند.
سفیر سوریه در پاسخ به برگزاری یک کنفرانس مطبوعاتی در استانبول توسط "ریاض الشقفه" از چهرههای کلیدی اخوان المسلمین و مشارکت کننده در شورش حماء در سال ۱۹۸۲ و پخش آن کنفرانس توسط شبکه خبری "الجزیره" اظهار داشت: "نباید تریبون را به افرادی بدهید که دستان شان به خون آلوده است". به گفته سفیر سوریه، اردوغان در سال ۲۰۰۹ بشار اسد و مصری را به یکدیگر معرفی کرده بود و از اسد خواسته بود که به المصری در سوریه کمک کند. با این وجود، دمشق از تامین مالی جلسات ضد اسد توسط مصری ناراحت بود. در واقع، مصری از سوی ترکیه مسئول سازماندهی اقدامات برای سرنگونی اسد شده بود.
هم چنین، جای تعجبی نداشت که یک فرد سوری الاصل دیگر به نام "خالد خوجه" که خانواده اش به دلیل عضویت در اخوان المسلمین سوریه به ترکیه گریختند با حمایت حزب عدالت و توسعه در سال ۲۰۱۵ در جلسهای پشت درهای بسته در استانبول به ریاست ائتلاف ملی برای نیروهای انقلاب و اپوزیسیون سوریه منصوب شد. اردوغان به اندازهای به اخوان المسلمین علاقهمند بود که برای بهبود روابط ترکیه و سوریه نسبت به مسائل مربوط به اخوان المسلمین اولویت کمتری قائل بود. این غریزه برای کمک و محافظت از اخوان المسلمین به نقطه نقطه اتکای اصلی سیاست اردوغان در مورد سوریه تبدیل شد.
سرمایه گذاری در املاک و مستغلات و تاسیس مساجد با پول قطر
پس از آن که "جمال عبدالناصر" سرکوب اخوان المسلمین در مصر را آغاز کرد، عامل دیگری به سیستم اقتصادی آن جمعیت کمک کرد. کشورهای ثروتمند عربی مانند قطر درهای خود را به روی شخصیتهای ارشد اخوان که در دهههای ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ به آنجا گریختند، باز کردند. رقابتهای منطقهای عمدتاً باعث باز شدن درها به روی اخوانیها شد. هم چنین، این رویکرد از این درک ناشی میشد که اتصال ظرفیت سازمانی بخشهای مختلف اخوان المسلمین در کشورهای مختلف از جمله سوریه با منابع مالی قطر میتواند آن کشور را به عنوان یک مرکز قدرت بزرگ در جهان اسلام مطرح سازد. در نتیجه، میلیاردها دلار به سمت اخوان المسلمین سرازیر شد و آن جنبش را قادر ساخت تا دو حرکت استراتژیک انجام دهد:
گسترش فعالیتهای جنبش در سراسر جهان با تأکید بر اروپا و آفریقا
تأسیس مساجد و مراکز اسلامی با هدف ترویج انقلاب اصیل و کامل الدعوه از طریق ایجاد یک زیرساخت تجاری زیرزمینی و دارایی در بخش مستغلات که به عنوان منبع درآمد مستقلی برای آن جمعیت عمل میکرد.
"استفان جی مرلی" روزنامه نگار آمریکایی ضد تروریسم، در مورد توان مالی اخوانیها در کشورهای غربی گزارش داده بود که اتحادیه سازمانهای اسلامی فرانسه دارای سرمایه ۱.۵ میلیارد دلاری است که ۴۰ درصد آن به صورت واقعی استفاده شده است.
فعالیت گسترده اخوانیهای سوری در اتریش
گزارشی تحقیقی از سوی دانشگاه وین در سال ۲۰۱۷ نشان از فعالیت چشمگیر اخوانیهای سوری در آن کشور داشت. در آن گزارش اشاره شده بود از دهه ۱۹۷۰ چندین فعال اخوانی سوری در وین پایتخت اتریش مستقر شدند و طیف گستردهای از سازمانها و کسب و کارها را تاسیس کردند. در آن گزارش اشاره شده بود برخلاف اخوانیهای مصری که عمدتا در گراتس دومین شهر بزرگ اتریش مستقر شدند و عمدتا به جای پرداختن به وضعیت اتریش بر فعالیتهای مرتبط با مصر یا فعالیتهای بین المللی تمرکز کردند اخوانیهای سوری بر روی مسائل اتریش متمرکز شدند و با نخبگان اتریشی ارتباطات گستردهای برقرار کرده و به شراکتی مورد اعتماد با آنان در زمینه ابتکارعملهای مخنلف مرتبط با مدیریت اسلام در اتریش تبدیل شدند. اخوانیهای سوری از این واقعیت حقوقی استفاده کردند که اتریش از دیرباز اسلام را به عنوان یک دین رسمی به رسمیت شناخته و نظام حقوقی آن اجازه میدهد تا اشکال مختلف مشارکت بین دولت و جوامع مذهبی وجود داشته باشد.
در آن گزارش اشاره شده که ناظران بر این باورند "اَنس شکفه" رئیس جامعه مذهبی اسلامی در اتریش که در سوریه بزرگ شد و در سال ۱۹۶۴ برای تحصیل در رشته پزشکی به دانشگاه وین اتریش رفت پشت فعالیتهای اخوانیهای سوری در اتریش قرار دارد و در همکاری با "علی قالب همت" موسس سازمان خدمات اجتماعی مسلمانان (MSD) یک انجمن فرهنگی اسلامی در دهه ۱۹۶۰ میلادی در اتریش بود که در آن اعراب، ترک ها، بوسنیاییها و مصریها فعال بودند.
همت بازرگانی ایتالیایی سوری الاصل و اهل دمشق است که در ایتالیا روابط تنگاتنگی با "یوسف ندا" از رهبران اخوان المسلمین دارد. در اواخر دهه ۱۹۷۰ و اوایل دهه ۱۹۸۰، همت و ندا در ایالات متحده زندگی میکردند. همت مدیرعامل و یکی از بنیانگذاران بانک "التقوا" بود، بانکی که در سال ۱۹۸۸ در لوگانو در سوئیس تأسیس شد. به گفته "ایان جانسون" نویسنده کتاب "مسجدی در مونیخ"، همت یکی از اعضای اخوان المسلمین در اروپا است. او از سال ۱۹۷۳ تا ۲۰۰۲ اداره جامعه اسلامی آلمان (IGD) را بر عهده داشت. سپس "ابراهیم الزیات" سهامدار سابق بانک التقوا و جانشین همت به عنوان رئیس جامعه اسلامی آلمان منصوب شد. در اوایل سال ۲۰۰۵، بانک التقوا به حمایت از القاعده متهم شد در آوریل ۲۰۰۸، دادگاه نظامی مصر همت را به اتهام پولشویی و حمایت از یک سازمان ممنوعه به زندان محکوم کرد.
در این میان، اتهام پولشویی درباره فعالیتهای اخوان المسلمین از طریق "صرافی ها، شرکت ها، موسسات خیریه و کانالهای رسانه ای" نیز مطرح شده تا آن جمعیت از آن طریق منابع مالی خود را مخفی کند و به آن مشروعیت و وجههای قانونی دهد. بررسیها همچنین بهرهبرداری اخوانیها از دفاتر گردشگری و مسافرتی، دفاتر خدمات اجتماعی و مراکز اسلامی را در زمینه پولشویی نشان داده اند.
تلاش برای جذب و به کارگیری نیروهای جوانتر برای شبکه سازی از دین تا اقتصاد
اخوان المسلمین در اواخر دسامبر ۲۰۱۲ درجریان برگزاری کنفرانسی در استانبول به طور رسمی یک شاخه جوانان راه اندازی کرد و به آن کمک مالی داد تا سازماندهی شود. به مدت سه روز، بیش از ۳۵۰ جوان اسلامگرای سوری با یکدیگر ملاقات کردند، شبکهسازی کردند و مقالاتی در مورد موضوعاتی از دین گرفته تا اقتصاد و اصلاحات داخلی ارائه کردند. گزارشهایی وجود دارد که نشان میدهد اخوان وعده داده بود ۷۵ درصد از منابع مالی خود را به فعالیتهای داخل سوریه اختصاص دهد که توسط اعضای جوان اخوان انجام میشود.
اخوان المسلمین برای گسترش نفوذ خود در میان سوریها به سرمایه گذاری در زمینه اقدامات بشردوستانه و خیریه روی آورد. بازوی خیریه آن با نام Atta Relief که خود را سازمانی غیر انتفاعی در ترکیه معرفی میکنند فعالترین سازمان در اردوگاههای آوارگان در مرز سوریه و ترکیه بوده است.
اختلافات ایدئولوژیک درونی در اخوان المسلمین سوریه
اختلافات داخلی بین شاخههای موسوم به حماء و حلب، آن جمعیت را دچار مشکل کرد و به انشعاب در اوایل سال ۲۰۱۱ دامن زد. به نظر میرسد رکود ایدئولوژیک اخوان سوریه نیز بازتاب دهنده درگیریهای درونی آن جمعیت بوده است که تندروها را در برابر میانه روهای درون آن جمعیت قرار داده است. همان طور که یکی از رهبران آن جمعیت گفته بود: "دو مکتب فکری در اخوان سوریه وجود دارد. در حالی که یکی ریشه در تفسیری سفت و سخت و اساسی از متون مقدس دارد، مکتب دیگر با دیدگاهی بسیار عملگراتر و تقریباً روشنفکرانه شناخته میشود".
کمیسیون حفاظت از غیرنظامیان؛ بازوی مالی غیر رسمی اخوان در سوریه در جریان جنگ داخلی
در ژانویه ۲۰۱۲، اعضای "ائتلاف ملی برای حمایت از انقلاب سوریه"، کمیسیون حفاظت از غیرنظامیان را راه اندازی کرند. آن تشکل برای حمایت مالی از انقلابیون داخل سوریه ایجاد شد و از اواخر مارس ۲۰۱۲ کمک مالی به گروههای معارض مسلح در داخل سوریه را آغاز کرد. کمیسیون حفاظت از غیرنظامیان تلاش میکرد ارتباط خود با اخوان المسلمین سوریه را انکار کند و خود را متشکل از گرایشهای میانه رو اسلام گرا و ملی گرا توصیف میکرد. با این وجود، در واقع، آن کمیسیون بازوی مالی غیر رسمی اخوان بود. آن کمیسیون پول زیادی را در میان معارضان سوری پخش کرده و توانسته بود تعدادی از گروههای معارض را به سوی همکاری سازمان یافته با خود جلب کند. وظیفه اصلی آن کمیسیون پول دادن به جنگجویان در داخل سوریه و خرید وفاداری آنان در ازای ارائه پول نقد ذکر شده است.
با گسترش خشونت در حومه سوریه در تابستان ۲۰۱۱، اخوان شروع به بررسی جنبش مسلحانه رو به رشد کرد و وعده پول و اسلحه را به کسانی داد که با آن جمعیت هم پیمان میشدند. ظاهراً فرستادگان اخوان در ماه ژوئن یا ژوئیه، حتی پیش از تشکیل اولین گروههای معارض موسوم به ارتش آزاد سوریه، با مخالفان و فراریان نظامی از ارتش سوریه به ترکیه در تماس بودند. در اوایل آگوست ۲۰۱۲، "ملحم الدروبی" یکی از اعضای برجسته اخوان المسلمین سوریه به روزنامه "الشرق الاوسط" گفت که اخوان اولین واحدهای مسلح خود را حدود سه ماه قبل از آن در داخل سوریه تشکیل داده بود. الشقفه به سرعت با انتشار بیانیهای رسمی مداخله و تصریح کرد علیرغم آن که اخوان از مخالفان مسلح حمایت میکند، "این بدان معنا نیست که ما واحدهای اخوان خود را داریم".
فعالیت شبه نظامیان مورد حمایت اخوان در ادلب و حماء متمرکز بود. گروههای مسلح متعدد دیگری نیز وجود داشتند که به نوعی با اخوان المسلمین همکاری میکردند، اما تعیین بودجه "رسمی" اخوان برای آنان کاری دشوار است. منابع مالی احتمالا از طریق منابع مالی خصوصی یا شبکههای خانوادگی در داخل سوریه پخش میشدند. یکی از گروههایی که بیشتر به آن اشاره میشود، "تیپ توحید" یک سازمان چریکی اسلام گرا بسیار بزرگ در منطقه حلب است. در حالی که برخی از رهبران کلیدی آن گروه با اخوان المسلمین سوریه در تماس بوده اند، تیپ توحید تحت کنترل اخوان نبوده است. آنان در مقاطعی هم از اخوانیها و هم از سلفیها کمک مالی دریافت کردند چرا که فکر میکردند هر کسی که به آنان کمک کند باید از آن کمک استقبال کنند. سایر گردانهایی که از حمایت اخوانیها بهرهمند شدهاندبه همین ترتیب نشان دادند که تمایلی به تبعیت از دستورات اخوان ندارند.
بر اساس گزارش رسانه ها، اخوان المسلمین به صورت مخفیانه ارتش آزاد سوریه را تأمین مالی کرده و پول و تدارکات را به سوریه انتقال داده و حمایت اجتماعی از خود را در میان کشاورزان و طبقه متوسط احیا کرده است. آن جمعیت در ژانویه ۲۰۱۳ یک ابتکار رسمی را برای جذب اعضای جدید آغاز کرد. در این ابتکار عمل دفتری برای استخدام نیرو راه اندازی کرد که به طور خاص وظیفه داشت از اعضای خود بخواهد به شهرهای مهم سوریه بازگردند و پس از دههها غیبت دوباره با جوامع محلی خود ارتباط برقرار کنند. هم چنین، از اعضا خواسته شده بود پول و کالاهای مورد نیاز مانند غذا و شیر را در اختیار ساکنان آن شهرها قرار دهند.
آیا اخوانیها آیندهای در سوریه خواهند داشت؟
اختلافات ایدئولوژیک در درون اخوان المسلمین منجر به شکاف برداشت عموم مردم از آن جمعیت در نقاط مختلف سوریه شده است. برای مثال، اخوانیهایی که از حماء، ادلب و دیرالزور هستند عموماً به عنوان افرادی "تندرو" شناخته میشوند و اخوانیهایی که از حلب، حمص، لاذقیه و دمشق هستند به عنوان "عمل گرا" یا باز از سوی مخالفان اخوان به طور تحقیرآمیز به عنوان "تجار آماده معامله" برای مذاکره و مصالحه زمانی که منافع آنها تامین شود شناخته میشوند.
در داخل سوریه آن جمعیت چندان قدرتمند نیست. رهبری سالخورده و خاستگاه طبقه متوسط شهری آن مانع از ثمربخش بودن تلاش آن گروه برای ارتباط با فعالان و مبارزان جوان در مناطق فقیرنشین و روستایی سوریه شده است. محافظه کاران مذهبی در حومه شهر در عوض به سمت گروههای شبه نظامی سلفی تازه ایجاد شده مانند تحریرالشام سوق پیدا کرده اند که به عنوان بازیگران قدرتمند در مناقشه ظاهر شده اند. در حالی که رهبری اخوان در تبعید تلاش کرده است تا با برقراری ارتباط مجدد با خویشاوندان خود و استفاده از حمایت مالی برای همکاری با گروههای اسلامگرای انقلابی، حضور خود را در داخل سوریه بازسازی کند، این استراتژی تاکنون موفقیت محدودی داشته است. اخوان المسلمین در تلاش است تا همگام با جابجاییها و درگیریهای میدانی و سازگاری با ظهور سریع سلفی گری در کشور اقدام کند.
اخوان المسلمین در نهایت تنها یک گروه در میان بسیاری از گروهها در جنبش انقلابی سوریه است. اخوان یک بازیگر سیاسی منضبط و مؤثر است، اما در داخل سوریه از نظر نیروی انسانی دچار کمبود است و در میان مهاجران سوری پایگاه قوی تری دارد. اخوان از نیروی غالب بودن فاصله زیادی دارد، اما با توجه به مهارتهای سیاسی اثبات شده و تواناییای که برای انطباق با شرایط در حال تغییر دارد تقریباً مطمئن است که بازیگری تاثیرگذار در سیاست سوریه در سالیان آینده باشد.
در صورت بروز اصطکاک در روابط ترکیه با تحریرالشام و سایر گروههای سلفی این احتمال وجود خواهد داشت که ترکها حمایت خود از اخوانیها را افزایش دهند تا سهمی از قدرت در آینده سوریه به دست آورد. نکته مهم آن که اخوان سعی میکند از افراط گرایی فاصله بگیرد عاملی که میتواند در مقایسه با قرائت تحریرالشام و سایر سلفیها از اسلام گرایی برای غرب و کشورهای منطقه جذابیت داشته باشد. اخوان المسلمین از سال ۲۰۱۱ به طور مداوم با گروههای سکولار همکاری کرده است، به نفع دموکراسی چند حزبی صحبت کرده و از طریق چارچوبهای مخالف جریان اصلی مانند شورای ملی سوریه، ائتلاف ملی نیروهای انقلابی و مخالف سوریه و ارتش آزاد سوریه کار کرده است.
هم چنین، اخوان سوریه در دسامبر ۲۰۱۲ از قرارگیری نام جبهه النصره (که تحریرالشام از دل آن برآمد) در فهرست سازمانهای تروریستی خارجی انتقاد کرد و آن را اقدامی بسیار عجولانه و بسیار اشتباه و به نفع اسد خواند. این موضع میتواند زمینه را برای همکاری آینده اخوانیها با تحریر الشام فراهم کند. برخی ناظران میگویند اگر اخوان با نام دیگری مانند تاکتیک حزب عدالت و توسعه در ترکیه وارد عرصه سیاست شود، شانس بیشتری برای دستیابی به قدرت سیاسی در سوریه خواهد داشت. در نتیجه، اخوان المسلمین احتمالاً نقشی در آینده سیاسی سوریه ایفا خواهد کرد، اما کنترل کامل دولت را در اختیار نخواهد داشت.
منابع:
Abu Rumman, Mohammad (۲۰۱۳) , Islamists, Religion and the Revolution in Syria, Fredrich Ebert Stiftung.
AlHabsi, Noura (۲۰۲۱) , Unveiling the Muslim Brotherhood’s business and funding networks , Trends Research & Advisory
Fondern, Billy R. (2009), The Muslim Brotherhood in Egypt, Jordan and Syria a comparison, Naval Postgraduate School.
Lefèvre, Raphael (2013), The Muslim Brotherhood Prepares for a Comeback in Syria, Carnegie.
Lefèvre, Raphael (2015), Islamism within a civil war: The Syrian Muslim Brotherhood’s struggle for survival, Brookings.
Lund, Aron (2013), Struggling to Adapt: The Muslim Brotherhood in a New Syria, Carnegie.
Jacobson, Michael (2005), What Role for the Muslim Brotherhood in Syria’s Future?, Washington Institute.
Qabbani, Abdulhamid (2012), Will Syria's Muslim Brotherhood take power after Assad?, Al-Ahram.
Ozkan, Behlul (2019), Relation between Turkey and Syria in the 1980’s and 1990’s: Political Islam, Muslim Brotherhood and Intelligence Wars, DergiPark.
Vidino, Lorenzo (2017), The Muslim Brotherhood In Austria, Universitat Wien