اقتصاد۲۴- هدی کاشانیان: اردشیر سوم هخامنشی، یکی از شاهان قدرتمند و البته بیرحم امپراتوری هخامنشی بود که پس از سالها بحران داخلی، توانست ثبات و اقتدار نسبی را دوباره به امپراتوری بازگرداند. با این حال، سلطنت او نیز پر از خونریزی، تصفیههای درباری و نهایتاً مرگی با طعم زهر و خیانت بود.
زندگینامه اردشیر سوم
اُخس فرزند رسمی اردشیر دوم و ملکه استاتیرا بود. مطابق روایات موجود، اردشیر دوم تعداد زیادی همسر و فرزند داشت، به طوری که ژوستن تعداد فرزندان اردشیر را یکصد و پانزده تن گزارش کرده و همچنین بیان داشته است که بیشتر این فرزندان در زمان حیات پدر مرده بودند. بدین ترتیب تنها نام چهار پسر از او در تاریخ باقی مانده است: سه پسر از همسر رسمی خود استاتیرا به نامهای داریوش، آریاسپ، اُخس و یک پسر دیگر به نام آرشام از همسر غیررسمی خود که شاه محبت فوقالعادهای نیز نسبت به او داشت.
پادشاهی اردشیر سوم
اگر به روایات موجود بتوان اعتماد کرد اردشیر دوم، یکصد و پانزده فرزند داشت که بیشترشان در عهد حیات پدر مردند. چهار پسر نامی او، عبارت بودند، از سه پسر که از ملکه استاتیرا همسر اردشیر باقی مانده بودند، به نامهای داریوش، آریاسپ، و اُخُس و پسر دیگری به نام آرشام (آرسام یا آریورات) که شاه محبت فوق العادهای در حق او داشت. داریوش، بخاطر توطئه برای قتل پدر، به دستور اردشیر دوم کشته شد.
آریاسپ پسر دیگر اردشیر دوم، با توطئهای که اردشیر سوم با همکاری عمال درباری ترتیب داد و به او چنین تلقین کردند که شاه درصدد کشتن اوست، چنان متوحش شد که از ترس خود را کشت. آرشام نیز، چون خیلی محبوبتر از اخوس بود، به دست کسی که اخوس، وی را، تحریک کرده بود، کشته شد. به این ترتیب اخوس، بعد از پدر و با نام اردشیر سوم بر تخت نشست. یونانیها همچنین نقل کردهاند که وی پدر خود را نیز به قتل رسانیده و مرگ پدر را مخفی نگه داشته و خود ده ماه، بهعنوان ولیعهد حکومت کرده است، اما در قبول این داستان باید احتیاط کرد، چون این روایت خالی از اشکال نیست.
کشتار در خانواده سلطنتی اردشیر سوم
هنگامی که اردشیر سوم به پادشاهی رسید مغها پیشگویی کردند که در دوران سلطنت وی محصولات فراوان میشود و از سوی دیگر تعداد زیادی از افراد با بیرحمی تمام اعدام خواهند شد. میگویند وی نه فقط همه برادران و خواهران خویش بلکه برادرزادگان و عموزادگان و تمام کسانی را که گمان میکرد، ممکن است از سلطنت ناراضی باشند، کشت. از مجموع روایات روی هم رفته، بر میآید که وی از اول برای ایجاد نظم و انضباط، خود را بیش از همه اسلاف خویش به اعمال خشونت ناچار دیده است و برای تأمین مقصود خود از هیچ گونه قساوتی هم دریغ نکرده است. وی بدون شک سنگدل، تندخوی و وحشیگونه بود لیکن در عین حال در عصر و محیط خود فرمانروائی قوی و بااراده به شمار میآمد.
شورش کادوسیان در گیلان علیه اردشیر سوم
اردشیر سوم نخست به کادوسیان که اقوامی بودند که در شمال شرقی آذربایجان و گیلان اقامت داشتند و طغیان کرده بودند، لشکر کشید. این مردم در زمان اردشیر دوم نیز طغیان کرده بودند و اردشیر دوم موفق نشده بود که آنها را کاملاً فرمانبردار کند. کسی که در دفع این طغیان، به وی کمک کرد، یک شاهزاده هخامنشی به نام داریوش بود که حکومت ارمنستان را یافت و بعدها به نام داریوش سوم به سلطنت رسید.
حمله نخست اردشیر سوم به مصر
از آنجایی که در دوره حکومت اردشیر دوم، مصر شورش کرده بود و از کنترل ایران خارج شدهبود، اردشیر سوم بازپسگیری مصر را در اولویت قرار داده بود؛ بنابراین او در حدود سال ۳۵۱ پیش از میلاد عملیاتی نظامی را برای بازپسگیری مصر ترتیب داد. در همان زمان شورشی در آسیای صغیر برپا شد که توسط تبای حمایت میشد و تهدیدی جدی محسوب میشد. اردشیر ارتشی عظیم تدارک دید و به مصر لشکر کشید و با نکتانبو دوم درگیر شد. پس از یک سال نبرد با فرعون مصر، نکتانبو با حمایت مزدوران یونانی به رهبری ژنرالهای آتنی و اسپارتی، در نبرد پیروز شد و اردشیر ناچار به عقبنشینی شد و برنامههایش برای فتح مصر به تعویق افتاد.
پس از شورش فینیقیه اردشیر سوم به آنجا لشکر کشید و شورش را پایان داد، سپس با سپاه خود و مزدوران یونانی از راه خشکی عازم مصر شد. شاه که بسیار علاقهمند بود مصر را از نو تسخیر کند، فرستادگانی به شهرهای یونان فرستاد و آنها را تشویق کرد که در جنگ او مقابل مصر شرکت کنند. بدین ترتیب تبیها هزار نفر سنگین اسلحه به فرماندهی لاکراتس فرستادند، اهالی آرگس سه هزار نفر و یونانیهای آسیایی هم شش هزار نفر فرستادند. در نتیجه تعداد سپاهیان یونانی فرستاده شده به ده هزار نفر رسید.
در رویارویی ایرانیان و مصریان نکتانبو در پلوزیوم شکست خورد و به ممفیس بازپس نشست. سپس اردشیر در ۳۴۲ پیش از میلاد بر تمامی مصر، از جمله ممفیس دست یافت و نکتانبو به نوبه گریخت. اردشیر سوم با خشونت با مردم شهرهای مصر رفتار کرد. با این همه، در منابع مصری اردشیر را بنیانگذار دودمان سی و یکم مصر خواندهاند. اردشیر در بازگشت مصر را به فرنداتیس سپرد و مِنتور را که با مزدوران یونانی خود سهم بزرگی در تسخیر مصر داشت، به فرماندهی سپاهیان هخامنشی مستقر در غرب آسیای صغیر گماشت. با تسخیر مصر که بزرگترین دستاورد پادشاهی اردشیر بود، مرزهای شاهنشاهی هخامنشی به گستردگی پیشین آن رسید.
شورش فنیقیه و قبرس علیه اردشیر سوم
اردشیر سوم دهمین شاهنشاه هخامنشی بود که از سال ۳۵۸ تا ۳۳۸ پیش از میلاد بمدت ۲۰ سال بر ایران پادشاهی کرد. سلطنت اردشیر سوم، تماماً صرف خوابانیدن شورشها، در ممالک تابعه شد. مصر که طغیانش همچنان از سالها قبل، ادامه یافته بود، غالباً به طغیانهای آسیای صغیر (غرب ترکیه) و نواحی مجاور نیز دامن میزد و همین نکته سبب شد که شاه برای دفع آن، دست به اقدام جدی بزند. با وجود این لازم دید که نخست به شهر صیدا (شهری در لبنان امروزی) که هم پیمان مصر بود و فنیقیه را هم به آشوب کشیده بود، توجه کند.
شورش در قبرس علیه اردشیر سوم
در دوران اردشیر سوم قبرس هم شورید، در این جزیره ۹ شهر وجود داشت، که هر کدام پادشاهی داشت تابع شاه ایران و هر یک از شهرهای دیگر این جزیره جزو یکی از ۹ شهر مزبور به شمار میرفت. همه این شهرها به فینیقیه تأسی کرده بیرق مخالفت بیفراشتند و هر یک از پادشاهان مزبور اعلام استقلال داد. اردشیر در این احوال به ایدریه پادشاه کاریه، که تازه بجای پدر نشسته و مانند اجدادش تابع ایران بود، نوشت، که یک قوه بری و بحری ترتیب داده، بجنگ پادشاهان سرکش قبرس برود. او در حال چهل کشتی و هشت هزار تن سپاهی جمع کرده به سرداری فوسیون آتنی و اِوُگراس، بقصد جزیره مزبور فرستاد.
این قوه همینکه بهجزیره رسید، به سالامین، یعنی مهمترین شهر قبرس، حمله برد و سنگرهائی ساخته، شهر را محاصره کرد. چون قبرس آباد و ثروتمند بود، قشون پادشاه کاریه در اینجا آذوقه وافر یافت، این خبر در اکناف و اطراف سوریه پیچید و مردمی بسیار بطمع سود و غنایم بقشون مزبور پیوستند، چنانکه عده آن دو برابر شد. از سوی دیگر پادشاهان سرکش قبرس، چون محصور گشتند، دچار هراس و پریشانی گردیده، قوت قلب پیشین را از دست دادند.
سالهای آخر سلطنت اردشیر سوم
پس از فتح مصر، دیگر هیچ شورش گستردهای علیه حکومت رخ نداد. منتور و باگواس نیز که در لشکرکشی به مصر بسیار محبوب شاه شده بودند، به پستهایی با بالاترین اهمیت ارتقا یافتند. منتور که فرماندار کل سواحل آسیای صغیر بود، موفق شد بسیاری از فرمانداران را که در جریان مشکلات اخیر علیه حکومت ایران قیام کرده بودند، تحت فرمان خود درآورد و در طی چند سال منتور و نیروهایش توانستند تمام سواحل آسیایی مدیترانه را به تسلیم و وابستگی کامل درآورند. باگواس نیز با اردشیر به پایتخت بازگشت و در آنجا نقش مهمی را در اداره امور داخلی امپراتوری بر عهده گرفت، در شش سال آخر سلطنت اردشیر سوم، امپراتوری ایران توسط حکومتی نیرومند و موفق اداره میشد.
درگذشت و آرامگاه اردشیر سوم
اردشیر سوم در اواخر سپتامبر سال ۳۳۸ پیش از میلاد با دسیسه باگواس خواجه بهدست پزشک خود مسموم شد و درگذشت، او را در آرامگاه خود در تخت جمشید به خاک سپردند. مرگ زودهنگام اردشیر سوم برای شاهنشاهی هخامنشی آغاز یک بحران بود و احتمالاً در تضعیف کشور نقش داشته است. بیشتر پسران اردشیر سوم، به استثنای ارشک و بیستانس توسط باگواس به قتل رسیدند. باگواس که اکنون نقش پادشاه را بر عهده داشت، ارشک جوان را با نام رسمی اردشیر چهارم بر تخت سلطنت نشاند.