اقتصاد ۲۴- بندر چابهار برای هندوستان چیزی بیش از یک پروژه سرمایهگذاری است. از آنجایی که آن بندر پاکستان را دور میزند، یک نقطه دسترسی حیاتی به افغانستان و آسیای مرکزی است و با کریدور حمل و نقل بینالمللی شمال-جنوب که به روسیه و اروپا میرسد، یکپارچه شده است. هند پیشتر از آن بندر برای ارسال کمکهای غذایی و تدارکات به افغانستان استفاده کرده بود.
هم چنین، بندر چاربهار در رقابت هند با چین نقش دارد. چابهار تنها ۱۴۰ کیلومتر با گوادر، بندر پاکستانی که توسط پکن توسعه داده شده، فاصله دارد. دسترسی محدود به بندر چابهار میتواند توانایی هند را برای مقابله با نفوذ چین در منطقه دریای عرب کاهش دهد. با لغو معافیت تحریمی چابهار در حال حاضر، ایالات متحده هند را با وظیفه دشوار محافظت از منافع مالی خود در عین مدیریت روابط با واشنگتن، تهران و سایر شرکای منطقهای مواجه ساخته است.
عقبنشینی ترامپ از تصمیم دوره قبلی ریاست جمهوری خود در نوامبر ۲۰۱۸ برای اعطای معافیت از تحریمها برای عملیات هند در بندر استراتژیک چابهار ایران، یک تغییر اساسی است. اگرچه واشنگتن آن تصمیم را به عنوان یک استراتژی فشار حداکثری علیه ایران معرفی میکند، نکته قابل توجه آن است که دولت فعلی ترامپ موضع آشکارا غیردوستانه دیگری از تحریمهای ثانویه علیه هند اتخاذ کرده است.
شاید محوریت افغانستان در استراتژی منطقهای ایالات متحده در مقایسه با سال ۲۰۱۸ کاهش یافته باشد. آن کشور دیگر یک کشور دستنشانده نیست که اصطلاحا در بخش مراقبتهای ویژه بستری بود و به دسترسی به بازار جهانی نیاز داشت. از قضا، فرماندهان پنتاگون پیشتر بیسروصدا ایده حفظ ارتباط هند با افغانستان از طریق چابهار را ترویج کردند و حتی یک مجمع مشاوره سهجانبه بین ایران، افغانستان و هند را مطرح ساخته بودند.
بندر چابهار و ارتباط آن با هند چیست؟
بندر چابهار در دهانه خلیج عمان قرار دارد و اغلب به عنوان دروازه طلایی شناخته میشود، زیرا دسترسی به افغانستان محصور در خشکی و سایر کشورهای آسیای مرکزی را از طریق دریا فراهم میکند. آن بندر در دهه ۱۹۷۰ میلادی به وجود آمد و تهران در بحبوحه جنگ ایران و عراق در دهه ۱۹۸۰ به اهمیت آن پی برد.
هند مدتهاست که به آن بندر علاقمند است، زیرا دسترسی آسان و سریعتری را به کشورهای افغانستان و آسیای مرکزی با دور زدن پاکستان متخاصم فراهم میکند. در جریان سفر "آتال بیهاری واجپایی" نخست وزیر وقت هند به ایران در سال ۲۰۰۱ میلادی دو توافقنامه امضا شد، که از آنها در مورد بندر چابهار بود.
با این وجود، این پروژه تحت تاثیر قرار گرفت، زیرا ایالات متحده در زمان ریاست جمهوری "جورج دبلیو بوش" ایران را به همراه عراق و کره شمالی به عنوان یکی از اعضای "محورهای شرارت" اعلام کرد و دهلی نو را به ترک روابط استراتژیک خود با تهران سوق داد.
هندوستان در سالیان بعد بار دیگر به بندر چابهار چشم دوخت و به دنبال تعمیق تعهد خود نسبت به آن بندر ایرانی بود. در ماه مه ۲۰۲۴ میلادی در دوران تصدی دولت "جو بایدن" در آمریکا دهلی نو یک قرارداد اجاره بلندمدت امضا کرد که به شرکت دولتی India Ports Global Ltd (IPGL) حق تجهیز و بهرهبرداری از بندر چابهار را به مدت ده سال اعطا میکرد.
چرا ترامپ این تصمیم را با توجه به رابطه هند و آمریکا اتخاذ کرده است؟
بالعکس امروزه شرایط به طور اساسی تغییر کرده است. ایالات متحده از افغانستان بیرون رانده شده و به دنبال فرصت است. دهلی با طالبان سر و کار دارد و مهمتر از آن، گرایش به سمت آمریکا در سیاست افغانستان خود را کنار گذاشته و هماهنگی خود را با تهران و مسکو در برههای از زمان که روابط ایران و روسیه مفهوم استراتژیک بیسابقهای به خود گرفته، از سر گرفته و کاملا قابل تصور است که چابهار ممکن است به رکن اصلی ادغام اوراسیای هند تبدیل شود.
قطعا بندر چابهار یکی از موارد کلیدی دستور کار در سفر آتی "علی لاریجانی" چهره اصلی شورای امنیت ملی ایران به دهلی خواهد بود. لاریجانی اخیرا از سوی "ولادیمیر پوتین" رئیس جمهور روسیه در کرملین و در واقع توسط همتای هندیاش "اجیت دوال" مورد استقبال قرار گرفته بود.
سایههایی از یک مجتمع مشترک با حضور روسیه-ایران-هند؟
در پس زمینه توافق بزرگ اخیر روسیه و چین برای خط لوله گاز (که به عنوان قدرت سیبری-۲ لقب گرفته است)، ناظران منطقهای به پیامدهای استراتژی انرژی نگاه به شرق روسیه توجه کردند و یک شبکه خط لوله گاز نهایی منطقهای را تجسم کردهاند، کشورهایی که بازار وسیع هند را نیز از طریق آسیای مرکزی و ایران به هم متصل میکنند. در واقع، این میتواند یک رویداد مهم در عرصه ژئواستراتژی باشد: شبکهای که ابرقدرت انرژی جهان را با دو بازار بزرگ انرژی متصل میکند و به قرن آسیا نیرو میبخشد و الگوریتم سیاست جهانی را بازنویسی میکند. در آشکارترین سطح، ایالات متحده روسیه را رقیبی برای صادرات انرژی خود به بازار آسیا میبیند.
با این وجود، اگر چین عرضه گاز طبیعی از طریق خط لوله قدرت سیبری ۲ را افزایش دهد، میتواند قراردادهای بیشتر گاز طبیعی مایع با شرکتهای نفتی آمریکایی را محدود کند. علیرغم آن که چین حدود ۴ درصد از کل صادرات گاز طبیعی مایع ایالات متحده را تشکیل میدهد، خط لوله قدرت سیبری ۲ میتواند موقعیت چانهزنی چین را با تامینکنندگان گاز طبیعی مایع، از جمله تامینکنندگان آمریکایی تقویت کند. با عرضه مداوم گاز طبیعی از طریق خط لوله از روسیه، مذاکره برای قراردادهای بلندمدت گاز طبیعی مایع با شرایط سودآور برای تامینکنندگان آمریکایی دشوار خواهد بود.
عامل کلیدی خط لوله قدرت سیبری ۲
اگر چین را با هند جایگزین کنیم، سناریوی نوظهور حضور روسیه در بازار رو به رشد انرژی آسیا برای استراتژیستهای کاخ سفید که به محکم کردن جایگاه هند در آمریکا امیدوار بودند، بسیار نگرانکننده میشود. استراتژیستهای آمریکایی، قدرت سیبری ۲ را نشانهای میدانند که روسیه در مسیر استراتژیک کردن قصد خود برای اولویت دادن به بازار انرژی آسیا-اقیانوسیه و در عین حال پشت کردن به اروپاییهایی است که از دوران شوروی در دهه ۱۹۷۰ میلادی به طور تاریخی تکیهگاه اصلی صادرات انرژی روسیه بودهاند.
قدرت سیبری-۲ آخرین خنده پوتین است، زیرا در مرحله نخست سالانه ۵۰ میلیارد متر مکعب گاز از شبه جزیره یامال روسیه به شمال چین از طریق شرق مغولستان منتقل خواهد کرد. این میدانهای گازی در ابتدا برای تامین خط لوله نورد استریم ۲ به اروپا در نظر گرفته شده بودند، اما توسط دولت بایدن در سال ۲۰۲۲ در یک عملیات مخفیانه با کمک عوامل اوکراینی برای مختل کردن محور استراتژیک روسیه با آلمان و تبدیل ابرقدرت اتحادیه اروپا به مصرفکننده گاز طبیعی مایع آمریکا نابود شدند.
کافی است بگوییم، تخمین زده میشود که شرکتهای بزرگ نفتی با فروش گاز به بازار اروپا در طول دوره ۳ ساله جنگ اوکراین، سود بادآوردهای بالغ بر ۳۰۰ میلیارد دلار به دست آوردهاند، که با قیمتی باورنکردنی سه برابر بیشتر از قیمتی که به مصرفکنندگان داخلی ایالات متحده میفروختند، تثبیت شده است!
با حذف معافیت تحریمهای سال ۲۰۱۸ برای پروژه چابهار هند، دولت ترامپ قصد دارد روابط هند و ایران را پیچیدهتر کند و در نهایت چشمانداز یک مسیر زمینی به همسایگی گسترده هند برای تامین انرژی روسیه - ایران را از بین ببرد. بنابراین، این به بخش حیاتی استراتژی ترامپ برای فشار بر هند برای خرید بیشتر انرژی از ایالات متحده تبدیل میشود.
بیشتر بخوانید: چشم انداز همکاری ایران و هند در بندر چابهار پس از تحریمهای ترامپ/ درسهایی که ایران میتواند از توسعه هند بیاموزد
فلج شدن ظرفیت هند برای همکاری با روسیه و ایران پس از تحریمهای آمریکا علیه چابهار
نیازی به گفتن نیست که تحریمهای ایالات متحده علیه چابهار ظرفیت هند را برای حضور موثر در آسیای میانه با همکاری روسیه و ایران فلج خواهد کرد. این یک اقدام غیردوستانه است که با ادعاهای گزاف ترامپ مبنی بر دوستی با "نارندرا مودی" نخست وزیر هند در سطح شخصی مغایرت دارد و جالب اینجاست که این اقدام در زمانی صورت میگیرد که مذاکرات تجاری ایالات متحده و هند ظاهرا به مراحل پایانی خود رسیده است.
آمریکاییها این اقدام را در عرض یک یا دو ماه پس از پیشنهاد هند در جلسه کمیسیون مشترک اقتصادی روسیه و هند در مسکو مبنی بر نتیجهگیری سریع از مذاکرات جاری برای توافق تجارت آزاد بین هند و اتحادیه اقتصادی اوراسیا به رهبری روسیه انجام دادهاند. نکته قابل توجه آن است که سفر "سوبرامانیام جایشانکار" وزیر خارجه هند به مسکو در پایان ماه آگوست به عنوان یک لحظه محوری در استقلال استراتژیک هند و تعهد به حفظ روابط قوی آن کشور با روسیه علیرغم فشارهای خارجی مورد توجه قرار گرفت.
استراتژی آمریکا برای جلوگیری از دسترسی هند به سرزمینهای وسیع اوراسیا
با توجه به پیمان دفاعی اخیر بین عربستان سعودی و پاکستان که توسط فرماندهی مرکزی ایالات متحده با تایید مورد توجه قرار گرفته است، تحریمها علیه مشارکت هند و ایران را تنها میتوان به عنوان یک گام حسابشده در یک استراتژی مهار با هدف جلوگیری از دسترسی هند به سرزمینهای وسیع اوراسیا که میتواند عمق استراتژیک برای آن کشور فراهم کند، و در عوض منزوی کردن هند در شبه قاره آسیای جنوبی دانست.
چگونه لغو معافیت تحریم بندر چابهار توسط ترامپ جاهطلبیهای منطقهای هند را به خطر میاندازد؟
اقدام ایالات متحده در مورد لغو معافیت تحریمها برای بندر چابهار ایران، عدم قطعیتی را در مورد استراتژی تجارت منطقهای هند ایجاد میکند. این معافیت به شرکتهای هندی اجازه میداد تا بدون محدودیتهای ایالات متحده در آن بندر فعالیت کنند و دهلی نو را قادر میساخت تا با دور زدن پاکستان، به افغانستان و آسیای مرکزی دسترسی پیدا کند. لغو آن معافیت تحریمی اکنون چشمانداز تداوم تجارت، اتصال و جاهطلبیهای استراتژیک گستردهتر هند را تحت الشعاع قرار میدهد.
چابهار در اهداف اتصال منطقهای هند نقش محوری دارد و مسیر تجاری مستقیمی را به افغانستان و سپس به آسیای مرکزی ارائه میدهد. سرمایهگذاری هند به صورت مرحلهای پیشرفت کرده و با تعهد ۸۵ میلیون دلاری برای تجهیز عملیات ترمینال شهید بهشتی آغاز شده که حدود ۲۴ میلیون دلار تجهیزات از آن تحویل داده شده است. در ماه مه ۲۰۲۴، یک قرارداد ۱۰ ساله ۱۲۰ میلیون دلار برای تجهیزات بیشتر آن ترمینال و یک خط اعتباری ۲۵۰ میلیون دلاری برای زیرساختهای مرتبط را متعهد شد که کل تعهدات را به حدود ۳۷۰ میلیون دلار میرساند و تمرکز آن بر حمل کانتینر، ذخیرهسازی بار و امکانات لجستیکی است.
از نظر استراتژیک، چابهار به عنوان وزنه تعادلی در برابر بندر گوادر چین در کشور همسایه پاکستان عمل میکند که بخشی از کریدور اقتصادی چین و پاکستان (CPRC) است. بندر چابهار برای هند نه تنها یک پیوند تجاری، بلکه یک اهرم ژئوپولیتیکی به منظور تعمیق تعامل با ایران، افغانستان و آسیای مرکزی است.
هم چنین، اقدام اخیر ترامپ بر کریدور اقتصادی هند-خاورمیانه-اروپا (IMEC) تاثیر خواهد گذاشت، که در اجلاس جی-۲۰ در سال ۲۰۲۳ میلادی در دهلی نو به عنوان یک کریدور چندوجهی اعلام شد که بنادر ساحل غربی هند را از طریق دریا به امارات متحده عربی و از طریق راه آهن از طریق عربستان سعودی و اردن به بندر حیفا در اسرائیل و در نهایت با دسترسی به کشتیرانی به اروپا متصل میکند که برای رقابت با ابتکارعمل کمربند و جاده چین طراحی شده و میتواند زمان حمل و نقل به اروپا را در مقایسه با مسیر کانال سوئز تا ۴۰ درصد کاهش دهد و صرفهجویی قابل توجهی در حمل و نقل دریایی و انرژی ایجاد کند.
تصمیم اخیر ایالات متحده توانایی هند برای ادغام چابهار به عنوان مرکزی که آسیای میانه و اروپا را از طریق کریدور حمل و نقل بینالمللی شمال-جنوب (INSTC) متصل میکند، محدود میسازد. بدون بندر چابهار دسترسی کریدور اقتصادی هند-خاورمیانه-اروپا ممکن است بیشتر در خلیج فارس متمرکز باقی بماند و ظرفیت بالقوه آن کریدور را به عنوان یک مسیر تجاری یکپارچه اوراسیا کاهش دهد.
جایگزینهای هند برای بندر چابهار
هند چندین جایگزین برای چابهار را برای حفظ دسترسی به افغانستان و آسیای مرکزی بررسی کرده است، اما هیچکدام کارایی یا اهرم استراتژیک یکسانی ارائه نمیدهند. مسیرهای حمل بار هوایی از طریق ایران یا آسیای مرکزی امکان اتصال را فراهم میکنند، اما برای حمل و نقل انبوه بسیار پرهزینه هستند. بندر عباس در ایران از نظر عملیاتی امکانپذیر است، اما نمیتواند پاکستان را دور بزند و ارزش آن را برای محاسبات استراتژیک هند محدود میکند. ارتباطات ریلی از طریق ازبکستان یا ترکمنستان میتواند روابط تجاری منطقهای را تعمیق بخشد، اما به سرمایهگذاری زیرساختی قابل توجهی نیاز دارند و کُندتر هستند. گزینه دریایی-زمینی از طریق عمان، شامل حمل و نقل به بنادر عمان و به دنبال آن حمل و نقل زمینی، هم هزینه و هم زمان حمل و نقل را افزایش میدهد. در مقایسه با این مسیرها، چابهار به عنوان عملیترین و از نظر استراتژیک سودمندترین دروازه برای جاهطلبیهای منطقهای هند گزینهای برجسته است.
گزینههای پیش روی هند چه هستند؟
هند ممکن است برای تجدیدنظر یا مذاکره برای کسب معافیت جدید، تعامل دیپلماتیک با ایالات متحده را امتحان کند. به طور موازی، هند ممکن است به دنبال منابع مالی جایگزین از جمله بانکهای توسعه چندجانبه یا شرکای منطقهای برای محافظت از سرمایهگذاری خود در برابر تحریمهای ایالات متحده باشد. تقویت روابط با ایران و افغانستان کماکان برای عملیاتی نگه داشتن این پروژه امری حیاتی است.
وزارت امور خارجه هند روز جمعه اعلام کرد که با دقت در حال ارزیابی پیامدهای تصمیم اخیر ترامپ در مورد چابهار برای هند است. "راندیر جیسوال" سخنگوی وزارت خارجه هند اعلام کرد: "ما بیانیه مطبوعاتی ایالات متحده در مورد لغو معافیت از تحریمهای بندر چابهار را دیدهایم. در حال حاضر در حال بررسی پیامدهای آن برای هند هستیم".
آیا این موضوع روابط هند و آمریکا را پیچیده خواهد کرد؟
هند فراتر از چابهار با چالشهای متعددی در روابط خود با ایالات متحده مواجه است. دولت ترامپ هزینه سالانه ۱۰۰۰۰۰ دلاری برای درخواستهای جدید ویزای H-۱B وضع کرده که نگرانیهایی را برای متخصصان و شرکتهای فناوری اطلاعات هندی که به بازار ایالات متحده وابسته هستند، ایجاد کرده است. تنشهای تجاری پس از اعمال تعرفه ۵۰ درصدی ایالات متحده بر صادرات هند در آگوست ۲۰۲۵، با استناد به واردات مداوم نفت روسیه توسط هند، تشدید شده که منجر به کاهش حمل و نقل و فشار اقتصادی بر بخشهایی مانند مواد شیمیایی، فلزات، داروسازی و کشاورزی شده است.
پیامدهای استراتژیک لغو معافیت تحریمی بندر چابهار
از جمله پیامدهای استراتژیک تصمیم اخیر ترامپ در مورد لغو معافیت تحریمی بندر چابهار برای هند میتوان به موارد ذیل اشاره کرد:
اتصال و اختلال در تجارت: چابهار مسیر جایگزین اصلی هند به افغانستان و آسیای مرکزی بوده که امکان حمل کالا، کمک و سرمایهگذاری را مستقل از ترانزیت از طریق پاکستان فراهم میکند. با لغو این معافیت، آن مسیر با موانع قانونی و مالی روبهرو میشود.
تغییر ژئوپولیتیکی: مقابله هند با پروژههای زیرساختی تحت حمایت چین (مانند گوادر) به چابهار بستگی دارد. تضعیف نقش هند، خطر واگذاری ابتکار عمل استراتژیک در منطقه به رقبا را به همراه دارد.
تعادل در رابطه بین واشنگتن و تهران: در طول دوره معافیت، هند یک اقدام ظریف را مدیریت کرد، همسو شدن با ایالات متحده در سیاست تحریمها و در عین حال ادامه روابط خود با ایران. با لغو معافیت، حفظ این تعادل بسیار چالش برانگیزتر میشود.
ریسک کمک و بازسازی: هند از چابهار برای ارسال لوازم ضروری (گندم، دارو) به افغانستان و حمایت از تلاشهای بازسازی استفاده کرده است. اختلال در عملیات میتواند این کانالها را قطع یا به طور قابل توجهی مختل کند.
نقش پاکستان در تصمیم ترامپ و برنامه او در مورد افغانستان
ایالات متحده مصمم است به افغانستان بازگردد و برای احیای حضور اطلاعاتی خود با MI۶ یا سرویس امنیت خارجی بریتانیا همکاری نزدیکی دارد. نکته قابل توجه آن است که اظهارات اخیر ترامپ مبنی بر اینکه ایالات متحده خواستار کنترل پایگاه نظامی دوران شوروی در بگرام است، پس از مذاکرات او در با "کییر استارمر" نخست وزیر بریتانیا در لندن صورت گرفت.
کافی است بگوییم که داستان واقعی در تحریمهای پروژه چابهار هند، پیامی است که از رویدادهای تاریخی دو هفته پیش در تیانجین و پکن به دست میآید، که به نوبه خود تجدید نظر یا تنظیم مجدد سیاستی را که به طور جدی با میزبانی ترامپ از ضیافت شام برای ژنرال "عاصم منیر" فرمانده ارتش پاکستان، در ماه ژوئن در کاخ سفید آغاز شده بود، تسریع کرد. ضمنا ترامپ بزودی و بار دیگر در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل در نیویورک با ژنرال "منیر" دیدار خواهد داشت.
ترامپ به این نتیجه رسیده که پاکستان میتواند چیزهایی را که برای ایالات متحده در غرب آسیا و خاورمیانه بزرگ، از جمله افغانستان اهمیت حیاتی دارند، ارائه دهد. بدین ترتیب ترتیب، تعامل با پاکستان از دید ترامپ از دریچه دیگری نگریسته میشود، جایی که همسویی منافع واضحتر از دهههای گذشته است.
نتیجه گیری
ایالات متحده تحت ریاست جمهوری "دونالد ترامپ" معافیت تحریمی سال ۲۰۱۸ خود را برای بندر چابهار ایران لغو کرده است که پیامدهای جدی برای هند به همراه دارد. این اقدام سخت گیرانه که از تاریخ ۲۹ سپتامبر به اجرا در خواهد آمد، احتمالا به روابط اقتصادی و تجاری دهلی نو آسیب خواهد رساند و هم چنین جایگاه آن کشور را در منطقه آسیای میانه تضعیف خواهد کرد.
این اقدام پیامدهای جدی برای هند به همراه خواهد داشت. این امر چالشی برای دسترسی دهلی نو به افغانستان و آسیای مرکزی ایجاد میکند. دولت ترامپ معافیت تحریمها برای بندر چابهار را لغو کرده است و این امر کریدورهای تجاری، استراتژیک و بشردوستانه هند به افغانستان و آسیای مرکزی را تهدید میکند.
منبع: اوراسیا ریویو، فرست پست، فری پرس ژورنال