اقتصاد۲۴- «باید اعتراف کنم که شخصاً ته دلم میلرزید. از طرفی میترسیدم با آنهمه انتظارات بالا، نتوانیم توقعات را برآورده کنیم و آخر سر بگویند «دیدید تیم زنانه جواب نداد؟»، اما امسال نهتنها زودتر از همیشه یک میلیون پرنده شمردیم، بلکه برای اولین بار از مرز یک میلیون و ۵۰۰ هزار پرنده هم رد شدیم. قریببهاتفاق شرکتکنندگان متفقالقول بودند که امسال یکی از بهترین سالها از نظر اجرای پروژه بود.» این مطلب یادداشتی است از «میترا دانشور» پرندهنگر و یکی از اعضای اجرایی تیم شمارش شکاریهای باتومی.
پروژه شمارش پرندگان شکاری باتومی با سابقه ۱۷ساله توسط گروهی اروپایی (اکثراً بلژیکی و هلندی) از سال ۲۰۰۸ در کشور گرجستان در حال اجراست و طی ۷۵ روز پرندگان شکاری مهاجر در فصل پاییز را پایش میکند. این پروژه یکی از موفقترین و شاخصترین پروژههای بینالمللی در حوزه شمارش پرندگان شکاری به شمار میآید و هر ساله با شمارش بیش از یک میلیون پرنده شکاری در باتومی، بزرگترین گلوگاه مهاجرتی شکاریها در منطقه پالئارکتیک غربی محسوب میشود. ازآنجاکه این پروژه تخصصی است و کل کار بهصورت داوطلبانه انجام میشود، حضور در این پروژه مستلزم صرف هزینه است.
اگرچه در نگاه اول حضور در چنین پروژهای کمی دور از دسترس بهنظر میآید، اعضای تیم اصلی آن بسیار پذیرا هستند و میخواهند این فرصت را به هر علاقهمندی به این حوزه بدهند. شرط مهم پذیرش در چنین پروژهای، علاقه به پرندهنگری و بهویژه پرندگان شکاری، اشتیاق به یادگیری و مشارکت و کار تیمی است.
همچنین از سال گذشته، یکی از مؤسسات همکار با این پروژه، انجمن پرندهشناسی خاورمیانه، حوزه قفقاز و آسیای میانه (OSME)، کمکهزینهای با عنوان «کارآموزی» برای داوطلبانی از کشورهای این منطقه اختصاص داده است. تخصیص چنین کمکهزینهای به این دلیل است که تفاوت فاحشی بین کشورهای اروپایی و کشورهای این منطقه از نظر سابقه پرندهنگری، سطح دانش موجود و حتی شرایط اقتصادی وجود دارد و این کمکهزینه راهی است تا افراد علاقهمند امکان حضور در این پروژه را با حداقل هزینه داشته باشند، تجربه کسب کنند و بعد بتوانند از این تجربیات و آموزهها در کشور خودشان استفاده کنند. شرط دریافت کمکهزینه کارآموزی، پذیرش در مصاحبهای است که تعدادی از افراد تیم اصلی با داوطلب انجام میدهند.
بیشتر بخوانید:ابرها چگونه بارور میشوند؟ + فیلم
سال گذشته این فرصت برایم فراهم شد که یکی از دو کارآموز این کمکهزینه باشم و کل فصل شمارش یعنی دو ماه و نیم در باتومی حضور داشتم. اگرچه تجربه کارآموزی بسیار شیرین بود، سختیهای خاص خودش را هم داشت. وقتی در جمعی قرار میگیری که نهتنها از نظر دانش و تجربه، بلکه حتی بهلحاظ تجهیزات چند سروگردن از تو بالاتر هستند، بهآسانی با مقایسهای که اصولاً نابجاست ممکن است اعتمادبهنفست را از دست بدهی. اما نکته بسیار مثبت چنین پروژهای این است که اکثر شرکتکنندهها با سخاوت هرچه میدانند را در اختیار بقیه قرار میدهند و هدف تیم ایجاد فضایی برابر برای همه است. اگر بتوانی خودت را با شرایط تطبیق بدهی قطعا چنین فضایی بهترین محیط برای رشدی بسیار سریع است. برای من هم این اتفاق با گذشت زمان افتاد.
ازآنجاکه کارآموزی اتفاقی تازه در باتومی بود، نقش و وظایف ما چندان مشخص نبود، اما علاوهبر اینکه یکی از شمارندهها بودیم، این فرصت را داشتیم در کنار مدیران اجرایی قرار بگیریم و ببینیم چطور این پروژه را مدیریت میکنند. سال ۱۴۰۳ از نظر تعداد پرنده چندان جالب پیش نرفت و احتمالاً بهدلیل تغییرات آبوهوایی برای اولین بار در آن سال تعداد کل پرندگان به یک میلیون نرسید.
از همان ابتدای فصل گذشته زمزمههایی شنیده میشد که میخواهند سال آینده برای اولین بار با تیم اجرایی تمام زنانه پروژه را پیش ببرند. خوششانس بودم که یکی از افراد کلیدی تیم از همان بدو آشنایی با من، پیشنهاد داد برای سال بعد برگردم و عضوی از تیم اجرایی شوم. ازآنجاکه به خودم باور نداشتم، سعی میکردم به این صحبتها دل خوش نکنم، اما هرچه بیشتر جلو رفتیم، افراد بیشتری به این ایده دامن زدند که من هم میتوانم یکی از آن سه مدیر زن باشم.
در جلسه سالانه تیم اصلی باتومی که هر سال یک ماه بعد از پایان شمارش در اروپا برگزار میشود، تصمیم قطعی بر این شد که من و دو دختر هلندی عضو تیم باتومی، در کنار هم سه مدیر اجرایی تمامفصل هفدهمین سال شمارش پرندگان شکاری در باتومی باشیم. البته که این اتفاق ابتدا منوط بر این بود که هزینه اجرای پروژه در سال آینده با کمکهای مردمی تأمین شود که شد!
بیشتر بخوانید:عکس/ تالاب بختگان در آستانه نابودی
فراخوان داوطلبهای امسال نیز بهطرز عجیبی با استقبال گستردهای همراه بود و بسیار زودتر از همیشه تکلیف کل تیم شمارش روشن شد. ازآنجاکه تیم باتومی همیشه در تلاش برای برقراری تعادل است، امسال اولین سالی بود که نسبت شرکتکنندگان زن و مرد در کل فصل تقریباً مساوی بود.
قرار بود اتفاقی فوقالعاده رقم بخورد و همه برایش هیجان داشتند، اما باید اعتراف کنم که شخصاً ته دلم میلرزید. از طرفی میترسیدم با آنهمه انتظارات بالا، نتوانیم توقعات را برآورده کنیم و آخر سر بگویند «دیدید تیم زنانه هم جواب نداد؟» و از طرف دیگر، نگران بودم نتوانم جای خودم را در کنار دو عضو دیگر تیم باتومی که چندسالی با هم دوست بودند، از یک کشور و با زبان مادری مشترک میآمدند، هر دو عضو تیم اصلی بودند و تجربیات زیادی داشتند، پیدا کنم. اما واقعیت بسیار بهتر از تمام تصوراتم و بهشکلی فوقالعاده پیش رفت.
مدیر اجرایی در باتومی وظایف بسیار گسترده و سنگینی دارد. در ظاهر کار اصلی، مدیریت شمارش در ایستگاههاست، اما بخش بزرگی از کار خارج از زمان شمارش است و هماهنگیهای بیشماری از جمله تمام جزئیات مرتبط با اسکان داوطلبها، نحوه چینش روزانه هر ایستگاه، بررسی دادههای شمارش، فعالیت در شبکههای اجتماعی، ارتباط با خانوادههای محلی و غیره، همگی برعهده تیم اجرایی است.
اینکه قرار بود ما، سه نفر، کل فصل را در کنار هم باشیم، مزیت بزرگی بود که کل کار یکدست پیش برود. از طرف دیگر، اگرچه شخصیتهای متفاوت داشتیم، بهراحتی به توافق میرسیدیم و هر جایی که میتوانستیم از همدیگر حمایت میکردیم تا کارها به بهترین شکل پیش برود. اِوا و اِلین، دو مدیر اجرایی دیگری که همتیمی من بودند رفتاری بسیار حرفهای داشتند و حتی لحظهای نگذاشتند این احساس در من به وجود بیاید که با آنها از هر نظر تفاوتی دارم. دوستی بین ما خیلی سریع ریشه گرفت و حس میکردیم سالهاست همدیگر را میشناسیم.
فصل هفدهم را با تیمی بسیار قوی از شمارندهها شروع کردیم و خیلی زود به اعداد و ارقامی رسیدیم که نشان از فصلی خوب برای مهاجرت پرندگان میدادند. واقعیت این است که آبوهوا و پرندهها هم امسال با ما همراه بودند و هر چه جلو رفتیم، تعداد رکوردهایی که شکستیم، بیشتر و بیشتر شد.
امسال نهتنها زودتر از همیشه یک میلیون پرنده شمردیم، بلکه برای اولینبار از مرز یک میلیون و ۵۰۰ هزار پرنده هم رد شدیم. اگرچه این اعداد ارتباطی با تیم مدیریت یا شمارندهها ندارند، اما قریببهاتفاق شرکتکنندگان متفقالقول بودند که امسال یکی از بهترین سالها از نظر اجرای پروژه بود. علاوهبر نظم و سازماندهی خوبی که داشتیم، فضای همدلی با حضور پررنگتر زنان بهوضوح بیشتر شده و از حس رقابتی که گاهی مخرب است، کاسته شده بود. تفاوتی که شخصاً میتوانستم نسبت به سال گذشته احساسش کنم.
این فصل بینظیر در پروژه باتومی نقطه شروعی بود برای تغییراتی مثبت در آینده تا نهتنها فضای بیشتری در حوزههای مدیریتی در اختیار زنان قرار بگیرد، بلکه به خودمان هم ثابت شود که میتوانیم!