
اقتصاد۲۴- حفاظت مشارکتی، فرایندی سخت و چندبُعدی است. بااینحال، یک تیم در پارک ملی گلستان توانست آن را محقق و نام ایران را برای نخستینبار در فهرست «پنج روایت برتر اتحادیه جهانی حفاظت از طبیعت (IUCN)» ثبت کند. گلستان که عنوان اولین پارک ملی ایران را در کارنامه دارد، حالا اولین منطقه تحتحفاظت کشور است که توانسته داستان موفقیت خود را در سطح جهانی مطرح کند و الگویی الهامبخش برای حفاظتگران جهان باشد. این، حاصل حدود شش سال تلاش شبانهروزی و همکاری مدیران محیطزیست، محیطبانان، همیاران، کارشناسان، خیرین، دانشگاهیان، مستندسازان، اهالی رسانه و مهمتر از همه، مردم محلی حاشیه پارک است.
اتحادیه جهانی حفاظت از طبیعت (IUCN) سالانه پروژههایی را تحتعنوان «روایتهای موفقیت برتر» انتخاب میکند. امسال پارک ملی گلستان با کارنامه موفقی که در یک دوره پنجساله (از ۲۰۱۹ تا ۲۰۲۳) و از طریق مجموعهای از اقدامات منجر به افزایش جمعیت علفخواران داشت، توانست عنوان یکی از پنج پروژه موفق جهان را کسب کند.
مسئولان تخصصی اتحادیه بینالمللی، بهویژه متخصصان گروه تخصصی علفخوران کوهزی، در همکاریها و نشستهایشان با «پوریا سپهوند»، عضو و کارشناس این اتحادیه، به این نتیجه رسیدند که گلستان قابلیت نامزد شدن بهعنوان یک روایت موفق در حفاظت مشارکتی و افزایش جمعیت علفخوران را دارد و این استان را بهعنوان یکی از نامزدهای این جایزه معرفی کردند.
بهگفته سپهوند، علفخواران بهواسطه قرارگیری در هرم انرژی، تعداد و سهولت پایش، بهعنوان یکی از شاخصهای ارزیابی مدیریت حیاتوحش و حفاظت در دنیا در نظر گرفته میشوند. این حفاظتگر در پژوهش خود، پارک ملی گلستان را در دو دوره پنجساله بررسی کرده است؛ دوره اول از ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۸، یعنی قبل از تشکیل شورای راهبری پارک و شروع پروژه حفاظت مشارکتی در این منطقه، و دوره دوم از ۲۰۱۹ تا ۲۰۲۳، همزمان با اجرای برنامه حفاظت مشارکتی در پارک.
در این دو دوره شاخصهای مربوط به تعارض، گشت و پایش و شاخصهای اکولوژیکی مانند جمعیت علفخواران مورد بررسی قرار گرفت.
پیش از تغییر رویه حفاظتی و جلب مشارکت مردم، پارک مانند بسیاری از مناطق تحتحفاظت در ایران با کمبود نیروی انسانی روبهرو بود و تنها چند همیار بهصورت پارهوقت در کنار محیطبانان فعالیت میکردند. اما با شروع حفاظت مشارکتی، بیش از ۳۰ همیار تماموقت به مجموعه اضافه شد. بهگفته سپهوند، بسیاری از این همیاران در سه سال اول داوطلبانه فعالیت میکردند و هنوز هم با حقوق اندک یا بهصورت داوطلبانه به کار خود ادامه میدهند. «همیاران با معیارهای معقول شایستگی برای تصدی این سمت از روستاهای حاشیه پارک انتخاب شدند و سطح حفاظت را بهشکل محسوسی ارتقا دادند.»
بیشتر بخوانید:ماجرای بوی نامطبوع در بندر انزلی + عکس
پس از سنجش شاخصهای ارزیابی، مشخص شده بود حضور همیاران محلی در کنار محیطبانان، منجر به فعالسازی دو پاسگاه محیطبانی و شش جانپناه دیدهبانی شده و میانگین گشتزنی روزانه در همه نواحی پارک از ۱۰۰ کیلومتر در سال ۲۰۱۴ به بیش از ۱۶۰ کیلومتر در سال ۲۰۲۳ رسیده بود. همچنین، مساحت مناطق آسیبدیده از حریق که در دوره پنجساله اول به ۱۷ کیلومترمربع میرسید، در دوره دوم، برخلاف افزایش دمای هوا و کاهش بارندگی، به حدود ۷ کیلومترمربع کاهش یافت.
این درحالیاست که بهدلیل حضور انبوه گردشگران، تعداد حریقها بهویژه در حاشیه ۵۰۰متری جاده ترانزیتی که از قلب پارک میگذرد، حدود دو برابر افزایش یافته بود. «پیشازاین، مردم محلی عموماً نسبت به حریق بیتفاوت بودند، اما پس از مشارکت در قالب همیاری و حضور در شورای راهبری، آنها زودتر از محیطبانان به محل حریق میرسیدند و آن را کنترل میکردند.»
با افزایش امنیت در پارک ملی گلستان در دوره پنجساله دوم، تعداد موارد شکار غیرمجاز نیز بهطور محسوسی کاهش یافت؛ از میانگین ۱۰ مورد در سال به کمتر از پنج مورد در سال.
دوره پنجساله دوم همزمان با همهگیری ویروس کرونا در ایران و جهان بود. بهگفته سپهوند، پیامدهای این بحران، افزایش قطع درختان و چرای دام در پارک بود. «بخش قابلتوجهی از جامعه روستایی حاشیه پارک، وابسته به درآمدهای گردشگری هستند. در دوران رکود ناشی از کرونا، مشاغل مرتبط با این صنعت از رونق افتادند و مردم محلی برای تأمین معیشت، به قطع درختان و فروش چوب به کارخانههای نئوپان یا دامداری روی آوردند. این خلأ، اهمیت نگاه همهجانبه به ابعاد مختلف حفاظت را برجسته میکند و نشان میدهد غفلت از هر یک از ابعاد، میتواند تبعات جبرانناپذیری برای پایداری مناطق تحتحفاظت داشته باشد.»
در همین دوره، جمعیت قوچ و میش اوریال پارک بهطور میانگین سالانه حدود ۲۳ درصد رشد داشت که معادل استانداردهای ایدئال جهانی برای علفخواران وحشی است. حالا جمعیت این علفخوار به حدود ۱۱ هزار فرد رسیده است که عملاً بیشترین تعداد ثبتشده از این گونه در تمام مناطق پراکندگی آن در یک منطقه حفاظتشده در دنیا است.
سپهوند میگوید: «علاوهبر افزایش جمعیت، شاهد گسترش پراکنش گونهها نیز بودیم. برای مثال، در سال ۲۰۱۸، جمعیت قوچ و میش عمدتاً. به دره آلمه و چند منطقه محدود دیگر خلاصه میشد، اما در سالهای بعد، در بخشهای بزرگتری از پارک مشاهده شدند.» دامنه پراکنش گلههای قوچ و میش اوریال، از میانگین ۳۲۶ کیلومترمربع در دوره اول به ۴۳۰ کیلومترمربع در دوره دوم افزایش یافت.
این اطلاعات حاصل مقایسه دادههای متعدد حقوقی، سرشماریها، پایشهای میدانی و پژوهشهای چندینساله سپهوند در پارک است. «علاوهبر قوچ و میش، شاهد بازگشت کلوبز به زیستگاههای تاریخی خود در قسمت جنوبی پارک نیز بودیم؛ جایی که برای سالها آثاری از حضور این گونه در آن دیده نمیشد.»
گلستان اکنون بهعنوان یک روایت برتر حفاظتی، در کنار سایر برگزیدگان این بخش قرار گرفته است؛ از جمله پروژههای حفاظت از کوسههای رودخانهای شمالی در استرالیا، مدیریت گلههای «ویکونیا» در آرژانتین، بازگرداندن کاکتوسهای قاچاقشده از ایتالیا به شیلی و برنامه پایش و حفاظت از پرندگان آوازخوان در اندونزی.
بهگفته سپهوند، این انتخاب باعث میشود پارک ملی گلستان و برنامه اجراشده در آن، مورد توجه جامعه جهانی حفاظت قرار گیرد و ایران بهعنوان الگویی موفق معرفی شود. این موضوع زمانی اهمیت بیشتری پیدا میکند که بدانیم در این دوره اخبار منتشرشده درباره ایران در سطح بینالمللی، مثبت نیست. «اینکه کشور ما یک موفقیت الهامبخش را به جهان مخابره کند و ایران بهعنوان الگویی در امر حفاظت معرفی شود، بسیار اهمیت دارد.»
«امروز با افتخار میگویم ما راه درست را رفتیم» این را «حمید ظهرابی»، معاون محیطزیست طبیعی سازمان حفاظت محیطزیست، میگوید.
سال ۱۳۹۶ که بحث حفاظت مشارکتی در پارک ملی گلستان مطرح شد، نگرانیهای جدی درباره سرنوشت پارک وجود داشت و بسیاری از تخریب اولین پارک ملی ایران با اجرای این طرح میگفتند. ظهرابی آن زمان هم معاون محیطزیست طبیعی بود، میتوانست در برابر موج انتقادات کنار بکشد، همان رویه سابق را ادامه دهد و بوروکراسی و حفاظت را بهانه کند. اما هم او و هم دیگران ایستادند و ثمره آن ایستادگی قرار گرفتن پارک ملی گلستان بهعنوان یکی از پنج تجربه موفق جهانی در حفاظت است.
قرارگیری در محدوده سه استان گلستان، سمنان و خراسانشمالی، تنوع اقوام و… جزو چالشهایی است که برای حفاظت، گلستان را به یکی از سختترین مناطق ایران بدل کرده است. با اینهمه سال ۱۳۹۶ مدیران وقت، شورای راهبری را با حضور جامعه محلی و مدیران استانی تشکیل دادند. «مشارکت مردم و مدیریت اثربخش آقای مهندس تیموری باعث نتایج و خروجیهای درخشان پارک در یک بازه زمانی پنجشش ساله شد.»
تا اینجا روی خوش ماجرا را گفتیم، اما مسئله پایداری، چالشی است که هم پارک ملی گلستان گرفتار آن است و هم سایر مناطق! در این سالها بحثهای گستردهای مبنیبر اکوتوریسم در محدوده این پارک مطرح شده، تفرجگاهها هم آمادهاند. با اینهمه بوروکراسی اداری تاکنون مانع این امر شده است. ظهرابی هم برخی نواقص را قبول دارد و تأکید میکند درصدد رفع آن هستند. «باید بتوانیم برای حفاظت از تنوعزیستی، بهویژه در پارکهای ملی که قوانین محدودهکننده بیشتری دارند، فعالیتهایی را تعریف کنیم که فعالیتهای حفاظتی را پایدار کند.»
بیشتر بخوانید:دشت زخمی از بسترخشکیده زندهرود/ ترکهای عمیق دشت مهیار تا خانهها و خیابانها اصفهان رسید
از نظر معاون محیطزیست طبیعی سازمان حفاظت محیط زیست برای پایداری هر فعالیت حفاظتی باید مسائل اقتصادی و اجتماعی را توام با برنامههای حفاظتی در نظر گرفت. در همین راستا، دستورالعملی هم به ادارات کل حفاظت محیطزیست استانها ابلاغ شده است که هسته اصلی آن به مدیریت تفرجگاهها و زونهای تفرجی در مناطق تحت مدیریت با اولویت پارکهای ملی و با مشارکت مردم، بهویژه جامعه محلی، برمیگردد. «صندوق ملی محیطزیست قرار است بهعنوان سرمایهگذار حضور پیدا کند و تفرجگاهها را به بهرهبرداری برساند. از این طریق میتوان هم برای جامعه محلی شغل ایجاد کرد و هم درآمد پایداری را برای حفاظت از تنوعزیستی شکل داد.»
فارغ از افزایش جمعیت حیاتوحش یا امنتر شدن پارک ملی گلستان برای حیاتوحش، الگوی حفاظت مشارکتی در این محدوده باعث تغییر نگرش مردم حتی نسبت به دولت و حاکمیت شده است. نمونهاش مطالعات دانشگاه منابعطبیعی گرگان که نشان میدهد مردم اطراف پارک ملی گلستان نسبت به سایر مناطق نگرش مثبتتری نسبت به حاکمیت دارند. «افزایش اعتماد مردم در پروژهای که هنوز آثار مثبت اقتصادی قابلتوجهی نداشته، بزرگترین دستاورد ما در اجرای حفاظت مشارکتی در این محدوده است.»
«میخوام بروم آبرویم را بگذارم و بیایم.» این جمله را یک روز عصر «مهدی تیموری»، رئیس سابق پارک ملی گلستان، به «مرتضی جمشیدیان»، رئیس پارک ملی موته اصفهان، گفت. آن روز «حسن مقیمی» و مرتضی جمشیدیان در ماشین نشسته بودند و دراینباره حرف میزدند که تیموری مسئولیت مدیریت پارک ملی گلستان را پذیرفته است. جمشیدیان نگران شد مبادا بهواسطه انواع و اقسام مسائل نتواند بهخوبی از پس کار برآید و اعتبارش را از دست دهد. با او تماس گرفتند و همهچیز را شفاف و واضح گفتند، اینکه اگر آنجا بروی آبرویت را میگذاری و میآیی. در جواب فقط یک جمله گفت: «میخواهم بروم آبرویم را بگذارم و بیایم» و گفتوگو خاتمه یافت.
حسن مقیمی عکاس و مستندساز آن روز را خوب به خاطر دارد. «وقتی کسی با این روحیه برای انجام کاری میرود، معلوم است نتیجه میگیرد. بهقول معروف، از جان گذشته را به مدد احتیاج نیست.»
بهگفته مقیمی، مهمترین کاری که در پارک ملی گلستان انجام شد، افزایش اعتماد اجتماعی و جذب همیاران بود. انتخاب یک منطقه تحت عنوان پارک ملی، منطقه حفاظتشده یا پناهگاه حیاتوحش، عموماً جز دردسر چیزی برای مردم محلی ندارد. تغییر مدیریت نگاه مردم را نسبت به محیطزیست تغییر داد. تیموری در ماههای اول خدمت، خانوادهاش را در یزد نگهداشت و خودش کار سرکشی شبانهروزی از پاسگاهها و مناطق را شروع کرد. «هر وقت با او تماس میگرفتم، در دسترس نبود.»
صحبت با اهالی در مساجد روستاها کمک کرد او در کارش پیش برود. بااینحال، چنین کارهایی کمبود نیروی محیطبانی را جبران نمیکرد. در این دوره همیاران از روستاهای اطراف پارک وارد کار حفاظت شدند. «زمانی که یک یا دو جوان از روستا بهعنوان همیار در کار مشارکت داده میشوند، نگاه جامعه محلی تغییر میکند. تعریفی که ما از همیار داریم، با آنها متفاوت است؛ مردم محلی جوانشان را در قامت کارمند محیطزیست میبینند. همین موضوع تخلفها را کاهش داد.»
بهگفته مقیمی زمانی که یک جوان در روستا هویت حقوقی به دست میآورد، حتی اگر حقوق اندکی داشته باشد، این جایگاه برایش اهمیت دارد. «بازتاب اجتماعی حضور همیاران بسیار اثرگذار بود و تأثیرات شگرفی در پارک داشت؛ نمونه آن را در مشارکت مردم در اطفای حریق و… میبینیم. برای مثال دشت شاد از جمله مناطقی بود که بهواسطه جمعیت اندک علفخوار از مناطق سرشماری کنار گذاشته شده بود و در سال ۱۴۰۲ جمعیت ۶۰۰فردی در آنجا ثبت شد.»
بیشتر بخوانید:شکارچیان ضارب هر کدام ۳ وکیل دارند و محیطبان هیچ/ محیطزیست پول ندارد برای محیطبان شهید وکیل بگیرد
ساخت مدرسه هیرکان و سایر اقدامات خیرین از دیگر موارد مهمی است که این مستندساز به آن اشاره میکند. «آنها بودند که حقوق همیاران را تقبل کردند، باعث شدند دختران روستا تحصیلشان را ادامه دهند و نگاه مثبت نسبت به محیطزیست را بین مردم تقویت کردند.»
در گلستان از نظر مقیمی، ابر و باد و مه و خورشید و فلک دست به دست هم دادند تا حفاظت مشارکتی شکل گرفت و موفق شد. «نگاه سازمان حفاظت محیطزیست درست بود، کنشگران، همیاران، هنرمندان، خیرین، کارشناسان، مستندسازان، دانشگاهیان و … دست به دست هم دادند و این نتیجه فوقالعاده را گرفتند. کاری که در چند دهه عمر سازمان حفاظت محیطزیست بیسابقه بود.»
«خوشحالم برای ایران، برای دنیا، برای اینکه توانستیم تنوعزیستی و زیستگاهمان را حفظ کنیم، به پایداری جمعیتی برسیم و نمونهای شویم در حفاظت که دیگران از ما الگو بگیرند.» اینها گفتههای مهدی تیموری، رئیس سابق پارک ملی گلستان، است. او از سال ۱۳۹۶ مسئولیت پارک را برعهده داشت. تا اینکه صبح ۱۵ اسفند ۱۴۰۲ و پس از تغییر دولت، در کمال ناباوری از کار برکنار شد. بااینحال، راهی که در این دوره ششساله او و همکارانش بر الگوی حفاظت در ایران درانداختند، باعث شد کشورمان اولین جایزه پروژه موفق حفاظت مشارکتی را در پارک ملی گلستان به دست آورد.
مشارکت مردم در امر حفاظت موضوعی است که مدیران در سخنرانیهایشان بر آن تأکید دارند، اما در عمل، بحث درباره سطح مشارکت پرمناقشه است؛ برخی مردم محلی را در سطح نیروهای خدماتی میدانند و گروه دیگری معتقدند باید از تصمیم تا اجرا و ارزیابی دخیل باشند. الگویی که در پارک ملی گلستان پیاده شد، وجوه مختلفی از مشارکت را بههمراه داشت، محیطبانان رسمی، همیاران، اساتید دانشگاه، خیرین، کارشناسان دولتی و مستقل، مستندسازان، اهالی رسانه و مهمتر از همه، جوامع محلی وارد پارک شدند و هر کدام سهمی را بهعهده گرفتند. «به خرد جمعی و مردم اعتقاد داشتم و دارم و مطمئنم با مردم میشود حفاظت کرد.»
در حاشیه پارک ملی گلستان رنگینکمانی از اقوام مثل ترکمن، ترک، کرمانج، بلوچ، تات، سیستانی و… زندگی میکنند. همین است که کارشناسان از دشواری مدیریت آن میگویند، اینکه پارک ملی گلستان یا زمینت میزند یا بلندت میکند. این جایزه نشان میدهد تیموری و تیمش پس از شش سال کار شبانهروزی قد برافراشتهاند. «آمار سرشماری و مستنداتی که ما ارائه میکردیم، آنقدر برای مجموعه سازمان غیرقابلتصور بود که آن را باور نمیکردند. اما کمکم به این نتیجه رسیدند چه تحولی در پارک ملی گلستان صورت گرفته است.»
در آن دوره ششساله شاهد حضور جامعه محلی در مقام همیار یا مشارکتکننده در برنامههای گاوبانگی و سرشماری بودیم. شکارچیان بخشی از این جامعه محلی بودند که رئیس پارک به خانهشان میرفت و درنهایت با مجموع صحبتهای رودررو جمعی راضی شدند شکار را کنار بگذارند. «پس از هر سرشماری، پیش از آنکه به دولت آمار بدهم، با جامعه محلی و شکارچیان تماس میگرفتم و از آنها تشکر میکردم.»
حضور خیرین باعث شد ساختمانهای فرسوده تعمیر و جانپناههایی ساخته شود. اما آنها به این بسنده نکردند، یکی از مهمترین اقدامات، بازسازی مدرسهای در روستای «تنگراه» و ساخت مدرسه «هیرکان» در روستای «لهندر» بود. «دختران دانشآموز روستا پس از دبستان ترکتحصیل میکردند، اما با ساخت مدرسه امکان ادامه تحصیل آنها مهیا شد. مطمئنم تا زمانی که مدرسه سرپا است و دانشآموزان در آن درس میخوانند، این نگاه را دارند که پارک ملی گلستان و محیطزیست این امکان را برایشان فراهم کرده است. همین کارهاست که باعث میشود آنها خود را مدیون پارک ملی بدانند و از آن حفاظت کنند.»
تغییر و تحولات در پارک ملی گلستان کار یک نفر نبود، این را رئیس سابق پارک ملی گلستان بار دیگر تکرار میکند. «مدیون محیطبانان و همیاران هستم، مدیون آتشبانان، جوامع محلی و همه کسانی که کمک کردند پارک ملی گلستان حفاظت شود.»

در ادامه این گزارش، تیم پارک ملی گلستان با مدیریت مهدی تیموری بهترتیب حروف الفبا میآید. ازآنرو، نام جوامع محلی، اساتید، خیرین، کارشناسان و… را نیاوردیم و تنها به فهرست رسمی بسنده کردیم که مبادا اسمی از قلم بیفتد و حقی ضایع شود.
ابراهیم بیات کوهسار، ابراهیم پیروزه، ابوالفضل جلالی راد، احمد حسینی، احمدرضا شاکری، احمدعلی بامدی، ادریس صوفی، اراز محمد مخدومی، اسماعیل نوری، اسماعیل تمک، اسماعیل صالحیراد، امید هادیان، آدینه محمد دردی، بهمن پولادی، پوریا سپهوند، تاج محمد باشقره، جعفر پناهپور، جعفرپناه پورشاندیز، جعفر زینلی، جواد ابراهیمیفرد، حامد ثاقب، حامد قربانپور، حسن ارحامی، حسن عربکلو، حسین کرامتلو، حسین ممشلی، حسین حمیدی، حسین حمیدی، خوشمحمد حوسی، داود بیکزاده کوکلانی، داود دستافشان، رسول دستافشان، رضا مسعودی جزی، سعدی قرهوی، سعید قربانپور، سیدرضا حسینی، سید محمدحسین حسینی اصل، سیدابراهیم حسینینسب، سیدحمید حسینیپور، سیدمختار احمدیان، سیدمحسن غفوری، سیدمهدی روشنبخش، شوان شقاقزاده، عبدالباسط پولادی بققجه، عبدالجلیل حسنزاده، عبدالجلیل عیدوزایی، عبدالرشید فروزان، عبدالرضا قربانپور، عبدالستار صوفیزاده مقدم، عبدالسلیم خردمند، عبدالصمد برکی تجلی، عبدالصمد محمودی، عبدالناصر هادیزاده، عدنان کوهکن، عزیزاله حمیدی، عقیل رضازاده، علی دشتی، علیاکبر ظهوریمقدم، علی غلامی، علیمحمد مولایی، عیسی مفاخری، فرزاد بهزادپور، قاسم سعدیزاده، قربان محمد سعیدی، قنبرعلی عربکلو، کاظم مصدق، مبین صوفی، مجتبی براتیان، محسن حدادی، محمد دانشی، محمدرضا مسعودی، محمد عباسزاده پسکن، محمدعلی افشین، محمدعلی صفری، محمد عیدوزایی، محمد قربانزاده، محمد قربانی، محمد ممشلی، محمدذکریا برکی تجلی، محمدرضا باباصفری، محمود خواجوی، محمود شهمرادی، محمود عبدالهزاده، مراد دردی باشام، مظاهر کاوردوین، ممی یاری تمک، مهدی آزادمرد، مهدی خرمالی، مهدی سازنده باغان، مهدی اکرمی، مهدی شجاعی، مهدی یاسایی، مهدی یزدانپور کیکانلو، مهرداد محمدی، موسی شیردل، میکائیل سارلی، میثم مددی، میلاد اکرمی، نورگلدی داورنیا، هادی کهنه، هیبتاله داور، یحیی مرادی، یونس بزی، یونس سعیدی.