تاریخ انتشار: ۱۵:۱۶ - ۰۱ آذر ۱۴۰۴

تخریب میراث باستانی زیر سایه سد خرسان۳

از اوایل دهه ۸۰ که امکان‌سنجی و مطالعات جانمایی سد خرسان۳ روی رودخانه‌ای با همین نام در شهرستان لردگان و مرز میان چهارمحال‌وبختیاری و کهگیلویه‌وبویراحمد آغاز شد، موضوع تخریب محوطه‌های باستانی این محدوده مطرح بود.

اقتصاد۲۴- رویکرد نامتوازن در توسعه علاوه‌بر اینکه پیامد‌های اجتماعی و محیط‌زیستی فراوانی دارد، آسیب‌های جبران‌ناپذیری به آثار تاریخی وارد می‌کند. همان اتفاقی که در جریان ساخت سد خرسان۳ در حال وقوع است. به‌گفته «نوروز رجبی»، باستان‌شناس، ۲۶ محوطه تاریخی و یکی از بزرگ‌ترین گورستان‌های شناخته‌شده عیلامی با اجرای این پروژه نابود خواهند شد. وزارت میراث‌فرهنگی تا امروز در مقابل این پروژه منفعل بوده و به‌جای انجام وظایف و تکالیف قانونی بیشتر نقش نظاره‌گر تخریب میراث‌فرهنگی داشته است. با اینکه کارشناسان معتقدند مطالعات نجات‌بخشی همچنان باید در محوطه‌های باستانی این محدوده ادامه داشته باشد، وزارت نیرو که مکلف به تأمین مالی پروژه‌های مطالعاتی است، از تأمین هزینه‌ها با ترفند‌های مختلف سر باز می‌زند و با اتلاف وقت، همچون پروژه‌های مشابه، قصد دارد مخالفان و منتقدان را در برابر کار انجام‌شده قرار ­دهد.

از اوایل دهه ۸۰ که امکان‌سنجی و مطالعات جانمایی سد خرسان۳ روی رودخانه‌ای با همین نام در شهرستان لردگان و مرز میان چهارمحال‌وبختیاری و کهگیلویه‌وبویراحمد آغاز شد، موضوع تخریب محوطه‌های باستانی این محدوده مطرح بود. باستان‌شناسان سه فصل کاوش در این منطقه انجام دادند و به نتایج و آثار ارزشمندی رسیدند. روند اجرایی طرح بار‌ها به‌دلایل مختلف متوقف شد؛ همان‌طورکه مطالعات و پژوهش‌های باستان‌شناسان.

حالا با دستوری که رئیس دولت برای از سرگیری و اتمام این پروژه صادر کرده، نگرانی‌ها دوباره اوج گرفته است. در کنار پیامد‌های اجتماعی و محیط‌زیستی ساخت و آبگیری این سد، تخریب محوطه‌های باستانی پنج هزارساله این منطقه هم کارشناسان و علاقه‌مندان به میراث‌فرهنگی را نگران کرده است. نوروز رجبی، باستان‌شناس و کارشناس رسمی قوه قضائیه که همراه با مدیران و کارشناسان منابع آب ایران و وزارت میراث‌فرهنگی از محل اجرای پروژه سد خرسان۳ بازدید مفصلی داشته، این سد را همچون سد سیمره، چم‌شیر و صد‌ها پروژه عمرانی دیگر، قتلگاه منابع فرهنگی و تاریخی می‌داند و هشدار می‌دهد آبگیری خرسان۳ ایران را با بحران‌های محیط‌زیستی، اجتماعی و فرهنگی بیشتر و عمیق­تری مواجه می‌کند.

بی‌اعتنایی به استقلال دستگاه قضا

رجبی با تشریح بعد قانونی این پروژه تأکید می‌کند: «سد خرسان۳ ممنوعیت قانونی دارد.» به‌گفته او: «دادگاه در دو مرحله بدوی و تجدیدنظر، حکم قطعی به توقف ساخت سد داده است. این ممنوعیت، یعنی پروژه یک پیشینه و پرونده مسئله‌­دار دارد؛ پرونده‌ای حاوی اوراق، مدارک و مستنداتی که دو سال وقت از دستگاه قضائی کشور را گرفته است. ما یا استقلال دستگاه قضا را قبول داریم یا نداریم. اگر داریم، به آن عمل کنیم و اگر نداریم، حق نداریم خود را در سمت قانون ببینیم. اقدام رئیس دولت یک بی‌­قانونی محض است. اینکه می‌بینم در کشور ما استقلال دستگاه قضا به هیچ گرفته می‌شود، برای من بسیار شگفت‌آور و برای مملکت زیانبار است.»

او به تجربه‌ای جهانی دراین­باره اشاره می‌کند که در یکی از بزرگ‌ترین پروژه‌های انتقال نفت و گاز جهان (در منطقه آلاسکا) با اینکه پروژه پیشرفت بسیار زیادی کرده و منابع زیادی هزینه شده بود، به‌دلیل بررسی نشدن تأثیرات اجتماعی و فرهنگی آن -نه حتی اثرات زیست‌محیطی و میراث‌فرهنگی- قاضی محلی، حکم به تعطیلی پروژه داد و مجریان آن تن به قانون دادند. این تجربه یک سال و یک دهه پیش نیست، تجربه یک‌صد سال پیش در یک کشور توسعه‌یافته است.


بیشتر بخوانید:فیلم/ ادامه ساخت‌وساز بدون مجوز در حریم کاخ گلستان


رجبی معتقد است سد خرسان۳ نه‌تنها حکم قضائی را نادیده گرفته، بلکه بند‌های قانونی برنامه چهارم و ششم توسعه و مصوبات هیئت وزیران در چندین دوره را هم نقض کرده است. نمی‌­شود دائم از قانون و برنامه گفت و اهمیت آن را متذکر شد و در عمل آن را نادیده گرفت. او به الزامی که قانون برای دستگاه‌های اجرایی ایجاد می‌کند، اشاره می‌کند و اینکه پروژه‌های عمرانی باید در مرحله مطالعه و امکان‌سنجی از وزارت میراث‌فرهنگی استعلام بگیرند؛ اما این موضوع در این پروژه رعایت نشده است. تمامی این تخلفات در پرونده قضائی پروژه بررسی شده و حکم به توقف پروژه داده شده است.

او تأکید دارد: «اینکه با لجاجت بر انجام یک پروژه مخرب اصرار ورزیده شود، مایه ناامیدی است. بحث منافع ملی است. اینجا یکی از آزمون­‌هایی است که می‌­شود درستی و نادرستی کار دولتمردان را مستند به سخنان و گزاره­‌های گفتاری روزانه ایشان سنجید و ارزیابی کرد. این پروژه علاوه‌بر ستم بر گذشته فرهنگی و تمدنی یک ملت، ستم بر زیست­‌بوم و محیط طبیعی، ستم بر مردم است که منابع کشورشان در چنین پروژه­‌های زیانباری تلف می‌­شود.»

نقض ملاحظات میراث‌فرهنگی و کاستی­‌های وزارت میراث

از نگاه رجبی، این سد از جنبه‌های میراث‌فرهنگی -اعم از تاریخی و طبیعی- و محیط‌زیست و همچنین جنبه‌های اجتماعی ایراد‌های بسیار زیادی دارد.

او به انجام پژوهش‌­های باستان‌شناسی در سال‌های گذشته اشاره می‌کند و معتقد است علاوه‌بر اینکه پژوهش­‌های باستان‌شناسی کافی نیست و باید شمول مطالعات را در همه حوزه‌­های میراث‌فرهنگی اعم از ملموس و ناملموس در نظر گرفت: «پژوهش­‌های باستان‌­شناسی انجام‌شده بسیار محدود است و اقناع‌­کننده نیست. در ملاحظات و شروط وزارت میراث‌فرهنگی برای این سد، پژوهش‌های مردم‌شناختی، زبان‌شناختی، عملیات و اجرای حفاظت -انتقال و جابه‌جایی آثار- مرمت و ایجاد موزه تخصصی برای نمایش آثار به‌­دست‌آمده از کاوش‌ها، هیچ جایگاهی ندارد. اگر کسی یک برگ کاغذ در­این­‌باره دارد که شمول پژوهش­های میراث جز باستان­‌شناسی است، آن را ارائه کند. مگر میراث‌فرهنگی فقط باستان‌­شناسی است؟!»

به‌گفته او، کاش همان‌قدر که تأمین منابع مالی برای شرکت‌های پیمانکاری و پرداخت‌های دستمزد برای مدیران و تصمیم‌­گیران سد اهمیت دارد، میراث فرهنگی و تمدنی ملی هم اهمیت داشت.

او معتقد است: «در چنین پروژه‌هایی اصلاً به این فکر نمی‌کنند آثار و منابع فرهنگی در حال تخریب، ملی و بشری است و با ساخت سد به چه سرنوشتی دچار می­‌شوند. هرگز فکر نکردند که این حجم از اشیا به‌دست‌آمده در کاوش‌ها نیاز به یک موزه تخصصی دارد، نیاز به اجرای طرح‌های حفاظتی دارد. نیازمند پژوهش درباره میراث ناملموس است.»

او به قصور وزارت میراث‌فرهنگی اشاره می‌کند و می‌گوید: «ضعف فقط در سازمان منابع آب ایران نیست؛ ضعف جدی در وزارت میراث‌فرهنگی ایران است که تکلیف و مأموریت شناخت، معرفی و حفاظت از آثار تاریخی کشور را دارد، اما در این زمینه ناکارآمد عمل کرده است. این مسئله که در دولت‌های مختلف دیده می‌شود، از ناکارآمدی‌های ساختاری سیستم است که اجزایش کم­‌توان، سست و تنبل هستند. جنس کار وزارت نیرو و منابع آب ایران این است که میراث را نشناسند، چرا خود وزارت میراث به چنین سطح از ناکارآمدی دچار شده است که برنامه‌­ای برای منابع فرهنگی و ملی ندارد.»

رجبی درباره سازوکار صدور مجوز پروژه‌های عمرانی هم توضیح می‌دهد: «مرجع تصمیم‌­گیری برای این طرح و طرح­‌های مشابه در وزارت میراث‌فرهنگی «شورای فنی طرح‌های عمرانی» است که زیر نظر مستقیم معاونت میراث‌فرهنگی تعیین‌تکلیف می­‌کند. چرا این شورا این ملاحظات و شروط را در طرح اتخاذ نمی‌­کند و موضوع را به کاوش‌­های محدود و اندک باستان­‌شناسی تقلیل می‌دهد؟ بخشی از ایراد کار از بدنه کارشناسی و مدیریتی در این وزارتخانه است. اساساً ترکیب این شورا را افراد کاردان و متخصصی که بتوانند مشی کار را روشن کنند، شکل نمی‌­دهند. از آن مهمتر، پژوهشگاه و پژوهشکده‌هایی که باید چنین مسائلی را پیشنهاد دهند و با تهیه طرح و سند و برنامه بتوانند اثرگذاری داشته باشند، دچار انفعال یا ناآگاهی‌اند.»


بیشتر بخوانید:ابر‌ها چگونه بارور می‌شوند؟ + فیلم


به‌اعتقاد او، در بدنه تخصصی و کارشناسی، بی‌­اعتمادی عمیقی نسبت به مدیران تصمیم‌­گیر وجود دارد که می‌­گویند مدیران به حرف و برنامه کارشناسی هیچ توجهی ندارد و کار خود می­‌کنند. او به اظهارات پزشکیان درباره توجه به نظرات کارشناسی اشاره می‌کند و معتقد است: «وزرا، معاونان، مدیران کل در دولت، اولین ناقضان این سخنان رئیس‌جمهور هستند. همین امر باعث گسترش بی‌اعتمادی عمومی شده. در مورد سد خرسان۳ علاوه‌بر اینها خود رئیس دولت هم نقض قانون کرده است.»

رجبی درباره فعال‌نبودن بدنه کارشناسی در حوزه میراث‌فرهنگی، می‌گوید: «آن‌طورکه بدنه کارشناسی و مدیریتی وزارت نیرو و منابع آب در مراکز حساس، چون دفتر رئیس دولت فعال‌اند، بدنه کارشناسی و مدیریتی وزارت میراث فعال نیست. درنتیجه، موضوع نادرست و اشتباه به مدیران تصمیم­‌گیر منتقل می‌شود. آنها هم براساس همین داده­‌ها و اطلاعات اشتباه تصمیم می‌­گیرند. درنهایت چوب کاستی­‌ها و ضعف­‌های مدیریتی و کارشناسی وزارت میراث بر تن محوطه­‌ها و تپه­‌های تاریخی و منابع فرهنگی ایران می‌نشیند.»

۲۶ محوطه باستانی و تاریخی زیر آب

یکی از هشدار‌های رجبی، مربوط به حجم آثار تاریخی است که با ساخت سد از بین خواهد رفت. او می‌گوید: «در مخزن سد ۲۶ محوطه تاریخی به زیر آب می­‌رود که شامل بزرگ‌ترین گورستان عیلامی شناخته­‌شده در کشور هم می‌شود.» آن‌طورکه «رضا ناصری» مسئول کاوش‌های نجات‌بخشی این منطقه، گزارش داده است: «طی کاوش، ۳۶ گور و تعداد قابل‌توجهی اشیای سفالی، مفرغی و سنگی به دست آمد که پس از مقایسه آنها با اشیای سایر مناطق فلات ایران، مشخص شد گورستان ده‌دومن (ده‌پایین) گورستانی است بزرگ که مدت زمان زیادی (از نیمه دوم هزاره سوم تا نیمه اول هزاره اول ق. م) در آن تدفین صورت می‌گرفته است.»

به‌گفته رجبی براساس کاوش‌های باستان‌شناسی و برآورد ارزش مادی اشیای مکشوفه، نزدیک به یک میلیارد دلار از مواد فرهنگی و تاریخی این محوطه‌ها درصورت آبگیری سد نابود خواهد شد.»

این باستان‌شناس با اشاره به سه فصل کاوش در محوطه «دِه­دومن» که بزرگترین و مهمترین محوطه باستانی شناسایی‌شده در این منطقه است، می‌گوید: «آثار و مواد فرهنگی موجود در یک گورستان باستانی ۱۳هکتاری را نمی‌توان با سه فصل کاوش و بررسی ۴۰ گور نجات داد. از آن مهمتر، همین روزنه را وزارت نیرو با تخصیص‌­ندادن منابع مالی مناسب، برای پژوهش­‌های باستان‌شناسی متوقف کرده و برای کمترین مبالغ ساعت­‌ها با کارشناسان پژوهشگاه و پژوهشکده باستان­‌شناسی که متخصص و مأمور به ارزیابی‌­های لازم هستند، چانه می‌زند. به تجربه می‌گویم سطح و شأن این جلسات گاهی به‌سبب همین چانه­‌زنی­‌ها مشمئزکننده می‌شود.»

پیشینه تاریک سدسازی در ایران

رجبی معتقد است این چرخه تخریب در پروژه‌های سدسازی سابقه‌ای طولانی دارد: «سد خرسان۳ قطعاً مانند صد‌ها پروژه عمرانی دیگر، ملاحظات میراث‌فرهنگی را رعایت نکرده است. البته سنگ بنای این مشکل از برنامه اول توسعه عمرانی اوایل دهه ۳۰ در دوره پهلوی، گذاشته شد و امروز بر همان مسیر غلط و پراشتباه‌­تر پیش­ می‌­رود. ما یک برگ سند در مورد میراث‌فرهنگی سد دز نداریم که نشان دهد چند اثر تاریخی با آبگیری این سد زیر آب رفته است و این آثار چه بودند. یا در سد درودزن که ساخت آن در دهه ۴۰ آغاز شد، پژوهش‌های بسیار کمی انجام شده. چند بنای تاریخی مثل پل‌دختر یا بنددختر را مرمتگران در همان زمان جابه‌جا کردند. اما اطلاعات دقیق­تر وجود ندارد.»

به‌باور او، این سد «قتلگاه آثار تاریخی» است؛ همان‌گونه‌که بدتر از آن در سیمره اتفاق افتاد. او تأکید می‌کند: «اگر مردم ایران دلشان برای گذشته‌شان می‌سوزد و اگر برای مسئولان این کشور ایران مهم است، باید بدانند ایرانی که از آن سخن می‌گویند، دارای پشتوانه تاریخی، تمدنی و فرهنگی است؛ پشتوانه این سرزمین، شخصیت‌هایی همچون حافظ، فردوسی، خوارزمی، رازی و هزاران دانشور دیگر است؛ پشتوانه آن، معماری است؛ زبان فارسی است. سنت‌ها و آداب و آیین ماست؛ و همه اینها در دل محوطه‌های باستانی هستند. این تپه­‌ها و محوطه­‌ها مراکز اسناد و بایگانی­ها یک ملت تاریخمندند که پروژه‌های عمرانی آنها را سلاخی می‌کنند.»

او تأکید می‌کند: «چنین تاراج و سلاخی و تخریب‌­هایی، نقطه مقابل منافع ملی و خلاف عقل و شرع و قانون و مصالح نظام است. حفاظت از ایران فقط با ابزار‌های نظامی میسر نیست؛ حفاظت از ایران ابتدا در درون و حوزه فرهنگی و اجتماعی است. میراث‌فرهنگی موضوع حقوق عمومی است.»

گسست پیوند‌های اجتماعی

رجبی پروژه سد را از منظر اجتماعی نیز مخرب توصیف می‌کند. جابه‌جایی ده‌ها روستا سبب ازبین‌رفتن ارتباط معنادار مردم با محیط و بستری است که در آن زیسته‌­اند و حالا باید علقه‌­ها و پیوند‌های اجتماعی آنها گسسته شود. وابستگی‌های عاطفی مردم با زمین، جنگل و کوهستان از بین برود. او این روند را نوعی «استعمار و استثمار» می‌نامد که در ظاهر اقتصادمحور، اما در عمل علیه مردم و منافع ملی است.

او به ابعاد محیط‌زیستی این پروژه اشاره می‌کند و می‌گوید: «میراث‌فرهنگی در پیوند با محیط‌زیست و بوم است؛ ما نمی‌توانیم محیط طبیعی را هرطورکه دلمان خواست دستکاری کنیم. سد خرسان۳ یک دستکاری تمام‌عیار در حوزه محیط‌زیست است. زاگرس ستون فقرات ایران است؛ دو میلیون و ۴۰۰ هزار درخت بلوط که ریه‌های ایران هستند، قرار است تخریب شوند.»


بیشتر بخوانید:شمارش پرندگان باتومی از مرز یک میلیون و ۵۰۰ هزار پرنده گذشت


او معتقد است زیستگاه طبیعی دنا، با اجرای این پروژه آسیب جدی خواهد دید و از تجربه‌های تلخ دیگر شاهد می‌آورد: «این اتفاق دور نیست که همچون تجربه سد گتوند، انتقال آب به منطقه بروجن و پروژه سبزآباد -که منابع آب خوب می‌داند در این مناطق چه کرده و چگونه چشمه‌ها را خشکانده­ است- این پروژه هم یک آسیب جدی به زاگرس و به پیکره ایران خواهد زد. من از تونل انحرافی سد خرسان۳ همراه با همکاران در منابع آب، وزارت میراث‌فرهنگی و پژوهشگاه میراث‌فرهنگی بازدید میدانی مفصلی داشتم؛ ده‌ها چشمه از دل این تونل جوشیده است. این چشمه‌ها، مسیرشان عوض شده. نمی‌شود چشمه را در جای دیگری خشکاند تا آب را به‌جای دیگر رساند.»

به‌باور او، برخی شرکت‌ها و افراد، منابع کشور را تبدیل به پروژه کرده‌اند: «پروژه‌کردن منابع زیستی و فرهنگی کشور کار درستی نیست و متأسفانه در سد خرسان، تمام این آسیب‌ها را به چشم می‌بینیم.»

گورستان‌های عیلامی چه اطلاعاتی به ما می‌دهند؟

نوروز رجبی درباره اهمیت محوطه‌های باستانی که با آبگیری سد خرسان۳ زیر آب خواهند رفت، می‌گوید: «در گورستان ده‌دومن یا ده‌پایین، گور‌های پنج‌هزارساله شناسایی شده. این گورستان بزرگ‌ترین گورستان عیلامی شناخته‌شده کشور است.» او درباره اهمیت عیلامی‌ها در تاریخ ایران می‌گوید و تأکید دارد: «این گورستان مربوط به هزاره سوم و دوم پیش از میلاد و اقوام و جوامع خان‌سالار یا کوچ‌رویی است که میان دره‌ها و بلندی‌های زاگرس و دشت‌های خوزستان و سواحل خلیج‌فارس در آمدوشد بوده‌اند و حکمرانی می‌کرده‌اند.»

به‌گفته او، در این محوطه گور‌های فردی و دسته‌جمعی وجود دارد که در آنها اشیای سفالی، سنگی و فلزی بسیاری به دست آمده است: «یکی از این اشیای فلزی مربوط به تقابل عیلامی‌ها با دشمنانشان در سرزمین میان‌رودان در هزاره سوم پیش‌ازمیلاد است؛ روایتی از تاریخ و فرهنگ این مردم و اینکه برای ساختن و حفظ این ایران تلاش زیادی شده است.»

رجبی به اهمیت نتایج علمی از یافته‌های استخوانی انسانی اشاره می‌کند و می‌گوید: «یافته­‌های استخوانی گور‌های تاریخی منابع علمی علمی، علما و متخصصان حوزه انسانی و اجتماعی و زیستی هستند. پژوهشگران از این یافته­‌ها DNA و ژنوم ملت‌­ها را استخراج می‌­کنند. علاوه‌بر سن و جنس افراد، بیماری‌ها، تغییرات آب‌وهوایی و رژیم خوراکی ساکنان یک منطقه استخراج می­‌شود.»

رجبی همچنین درباره سد‌های دیگر منطقه دنا می‌گوید: «در مورد سد ماندگان نمی‌توانم اظهارنظر کنم، با اینکه از محل ساخت این سد بازدید کرده‌ام، اما اطلاعات پایه را نداریم؛ چون بررسی‌­های باستان‌­شناسی انجام نشد و دانسته­‌های ما مبتنی‌بر پژوهش نیست و نمی‌­دانیم چند اثر تاریخی در آنجا وجود دارد. اما معتقدم سد خرسان۳ خلاف منافع ملی و خلاف آینده ایران است، خلاف مقررات و قوانین جاری کشور است و از هر نظر به کشور آسیب خواهد زد.»

به‌نظر می‌رسد با پیشروی عملیات اجرایی و بی‌توجهی به هشدار‌های کارشناسان، پرونده سد خرسان‌۳ تکرار همان چرخه‌ای است که در سیوند، سیمره و چم‌شیر و ده‌ها سد دیگر منجر به نابودی آثار تاریخی شد. ۲۶ محوطه تاریخی در سیاستی اشتباه و اصرار بر همان اشتباهات تاریخی گرفتار شده‌اند. باید دید این بار مردم با رهبری سمن­‌ها و نهاد‌های مدنی می‌توانند پیروز این منازعه غلط و نابجا که مدیران بر مملکت تحمیل کرده‌­اند، باشند یا نام یک سد دیگر به کارنامه سیاه سدسازی منجر به تخریب میراث‌فرهنگی در ایران اضافه خواهد شد.

منبع: روزنامه پیام ما
ارسال نظر