اقتصاد۲۴- در دنیای امروز که نابرابریهای اقتصادی به یکی از چالشبرانگیزترین بحرانهای جوامع تبدیل شده است، نام یک اقتصاددان فرانسوی بیش از هر فرد دیگری در محافل آکادمیک و سیاسی طنینانداز میشود. توماس پیکتی، مردی که با نگاهی عمیق به تاریخ و آمار، ساختار ثروت را زیر ذرهبین قرار داده، نهتنها یک نظریهپرداز، بلکه به زعم بسیاری، وجدان بیدار اقتصاد مدرن است. او که در ۷ می ۱۹۷۱ در منطقه کلیشی پاریس متولد شد، مسیر حرفهای خود را با پرسشهایی بنیادین آغاز کرد که ریشه در تحولات بزرگ جهانی داشت.
یکی از نقاط عطف در زندگی پیکتی که شخصیت علمی او را شکل داد، سفر سرنوشتساز او به اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۹۱ بود. این سفر دقیقاً در زمانی رخ داد که جهان شاهد فروپاشی یکی از بزرگترین قطبهای قدرت با ایدئولوژی غیرسرمایهداری بود. مشاهده نزدیکِ وضعیت اقتصادی و اجتماعی در آن مقطع، جرقهای در ذهن پیکتی زد تا به شکلی جدیتر به مفاهیم کاپیتالیسم، داراییهای خصوصی و تجارت بیندیشد. او دریافت که برای درک وضعیت حال حاضر جهان، باید ریشههای مالکیت و نحوه توزیع منابع را در بستری تاریخی مطالعه کرد.
پیکتی تنها یک تحلیلگر سیاسی نبود؛ او ابزارهای ریاضی را برای کالبدشکافی ثروت به کار گرفت. او تحصیلات خود را در دو رشته ریاضیات و علم اقتصاد به اتمام رساند و نبوغ خود را خیلی زود به رخ کشید. در حالی که بسیاری از همسالان او در ابتدای راه تحقیق بودند، پیکتی در سن بیست و دو سالگی موفق شد با نگارش رسالهای تحسینبرانگیز در مورد توزیع ثروت، مدرک دکترای خود را دریافت کند. کیفیت این کار به قدری بالا بود که جایزه بهترین رساله سال را برای او به ارمغان آورد و راه را برای حضور او در معتبرترین نهادهای علمی جهان هموار ساخت.
بیشتر بخوانید: رابرت لوکاس جونیور کیست؟/ نظریهپرداز انتظارات منطقی که اقتصاد کلان را دگرگون کرد
او پس از اتمام دکترا، مدت کوتاهی را در موسسه تکنولوژی ماساچوست (MIT) به تدریس گذراند، اما دلبستگیاش به محیط علمی فرانسه او را به وطن بازگرداند. در سال ۱۹۹۵، او به مرکز ملی تحقیقات علمی فرانسه پیوست و با تداوم پژوهشهایش در سال ۲۰۰۰ به مقام استادی نائل گشت. این پشتوانه علمی قوی، پایه و اساس کتابهای پرفروشی شد که سالها بعد جهان را تکان داد.
تمرکز اصلی پیکتی در تمام این سالها، تلاش برای فهم این نکته بوده است که چرا ثروت در دست عدهای معدود متمرکز میشود و برابری چگونه در طول تاریخ دستخوش تغییر شده است. او در آثار خود به واکاوی مفهوم برابری و چیستی آن میپردازد و سعی میکند به این سوال پاسخ دهد که آیا نابرابری یک پدیده طبیعی در اقتصاد است یا محصولی از سیاستها و ایدئولوژیهای انسانی.
کتابهای او، به ویژه «سرمایه در سده بیست و یکم»، با استقبالی بینظیر روبهرو شد، چرا که او توانست دادههای آماری مربوط به چندین قرن را با روایتی جذاب ترکیب کند. پیکتی در آثارش نشان میدهد که اگر نرخ بازگشت سرمایه از نرخ رشد اقتصادی فراتر رود، نابرابری به شکلی سیستمی افزایش مییابد.
آثار توماس پیکتی مجموعهای از تحلیلهای تاریخی و اقتصادی است که هر کدام از زاویهای متفاوت به مسئله عدالت اجتماعی و ثروت میپردازند. فهرست مهمترین آثار او طبق منابع به شرح زیر است:
پیکتی با تالیف این آثار، به ویژه کتابهای اخیرش در مورد تاریخ برابری، نشان داده است که او صرفاً یک منتقد نیست، بلکه به دنبال ارائه راهکارهایی برای اصلاح نظامهای اقتصادی فعلی است. او معتقد است که با مطالعه تاریخ میتوان فهمید که جوامع چگونه به سوی برابری بیشتر حرکت کردهاند و چه ابزارهایی برای تداوم این مسیر در اختیار داریم. او با استفاده از جایگاه آکادمیک خود در فرانسه، همچنان به عنوان یکی از تاثیرگذارترین صداها در نقد کژتابیهای سرمایهداری معاصر شناخته میشود.
پس از درخشش اولیه و دریافت جایزه برای رسالهای که در بیست و دو سالگی درباره توزیع ثروت نگاشته بود، پیکتی وارد مرحله جدیدی از زندگی حرفهای خود شد که با ثبات و عمق بخشیدن به پژوهشها همراه بود. او پس از تجربه تدریس در فضای آکادمیک آمریکا، در سال ۱۹۹۵ به مرکز ملی تحقیقات علمی فرانسه (CNRS) پیوست؛ نهادی که بستری ایدهآل برای پیوند میان محاسبات دقیق ریاضی و تحلیلهای کلان اقتصادی فراهم کرد. این مسیر پژوهشی مستمر و متمرکز، در نهایت در سال ۲۰۰۰ به ثمر نشست و او رسماً به درجه استادی نائل شد تا بتواند از جایگاهی رفیعتر، نظریات خود را در سطح بینالمللی تبیین کند.
نگاهی دقیق به فهرست گسترده کتابهای پیکتی نشان میدهد که او تنها به تحلیل سرمایه بسنده نکرده، بلکه به شکلی مستمر به دنبال تبیین چیستی و معنای برابری در جوامع مختلف بوده است. آثاری همچون «معنا و چیستی برابری» و «درباره معنا و اهمیت برابری» گواهی بر این مدعاست که او سعی دارد فراتر از اعداد و ارقام، به بنیانهای اجتماعی و مفهومی عدالت دست یابد. این تنوع در عناوین، از جمله نگارش نسخههای مختلف از «تاریخ مختصر برابری»، نشاندهنده تلاش بیوقفه او برای بازتعریف مفاهیم اقتصادی در قالب تاریخچهای ملموس برای درک بهتر شکافهای طبقاتی است.
پیکتی در دنیای اقتصاد مانند یک باستانشناس عمل میکند؛ او با حفاری در لایههای قطور آمارهای تاریخی، بقایای ساختارهای ناعادلانه گذشته را بیرون میکشد تا به ما نشان دهد که چگونه میتوان بر ویرانههای نابرابری، بنای جدیدی از توازن اجتماعی برپا کرد.