مهرشاد نبی، اقتصاد۲۴ - اقتصاددانان حوزه سیاستهای پولی بر این باورند که درجه استقلال بانک مرکزی از سایر بخشهای دولت، بر بالا بودن نرخ حجم پول و توزیع اعتبارات و از آن طریق بر سایر متغیرهای کلان اقتصاد مثل نرخ تورم و مقدار کسری بودجه دولت اثرگذار است.
اقتصاد کشور همواره با چالشهای متعددی همراه است که از جمله آنها میتوان به نرخ بالای تورم، التهابات بازار ارز و رکود عمیق بخش واقعی اقتصاد اشاره کرد اما نکته قابل تأمل در این است که توجه بانک مرکزی به کنترل نرخ تورم به معنی غفلت مجموعه سیاستگذاری دولت و بانک مرکزی از بخش تولید و تحریک ظرفیتهای خالی اقتصاد است و تمام این چالشها بر سر مداخله دولت در امور بانک مرکزی و سهم خواهی دولت از این بخش است.
استقلال در کنترل بودجه یعنی دخل و خرج و همینطور ضریب امنیت بالای سیاستهای بانکی در برابر تصمیمات، دو عنصر ضروری و مهم برای استقلال بانک مرکزی است که امروز در بزرگترین مرجع مالی – پولی کشور دچار چالش جدی شده است. از اینرو رفع چالشهای نظام مالی کشور برای دستیابی به استقلال بانک مرکزی در اولویت قرار دارد، اما تاکنون هیچ نشانهای از بهبود وضعیت دیده نشده است.
در حالی که عبدالناصر همتی، رئیس کل بانک مرکزی بارها در اینستاگرام خود بر اقدامات این بانک در راستای اصلاح نظام بانکی از جمله ساماندهی بانک های ناسالم و وضع مقررات جدید در تراکنشهای بانکی تاکید کرده است اما نکته قابل تامل در این است که هیچ اشارهای به استقلال بانک مرکزی نداشته است.
عزمی برای استقلال بانک مرکزی دیده نمیشود
در همین رابطه محمدقلی یوسفی، اقتصاددان در گفتگو با اقتصاد ۲۴ گفت: در اینکه استقلال بانک مرکزی ضروری است شکی نیست، اما با توجه به ساختار کلی اقتصاد و نظام تصمیم گیری ایران چنین مسئله ای به سادگی امکانپذیر نیست یعنی بانک مرکزی مستقل از نظام نمیتواند به صورت مستقل تصمیم گیری و عمل کند.
به گفته یوسفی، در حال حاضر بانکداری جهانی دچار تحولی بنیادین و حرکت به سوی مدرنیزاسیون شده است از این رو استقلال بانک مرکزی، یکی از ملاحظات در نظام اقتصادی کشور است، اما دریغ از اینکه در قانون بانکداری کشورمان تاکنون تجدیدنظر معناداری صورت نگرفته باشد و این ریشه در حضور دولتها در این بخش کلیدی اقتصاد دارد.
بیشتر بخوانید: ضرورت کنترل شدید رابطه بانک مرکزی و دولت در راستای چاپ پول
این اقتصاددان با اشاره به اینکه اگر واقعا قرار است اصلاحاتی صورت بگیرد باید تمام ابعاد را پوشش دهد گفت: یعنی باید قانون اساسی و به نوعی نقش مردم در اقتصاد پررنگ دیده شود و بخش خصوصی تعیین کننده باشد نه اینکه نقشی حاشیهنشین در اقتصاد ایفا کند. البته ساختار قانون اساسی ما چنین اجازهای را نمیدهد. زمانی که قانون اساسی این اختیار تام را به دولت میدهد دیگر محلی از اعراب ندارد؛ بنابراین تا زمانی که بانکها و درآمد نفت در اختیار دولت است ما شاهد این مشکلات خواهیم بود، چون دولت قدرت زیادی دارد و هرکاری که بخواهد انجام میدهد.
عضو هیئت علمی دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی ادامه داد: باید کاری کرد که به صورت جدی این مشکل حل شود وگرنه اینکه در یک جامعهای مثل ایران بیاییم صحبت زیبایی مثل استقلال بانک مرکزی بزنیم چنین چیزی شدنی نیست و نتیجه نمیدهد.
وی یادآور شد: استقلال بانک مرکزی بدون تفکیک قوا و بدون تفکیک قدرت سیاسی از قدرت اقتصادی معنی نمیدهد، یعنی باید سیاستمداران در مورد مسائل سیاسی تصمیم بگیرند و قدرت اقتصادی نداشته باشند. وقتی در یک کشوری یک دولت بزرگ اختیارات بانکها را در دست دارد این مسئله به معنای آن است که تمام اختیارات بانک مرکزی، شرکتهای دواتی، درآمد نفت و بخش وسیعی از بنگاههای عمومی در اختیار دولت است لذا قدرت بالایی دارد و همین نفوذ باعث میشود که تمام سعی خود را برای استفاده از این شرایط داشته باشد.
یوسفی افزود: لازمه اینکه اصلاح و استقلال بانک مرکزی تفکیک قدرت اقتصادی از قدرت سیاسی باشد. در این نوع ادبیات، تفکیک بین استقلال سیاسی و استقلال اقتصادی مدنظر است، یعنی نقش دولتها در نگاههای اقتصادی، درآمدهای نفتی و تصمیمات اقتصادی حاکمیتی نباشد؛ از طرف دیگر باید هر قدرتی سر جای خودش باشد. باید به معنای واقعی به استقلال بانک مرکزی پرداخته شود هرچند تاکنون شاید به صورت اسمی توانسته باشند به ضرورت استقلال بانک مرکزی اشاره کنند، اما در عمل چنین مسئلهای محقق نشده است.
عضو هیئت علمی دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی گفت: ما باید از تجربه کشورهای موفق که توانسته اند نقش دولت را در اقتصاد کاهش بدهند درس بگیریم چراکه این راه اساسی برای استقلال اقتصادی کشور است، اما دولتها در کشور ما به دلیل کسب درآمد از این منبع هیچ گاه به استقلال بانک مرکزی رضایت نمیدهند.
وی تاکید کرد: دولت نیروی مخرب است و برای جامعه مشکل ساز است حتی زمانی که با نیت «خیر» اقدام به کاری میکند نتیجهای جز «شر» نخواهد داشت؛ بنابراین روش حضور دولت در اقتصاد کشورمان هیچ گاه نتیجه بخش نبوده و نیست. دولت باید به وظیفه سنتی خود بپردازد آن هم برقراری نظم و امنیت در کشور است و به عنوان داور بی طرف نقش ایفا کند. اما در حال حاضر آقایان همواره سیاست را بر اقتصاد کشور حاکم کرده اند و همین موضوع ایجاد چالشهایی از جنس غیر اقتصادی را سبب میشود.
یوسفی در پایان یادآور شد: موضوع استقلال بانک مرکزی در شرایطی که دولت به صورت اختاپوسگونهای تمام اجزای اقتصاد ایران را در دست گرفته، بسیار لوث است؛ هرچند مقامات ارشد اقتصادی خود بر دلایل عدم استقلال بانک مرکزی کشور بیش از هر منبع اطلاعرسانی دیگری، آگاه هستند.