اقتصاد۲۴ - گزارش مرکز آمار نشان میدهد تورم فصل بهار در سال جاری بالاتر از بهار سالهای ۹۷ و ۹۸ رشدی حدود ۶.۸ درصدی داشته است. افزایش نرخ تورم آن هم در شرایطی که ذخایر بانک مرکزی محدود است و دولت نیز با کسری بودجه مواجه شده است موجب شد تا نگاه منتقدین به سوی بانک مرکزی و سازمان برنامه و بودجه جلب شود.
رئیس کل بانک مرکزی، اما در آخرین پست اینستاگرامی خود با عنوان "چند نکته در خصوص متغیرهای پولی" این مشکل را متوجه دولت میداند.
عبدالناصر همتی در وهله اول تلویحاً از پایین بودن درجه استقلال بانک مرکزی شکایت میکند. همانطور که قبلاً هم گفته بود اگر دولت دست در جیب بانک مرکزی نکند تورم را کنترل خواهند کرد.
رئیس کل به ماجرای تکلیفی خرید بخشی از منابع ارزی صندوق توسعه ملی جهت تامین کسری بودجه دولت توسط بانک مرکزی که منجر به بسط پایه پولی کشور شده ورود کرده است. در اینجا نیز همتی صریحاً اشاره میکند که بانک مرکزی آثار ناخوشایند این شیوه تامین کسری بودجه را گزارش کرده است.
همتی ضمن رد این موضوع که «همه» تقصیرات افزایش تورم بر گردن بانک مرکزی است، هرگونه قضاوت درخصوص نهاد متبوعش را «در چارچوب محیط اقتصاد کلان و شوکهای وارده به اقتصاد و همچنین برمبنای ابزارها، اختیارات و درجه استقلال بانک مرکزی» مناسب دانست.
از سوی دیگر بسیاری از کارشناسان اقتصادی پیش از این نسبت به عدم تاثیرگذاری جدی افراد در اصلاح کارکردهای بانک مرکزی در اقتصاد ایران اشاره داشته اند. حالا، اما این یادداشت عدم اسقلال این بانک را در تصمیم گیریها آشکار میکند. چنانکه پیش از این طهماسب مظاهری نیز گفته بود با فشار محمود احمدی نژاد رئیس دولتهای نهم و دهم برای چاپ پول و دادن ارز دولتی مواجه بوده که برای همین از کار برکنار شده است.
در همین بین حسین سلاح ورزی نایب رئیس اتاق بازرگانی نیز در واکنش به یادداشت همتی نوشته است: «آقای همتی به درستی اشاره میکنند که نمیتوان تمام مسئولیت فعلی تورم را بر دوش بانک مرکزی گذاشت. کشور فاقد مدل منسجم حکمرانی اقتصادی است، اولویتهای توسعهای نامشخص اند و سیاستمداران هزینه تصمیمات غیر عقلانی شان را بر دوش اقتصاد میگذارند؛ این آشی که میخوریم دستپخت همه ماست.»
حالا، اما سوال اینجاست که به واقع مقصر و یا مقصران تورم و شرایط اقتصادی کیست؟
اقتصاد به تورم اعتیاد پیدا کرده است
پیمان مولوی اقتصاددان در گفتگو با اقتصاد ۲۴ میگوید: برای تورم نمیتوان دنبال یک مقصر گشت. تورم در اقتصاد ایران ریشههای عمیقی دارد. به جرأت میتوان گفت که اقتصاد ایران دیگر بدون تورم نمیتواند سرپا بایستد. بنگاههای اقتصادی، فعالان و حتی دولت با تورم ادامه حیات میدهند. متاسفانه اقتصاد ایران به تورم اعتیاد پیدا کرده است.
وی میافزاید: اما باید پرسید چه میشود که رئیس بانک مرکزی بعد از دو سال فعالیت میگوید نباید تنها از بانک مرکزی انتظار داشت. مشکل اینجاست که برخی از مسئولیتها با خوشبینی پذیرفته میشود و بسیاری از واقعیتهای اقتصادی قبول نمیشود.
مولوی تصریح میکند: کسی نمیتواند منکر تلاشها و زحمتهای مسئولان باشد، اما بعد از گذشت دو سال تازه متوجه میشوند که نمیتوان کار موثری انجام داد. ای کاش از همان ابتدا نقاط ضعف را ببینند و آنها را اعلام کرده و سعی نکنند با جملات امیدوار کننده همه چیز را خوب جلوه دهند.
مشکلات در ایران فرافکنی میشود
مولوی با بیان اینکه قبول واقعیات برای سیاست گذاری و اجرا مهم است، اظهار میکند: انحراف از آنجا آغاز میشود که واقعیتها گفته نمیشود و مشکل از آنجا عمیق میشود که در خصوص مشکلات فرافکنی میشود.
وی تصریح میکند: زمان زیادی لازم نبود تا بدانیم بانک مرکزی در ایران مستقل نیست و زمان زیادی لازم نیست تا بدانیم که بدون تحقق رشد اقتصادی امکان خیلی از اقدامات در ایران وجود ندارد.
این اقتصاددان ادامه میدهد: زمان زیادی لازم نیست تا بدانیم فشارها تا چه میزان میتواند بر سیاست گذاریهای بانک مرکزی تاثیرگذار باشد.
مولوی میگوید: ما نباید از جایگاه بانک مرکزی برای پیشبرد اهداف خودمان انتظاری داشته باشیم. بانک مرکزی مغز متفکر سیاست گذاری در حوزه پولی کشور است.
راهکار قبول واقعیت هاست
این کارشناس اقتصادی تاکید میکند: آقای همتی بعد از دو سال با همه زحماتی که کشیدند به این نتیجه رسیده که انتظاری از بانک مرکزی نباید داشت اما ما در بازارها نوساناتی را میبینیم که اقتصاد را دچار مشکل کرده است.
مولوی در پاسخ به این سوال که راهکار عبور از این مشکل چیست؟ میگوید: راهکار قبول واقعیت هاست. مسیر قبول واقعیت از این منظر میگذرد که اولویت ایران اقتصاد شود و تمامی ارکان اولویتشان بر اقتصاد و خروجی آن باشد. خروجی اقتصاد رشد تولید ناخالص داخلی است؛ اگر این را ملاک قرار داده و همه چیز را بر مبنای آن طرح ریزی کنیم خواهیم دید که مسیرها روشنتر و واضحتر خواهد شد.
وی تصریح میکند: متاسفانه آینده رشد اقتصادی در ایران مبهم است و چشم انداز مبهم اقتصادی، تمام ارکان از جمله بانک مرکزی، وزارت اقتصاد و سایر نهادهای تصمیم گیر را در یک حالت عدم تصمیم گیری فرو میبرد.
این اقتصاددان با بیان اینکه به پایان دولت زمان کمی باقی مانده است، اظهار میکند: مشکل اصلی اقتصاد ایران نهادی است. باید اولویت ایران را رشد اقتصادی قرار دهیم و اگر این مسیر اصلی این باشد آن زمان همه تصمیمها منطقی خواهد شد.
وی تصریح میکند: ای کاش آقای همتی تا زمانی که در این منصب قرار دارد این مسائل را اعلام کند چرا که یک عادتی وجود دارد که افراد تا زمانی که مسئولیت دارند بسیاری از مسائل را نمیگویند، اما بعد از چند سال روشنگری میکنند.
هیچ راهکار کوتاه مدتی وجود ندارد
مولوی میگوید: باید در همین جایگاه این واقعیت اعلام شود که اولویت همه ارکان حاکمیتی اقتصاد باشد و بر اساس رشد اقتصادی صورت بگیرد. این را هم در نظر داشته باشید که هیچ راه کوتاه مدتی نیز برای آن وجود ندارد.
وی یادآور میشود: مرکز پژوهشهای مجلس اعلام کرده است که باید ۶ سال پشت سر هم رشد اقتصادی بالای ۸ درصد داشته باشیم تا بتوانیم به سال ۱۳۹۰ برسیم و در واقع همین مقدار رشد را داشته باشیم تا به سال ۹۰ برسیم. تازه رسیده ایم به سال ۱۹۷۵ میلادی؛ بنابراین هیچ راه کوتاه مدتی وجود ندارد و همه تصمیمها در همه حوزهها باید با ملاحظات اقتصادی و رشد تولید ناخالص ملی صورت گیرد.
این کارشناس اقتصادی میافزاید: به قاطعیت میگویم که اگر ایران اولویت نخستش اقتصاد شود در کمتر از ۱۰ سال پتانسیل رشد دو برابری تولید ناخالص ملی را دارد.