اقتصاد۲۴ - کمتر از یکماه پیش حسین مرعشی خبر داده بود که «در میان اصلاحطلبان عارف و جهانگیری فعالیتشان را شروع کردند.» از آن زمان تا کنون خبر دقیقتری به بیرون درز نکرده است. امروز نیز یکی از منابع آگاه خبر دادند که هم عارف و هم جهانگیری جلساتی با برخی اصلاحطلبان برگزار کردهاند تا شرایط را برای انتخابات ۱۴۰۰ بسنجند. هرچقدر جهانگیری به خاطر گره خوردن نامش با دولت روحانی و موضوعاتی همچون ۴۲۰۰ تومانی و فعالیت برادرش مهدی جهانگیری تحت شدیدترین فشارها قرار دارد، عارف، اما به نسبت او موقعیتی بهتر دارد. این یعنی عمده شانس عارف را تنها در رقابت با جهانگیری باید مقایسه کرد اگرنه کارنامه او و فراکسیون امید در مجلس نیز آنچنان پربار نیست که بتواند به شور انتخاباتی بینجامد؛ مگر آنکه اتفاقی خارقالعاده رخ دهد. با اینحال عارف سیاستمداری است که او نیز مانند همه همتایان خود میداند اگر از هماکنون خود را شکستخورده بداند، پیامدهای تلختری در انتظارش است؛ آنچنانکه این بار باید با صحنه جدی سیاست خداحافظی طولانیمدتی (دستکم تا ۸ سال آینده) بکند. شاید همین هراس است که هر چه به انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ نزدیکتر شویم، باید منتظر تحرکات جدیتری از عارف باشیم.
خود عارف در مصاحبهای درباره انتخابات گفته «همیشه در ذهنم این بوده که اگر فردی مناسبتر از خودم پیدا کردم، بکشم کنار؛ بنابراین من از حالا نمیتوانم بگویم که برای ۹ ماه دیگر چه کار میخواهم بکنم. راهبردی که من شخصا در نظر دارم حضور مردم است و پس از آن حضور جدی اصلاحطلبان در انتخابات است. در این مسیر اگر من باید به میدان بیایم راحت به میدان میآیم و اگر هم نباید بیایم بر اساس خرد جمعی عمل خواهم کرد.»
به جز این سخنان، در روزهای گذشته صحبتهای عارف در جمع جمعی از دوستان و رفقای همسویش در رسانهها منتشر شد و او بدون اشاره به مشکلات متعدد کشور، فقط اصلاحطلبان را نواخت و گفت «بعد از پیروزی در مجلس دهم، جناح چپ اصلاح طلبان فشار زیادی وارد کردند و کسانی روبروی ما قرار گرفتند که اصلاح طلب بوده و ما آنها را قبول داشتیم.»
انتقاد عارف به جریان چپ اصلاح طلبان، اشاره به احزابی مثل اتحاد ملت است که مشی رادیکالتری نسبت به جریان راست (کارگزارن) اصلاح طلبان دارند. جریانی که عارف گمان میکرد میتواند مطالبات آنها را نمایندگی کند، اما حالا کمترین اقبالی به او در این جریان دیده نمیشود.
نام عارف چگونه برای انتخابات ریاست جمهوری مطرح شد؟
همشهری و معاون اول خاتمی، برای اولین بار سال ۸۸ برای انتخابات ریاست جمهوری نامزد شد. وقتی نامزدی خاتمی در انتخابات جدی شد، عارف ریاست ستاد او را بر عهده گرفت. وقتی میرحسین موسوی به صحنه آمد، دیگر کسی سراغی از عارف نگرفت. فقط بعد از سخنرانی رهبری در نماز جمعه تهران، تصویر اشکهای او را بعضی دوربینها شکار کردند. مدتی بعد در انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۲ نام عارف نیز در میان تایید صلاحیت شدهها قرار گرفته بود. برخی معتقد بودند اقبالی به این مدیر میانهرو نیست و برخی دیگر میگفتند او تنها اصلاح طلب در میان کاندیداهای موجود است و باید از او حمایت کرد. در دقیقه نود، زور جریان دیگری چربید و به دستور خاتمی، عارف ناچار به انصراف شد و حسن روحانی در مسئولیت ریاست جمهوری نشست و البته محمدرضا عارف در شورای عالی سیاستگذاری اصلاح طلبان، نقشه حضور در انتخابات مجلس دهم را کشید.
از همان روزهای آغازین فعالیت مجلس دهم، وقتی احزاب سیاسی برای ریاست گزینههای خود بر مجلس رایزنی میکردند، کارگزاران سازندگی باز هم نشان داد تمایلی به ریاست عارف ندارد. این اختلاف، شروع کدورت بین عارف و کارگزاران شد. کارگزاران معتقد بودند عارف گزینه خوبی برای رهبری این جریان نیست.
بیشتر بخوانید: واعظی: مگر بیکارم گزینه کاندیداتوری باشم
کرباسچی سال گذشته و قبل از انتخابات مجلس درباره عارف گفته بود «برای مثال آقای عارف که روزی در مقام ریاست دانشگاه تهران مانع سخنرانی آقای عبدالکریم سروش شد یا آقای سیدجواد طباطبایی را از معاونت پژوهشی برداشت یا روزی دیگر برخوردهایی با انجمن اسلامی داشته، چطور امروز به شخصیت محوری اصلاحات تبدیل شده و از او برای هر منصب و مقامی صحبت میشود. امروز از خود آقای عارف بپرسید، تعریف شما از اصلاحات چیست؟»
منتقدان عارف معتقدند او نتوانسته حامی خوبی برای نمایندگان پیشرو مجلس باشد. با اینکه عارف مدعی شده بود که با نمایندگان میانهرو ائتلاف نکرده است، اما فراکسیون امید، تفاوتی با فراکسیون اعتدال نداشت. منتقدان عارف میگویند بر خلاف آنکه وی خود را چهره موثر تصویب لوایح و طرحهای متعددی در مجلس میداند، اما برخی از این قوانین اساسا ارتباطی با فراکسیون امید نداشته است. قوانینی مثل لایحه FATF با حمایت لاریجانی و روحانی در مجلس تصویب شد و محصول تلاش فراکسیون امید نبود. از سوی دیگر قوانینی مثل منع ازدواج کودکان یا قوانین شفافیت که محصول اجماع فراکسیون امید بود، با فشار اصولگرایان تندرو از دستور کار مجلس خارج شد و فراکسیون صد و چند نفری اصلاحطلبان توانایی طرح این قوانین را در صحن علنی مجلس نداشت! همین رفتارها باعث شد به مرور چهره عارف به عنوان یک اصلاح طلب مخدوش شود؛ به طوری که حالا تبدیل به نماد سکوت در سیاست شده است و انواع شوخیهای مکتوب و اینترنتی با روحیه ساکت عارف شده است!
چالشهای عارف برای انتخابات ۱۴۰۰
اگر محمدرضا عارف بخواهد روی حمایت نزدیکان خود حساب کند، احتمالا باید حزب پیشرو اصلاحات (با حضور چهرههای عملگرای دولت خاتمی مثل علی صوفی، مرتضی حاجی و احمد خرم و البته حسن رسولی) در کنار بنیاد امید ایرانیان، تنها حامیان جدی عارف برای انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ باشند.
علی صوفی پیش از این در حمایت از نامزدی عارف در انتخابات گفته بود «آقای عارف تصمیم جدی برای حضور در عرصه انتخابات سال ۱۴۰۰ دارند و شواهد نشان میدهد که برای این کار عزم جدی نیز دارند. بنده قائل به این موضوع نیستم که عملکرد کاندیداهای احتمالی برای انتخابات ریاست جمهوری سال آینده را به صورت فردی مورد ارزیابی قرار دهیم و باید اجازه داد که یک جمع درباره عملکرد افراد در شورای عالی سیاستگذاری اصلاح طلبان یا کل جریان جریان اصلاحات نظر بدهند.»
حامیان عارف بیشتر از اینکه روی حمایتهای میدانی خود حساب کرده باشند، روی رد صلاحیت سایر چهرههای اصلاحطلب حمایت کردهاند. اگر عارف کاندیدا شود، تایید صلاحیت او تقریبا قطعی است. کسی هم نمیتواند مدعی این باشد که عارف اصلاح طلب نیست، اما منتقدان او میگویند درست است که او اصلاح طلب است، اما مدیر اجرایی توانمندی نیست و در بزنگاههای حساس آنچنان قدرتی ندارد که بتواند مقابل تندروها ایستادگی کند؛ در بسیاری از طرحهای فراکسیون امید، همین انفعال باعث شده بود خواستههای اصلاح طلبان در فراکسیون امید پیگیری نشود. عارف حتی از فرصت نطقهای خود در مجلس استفاده نمیکرد. او در پاسخ به انتقادها گفته بود از لابی و توان نفوذ برای حل مشکلات استفاده میکند و نیازی نیست هر موضوعی را از پشت میکروفن بگوید. منتقدانش، اما میگفتند اگر قرار بوده او از توان نفوذش استفاده کند، چه نیازی به مجلس بیاید و میتوانست همین کار را خارج از مجلس هم انجام بدهد، اما وقتی نماینده شده، موظف است از ابزاری که در اختیار اوست نهایت استفاده را بکند تا جریان اصلاحات اگر یک گام به پیش نمیرود، دستکم عقبگرد نداشته باشد.
محمدرضا عارف مرد سکوت است و به لحاظ شخصیتی، سیاستمداری نیست که مواضعش باعث هیجان مردم شود و بتواند آنها را ترغیب به اقدامی کند. خودش تمایل دارد در کنار سیدمحمد خاتمی، او را نیز از رهبران جریان اصلاحات بدانند، این اتفاق تا کنون نیفتاده و حتی او را از ریاست شورای عالی سیاستگذاری کنار گذاشتند و اصلاح طلبان رادیکالتر حتی او را اصلاح طلب نمیداند با چنین شرایطی اینکه نه اتحاد ملت و نه کارگزاران از عارف حمایت نمیکنند، شرایط را برای او سختتر خواهد کرد. فعلا بزرگترین اشتباه برای اصلاح طلب این است که او را از خود دور کنند و از عارف یک دشمن بسازند. آنها که زمانی به خاطر دست خالی به چهرههای گمنامی همچون سروش و علیجانی و بادامچی و اولاد قباد و ... اعتماد کردند، حالا با دست خالیتر به سادگی نمیتوانند از عارف بگذرند؛ مگر آنکه گشایشی صورت گیرد و چهرههای محبوبتر اصلاحات بتوانند تایید صلاحیت بگیرند؛ تا آن زمان برای عارف همچنان جای فعالیت و اثرگذاری وجود دارد. همچنانکه شواهد نیز نشان میدهد که عارف به میدان آمده و فعلا قصد کنار کشیدن ندارد. حامیانش هم مدام اصرار میکنند، اصلاح طلبان باید به کسی رای بدهند که یک بار تایید صلاحیت شده است.