اقتصاد۲۴ - دو هفته پس از ترور شهید فخری زاده، در گفتگو با یکی از چهره های شناخته شده سیاسی کشور، درباره اتفاقی گفتگو کردیم که به نظر عباسی، نشانه بروز جنگ سردی جدید در جهان است. او در این گفتگو، محدود به موضوع ترور شهید فخری زاده نمانده، بلکه واکنشها به این ترور را ارزیابی کرده و نسبت به تکرار ترورهایی از این دست هشدار داده است.
حسن عباسی 54 ساله است و به عنوان رئیس اندیشکدهٔ یقین به ارائه تحلیل های سیاسی و امنیتی می پردازد. او مسئول توسعهٔ رزم نیروی دریایی سپاه بوده و از سال ۱۳۸۸ تا ۱۳۹۲ به عنوان عضو شورای پروانه نمایش فعالیت کرده و از اعضای هیئت داوران بیست و نهمین دوره جشنواره فیلم فجر در سال ۱۳۸۹ نیز بودهاست. همین سابقه همزمان نظامی و هنری است که باعث شده تا او در این گفتگو، از یکسو به بیان جزئیاتی از توانمندی های موشکی و نظامی ایران بپردازد و هم تحلیلی از سریال 24 ارائه دهد.
شهرت حسن عباسی به دلیل سخنان جنجالی در حوزههای مختلف از جمله سیاست، سینما، فرهنگ، اقتصاد، تاریخ و فلسفه است. سخنانی که گاه منتقدانش را می رنجاند و حتی چند ماه قبل به بازداشت او به دلیل ارائه نسبتی میان شبکه رسانه ای آمدنیوز و برخی چهره های داخلی منتهی شد.
با حسن عباسی گفتگو کردیم که در ادامه می خوانید.
***
اجازه بدهید که بدون مقدمه سراغ گفتوگو برویم. دو هفته از ترور شهید فخریزاده میگذرد؛ تاکنون از این ترور و پشتپرده و جزئیات و عوامل و چگونگی انجام عملیات آن روایات گوناگونی شنیدهایم اما واقعیت این است که هنوز برای مخاطبان این موضوع شفاف نیست که دقیقا این رویداد به چه شکل رخ داد و چرا روایات مختلفی از آن وجود دارد. اگر در صحنه شاهدانی وجود داشتند چرا این روایات به اشکال گوناگون مطرح شده است و اگر نبودهاند این روایات از کجا و چگونه ناشی شده است. به هر حال در این مورد ابهامات فراوانی وجود دارد. بهعنوان پرسش نخست میخواهم بدانم ما از این رخداد چه میدانیم و چگونه میتوانیم به آن بنگریم؟
در یازده ماه گذشته ماجرای ترور شهید فخریزاده در ادامهی ترور شهید سلیمانی و ماجرای انفجار نطنز و اتفاقات و خرابکاریهایی که در بخشهای گوناگون رخ داد را داشتیم و تمامی اینها را باید تحلیل کنیم. اینها وجوه جنگ نظامی نیست بلکه جنگ اطلاعاتی است. اساسیترین مساله در جنگهای اطلاعاتی ابهام است و کسی که کار خرابکاری انجام میدهد. باید بدانید که جنگهای اطلاعاتی دارای سه بخشند؛ ترور و خرابکاری و جاسوسی است. در جنگهای اطلاعاتی که این سه عامل را دارد اصل کار بر پنهانکاری است. کسی هم که جاسوسی و ترور و خرابکاری میکند هیچگونه مسئولیتی برعهده نمیگیرد. دلیل اینکه رژیم صیهونیستی این اندازه بر اینکه کار او بوده است پافشاری دارد و مدام میگوید در نظنز انفجارها را انجام داده و در آبسرد شهید فخریزاده را به شهادت رسانده چیست؟
همانگونه که گفتیم این کارها را کسی برعهده نمیگیرد اما میدانیم که رژیم صیهونیستی برپایهی ترور و خرابکاری بنا شده استاد آدمربایی است. افراد زیادی را ازروی کرهی زمین میدزدند و میبرند. استاد ترور و خرابکاری هم هستند اما هیچگاه مسئولیت این کارها را برعهده نمیگیرند. این بار ماجرا کمی مشکوک است بنابراین داستان این ترورها و خرابکاریها زمانی غامض میشود که رژیم صیهونیستی راسا اعلام میکند که او این کار را انجام داده است و کارشناسانشان در تلویزیونهایشان مدام میگویند این کار ما بوده است و اگر جمهوری اسلامی میتواند پاسخ این کار را بدهد. چون اینجا نوع عمل مشکوک است جمهوری اسلامی باید این هنر را داشته باشد تا به ماجرا پاسخ مبهمی دهد. میدانم که دستکم 5 تا 6 روایت شنیدهاید که تیربار اتوماتیکی داخل نیسان بوده که شلیک میکرده است یا شمار زیادی نزدیک به 12 تن در صحنه حضور داشتند بعدها گفته شد هیچ کسی آنجا نبوده است روایت دیگر این بود که ار ارتفاع زیاد و از راه سیستمهای هدایت ماهوارهای این تیربار فعال شده و اجرا کرده است. روسها روایت دیگری عنوان کردند و گفتند این رویداد با پهپاد انجام شده است. یکی از مقامات مجلس یعنی مشاور امور بینالملل رئیس مجلس چند روز پیش اعلام کردند که تعدادی از عوامل مرتبط با ترور دستگیر شدهاند. اینها روایاتی است که وجود دارد اما کدامیک درستند؟
همانگونه که گفتم رژیم صیهونیستی مدام پافشاری دارد که این کار آنهاست و تصمیم دارد اقتدار خود را به این شکل نشان دهند و به رخ بکشند. این استراتژی ابهام یک اصل است و جمهوری اسلامی باید این استراتژی را بهخوبی مدیریت کند. تا اطلاع ثانوی نباید هیچیک از سناریوهای اصلی و قطعی ترور حتا اگر برای دستگاه اطلاعاتی کشف هم شده باشند نباید رسانهای شوند به این دلیل که ما در بازهی زمانی حساس در آیندهی دور درگیر جنگ اطلاعاتی هستیم و به این دلیل اگر اکنون هر رخدادی روی دهد و آن را دستگاه اطلاعاتی کشف کرد ما بهسرعت ابهامزدایی کنیم و در ماجرا شفاف عمل کنیم اینگونه دست خود را برای خنثیکردن پروژههای بعدی بستهایم. چند شب پیش در برنامهی زندهای که به مناسبت 16 آذر روز دانشجو برگزار شده بود اعلام کردم اینکه مردم ما انتظار دارند ما در پاسخ به این کارهای رژیم صیهونیستی موشکی زده شود خوب است اما ما امروز درگیر جنگ اطلاعاتی هستیم از تابستان امسال جنگی با نام جنگ سرد جدید به راه افتاده است و کف بازهی زمانی این جنگ سال 2035 یعنی 1414 است درواقع حداقل بازهی زمانی آن چهارده، پانزده سال آینده است که میتواند بیشتر هم باشد که احتمالا هم بیشتر خواهد شد.
یک ماه پیش چین اعلام کرد من تلاش میکنم درگیر این جنگ سرد نشوم که بعدها کارشناسان آمریکایی توضیح دادند نمیتواند و کنترل و تصمیمگیری با او نیست و چین خواهناخواه درگیر خواهد شد. روسها و ترکیه و ایران ورژیم صیهونیستی و عربستان سعودی و مکزیک و ونزوئلا و هر یک در یک سو قرار دارند و در داخل اروپا انگلستان که از برگزیت خارج شده است در سمت دیگر آن قرار دارد اتحادیهی اروپا در داخل خود درگیریهایی دارد و ایالات متحده هم در یک سوی این جنگ است. این جنگ سرد جدید برخلاف جنگ سرد دورهی شوروی و امریکا که دو قطب داشت بین ده تا دوازده قطب دارد که برخی از آنها با هم متحدند و برخی دیگر روبهروی هم قرار دارند. بسیار عجیب است برای نمونه در یک ماجرا قطبی همراه است مثلا رژیم صیهونیستی و ترکیه در ماجرای قرباغ با هم هماهنگ و همداستانند و رژیم صیهونیستی و ترکیه در داستان فلطین روبهروی هم قرار دارند بنابراین جنگ سرد شگفتانگیزی است.
به دوران جنگ سرد بازگشته ایم
همانگونه که میدانید تفاوت جنگ سرد با گرم این است که در جنگ گرم زد و خورد نظامی انجام میشود اما رزمندگان جنگ سرد سازمانهای اطلاعاتیاند و ارتشها در این جنگ نقشی ندارند. مردم باید بدانند همانگونه که در دورهی 45 سالهی جنگ سرد بین امریکا و شوروی که درمیانشان جنگ نظامی نشد اما هر روز میگفتند فلان کشور این اندازه موشک بالستیک ساخته و دیگری فلان اندازه و او این میزان آزمایش اتمی داشته است و دگیری این اندازه و اینگونه مردم در سایهی وحشت یک جنگ نظامی و هستهای بین شوروی و امریکا زندگی میکردند اما هرگز جنگی رخ نداد اما بین سازمان سیا در امریکا و سازمان کاگب در شوروی یک جنگ سخت و وحشتناک اطلاعاتی از ترور و جاسوسی و خرابکاری و ربایش اسناد و تکنولوژی و آدمربایی و مبادلهی جاسوسها رخ داد. دورهای اینگونه بود یعنی مردم خود را آماه کنند که جنگهای نظامی کم میشود اما مدام در رسانهها از ناو و موشک و توپ و تانک گفته میشود و آمار آن داده و تکنولوژی تازهی نظامی ساخته می شود. بنابراین هرچند جنگ نظامی کمتر میشود اما چیز دیگری شدت پیدا میکند و آن جنگ اطلاعاتی است و دوباره به سالهای 1945 تا 1990 و زمان فروپاشی شوروی بازگشتهایم که در این دوره جنگ اطلاعاتی جدی بود. این بار جنگ اطلاعاتی بسیار گسترده است. امروز ما در میانهی معرکهی این جنگیم.
ابهامی که شما میگویید در این راستاست، یعنی اهمیت آن در این بخش است...
اگر ما شفاف عمل کنیم و اشتباه کنیم و آن اشتباه این باشد که جنگ اطلاعاتی آغاز شده است و ما آن را با جنگ نظامی پاسخ دهیم. درست است که نظام جمهوری اسلامی موشک دارد و مردم به اندازهای اعتمادبهنفس پیدا کردهاند که مدام میگویند ما موشک داریم پس هر کسی به ایران چپ نگاه کرد فوری باید با موشک پاسخ دهیم. به مردم به این دلیل که صنایع دفاع کشور را باور کردهاند و همچنین به تمامی کسانیکه در این صنعت کار میکنند و در این سی سال زحمات فراون کشیدهاند شادباش میگویم که کشور را به 60، 70 تایپ موشک و انواع تکنولوژیهای نظامی پیشرفته مجهز کردهاند که مردم انتظار دارند هنگامیکه به ایران تحریمها و فشار اقتصادی میآورند یا تهدید نظامی میشود یا کسی به ایران چپ نگاه میکند یا کسانی مانند شهید فخریزاده را ترور میکنند و یا در نطنز یا دیگر مناطق خرابکاری و بمبگذاری میکنند با موشک پاسخ دهد.
نمی شود پاسخ هر تهدیدی را با موشک داد
اما دوستان باید بدانند ممکن است روزی در جنگهای ترکیبی ما پاسخ فشار اقتصادی و جنگ اطلاعاتی و ترور و هر چیز دیگری را با تجهیزات نظامی پاسخ دهیم و موشک هم بزنیم اما عقل حکم میکند که پاسخ محاصرهی اقتصادی را اقتصادی و پاسخ جنگ فرهنگی را فرهنگی و پاسخ جنگ سیاسی و انقلاب مخملی را سیاسی دهیم و سازمانهای اطلاعاتی پاسخ جنگ اطلاعاتی را بدهند. یعنی در برابر موساد و سیآیای و اناسای و بیافوی آلمان و امآی سیکس انگلستان یا دربرابر جیآی چین یا اسویآر روسیه یا میت ترکیه نباید ارتش و سپاه وارد عمل شوند و این دستگاه اطلاعاتی است که باید کاری انجام دهد. یعنی دستگاه اطلاعاتی ما باید بهعنوان یک بازیگر در برابر اینها قرار بگیرد و کار خود را انجام دهد.
پس تا اطلاع ثانوی که دهههای آینده است هر رویداد تروریستی و یا خرابکاری در ایران ضمن اینکه نظام جمهوری اسلامی در سیستم اطلاعاتی خود باید به سرعت وارد عمل شود و منشا را کشف کند و تلاش کند مانع این شود که فاجعهای رخ دهد و پاسخ دشمن را بدهد اما باید تاکید کنم که این کار را باید در ابهام انجام دهد. پس فراموش نکنیم که هنر جنگ سرد ابهام و شفافیت و قطعیت هنر جنگ گرم است. در جنگ گرم شما دقیقا میگویید و میبینید که فلان نقطه با موشک زده شده است برای نمونه امریکاییها با هواپیمای گلوبالهاوک از امارات وارد تنگهی هرمز شده از برابر بندرعباس عبور کرده و به جاسک و چابهاررفته و شناسایی کرده و دور زده و به تنگهی هرمز رفته است و شما با موشک سوم خرداد به آن شکلیک کردهاید. همه این اطلاعات را با دقت شما می دانید و رسانه ای می کنید. این جنگ گرم است که شفافیت دارد.
و البته موضع قدرت هم است...
بله دقیقا. اما در جنگ سرد و جنگهای اطلاعاتی هیچکس مسئولیت جاسوسی و ترور و خرابکاری و سابوتاژ را برعهده نمیگیرد. از همین جا باید متوجه شد که این داستان کمی مشکوک است که رژیم صیهونیستی که هرگز این قبیل کارها را برعهده نمیگیرد اینبار برای این کار این اندازه پافشاری میکند و مسئولیتش را برعهده گرفته است.
تمامی رسانههای آنها در این چند روز مدام در مورد ترور فخریزاده داستانسرایی میکنند و نقش خود را انکار نمی کنند.
دقیقا، این مساله را مدام میگویند و عنوان میکنند بیایید پاسخ ما را دهید. این مساله مشکوک است به چه دلیل؟ اساس سازمانهای اطلاعاتی بر این است که مسئولیت تروری که آن را دنیا محکوم کرده است نپذیرد. این ترور را از سازمان ملل تا استراتژیستهای امریکا و رئیس پیشین سازمان سیا تا سران کشورهای گوناگون یعنی گروههایی که خود درگیر جنگهای چریکیاند مانند طالبان به سفارت ایران در قطر رفتهاند و این ترور را محکوم کردهاند. در چنین وضعیتی با این میزان از محکومیت رژیم صیهونیستی این کار را برعهده گرفته است و این عمل برایش بسیار خطرناک خواهد بود و کار را به همین جا هم پایان نمیدهد مدام ایران را تحریک میکند تا به تلآویو حیفا حملهی نظامی کند و موشک شلیک کند. این کارها برای او هزینههای فراوان دارد.
برای ایران بسیار آسان است که به تاسیسات نفتی و پتروشیمی حیفا موشک بزند و تمامی سیستم انرژی رژیم صیهونیستی از بین برود یا برای جمهوری اسلامی شلیک موشک به دیمونا و تاسیسات هستهای این شهر آسان است اما جمهوری اسلامی هیچگاه دست به چنین کاری نخواهد زد. جمهوری اسلامی هرگز به تاسیسات هستهای دیمونا موشکی شلیک نمیکند چون حمله به تاسیسات هستهای غیرنظامی خلاف قانون بینالملل و خلاف شرع است. جمهوری اسلامی که همواره قوانین بینالملل را رعایت میکند هرگز این کار را نمیکند چون نزدیک تاسیسات هستهای دیمونا شهر الخلیل است که صیهونیستها به آنجا هبرون میگویند. تشعشع اتمی در آنجا به مردم این شهر آسیب میزند. جمهوری اسلامی هرگز در دیجیزد (هدف های نظامی) تاسصیسات هسته ای کشورها را قرار نمی دهد. دیجیزد در ساختارهای نظامی تعریف میشود یعنی تمامی ارتشهای دنیا برای کشورهای معارض و دشمنان خود نقشههایی دارند که کدام مناطق نقطهی صفر زمین است که باید در ابتدا به آنجا شلیک کرد. پلها، پالایشگاهها، پادگانها، فرودگاهها، اسکلهها، بنادر و مانند آن به عنوان دی.جی.زد تعریف می شود. هیچگاه در دیجیزد جمهوری اسلامی هیچ تاسیسات اتمییی وجود ندارد. هیچگاه نیروهای مسلح جمهوی اسلامی نه ارتش و نه سپاه دراهدافی که باید بمباران و موشکباران کنند یعنی نیروهای هوا و فضا یا در اهدافی که نیروهایی دریایی باید مورد حمله قرار دهد هرگز تاسیسات اتمی صلحآمیز دیجیزد نیست.
هنگامیکه حکومت جمهوری اسلامی داشتن سلاح اتمی را حرام میداند و این فتوای شرعی رهبرش است، در عمل و در مداخلات نظامی هم این کار را انجام نمیدهد. زمان دفاع مقدس هم امام به همین شکل عمل میکرد. گاهی اوقات سد موسل که در جنگهای چریکی انهدام آن برنامهریزی شده بود به امام گفته بودند با این کار شمار زیادی روستا را آب خواهد برد و امام اجازهی چنین کاری را نداد. شما میخواهید با دشمن بجنگید چرا سدی بزنید که آب روستاها را با خود ببرد؟ یا حتما شنیدهاید که خلبانهای ما و شهید عباس دوران و دیگر شهدا به هنگام بمباران بغداد که رودخانهی بزرگی میلن این شهر است که روی آن چند پل بزرگ وجود دارد هنگامیکه همه درحال شلیک سلاح ضدهوایی بودند ناگهان در آن زمان اتوبوسی از روی این پل عبور میکرد او دور میزد و وقت را تلف میکند تا اتوبوس از پل رد شود سپاس آنجا را بمباران کند.
نکات رعایت اخلاقی در جنگ یکی از وجوه تمایز نظامی جمهوری اسلامی با دنیاست. به همین دلیل است که قاسم سلیمانی و عباس دوران و بابایی و صیاد شیرازی با این نامها شناختهشده و ماندگار شدهاند. پس ما اکنون بهآسانی میتوانیم پاسخ رژیم صیهونیستی را بدهیم برای نمونه میتوانیم به زکریا شلیک کنیم. حیفا و دمونا و زکریا جزو مناطقی است که میتوانیم به آنها حمله کنیم دمونا تاسیسات هستهای غیرنظامی آنهاست مانند نیروگاه بوشهر، زکریا حوزهی تاسیسات نظامی و مجموعهی ساختارموشکهای بالستیک اتمی آنهاست که جمهوری اسلامی بهآسانی میتواند آنجا را بمباران کند چرا اصلا خودش بزند میتواند از حزبالله لبنان یا حماس و نیروهای نیابتی بخواهد این کار را انجام دهد. یا بمباران تلآویو اما چون در قاموس جمهوری اسلامی درگیری با مردم غیرنظامی نیست و اصل بر رودررویی شرافتمندانه است هرگز این کار را نمیکند.
دراینجا پرسشی وجود دارد و آن اینکه به هر حال این انتظار وجود دارد که وقتی غرور ملی هدف قرار گرفته شده است، انتقام و واکنش معنادار در سمت مقابل دنبال شود. در این فضای جنگ سردی که در مورد آن سخن گفتید از دید من شاید جای این قطعه در این پازل خالی است. آن را چگونه باید پاسخ دهیم؟
درست میگویید. بهراستی غرور ملی ایرانی بزرگترین سرمایه است. غرور ملی یک ملت مهمترین آوردهی جنگ و قدرت نرم است. قدرت نرم چه چیزی بهوجود میآورد؟ یا چه کوهی ایجاد میشود که بگوییم فلان ملت دارای غرور ملی بلندی است و ملت دیگر تپه یا ملت دیگر بیابان و دشت است و درواقع هیچ غرور ملیای ندارند. این را در انسانها هم میبینید. هنگامیکه غرور یک مرد خانواده در برابر همسر و فرزندانش به دست دیگران بشکند ویران میشود همین مرد اگر غرورش به دست همسرش در برابر فرزندان جریحهدار شود به همین شکل اما اگر غرور این مرد ازسوی فرزندانش دربرابرهمسرش بشکند واکنش همسرش را به دنبال خواهد داشت اگر غرور خانمی به دست شوهرش دربرابر اقوامش یا دربرابر دوستان و همکارانش بشکند بهکلی خرد میشود اگر همین خانم یا آقا در زندگی شخصی خود نانی برای خوردن نداشته باشند و فقیر باشند اما کرامت و عزت و غرور به آنها دهید چون ما به ترکیب کرامت و عزت و شرف غرور میگوییم. غرور شما شرافت و کرامت و عزت شماست. اگر من کاری انجام دهم که عزت و کرامت و غیرت شما مخدوش شود درواقع غرور شما دچار آسیب میشود. ملت هم به همین شکل است.
خدا را شکر میکنیم که مردمی مغرور داریم که صاحب کرامت و عزت و شرافتند. این مردم امروز غرورشان جریحهدار شده است و درخواست برخورد دارند. مطمئن باشید جمهوری اسلامی برخورد خواهد کرد. اگر در دو سوی ترازو آنچه در بیست سال گذشته به اسرائیل ضربه زدهایم تا آسیبهای آنها به ما یک به صد است. نمونهی سادهای وجود دارد که من در گذشته هم از آن گفتهام و در اینجا هم به آن اشاره میکنم؛ در جنگ 33 روزهی حزبالله لبنان با رژیم صیهونیستی در سال 1985 نزدیک به 2700 راکت فجر 333 میلیمتری تا 70 کیلومتری عمق سرزمین اشغالی به تاسیسات نظامی و حواشی شهرهای آنها اصابت کرد. این کار را چه کسی انجام داد؟ دو سال پس از آن یعنی در سال 1987 در نبرد 22 روزهی غزه میان جنبش حماس فلسطینیها و رژیم صیهونیستی دارای عنصر مقاومت ایرانی بود. سه سال بعد و در پاییز 1990 در آن جنگ هشت روزهی مشهور هنگامیکه جنگ تمام شد فردای آن روز مردم غزه در بیلبوردهای خود نوشتند شکرا یا حاج قاسم یا شکرا یا ایران و از ایران قدرانی کردند و پرچم ایران را بالا بردند. آمریکا و رژیم صیهونیستی هم میدانند که داستان به چه شکل است.
در سال 1993 و جنگ 51 روزهای که میان غزه و رژیم صیهونیستی آغاز شد که غزه را ویران کردند نزدیک به 4 هزار فجر 333 میلیمتری که نزدیک به 6 متر طول دارد و راکت بسیار مخربی است اما در یک جنگ علنی در حمله به تاسیسات گنبد آهنی بالای شهر تلاآویو و شهرهای دیگر آنها رخ داد. 33، 22، 8 و 51 روز و مجموع این روزها جنگ مستقیم نظامی رخ داد و خسارتی که به رژیم صیهونیستی که از شال به حزبالله لبنان و از جنوب فلسطینیها در غزه و نیروهای نیابتی که به آن پراکسی وار میگویند زد. رژیم صیهونیستی نمیتواند مانع نیروهای نیابتی ایران شود. زمانی سردار سلامی اعلام کرد شنا بیاموزید چراکه میخواهیم بهشکلی بزنیم که به دریای مدیترانه بریزید و ناچارید در آن شنا کنید.
رهبر انقلاب گفتند ما این کار را نمیکنیم و به دریا نمیریزیم و پیشنهاد معروف جابهجایی رژیم صیهونیستی را دادند و گفتند امریکاها که این اندازه عاشق صیهونیستها هستند میتوانند آنها را به آلاسکا ببرند یا استرالیا که این اندازه اسرائیلیها را دوست دارد آنها را سرزمین پهناور خود ببرد همچنین فرانسه یا انگلستان و ادامه دادند که هزینهی این جابهجایی هم چند بخش شود یک بخش یعنی یک ترلیون دلار را جهان اسلام، یک ترلیون دلار را رژیم صیهونیستی و بخش دیگر و یک ترلیون دلار پایانی را غرب تقبل کند و با این سه ترلیون دلار میتوان این 8 میلیون تن را به جای دیگری منتقل کرد که جنگی هم وجود نداشته باشد و به آسانی و با آرامش زندگی کنند. رهبری گفتند ما کسی را به آب نمیریزیم اینکه میگوییم اسرائیل محو میشود یعنی خود از بین میروید و جمع میکنید و میروید و هم سنتکام فرماندهی مرکزی آمریکا که در میان بیست و شش کشور اطراف ماست و مرکز آن در قطر است و هم امریکا و سنتکام باید از منطقه برود و هم رژیم صیهونیستی.
نمی خواهیم یهودیان را بکشیم، می خواهیم خودشان بروند
رفتن رژیم صیهونیستی به این معنی نیست که هشت میلیون یهودی کشته شوند بلکه به این معنی است که اینها خودشان آنها را خواهند برد. دوهفتهی پیش 400 تن از یهودیهای فالاشه از یهودیهای بومی اتیوپی را به این منطقه آوردهاند؟ به چه دلیل؟ چون سیر حرکت به سمت رژیم صیهونیستی و سرزمین اشغالی فلسطین معکوس است یعنی جوانان آنها به بهانهی تحصیل و مانند آن به اروپا و امریکا میروند و باز نمیگردند و با خود فکر میکنند این منطقه با این اندازه جنگ و استرس جای زندگی نیست. اما اگر برخورد جمهوری اسلامی نظامی باشد مشخص میشود در ضعف اقتصادی و اطلاعاتی و سیاسی و هر ضعف دیگری تنها از قدرت نظامی خود بهره میبرد که اصلا خوب نیست.
بنابراین مطئمن باشید دستگاه اطلاعاتی جمهوری اسلامی یعنی وزارت اطلاعات و دستگاه اطلاعاتی انقلاب اسلامی یعنی سازمان اطلاعات سپاه و بخش اطلاعاتی نیروی قدس دهها سازمان سیآیای و موساد و امآیسیکس و دیگران را در جیب کوچک خود میگذارند. قرار نیست نیروهای نظامی سپاه و ارتش پاسخ گرم دهند. چرا باید این ابهام وجود داشته باشد؟ چون ما درگیر جنگ سردیم و از این پس در دنیا و بهویژه در ایران بسیار خواهد افتاد. چون اینگونه خواهد شد اگر از همینک جمهوری اسلامی دست خود را در جنگ سرد و اطلاعاتی باز کند و هر چه آنها زدند آن را شفاف کند به ضرر دستگاه اطلاعاتی است که میخواهد کا ر را در ابهام دو وضعیت غبارآلود پیش برد و هم اینکه کار را برای دشمن روشن میکند.
خب ممکن است این سوال به هرحال شکل بگیرد که دلیل این ابهام چیست؟
بگذارید اینطور توضیح دهم. سه سناریو وجود دارد؛ یا موساد این کار را انجام داده و شهید فخریزاده را ترور کرده است که اگر اینگونه است چرا این اندازه آن را پررنگ و اعلام میکند؟ این مشکوک است؛ یا سازمانهای همعرض با آن یعنی سیا یا بیافوی آلمان این کار را انجام دادهاند که امروز بیافوی در ایران فعال است و شاید امآیسیکس انگلستان به دلیل پیشینه و عقبهی سنتیای که از 80سال پیش تاکنون در ایران دارد و در کشور ما عوامل داشته این کار را کرده است. این موضوع که برای پنهانکردن این ماجرا که ذهن شما بهدنبال سرویس اطلاعاتی امریکا و سازمان سیا یا امآیسیکس سرویس اطلاعاتی انگلستان یا سرویس امنیت خراجی فرانسه و سرویس بیافوی آلمان نرود میگویند ما اسرائیلیها بودیم. آنها خود را در حقوق بینالملل پاسخگو میدانند اما اسرائیل را کسی به رسمیت نمیشناسد و اصلا آنرا بهعنوان کشور قبول ندارند و سلاح اتمی هم که دارد در پروتکل الحاقی و پیمان منع گسترش سلاح هستهای را امضا نکرده است و به این مسائل باوری ندارد.
نباید فریب بخوریم
پس اینکه این اندازه رژیم صیهونیستی در این مورد توضیح میدهد و مسئولیت آن را با این شدت پذیرفته است مشکوک است درصورتیکه ما ازسازمان سیا و امآیسیکس و دیگر سازمانهای اطلاعاتی یا از واحد استخبارات شرکتهای عربی مانند ادارهی مخابرات و استخبارات سعودی و امارات ضربه را میخوریم. پس امروز جمهوری اسلامی نباید فریب بخورد و چون اسرائیل میگوید کار من بوده است با آنها درگیر شویم و شبکهای که بهراستی این کار را انجام داده است بدون سروصدا باقی بماند. آنگونه که او ادعا میکند دستگاه اطلاعاتی شفاف عمل میکند باید در اینجا مبهم پیشروی کند. پس یک سناریو این است که موساد این کار را کرده باشد سناریوی دیگر این است که دستگاههای اطلاعاتی دیگر در ایران اخلال ایجاد میکند اما اسرائیل مسئولیت را به گردن میگیرد و سناریوی سوم این است که یک جریان داخلی دست به این کار زده است. یعنی ممکن است یک جریان تروریستی داخلی مانند سازمان منافقین یا گروههای تروریستی نزدیک به سلطنتطلبها یا عوامل نفوذی در ایران دست به چنین کاری زده باشند.
در ایران ما بیش از 20 هزار تن یهودی داریم و آنها مانند دیگر یهودیان دنیا خود را به رژیم صیهونیستی متعهد میدانند. ازسوی دیگر جریان بهایی در ایران خود را به رژیم صیهونیستی متعهد میداند چون مرکز بهاییها در در شهر اکا در مشال فلسطین اشغالی است. شبکهی کنشگران بهایی که ادعا میکنند بیش از صد هزار تن هستند یا عواملی که ممکن است از گروههای برخی از جوانان یهودی یا نفوذیهای لیبرال که یک سر آنها در امریکا و اروپاست یا عوامل نفوذی درون حکومت جمهوری اسلامی این کار را انجام میدهند تا کسی متوجه این شبکه نشود یعنی شبکهای که ممکن است درون حکومت جمهوری اسلامی و از خود نظام باشد. شبکهای از از لیبرالهایی که با خارج از کشور در ارتباطند و یا شبکهای از یهودیها و بهاییها که با رژیم صیهونیستی پیوندهای عاطفی دارند. ممکن است برای لونرفتن این شبکه اسرائیل همه چیز را به گردن بگیرد و مسئولیت را به کلی بپذیرد. پس در اینجا دستگاه اطلاعاتی جمهوری اسلامی نباید شفاف عمل نکند و سناریوهای گوناگونی را روی میز قرار دهد.
به این مس اینفورمیشن (Mass Information) میگویند. به این معنی که شما انبوهی از اطلاعات را مطرح میکنید و مشخص هم نیست کدامیک درست است برای نمونه در صحنه ده یا دوازده تن درحال تیراندازی بودهاند این افراد به شکل حضوری شلیک کردهاند. در صحنه کسی حضور نداشته و تیرباری بوده که به صورت اتوماتیک شلیک میکرده یا از راه پهپاد شلیک انجام شده است یا تیربار اتوماتیک با ماهواره هدایت میشده است و به همین صورت سناریوهای گوناگون مطرح میشود. در اینجا شما نباید اجازه دهید که دشمن متوجه شود شما به شبکهی آنها پی برده و آن را شناسایی کردهاید یا شما متوجه شبکهی ایرانی و یا شبکهای که مربوط به سرویسهای اطلاعاتی دیگر بوده است شدهاید. چرا؟ چون کار دستگاه اطلاعاتی درخنثیکردن دیگر موارد دشوار میشود. ما در کشور تهدید رسمی داریم که هر یک از آنها میتواند سبب ایجاد مشکل و پیچیدگی شود. سختی کار دستگاه اطلاعاتی چیست؟ اگر برخی از این سناریوها شفاف شود دستگاه اطلاعاتی بعدها چگونه میخواهد سرنخ دیگر مجموعهها را به دست آورد. شبکهی ترور و خرابکاری وجود دارد این شبکه زیر پوشش این موضوع که رژیم صیهونیستی میگوید من مسئولیت این کار را برعهده میگیرم همچنان به کار خود ادامه میدهد. دستگاه اطللاعاتی ما نباید فریب رژیم صیهونیستی را بخورد. برای شما نمونهای میآورم؛ از دید شما همینک مهمترین کیس ترور چه کسی است؟
ذهن من به سمت رئیسجمهور و یا رئیس دستگاه قضا میرود...
بله، روسای قوا...
یعنی قرار است اتفاقی بیفتد؟
در نظام رسانهای در دنیا و درجنگهای ادراکی به صورت رسمی اعلام کردهاند و در این نظام نهادینه کردهاند که در ایران رئیسجمهوری به نام "حسن" بر کرسی مینشیند؛ نزدیک به دوازده سال پیش آنها سریالی با نام 24 ساختند و در آن رئیسجمهوری به نام حسن بر سر کار میآمد این رئیسجمهور مذاکره کرد و براساس آن امریکا پذیرفت ایران 6 هزار سانتریفیوژ داشته باشد. دقیقا همان شمار سانتریفیوژی که در برجام برای ما تعیین کردند که تعداد آن 5600 عدد بود. سپاه پاسداران ایران با آن حسن درحین مذاکره مخالفت کرد و سپس سپاه پاسداران در آن سریال رئیسجمهور را ترور کرد. در جنگهای ادراکی این موضوع در اذهان نهادینه شده است. در دنیا چند صد میلیون تن این سریال را دیدهاند و این موضوع در ذهنشان نهادینه شده است؟ اکنون ترامپ هر کاری میکند همه در کارتون سیمپسوتنها جستجو میکنند و میگویند این کارتون برای بچهها کار ادراکی کرده بوده است. از فکت سینمایی سریال 24 خارج شویم؛ لیبرمن وزیر پیشین جنگ رژیم صیهونیستی چندی پیش اعلام کرد که حسن روحانی ترور خواهد شد و این خبر را خبرگزاریهای داخلی منتشر کردند.
در چه دورهای؟
قبل از انتخابات دور دوم که آقای روحانی پیروز شد. من به یک برنامهی دانشگاهی رفتم و گفتم امروز دشمن یک راه دارد که کشور را دچار تشنج و اخلال کند و این تقابلی که میان دو جناح سیاسی بهوجود آمده است بهترین فرصت را این میبیند که آقای روحانی را ترور کند و این موضوع را هم اعلام کرده است. من این مسائل و اخبار خبرگزاریها و تحلیلهای آنها را برروی پرده نشان دادم.
بله، یعنی یک کار ادراکی کرد و گفت این اسم را به یاد بسپارید. ما 190 روز حساس داریم فضای انتخابات امریکا را ببینید انتخابات به پایان رسیده ترامپ میگوید تقلب شده است و بایدن میگوید من پیروزم 40 روز دیگر یعنی نخستین روز از بهمن و بیستم ژانویه جابهجایی قدرت انجام خواهد شد و ترامپ کاخ سفید را ترک که اگر این کار را انجام دهد و بایدن بر سرکار خواهد آمد اگر در این چند روز یکی از دو تن ترور شوند 73 میلیون تن به ترامپ و 77 میلیون تن به بایدن رای دادهاند. اگر یکی از این دو تن ترور میشد طرفدارانش یعنی این هفتاد میلیون تنی که به او رای داده بودند حتما میگفتند او را جناح مقابل ترور کرده است.
سال 88 می خواستند خاتمی را ترور کنند
اینها در یک طرح ساختیافته قرار بود در سال 88 خاتمی را ترور کنند. خاتمی در سفری که در پی انتخابات 88 به اهواز رفته بود در هواپیما بمبگذاری شده بود و بچههای امنیت پرواز در لحظات آخری که هواپیما در باند درحال بلندشدن است بمب را پیدا میکنند از روی در اضطراری بال هواپیما آن را روی باند پرتاب میکنند و هواپیما بلند میشود. اگر در بهار 88 محمد خاتمی جانش را از دست میداد نتیجهی انتخابات 88 چه میشد؟
آقای ابوالقاسم طالبی که انشاالله خداوند او را حفظ کند این ماجرا را در اول فیلم قلادههای طلا به تصویر کشیده است و شماره پروازی که در داخل فیلم اعلام میشود شماره شناسنامهی آقای خاتمی است. تصور کنید در مورد آقای روحانی اینها در جنگهای شناختی کار ادراکی کرده بودند و با سریال 24 عنوان کرده بودند و در اذهان مذاکران هستهای را نهادینه کرده بودند که پس از ترور رئیسجمهور به دست سپاه این مذاکرات به هم میخورد. سریال 24 با این مساله به پایان میرسد که من به شکل از 24 بخش این سریال یک فیلم سینمایی ساختم و سر کلاس در مباحث استراتژیک به دانشجوها درس دادم و این در سری دیویدیهای من در آپارات و یوتیوب موجود است. من در آنجا دقیقا توضیح دادم که این توطئه تا چه اندازه خطرناک بود و لیبرمن وزیر جنگ رژیم صیهونیستی از ترور روحانی خبر داد.
در 190 روز حساس، می خواهند سرگرم مان کنند
اکنون و در این مقطع حساس تاریخی جمهوری اسلامی، از همینک تا انتخابات 1400یعنی 190 روز دیگر اگر دشمن در ادامهی سلسله ترورهایی که تصمیم به انجامش دارد خدای نکرده آقای روحانی را ترور کند فکر میکنید جو سیاسی کشور چه خواهد شد؟ کشور که درگیر کروناست و نیمی از مشاغل تعطیل و ازسوی دیگر تحریم اقتصادی است و فشار معیشتی مردم و سرخوردگی سیاسی آنها از برخی مسائل هم وجود دارد و این میان فرض کنید چیزی مانند عوامل نفوذی داخلی یا سرویسهای اطلاعاتی خارجی در محیطی مبهم از هر یک از جناحهای اصلاحطلب یا اصولگرا یا لبیرال و یا اعتدالگرا یکی از شخصیتهای سیاسی را ترور کنند.
یعنی هر یک از لیدرها از آقای احمدینژاد تا آقای خاتمی میتوانند هدف باشند.
بله، و تا آقای روحانی و قالیباف و رئیسی. هنگامیکه دشمن به شکل علنی اعلام میکند که من فخریزاده را ترور کردم مشکوک است و به احتمال زیاد اینها در داخل کشور شبکهای دارند که به آنها هم مربوط نیست تصمیم دارند کاری کنند تا کسی روی آنها تمرکز نکند و امنیت داشته باشند از این سو ما براساس گفتههای آنها تحریک شویم و دو موشک هم به آنها شلیک کنیم. درگیر جنگ نظامی شدیم غافل از اینکه بیشترین آسیب ما از جنگ اطلاعاتی است. در این بخش کار دستگاه اطلاعاتی را سخت میکنیم.
این رخداد در سال 60 هم رخ داده؛ ما در سال 59 درگیر جنگ نظامی شدیم و در سال 60 ترورها به وقوع پیوست...
آفرین. ما درگیر جنگ نظامی شدیم. حال صدام ضربهی بدتری به ما زد که شهرهای ما را گرفته بود و شهرهای ما را بمباران میکرد یا دبیر شورای عالی امنیت ملی یعنی کشمیری که کیف بمب را زیر پای شهید رجایی رئیسجهور و شهید باهنر نخستوزیر و رئیس پلیس کشور؟ او همزمان سه مقام کشور را ترور کرد.
یا کلاهی عامل انفجار هفتم تیر که مسئول هماهنگی جلسات حزب جمهوری اسلامی بود...
بله. اکنون نقش آقای شمخانی چیست؟ دبیر شورای عالی امنیت ملی و عالیترین مقام مسئول در حوزهی امنیت ملی است. فرض کنید او یک کیف بمب زیر پای رئیسجمهور بگذارد. تصور کنید چه اندازه خندهدارو غیرقابل تصور است. ما درگیر صحنهی نظامی بودیم اما عوامل اصلی دشمن در دولت بود.
همانگونه که میدانید دو روز پیش از این ماجرا این بمب را به جماران برده بود و هنگامیکه وارد آنجا میشود چون همهی اعضای هیئت دولت را که به خدمت امام میرفتند بازرسی بدنی میکردند نوبت که به کشمیری میرسد پاسدار میخواهد کیف کشمیری را بگردد که او خشمگین میشود و اجازهی این کار را به او نمیدهد سروصدا میشود شهید رجایی که چند قدم جلوتر از آنها بوده است علت سروصدا را جویا میشود پاسدار میگوید من باید کیف او را بگردم اما اجازه نمیدهد شهید رجایی میگوید آن کیف را به من بدهید کیف را از کشمیری میگیرد و میگوید اکنون به داخل میرویم آن پاسدار میگوید اگر شما هم بخواهید ببرید باید آن را بگردم شهید رجایی هم که ریگی به کفش نداشته است میگوید بیا پسرم بگرد در اینجا کشمیری خود را به سرعت کیف را روی هوا میگیرد و میگوید چطور جرات میکنید از رئیسجمهور کیف را بگیرید و بگردید و به اصطلاح عصبانی میشود کیف را میگیرد و میرود. کسی نیست بگوید تو به دیدار امام آمدهای یعنی دیدار امام برای تو ارزش ندارد که رعایت پروتکلها نتواند خللی در آن ایجاد کند؟
او درواقع تصمیم داشت کیف را در اتاقی که همهی اعضای هیئت دولت و امام جمع میشدند بگذارد فرض کنید این اتفاق اواخر مرداد یا اوایل شهریورافتاده است چون شهید رجایی و دیگران 8 شهریور شهید شدند. من دقیقا تاریخ دیدار با امام و جماران را نمیدانم اما ماجرای حساسیت او روی کیف مهم است فرض کنید او میخواسته تمامی اعضای هیئت دولت و امام را ترور کند و اگراینگونه میشد تصور کنید چه میشد امام و همهی اعضای هیئت دولت شهید میشدند حال 8 شهریور چه کسانی شهید شدند؟ نخستوزیر، رئیسپلیس و رئیسجمهور.
امروز دستگاه اطلاعاتی باید با هوشیاری به فضای ابهام بدمد ما وظیفه داریم در رسانهها این فضا را به همین صورت مبهم نگه داریم. نظام از هر نوع حرکت این چنینی که اگر همینک پاسخ ندهیم فلان میشود ما براین باوریم که هرگونه مواجههی نظامی را باید بلافاصله و بدون تعارف پاسخ دهیم و در این ماجرا به قاطعیت باور داریم و من هم به ضربهی نخست معتقدم یعنی برخلاف بسیاری از دوستان نظامی یا سیاسی و امنیت ملی که نگاه ضربهی دومی دارند اما من که چننی دیدگاه و نظری دارم و بسیاری از مقامات نظامی کشور این تفکر را سر کلاسهای ما آموختهاند و امروز میدانند و کاملا واقفند که این اندیشه و تفکر چه ابعادی دارد. پس این نشان میدهد که من منفعل و محافظهکاری نیستم اما سخن من این است که باید میان جنگ نظامی و سرد تفکیک قائل شد و باید بگویم که براین باورم که تا تعرضی شد باید پاسخ دهیم و اتفاقا معتقد به نخستین ضربه هم هستم اما باید میان جنگ نظای و جنگ اطلاعاتی تفاوت قائل شویم. در جنگ اطلاعاتی شفافیت کارایی ندارد و این ابهام است که در این میان نقش مهمی بازی میکند. اینکه امروز رژیم صیهونیستی تلاش میکند این ترور را به نام خود تمام کند تصمیم دارد شفافسازی کند به احتمال زیاد یک شبکه از عوامل نفوذی ایرانی درون حکومت است. همانگونه که شما بهدرستی این حافظهی تاریخی را تقویت کردید که شخصی به نام کلاهی مسئول امور هماهنگی حزب جمهوری اسلامی بوده است وم در آن بمبگذاری 72 تن از مقامات کشور و شماری وزیر و نمایندهی مجلس و رئیس قوهی قضاییه یعنی شهید بهشتی را شهید کرد که به قول امام شهید بهشتی بهتنهایی خود یک ملت بود یعنی ترور ایشان بهتنهایی کفایت میکرد.
آن هم در بستر حزبی که مهمترین حزب کشور است
بله، یا همان ماجرای کشمیری. پس ما در وضعیتی که درگیر جنگ اطلاعاتی هستیم نباید کشور را درگیر جنگ نظامی کنیم بهویژه اکنون که در دو مقطع حساس قرار داریم ما تا انتخابات ایران 190 روز داریم از این شمار روز 40 روز آن ورود و قطعی شدن ورود بایدن به کاخ سفید است یعنی در نخستین روز از بهمن و بیستم ژانویه. پس اصلا نباید وارد این بازی شد اما در این چهل روز دستگاه اطلاعاتی باید کارهای خود را انجام دهد و مواجهه با آن را هم صورت دهد. از اول بهمن و 20 ژانویه به مدت 150 روز فضای ایران فضای انتخابات ریاست جمهوری است که این فضا تقابل جناحهاست چون جریان غربگرا یعنی امریکا و اروپا و رژیم صیهونیستی ناامید شدهاند چراکه مردم اقبالی به آنها ندارند و سال گذشته در انتخابات مجلس شورای اسلامی مردم شرکت چندانی نداشتند و طرفداران جناح اصلاحطلب و لیبرال شرکت نکردند و دیدند هر اندازه به این افراد رای میدهند امریکا به آنها تودهنی میزند و با آنها همکاری نمیکند و برجام تصویب میشود اما پس از مدتی امریکا آن را پاره میکند و اتحادیهی اروپا ایران را سرکار میگذارد و مدام وعدههای توخالی میدهد و تصمیم دارد کانال مالیای با نام اینستکس راهاندازه کند. بنابراین مردمی که به غرب علاقه داشتند و دولت و مجلسی که غربگرا بود شکست خوردند و چون اینگونه شد مردم تصمیم گرفتند در انتخابات شرکت نکنند و بدنهی خاکستری و جریان انقلابی در انتخابات شرکت کردند و مجلس به دست جریان انقلابی افتاد. 150 روز بعد انتخابات شورای شهر بود و ریاست جمهوری و اگر به همین شیوه پیش رویم آنها هم به دست جریان انقلابی خواهد افتاد. چگونه میتوانند معادله را برهم زنند و تمام صحنهی سیاسی کشور را به یک منازعهی سیاسی بدل کنند و جناحها و مردم را به جان هم بیندازند و از آب گلوآلود ماهی بگیرند؟ باید مقامات سیاسی را ترور کنند.
تاریخ مصرف روحانی برای غربی ها تمام شده است
امروز مهمترین کسی که سپاه باید با تمام توان از او دفاع کند تا اتفاقی برایش رخ دهد آقای روحانی است. دورهی ریاست جمهوری ایشان به پایان رسیده است و کارکرد آن که تصمیم داشت ایران و غرب را در هم آمیزد و سیاست سیاست باز را دنبال میکرد تمام شده است. ایشان در این زمینه تاریخ مصرفی ندارد و پس از این به احتمال زیاد در مجمع تشخیص خواهد بود. درواقع ارتباطی که میتوانست ایجاد کند به پایان رسیده است. اکنون هزینهکردن شخص رئیسجمهور ایران برای برهمزدن کشور در دستور کار دشمن است. جالب اینجاست که این موضوع را هم اعلام کرده است وپیشتر هم بیان کردم که لیبرمن در این زمینه به صراحت سخن گفته بود. ازسوی دیگر این مساله هم در سریال 24 که نزدیک به یک میلیارد تن در سراسر دنیا آن را دیدهاند مطرح و جنگ ادراکی در اذهان مردم کاشته شده است. یعنی اگر برای آقای خاتمی در سال 88 رویدادی به وقوع میپیوست یا امروز خدای نخواسته برای آقای روحانی اتفاقی رخ دهد دشمن به سرعت آن را به گردن سپاه میاندازد.
چند پیش به دوستان سپاه میگفتم شما از محافظت مقام معظم رهبری را هم کم کنید و تمام تلاش و هم خود را برروی آقای روحانی و آقایان خاتمی و احمدینژاد و مقامات پیشین متمرکز کنید چراکه دشمن برای آنها خوابها دیده است. با این چهارچوب شما خود را جای مسئولان دستگاه اطلاعاتی کشور بگذارید اگر شما جای آنها در سازمان اطلاعات سپاه و وزارت اطلاعات و شورای عالی امنیت ملی و دیگر حفاظتهای اطلاعات باشید میگویید اسرائیل این ترور رابرعهده گرفته است در محاکم قضایی میگویند متهم خود به قتل اعتراف میکند و چون اعتراف کرده است باید به زندان رود. دستگاه اطلاعاتی فریب این مسائل را نمیخورد هنگامیکه کشوری میگوید این کار را برعهده میگیرم و شما به ما پاسخ دهید و اگر این کار را نمیکنید پس حتما از ما میترسید اینها به این معنی است که من یک شبکهی اطلاعاتی مخفی بهوجود آوردهام و برای اینکه ذهن شما به سمت کار و جنگ اطلاعاتی نرود تصمیم دارم شما را وارد جنگ نظامی کنم و شما را تحریک کنم تا پاسخ مرا دهید و آقای حاجیزاده هم که برای این کارها آماده است تا ستاد نیروهای مسلح دستور دهد و او انگشتش را روی پرتاب موشک فشار دهد و رژیم صیهونیستی را شخم بزند اما نظام هیچگونه کار خرابکاری و موشکزنی علنی در تاسیسات حساس اتمی رژیم صیهونیستی و آمریکا و اروپا و هیچ کشور دیگری انجام نخواهد داد.
هیچ کس بیش از رهبرانقلاب دغدغه غرور ملی ندارد
حکومتی که رهبرش به صراحت گفته است ما بههیچ روی سلاح اتمی را برنمیتابیم چون داشتن آن حرام است هیچگاه به تاسیسات اتمی و شیمیایی دیگر کشورها آسیب نمیزند که تشعشعات آن به محیط زیست و مردم ضربه وارد کند. عقلانیتی که در راس جمهوری اسلامی وجود دارد اسیر احساسات نمیشود. هیچ کسی در جمهوری اسلامی نمیتواند ادعا کند بیش از شخص خامنهای غرور ملی را متوجه میشود و درک میکند. هیچکس در جمهوری اسلامی نمیتواند بگوید بیش از خامنهای روی غرور و عزت و شرافت و کرامت ملی حساسیت دارد. اما همین شخص مقام معظم رهبری درتصمیمگیریهای معقول غیراحساسی که کشور را درگیر مشکل نکند بسیار باتجربه است.
هنگامیکه صدام حمله کرده بود و کویت را گرفته بود و درسال 1369 امریکا برای جنگ با او آمده بود جناح چپ همین جناحی که به آقای خاتمی و کروبی نزدیکند مجلهای با نام "بیان" داشتند که آقای محشتمی وزیر کشور آخر دورهی آقای میرحسین موسوی آن منتشر میکرد که در آن به شکل رسمی به مقام معظم رهبری توهین میکردند که اکنون صدام خالدبنولید است و با امریکا درحال جنگ است و ما باید به کمک آنها برویم و امریکا را در کویت زمینگیر کنیم اما ایشان زیربار این غلیان احساسات و نگاه ضد استکباری پفکی و پوشالی نرفت و کشور را درگیر جنگ نکرد. بیش از 100 هواپیمای عراق در ایران پناهنده شدند چندین هواپیمای مسافربری و 4 ناو آنها به ایران آمدند اما ایشان زیربار نرفتند. دو سال بعد امیر کویت برای اینکه نظامیان ایران با عراق و صدام همکاری نکردند به تمامی نیروهای مسلح ایران در ارتش و سپاه و وزارت دفاع هدیه دادند به مجردها لباس و کمک نقدی و به متاهلها که بچه داشتند دوچرخه و مانند آن دادند. اینها مسائلی است که مردم باید در تاریخ شفاهی بدانند. اما جالب این است که در آن هنگام دیدگاه و خواست نظام چپ این بود که حمله کنند و اکنون استکبار جهانی وارد کویت شده است و ما باید به کمک صدام برویم.
برای همین مقام معظم رهبری اما زیربار این احساسات نرفت باید آن مجلات را مطالعه کنید که چه اندازه توهین کردند که اگر امام بود میزد و شما ترسو هستید.
چون که از صدام انتقام نمیگیرید؟
بله، آیت الله خامنهای در آن دوره با عقلانیت راهبردی ایران را از درگیرشدن در یک جنگ بیهوده محافظت کرد. این بار هم مطئمن باشید ما سختترین انتقام را در جریان ماجرای حاج قاسم و شهید فخریزاده و شهدای پیشین مانند شهید شهریاری و احمد روشن و رضایینژاد و علیمحمدی و تهرانیمقدم خواهیم گرفت و پاسخ خواهیم داد اما این پاسخ نامتقارن است. شما در رسانهها این واژه و عبارت را زیاد میشنوید که دکترین جمهوری اسلامی اقدام نامتقارن است و در دنیا دو کشورند که به این صورت هستند. آمریکا دکترین اقدام نامتقارن را در زمان جورج بوش پسر و در سال 1380 تصویب کرد اما مقام معظم رهبری این کار را در سال 1377 برای نیروهای مسلح ایران انجام داد.
دکترین نظامی ایران نامتقارن است
امروز در دانشگاههای نظامی و امنیتی دنیا دکترین اقدام نامتقارن برای ایران 1377 و برای آمریکا 1380 تعیین شده است. این دکترین به این معناست که قرینهی هم عمل نمیکنند یعنی اگر کسی چیزی زد ما با هم به همان شیوه و شکل پاسخ دهیم. یعنی اگر زمین اینجا بود ممکن است ما آن را در زمین دیگری پاسخ دهیم. اگر او از قواعدی استفاده کرد ما برای پاسخ از شیوه و قواعد دیگری بهره میبریم. امتیاز اصلی اقدام نامتقارن این است که ما در زمین خود و با قواعد خود عمل میکنیم و به هنگامیکه وارد زمین دشمن شدیم هم با قواعد خود رفتار و عمل میکنیم. اینکه در زمین دشمن با قواعد خود عمل کنیم نامتقارن مثبت نام دارد.
مردم مطمئن باشند که جمهوری اسلامی دیر یا زود پاسخ خواهد داد که ممکن است این پاسخ وجوه نظامی داشته باشد که من از آن اطلاعی ندارم اما حتما جوانب اطلاعاتی و پنهان دارد و باید مبهم باشد و پاسخی که میدهیم حتما باید ردپای خود را از بین ببرید و مسئولیت چیزی را برعهده بگیرید. من این را بهعنوان فرمول بیان میکنم هرگاه کشوری کاری جاسوسی و ترور و خرابکاری انجام داد و مسئولیت آن را برعهدهد گرفت یعنی مشکلی در این میان وجود دارد و داستان مشکوک است چراکه اصل کار جنگ سرد و اطلاعاتی در ابهام است. بنابراین هنگامیکه رسما اعلام کردهاند که رئیسجمهور ایران را ترور میکند و ترور او شیرازهی نظام اجتماعی میشود و کشور دچار اخلال و به هم ریختگی میشود باید بدانیم امروز دستگاه اطلاعاتی مسئولیت سنگینی دارد و ما نباید مدام آنها را به جنگ نظامی و شلیک موشک تحریک کنیم و وارد جنگ نظامی که شدیم عوامل نفوذی دیگری در داخل کشور و در سازمانهای امنیتی و سیاسی و اقتصاید و فرهنگی وجود داشته باشند.
نزدیک به 5 سال است که رهبری از نفوذ و مقابله با آن میگوید و به ایشان گزارشهایی در این زمینه میرسد. پس در صحنهی رسانهای اساسیترین کاری که انجام میدهیم این است است که باید سواد امنیتی و استراتژیک مردم را بالا بریم مانند سواد رسانهای و بهداشت و درمان و مدیریت بحران و زلزله و مقابله با کرونا و مانند آن. درمیان این سوادهای تخصصی سواد استراتژیک است که در این مباحث یک بخش سواد اطلاعاتی و امنیتی است. نکتهی بعدی این است که من توصیه میکنم برای آشنایی بیشتر با این موضوع مجموعهی فیلمهای سینمایی و سریالهایی که دستگاههای اطلاعاتی در دنیا ساختهاند ببینید. کرهایها در این زمینه چندین سریال خوب دارند و فکتهای بسیاری خوبی در آن نشان داده شده است. رژیم صیهونیستی در چند سال گذشته چندی فیلم سینمایی ساخته که نشان دهد در این زمینه نسبت به دیگر کشورها برتر است. بهتازگی هم سریال تهران را ساخته بود پیش از این هم به کمک اروپاییها فیلمی به نام "اپریتیو" ساختهاند ک یک مامور زن بیهویت موساد به اینجا میآيد تا وزیر دفاع را کنترل کند و پس از آن ماموریت دیگری به او میدهند تا در تاسیسات مخابراتی خلل ایجاد کند.
اگر دوستان مخاطب این جلسه میخواهند نشان نفوذیبودن را بهخوبی درک کنند فیلم "انجل" را ببینند که من آن را در یک برنامهی تلویزیونی به شکلی دقیق تشریح کردم. همین چند سال پیش و پس از کشتهشدن داماد جمال عبدالناصر در لندن رژیم صیهونیستی اعلام کرد که او جاسوس ما بوده است. بعدها مشخص شد شکست جنگ 1973 اعراف و اسرائیل در زمان انورسادات به این دلیل بود که انور سادات داماد جمال عبدالناصر را کنار خود قرار داد و او که معتمد دولت سادات بود اطلاعات این جنگ را به رژیم صیهونیستی داد و آنها توانستند مصر را شکست دهند. رژیم صیهونیستی فیلم این عملیات و جنگ را ساخته است. ببنید داماد جمال عبدالناصر به چه سادگی در دام امآیفایو سرویس امنیت داخلی و امآیسیکس سرویس امنیت خارجی انگلستان میافتد. در یک پارتی در لندن او را شکار میکنند و او را به موساد وصل میکنند آنها به مردها فرشته و به زنها پرستو میگویند یعنی به زن و مرد نفوذی پرستو و فرشته میگویند. این فیلم را ببینید و تصور کنید موساد فرزندان و دامادهای برخی از مسئولان را به دام انداخته باشند
و داستان پرستوها را که داشتیم.
پرستوها و فرشتههای گوناگون؛ حال فرض کنید موساد مدام میگوید من بودم فخریزاده را ترور کردم و در نطنز بمبگذاری کردم اما نگو آقازاده یا داماد مسئولی این کار را انجام داده است. در این بخش کار و مسئولیت دستگاه اطلاعاتی بسیار دشوار است. این دستگاه باید این مسائل را کشف کند اما مردم مدام میگویند غرور ملی ما آسیب دیده است و چرا پاسخ نمیدهید.
بدانید که جمهوری اسلامی پاسخ خواهد داد و بزرگترین پاسخ او هم این است که این شبکههای نفوذی را در درون کشور شناسایی کند. شاهکار جمهوری اسلامی این خواهد بود که جنگ ادراکی دشمن را شکست دهد. شمن یک سیستم ادراکی بهوجود آورده داست که اسرائیل بهاندازهای نیرومند است که میتواند در ایران بمبگذاری کند اما ممکن است سرویسهای اطلاعتی دیگر کشورها یا عوامل نفوذی داخل کشور باشند.
زمانی جمهوری اسلامی به قدرت رسید که توانست سیستم اطلاعاتی حرفهای ایجاد کند و کشمیری و کلاهیها نتوانند در کشور خللی بهوجود آورند. موضوع بعدی این است که چگونه باید جنگ ادراکی را شکست دهد؟ اگر دشمن ده، دوازدهسال زمینهچینی کرده است و کسی که تلاش میکرد ایران و غرب را با هم پیوند زند و در مراودات هستهای و برجام یک و دو سه پیش برد و آن را در ایران تحمل نکردند و به آن ضربه زدند برای نمونه شخص طراح گفتوگوی تمدنهای آقای خاتمی یا شخص سیاست درهای باز مدل چین یعنی آقای روحانی و چه کسی مخالف این دو بوده است؟ سپاه. این جنگ ادراکی است و این موضوع را در جامعهی جهانی نهادینه کردهاند و در ایران هم همین کار را کردهاند. هنر جمهوری اسلامی شکستن این است.
با جنگ ادراکی می خواهند سپاه را مقصر معرفی کنند
چرا من در این جلسه برروی این موضوع تاکید کردم؟ تا مخاطب را واکسینه کنم. اگر دشمن در آینده ترقهای علیه یکی از سران احزاب و جناحها و گروهها و این سی و چند تنی که نامشان در رسانهها بهعنوان کاندیداهای احتمالی ریاست جمهوری دور بعدی مطرح شده است هر یک از این افراد که نامشان مطرح شده است در نظام و جنگهای ادراکی سیستم ادراکی بهوجود آمده است که این فرد به احتمال زیاد کاندیداست حال فکر کنید برای آنها اتفاقی بیفتد و دشمن این افراد را هم مانند شهید فخریزاده ترور کند البته تفاوتی وجود دارد که شهید فخری زاده کاری که باید را انجام داده است. با شهادت ایشان نمیتوانند مانع رشد توان دفاعی و هستهای ما را نمیتوانند بگیرند و خودشان هم این موضوع را بیان کردند. اما چرا این کار را انجام میدهند و او را ترور میکنند؟ تا محیط را برای دانشمندان دیگرناامن جلوه دهند و آنها را بترسانند و بگویند سیستم اطلاعاتی ناکارآمد است. اما هر کاری که دشمن انجام میدهد باید ما را هوشیارتر کند.
سامانه مجازی اطلاعات مردمی تشکیل شود
ضمن اینکه من نکاتی که شما به آنها در مورد غرور ملی و خدشهدارشدن آن اشاره کردید تایید میکنم . زمانیکه من درگیر دفاع مقدس بودم و به شکل رسمی در خاک عراق عملیات ویژه و جنگهای چریکی انجام میدادیم و تفاوت ما با آکادمیستهای معمولی در این است که از پشت صندلیهای دانشگاه میآیند این است که ما از پشت خاکریزها و چتر در آسمان و غواصی در دریا آمدهایم درواقع ما از زمینهی روحی سلحشوری به اینجا رسیدهایم بنابراین معنی و مفهوم غرور ملی برای ما پررنگتر و برجستهتر است. اما عقلانیتی که سبب شکلگیری غرور شده است باید کار درست را انجام دهد چون ممکن است غرور ملی کاذب و رشد پفکی داشته باشد.
غرور ملیای که از کوه کاملا فولادی و چدنی نشات میگیرد درست و عقلانی است. ما باید مراقب باشیم تا نشانی نادرست ندهیم تا کشور درگیر التهابات بیرونی و جنگ نشود. در داخل کشور هم اگر دشمن در 190 روز آینده خواست فضای انتخاباتی درونی را برهم زند و در داخل شبکهای از ترور و شبکهای از عوامل نفوذی برای خرابکاری را بهوجود آورده است و اینها محفوظ بماند و ما فکر کنیم کار اسرائیل است که این همه هزینه کرده و تا اینجا آمده و ترور کرده و رفته است. یا به قول فرماندهان نظامی از راه ماهواره تیربار راهدایت و شلیک کرده است یا به قول روسها این کار را با پهپاد انجام دادهاند. آنچه مطرح است این است که نظام پاسخ خواهد داد این جنک است همانگونه که زد دارد خورد هم دارد و این جنگ تا مدتها ادامه دارد.
اما جنس آن اطلاعاتی است.
سواد اطلاعاتی هم باید بالا رود. چند شب پیش در برنامهی زندهی 16 آذر و روز دانشجو پیشنهاد کردم همانگونهکه امام در آغاز انقلاب اعلام کرد مملکتی که 36 میلیون جمعیت داشته است ( ایران در آن هنگام این اندازه جمعیت داشت) باید 36 میلیون عنصر اطلاعاتی داشته باشد. هر کسی هرجا هست عنصر اطلاعاتی حکومت و جامعه است و باید اطلاع دهد. اصطلاح اطلاعات 36 میلیونی از اینجا ناشی شده است. پس از آن امام گفت مملکتی که 20 میلیون جوان دارد یک ارتش 20 میلیونی است. ارتش بیست میلیونی یعنی بسیج و اطلاعات 36 میلیونی از اینجا ناشی میشود.
امروز ما هشتاد چند میلیون جمعیت داریم پس ما یک دستگاه اطلاعاتی 85 میلیون تنی مردمی و بومی داریم که مردم باید به سه نهاد اطلاعاتی موارد مشکوک را به سرعت منعکس کنند؛ شمارهی ستاد خبری وزارت اطلاعات که روی تابلوهای گوناگون در شهرهای گوناگون وجود دارد سازمان اطلاعات سپاه هم ستاد خبری دارد آن هم سه رقمی است اطلاعات نیروی انتظامی هم به جز تلفن 110 پلیس بخش اطلاعاتی نیروی انتظامی هم به همین نسبت وجود دارد. چطور در ماجرای شهورند خبرنگار هر جا رویدادی رخ میدهد کسی به سرعت موبایلش را روشن میکند و از آن واقعه فیلم میگیرد و آن را در اینستاگرام و تلگرام و آپارات و یوتیوب و دیگر شبکههای اجتماعی میگذارد.
مردم باید در سازمان اطلاعاتی 85 میلیون تنی موارد مشکوکی که به امنیت کشور آسیب میزند و خرابکاری و ترور ایجاد میکند اطلاع دهند چیزی که میتوان آن را ضبط کنند این کار را انجام دهند و یا چیزی را که میتوانند با تلفن بگویند این کار را با این روش انجام دهند و آن را به ستاد خبری دستگاه اطلاعاتی کشور اعم از وزارت اطلاعات و سازمان اطلاعات سپاه و نیروی انتظامی خبردهند. از دید من ستاد خبری این سازمانها هم باید بهگونهای باشند تا مردم برای آنها ویدئو بارگذاری کنند. مانند این روزها که در شهری رویدادی از سیل و دزدی و تصادف اتومبیل و مانند آن رخ میدهد و فیلم آن به سرعت پخش میشود ستادهای خبری دستگاههای اطلاعاتی باید برای خود ظرفیتی در شبکههای اجتماعی بهوجود بیاورند که مردم بتوانند اطلاعات این چنینی را به دست آنها برسانند و شهروند اطلاعای شهروندی باشد که موارد را به سرعت به سیستم اطلاعرسانی کشور گزارش کند. سازمان اطلاعاتی هم به شهروندانی که اطلاعات حساسی را که میتواند مانع از بروز مشکلات بزرگ در کشور میشود جوایز و نشان ملی دهد.
مثلا نشان قهرمان ملی...
بله، چون کسی که بتواند مانع از بهوجود آمدن یک فاجعه و سرقت و ترور و خرابکاری شود به قول شما قهرمان ملی است و میتواند نشانهای درجهی یک و دو سه داشته باشند و به افراد بدهند. بنابراین تشکیل سیستم اطلاعاتی 85 میلیون تنی در این جنگ اطلاعاتی که به شهادت و ترور حاج قاسم و شهید فخریزاده تمام و ختم نمیشود. اکنون هم که جنگ اطلاعاتی و سرد تازه آغاز شده است باید چشمبهراه اینگونه رخدادها در ایران و کشورهای منطقه باشیم و بدانید که در دنیا اتفاقاتی خواهد افتاد که آن را به گردن ایران میاندازند و رویدادهایی درون کشور رخ میدهد که انحراف ذهنی ایجاد میکنند و خود آن را برعهده میگیرند.
اگر ما میخواهیم کشور از درون مقاومسازی شود و استحکام درونی کشور و چهار ستون بنا و ساختار کشور در حوزهی امنیتی و اطلاعاتی قوی شود طبیعی است که باید سیتسم اطلاعاتی 85 میلیونی را شکل دهیم و همهی مردم خود را در امنیتی که دارند و برایشان بسیار هم مهم است سهیم و شریک بدانند و مطمئن باشند پاسخهایی که باید داده شود در ظرفیت خود باشد و دستگاه اطلاعاتی کشور و نیروی قدس و وزارت اطلاعات و سازمان اطلاعات سپاه قطعا به دشمن پاسخ درخوری خواهند داد اما همه دوست دارند آقای حاجیزاده پاسخ دهند. جالب است که پاسخهای هواوفضا به مذاق مردم بسیار خوش آمده است اما باید بدانیم که دوستان دیگری هم هستند که بتوانند کاری انجام دهند.
سوال: بهعنوان پرسش پایانی می خواهم در مورد نیروهای سیاسی داخلی صحبت کنیم. شما فرمودید تا انتخابات 190 روز حساس داریم. در ماههای گذشته بحثهایی در مورد عدم کفایت رئیسجمهور در مجلس مطرح شد که حضرت آقا بحثی را مطرح کردند؛ در اینجا وظیفهی نیروهای سیاسی چیست؟ چون به نظر میرسد در این جنگی که شما تبیین کردید یک بخش ماجرا هم همین داستان است موضوعی که در مورد به هم ریختگیها گفتید ذهن من به سمت ترور حجاریان در سال 78 و پس از انتخابات مجلس ششم رفت چون به یاد دارم در آن زمان هم میگفتند قرار بود در تشییع و پس از ترور رخدادهایی روی دهد. گویا این ماجراها درحال تکرار شدن هستند. در این میان نیروهای سیاسی چه نقشی دارند؟
دقیقا. من زمستان 99 و بهار 1400 را در برنامهای با زمستان 59 و بهار و تابستان 60 مقایسه کردم. در آن زمان هم درست مانند امروز التهابات و مشکلات زیادی وجود داشت. توصیه میکنم دوستان آن دوره را بازخوانی کنند که یک رئیسجمهور لیبرال مانند بنیصدر چگونه درگیریهایی را سبب شد و ماجرای 14 اسفند دانشگاه تهران در سال 1359 و سپس رخدادهایی که در بهار 1360 تا عزل آن رئیسجمهور در خرداد و تیر روی داد پس از آن ترورها آغاز شد که ترور شهید بهشتی و 72 تن و مقام معظم رهبری در مسجد ابوذر و آقای هاشمی در خانهی خودشان تا شهریور و ترور شهید رجایی.
یکی از بدترین وقایع این بود که بزرگ نظامی ما که وزیر دفاع و چهرهی حساسی بود یعنی شهید چمران در اواخر خرداد در جبهه شهید شد این مساله سبب ضعف روحی رزمندهها شد و از این سو هم در کشور مقامات سیاسی ترور میشدند و امام هم بیماری قلبی داشتند و در بیمارستان بستری بودند کشوری که دو سال از انقلابش میگذشت اینگونه به هم ریخته است زمستان 59 و بهار و تابستان 60 شرایطی بود که دشمن در انگارههای ادراکی برای زمستان امسال و بهار و تابستان سال آینده تعریف کرده است البته برای بهار و تابستان و پاییز هم برنامهریزی کرده بود که شکست خورد.
مردم با هشیاری مشکلات را تاب می آورند
مردم به اندازهای هوشمندند و قدرداشتهها و امنیت و ثبات اجتماعی و سیاسی خود را میدانند با اینکه زیر فشار سنگین اقتصادی بودند و هستند به خیابانها نیامدند. بسیار از مشاغل بهاندازهای تحت فشار بودند که باید به شکل صنفی دربرابر مجلس یا کارخانه و محل کارشان تجمع میکردند اما هر روز که ما وارد جامعه میشویم به شکل حضوری نامه میدهند و مشکلاتشان را بیان میکنند و میگویند ما تصمیم داشتیم تجمع کنیم اما به این دلیل که رسانهها و دشمن از این مساله سواستفاده نکنند از این کار صرفنظر کردیم اما این فهرست و مشکلات ماست آن را به شکلی که میدانید به دست مسئولان برسانید. ما هم تلاش میکنیم آن را به دست نمایندههای مجلس و ازسوی دیگر به دست نهادهای مسئول در دولت و حتا به دفتر رهبری برسانیم. مردمی که این اندازه محجوب و فهمیند و فشار را تاب میآورند اما کاری نمیکنند که آب به آسیاب دشمن ریخته شود.
دشمن برای بهار برنامهریزی کرده بود که نتوانست کاری از پیش برد در تابستان داغ 97 و 98 هم نشد و گفتند حتما در تابستان داغ 99 کاری انجام خواهد شد که باز هم شکست خوردند برای پاییز برنامهریزی کرده بودند نشد حتا در سالگرد ماجرای گرانشدن بنزین که عمل نابخردانهای بود و متاسفانه موجب مجروحشدن و به شهادت رسیدن چند صد تن از مردم شد و در صد و چند شهرشاهد التهابات و شلوغیهایی بودیم و خون بیگناهان زیادی ریخته شد اما در همین زمان هم که این اندازه عوامل ضدانقلاب سرمایهگذاری کرده بودند تجمعی صورت نگرفت. اینگونه نیست که مردم تصور کنند مجموعهی نیروهای انقلاب و نظام و شخص رهبری محجوبیت مردم را نمیبینند و قدر آن را نمیدانند. واقعیت این است که دشمن از تابستان 97 تاکنون هر سال اعلام رده تابستان داغ امسال است و پاییز هم نشد اکنون هم به بیست آذر رسیدهایم اما اگر جناحهای سیاسی میخواهند فضا را به سمت رقابتهای انتخابانی ببرند سرمایهها و داشتههای نظام را به چالش نکشند و از آن در تریبونهای خود بهره نبرند و از خودشان بگویند. شما میخواهید کاندیدای ریاستجمهوری شوید؟ از داشتههای خود استفاده کن و از مواجهه با دیگری بپرهیز.
3 سناریو درباره آینده روحانی: برکناری، محاکمه یا حذف از خبرگان
موضوع بعدی این است که در رویارویی با آقای روحانی جناحهای سیاسی روبهرو سه سناریو مطرح میکردند نخست ین سناریو استیضاح ایشان بود و یا میخواستند بیکفایتی او را مانند بنیصدر صادر کنند اینکه چه اندازه به مصلحت بود را نمیدانم اما این را میدانم هزینهی آن برای نظام بیش از منفعت آن بود. این سناریویی بود که به قول شما رهبربی هم نظرانتی ارائه دادند و آن جملهی مشهور که دولت تا پایان کار خود را انجام دهد را همه میدانیم و شنیدهایم. البته این حرف به این معنا نبود که آقای رئیسجمهور برای پاسخگویی به برخی پرسشها در مجلس حاضر نشوند. پرسش از رئیسجمهور و وزیر حق نمایندهی مجلس است اما باز هم این پرسش به معنای استیضاح نیست.
سناریوی دوم طرح شکایت از رئیسجمهور بود که سه گروه حقوقی طرح شکایت خود را از رئیسجمهور تنظیم کردند و دلایل و ادلهی قانونی هم داشتند و مطرح کردند اینکه دستگاه قضایی این شکایت را بپذیرد و در دستور کار قرار دهد یا خیر مشخصث نیست اما اگر هم عملیتی شود پس از دوران ریاستجمهوری خواهد بود یعنی درواقع در چهارچوب حقوقی اینکه رئیسجمهور در این بخش و سمت انتخابات به محاکم قضایی برود گمان نمیکنم شانی داشته باشد. مسالهی سوم به دلیل دفاعنکردن از ارکان اسلام به دست آقای روحانی طرح این نکته که ایشان شرایط خبرگان رهبری را ندارد مطرح شد چون کسی که در خبرگان رهبری مجتهد و فقیه است مهمترین ویژگیاش برای انتخاب ولیفقیه و نظارت بر وجوه عمل او ماهیت و جنبهی دینی و سیاسی داستان است. مواردی مانند جایزه به جواد طباطبایی درجشنوارهی فارابی که صاحب نظریهی مرگ اسلام است و مواجهه با حرکات دینی و ... ادلههایی است که طیف سوم درنظر گرفته بودند که کفایت نداشتن ایشان هم جزو این موارد بود درواقع کفایت نداشتن رئیسجمهور یعنی آقای روحانی را در ماجرای خبرگان رهبری را دنبال میکنند. البته اگر به این موضوع هم رسیدگی شود به پس از دوران ریاستجمهوری ایشان موکول میشود.
190 روز دیگر رئیسجمهور آیندهی ایران مشخص میشود و یک ماه هم تا تشکیل دولت آتی زمان وجود دارد اما بههرروی ایشان تنها 190 روز دیگر رئیسجمهور مستقر است اما خبرگان رهبری او چند سال دیگر ادامه دارد چراکه تا انتخابات خبرگان بعدی هنوز عضو آنجاست. اینکه یک طیف و جناح سیاسی از حیث شان اسلامی و اجتهادی آقای روحانی طرح دعوا در مجلس خبرگان داده و این موضوع را مطرح کرده است که نمیدانم به کجا رسیده است چراکه این موضوع را جسته و گریخته از دیگران شنیدهام. همانگونه که میدانید برخی از نمایندههای مجلس شورای اسلامی یا برخی از نمایندگان خبرگان رهبری در آنجا انتخاباتی برگزار میکنند و عدم کفایت صادر میکنند. پس سناریوی کفایت نداشتن در خبرگان رهبری و سناریوی شکایت از رئیسجمهور به دلیل مسائل حقوقی ازسوی برخی از شهروندان و سناریوی استیضاح رئیسجمهور در مجلس از دو سال پیش مطرح بود و در تریبونها گفته میشد. قوهی عاقلهی راس نظام که برای مصالح و منافع عمومی هزینه فایده میکرد متوجه شد که همینک استیضاح یا شکایت یا هر یک از این موارد شانی ندارد. البته آن سوگیری دیگری بود و ایشان تاکنون مانع از بهوجودآمدن التهابات شده است.
خدا سران همه جریانات از لیبرال تا حزب اللهی و بهاری را حفظ کند
ما تا انتخابات 190 روز حساس داریم که 40 روز از آن در فرایند جابهجایی قدرت در امریکاست البته این حرف به این معنی نیست که ایران به نتیجهی ساختار انتخابات وصل است خیر بلکه از این رو که گروهها و جناحهای سیاسی که تصمیم دارند برای انتخابات وارد عمل شوند و به صحنه بیایند در ایران مدعی هستند که اگر بایدن برسر کار آید تصمی دارد به برجام برگردد که در مسائل انتخابات یک اثر دارد و اگر ادعاهای ترامپ به نتیجه برسد و او بتواند ثابت کند تقلب شده است و او دوباره بر سر کار بماند نتیجهی دیگری دارد. پس یک 40 روز روز این سو و 150 روز پس از آن یعنی از اول بهمن تا پایان خرداد.
اگر در اینجا جناحهای سیاسی بخواهند با دولت کشمکش کنند و تصمیم داشته باشند آن را به سمت و سوی دیگری ببرند چه اندازه به سود مردم و نظام و کلیت حرکت ملی است؟ تمامی اینها باید هزینه فایده شود ضمن اینکه در این جنگ سرد دغدغه و مسالهی دشمن ضربهزدن به یکپارچگی و وحدت ملی است و برای این کار در به جان هم انداختن جناحهای سیاسی چند گانهی نظام ازسویی و ازسوی دیگر همانگونه که گفتم هشدار امنیتیای که باید به جامعه داد این است که دشمن به صراحت از ترور شخصیتها و مقامات کشور صحبت کرده است پس حتما برنامههایی در این زمینه دارد. اینکه در گذشته و در دوران شهید رجایی و بهشتی و خاتمی و روحانی هم این کار را انجام داده است پس این روزها هم هیچ بعید نیست دست به چنین خباثتهایی بزند.
جناحهای سیاسی باید بدانند برای اینکه خود را محبوب مردم جلوه دهند و رای بیاورند این یکپارچگی و اتفاق نظر و مشکلات و مصائب مردم را درنظر بگیرند سپس وارد صحنه شوند. ضمن اینکه در این عرصه همه باید از خود در این فضای جنگ مراقبت کنند. انشاالله خدا آقای روحانی و دیگر سران کشور و جناحها را از لیبرال تا حزباللهی و بهاری را تا پایان این فتنه که دشمن تعریف کرده حفظ کند تا دشمن به خواستهی خود نرسد.
امیدوارم نهادهای امنیتی هشدارهای شما را جدی بگیرند و با سپاس فراوان که در این جلسه شرکت کردید.
توفیقی شد که خدمت شما و دوستان شما بودیم و امیدوارم بتوانید در خبر و اطلاعرسانی فوری همچنان پیشتاز باشید. برای شما دعا میکنم.