اقتصاد۲۴ زن ۵۳ ساله به نام نرگس که برای چاره جویی درباره ماجرای طلاق دختر بزرگش وارد کلانتری پنجتن مشهد شده بود، در تشریح زندگی نابه سامانش به کارشناس اجتماعی کلانتری گفت: ۱۷ سال قبل تصمیم تلخی در زندگی ام گرفتم و از همسر معتادم به طور توافقی جدا شدم چرا که دیگر نمیتوانستم با بی مسئولیتی و اعتیاد همسرم کنار بیایم. در واقع جایگاه من و همسرم در زندگی مشترک عوض شده بود.
بیشتر بخوانید:راز مرگ زن جوان در خانه مرد همسایه
من بیرون از خانه کار میکردم تا هزینههای زندگی را تامین کنم تا شوهرم نیز در خانه پای بساط مواد مخدرش بنشیند. بالاخره پس از این جدایی، پسرم نزد پدرش ماند و دو دخترم در کنار من به زندگی ادامه دادند. اگرچه دوست داشتم پسرم نیز نزد من میآمد، اما همسرم این اجازه را نداد چرا که آن زمان پسر ۱۲ ساله ام نیز دچار اعتیاد شده بود و هزینههای اعتیاد پدرش را تامین میکرد. در همین روزها بود که دردهای وحشتناکی به سراغم میآمد و حالم خوب نبود. وقتی با کمک اطرافیانم و خیران به پزشکان متخصص مراجعه کردم تازه فهمیدم سرطان دارم و باید شیمی درمانی شوم.
با هر بدبختی و سختی بود درمانم را آغاز کردم و بعد از مدتی به بهبودی رسیدم. در همین شرایط خواستگارانی برای دخترانم میآمدند تا این که یکی از آنها دختر بزرگم را پسندید و من با هماهنگی پدر دخترم اجازه خواستگاری دادم. در شب بله برون به خاطر خجالتی و محجوب بودن دختر بزرگم، از خواهر کوچکش خواستم تا در پذیرایی از مهمانها به من کمک کند، ولی آن شب خواستگاران با دیدن دختر کوچکم تصمیم گرفتند او را نیز برای برادر کوچکتر داماد خواستگاری کنند. من هم که از این موضوع بسیار خوشحال بودم دخترانم را به عقد دو برادر درآوردم. تا این که ۱۰ سال قبل به هر طریقی بود جهیزیهای تهیه کردم و دختر بزرگم را به خانه بخت فرستادم. سه سال بعد نیز دختر کوچکم زندگی مشترکش را با نامزدش آغاز کرد. اما مدتی بعد متوجه شدم داماد بزرگم به زندگی اش پایبند نیست و همواره دخترم را هدف آزارهای جسمی و روحی قرار میدهد و با زنان غریبه ارتباط دارد و بی آبرویی میکند. زندگی آنها هر روز آشفتهتر میشد تا این که از یک سال قبل به مرز غیرقابل تحملی رسید.
او دختر و نوه هایم را از خانه اش بیرون کرد تا از یکدیگر طلاق بگیرند و وقتی به کارش اعتراض کردم نزدم به بی آبرویی هایش اعتراف کرد اکنون در حالی دختر و نوه هایم نزد من زندگی میکنند که میترسم این ماجرا در زندگی دختر کوچکم نیز تاثیر بگذارد و زندگی او را نیز به هم بریزد و...
شایان ذکر است، رسیدگی به این پرونده در دایره مددکاری اجتماعی کلانتری آغاز شد.
ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی