اقتصاد ۲۴- در هفتههای اخیر نرخ طلا و ارز در بازار کاهش داشته و برخی این پرسش را مطرح کردهاند که این کاهش تا چه حد به واقعیتهای اقتصاد ایران مانند رشد نقدینگی و تورم و تا چه حد به واکنش احساسی و واکنش به مذاکرات برجام و لغو تحریمها وابسته است.
در اقتصاد ایران از نظر بنیادی اتفاقی رخ نداده و رشد نقدینگی ۳۸ درصد و نرخ تورم نزدیک به ۵۰ درصد بوده است، این متغیرها موجب کاهش سرمایهگذاری، پایین بودن رشد اقتصادی و بالا رفتن قیمتها میشود و لذا کاهش قیمتهای اخیر واکنش به مذاکرات برجام و احتمال لغو تحریمهاست.
برای افزایش ارزش پول ملی نه تنها اتفاقی رخ نداده بلکه رشد نقدینگی و تورم عملاً افزایش قیمتها را موجب خواهد شد و افزایش قیمتها، هزینهها، خلق پول، استقراض و تزریق نقدینگی موجب رشد قیمتها خواهد شد و لذا نباید این کاهش قیمتها را پایدار ارزیابی کنیم.
در همین رابطه با رسول بخشی، عضو هیئت علمی گروه اقتصاد دانشگاه اصفهان گفتوگویی داشتیم که شرح آن را در زیر میخوانید:
تورمی که از سال ۹۲ تا پایان ۹۶ باید ایجاد میشد و نشد در بانکها جمع شده بود. زمانی که این تورم اتفاق افتاد این نقدینگی حرکت کرد و به سمت بازار بورس رفت. از ابتدای سال ۹۷ تا دو سال و پنج ماه بعد شاخص بورس از حدود ۹۵ هزار واحد به دو میلیون واحد رسید که رشد یک هزار و ۹۰۰ درصدی داشته است. در همان فاصله زمانی کالا و خدماتی که در اقتصاد وجود دارد و شاخص عمومی قیمتها حداکثر ۱۵۰ درصد رشد داشته است.
ارزش واقعی دارایی شرکتها در برگههای سهام نمایش داده میشود بنابراین باید رشد و افت قیمت کالا و خدمات و ارزش سهام متناسب با یکدیگر باشد، رشد قابل توجه و نامتناسب شاخص بورس حبابی بود که باید منتظر از بین رفتن آن میبودیم.
رشد شاخص بورس پیش از این از دو تا دو نیم درصد بود که به بیش از پنج درصد رسید این موضوع منجر به جذاب شدن بازار سهام شد به طوری که افراد زیادی که اطلاعات کافی از سرمایه گذاری در بورس نداشتند، در این بازار سرمایه گذاری کردند.
در بازار سرمایه کسی باید سرمایه گذاری کند که صبر داشته باشد، لازمه داشتن چنین صبری، داشتن سرمایه اضافه است، اما این قشر از مردم که در این فاصله زمانی به بورس وارد شدند چنین افرادی نبوده و سرمایههای زندگی شان را فروخته و به بورس وارد کردند تا سود کرده و بتوانند آن را بهبود دهند، همین افراد با اولین شوکی که به بورس وارد شد از آن خارج شدند.
شاخص بورس بازهم افت میکند، این اعتماد به این سادگیها بازنخواهد گشت، زیرا مردمی به بازار بورس آمدند که سرمایه زندگی خود را به آن وارد کرده بودند و این سرمایهها را از دست دادند.
ریشه اصلی این اتفاقات در رشد نقدینگی است، در این مدت مردم حتی برای خرید سهام وام میگرفتند، پول خلق میشد و به بورس وارد میشد، ریشه اصلی این معضلات در خلق پول است، برای کنترل و مدیریت بازار سهام نیازی به تغییر مدیران آن نیست باید از سفته بازی و رشد نقدینگی در اقتصاد جلوگیری کرد تا بازار سرمایه به آرامش برسد.
مشکلات کشور ما در اقتصاد کلان ریشه دارد، از قبل میدانستیم که برجام ۱ به نتیجه نمیرسد، آمریکا هرگز ایران قوی را تحمل نمیکند مطمئن باشید این تحریمها را بر نمیدارد، زیرا برداشتن تحریمها موجب فروپاشی دلار آمریکا میشود.
ممکن است در نزدیکی انتخابات قیمت دلار کمی کاهش یابد، اما همه این کاهش قیمتها موقتی است. اگر آمریکا میتوانست، به ایران حمله نظامی میکرد، اقتصاد اکنون تنها پاشنه آشیلی است که آمریکا از آن استفاده میکند، اگر از رشد افسار گسیخته نقدینگی در کشور جلوگیری نشود، اقتصاد ایران فروپاشیده خواهد شد.
ریشه ورود نقدینگی خلق پول است، بانک مرکزی چاپ پول و بانکهای مختلف خلق پول را انجام میدهند، از کل نقدینگی کشور فقط ۳ درصد توسط بانک مرکزی چاپ شده و مابقی حتی وجود خارجی نداشته و فقط خلق شده است.
پول از طریق وام و سود سپرده خلق میشود. وامهای بانکی از هیچ خلق میشود، ما تصور میکنیم که بانک واسطه است، از عدهای سپرده دریافت کرده و این پولها را به دیگران وام میدهند، حتی ممکن است مسئولان اقتصادی نیز اینگونه فکر کنند، اما بانک واسطه وجوه نیست و خالق آن است.
بانک این وامها را با کلیک کامپیوتر ایجاد میکند. این کار هر روز تکرار میشود. این مسئله مهمی است که تصور کنیم بانک پول را از هیچ خلق میکند. برای اینکه جلو رشد نقدینگی را بگیریم باید این دو عامل را کنترل کنیم، نرخ سود بانکی صفر شده و کاری کنیم مردم از بانک وام نگیرند، اینکه افراد نتوانند پول بانک را برگردانند منجر میشود بانک به آنها وام ندهد تا زمانی که افراد درخواست وام میکنند بانک نیز میتواند وام دهد؛ بنابراین باید تقاضای مردم برای دریافت وام از بانک کم شود. وام بسیاری از افراد حتی برای کار تولیدی دریافت میشود، اما در نهایت در بازارهای موازی صرف میشود. باید این وامها کنترل شده و وامهای دریافت شده حتماً در کارهای تولیدی سرمایه گذاری شود بنابراین برای اینکه تقاضای وام را کاهش دهیم باید از سفته بازی و بورس بازی در بازارهای مختلف جلوگیری شود. باید تقاضا برای وام کاهش داده شده و نرخ سود سپرده بانکی نیز کاهش یابد.
بیشتر بخوانید: راههای هدایت نقدینگی به بورس
اکنون در ژاپن نرخ سود سپرده بانکی منفی است و همه راههای سفته بازی نیز بسته شده به گونهای که فرد نمیتواند با پول خود طلا، دلار، آهن، مسکن و دیگر داراییها را خریداری کند، زیرا به عنوان نمونه خرید دلار جرم بوده و به سایر داراییها نیز مالیات زیادی تعلق میگیرد.
همچنین در ژاپن سرمایه داران نمیتوانند حجم زیادی از سرمایه خود را صورت پول نقد از بانک خارج کنند و نیز سرمایه گذاری در بورس هم به گونهای است که فرد اگر در کمتر از یک سال اقدام به خروج سرمایهاش از بورس کند باید تا ۳۵ درصد مالیات بپردازد نتیجه این سیاستها در ژاپن منجر شده که سرمایه گذاران از افراد دارای ایده حمایت کرده و سرمایههایشان را با نرخ سود صفر درصد در اختیار آنها و یا حتی در اختیار دولت بگذارند.
باید جلو سفته بازی را بگیریم ما به یک FATF ملی نیاز داریم که از سفته بازی در بازارهای مختلف جلوگیری کند و در نتیجه آن نقدینگی به راحتی به سمت بازارهای مولد هدایت شود. انجام این کار به تکنولوژی خاصی نیاز نداشته و فقط با وضع قوانین و وجود دولتی که با جدیت آن را پیگیری کند انجام خواهد شد.
اکنون قانون مالیات بر خانههای خالی وضع شده است، این قانون آن قدرها بازدارنده نیست، باید بررسی شود که هدف دولت پر شدن آپارتمانهای خالی است یا قصد گرفتن مالیات دارد؟
بیشتر به نظر میرسد هدف دولت از وضع این قانون کسب درآمد است، باید مالیات بر خانههای خالی به گونهای گرفته شود که فرد نتواند خانهاش را خالی بگذارد، مالیات در مبارزه با سفته بازی باید بازدارنده باشد، دولت نباید از سفته بازی مالیات بگیرد بلکه باید سفته بازی را ممنوع اعلام کند در کشور ما امکان این کار وجود دارد، اما باید پله پله و به صورت تدریجی انجام شود.
نقدینگی بر اساس یک فرمول اقتصادی، حاصل ضرب ضریب فزاینده در پایه پولی است. ضریب فزاینده عددی بزرگتر از یک است، پایه پولی یا پول پر قدرت است که شامل بدهی دولت و بدهی بانکها به بانک مرکزی است.
به عنوان نمونه دولت درآمدهای نفتی که کسب میکند را باید به پول رایج کشور تبدیل کند تا بتواند هزینههای خود را با آن پرداخت کند، بنابراین دولت درآمدهای ارزی خود را به بانک مرکزی میفروشد و در ازای آن ریال جدید توسط بانک مرکزی منتشر شده و به دولت میدهد.
نرخ ارز در بازار ارز و عرضه و تقاضا آن را تعیین میکند، بنابراین تا زمانی که عرضه ارز جوابگوی تقاضای بازار نباشد، قیمت ارز افزایش مییابد. رشد نقدینگی در ایران به این معنا است که میزان ریال در کشور نسبت به دلار موجود در حال افزایش و ارزش آن در حال کمتر است.
نمیتوان گفت که قیمت دلار متوقف میشود، قیمتهای کنونی قیمت واقعی دلار نیست، در واقع این رشد نرخ دلار است که منجر به تورم میشود، مهم این است که نرخ ارز ثابت بماند، رشد نقدینگی عامل همه این مشکلات است.
تورم صفر درصدی امکان پذیر است، برای کاهش تورم باید از رشد نقدینگی جلوگیری کرد برای این کار نیز باید سفته بازی را با FATF ملی متوقف کرد، اگر کاندیدایی برنامه اش در این قالب باشد میتواند تورم را در دوران ریاست جمهوری خود به صفر برساند. اگر کاندیدایی ادعای کاهش تورم داشت و برنامهای غیر از مواردی که گفته شد ارائه کرد مردم باید بدانند که او از علم اقتصاد چیزی نمیداند.