اقتصاد۲۴- اسدی با اشاره به مبانی تحلیل آینده و طراحی مسیر کاری اظهار داشت:” باید رویکردی را نسبت به مسائل صنعتی، اقتصادی و فناورانه اتخاذ کنیم که بیشترین دستاورد را داشته باشیم. در در یک افق بلند مدت میبایست تفکرات، تصمیمات و اقدامات استراتژیک داشته باشیم. ”
ایشان در ادامه با اشاره به اینکه داشتن تفکر استراتژیک در زندگی فردی و سازمانی، به یکسری برنامهریزیهای بلندمدت منجر خواهد شد، گفت:”مبنا قرار دادن تفکر استراتژیک به عنوان یک شیوه مواجه با پدیدهها، شامل سه بعد کل نگری، دورنگری و عمق نگری است.
اسدی افزود:” کل نگری یا نگاه کلان به مثابه داشتن افق دید بلندتر است مانند آنکه از هلیکوپتر به یک جغرافیا نگاه کنیم. در حقیقت از یک فاصله به واقعیت یا موضوع مورد نظر نگاه کنیم و در عین حال از برخی از جزییات را نیز از دست ندهیم. در حقیقت یک نگاه سیستمی و بررسی روابط بین پدیدهها مدنظر است. عمق نگری به معنای بررسی علل و ریشه پدیدههاست. دورنگری نیز به معنای درنظر داشتن افق زمانی دورتر است. “
وی در ادامه با اشاره به مفهوم دورنگری تاکید کرد:” در جامعه ما پدیده شایعی به نام تله نزدیک بینی رایج است. تله فکر نزدیک بینی؛ انسانها به واسطه کارکردهای مغزشان، به سوءگیری دچار میشویم. بدینگونه که گذشته نزدیک را به آینده دور تعمیم میدهیم. این تله باعث میشود تا در انتخابهایمان به شدت کوتاه مدت فکر کنیم. در مبحث مسیر شغلی و آینده کاری باید از این تله فکری بیرون آمد و یک افق زمانی بلندمدت را ببینیم. ”
اسدی با یادآوری تله فکری نزدیک بینی متذکر شد:” اساسا افق مسائل در حوزه انرژی و حوزههای زیرساختی، بلند مدت است. برای برنامهریزی مرتبط با یک شهر و زیرساختهای آن باید یک افق خیلی دور را انتخاب کرد و به پیش بینیها بسیاربلندمدت پرداخت. ”
اسدی در محور دوم صحبتهای خود به بیان دادهها و اطلاعاتی در حوزه انرژی پرداخت و گفت: ” برای رسیدن به یک تصویر کلان از حوزه انرژی باید به بررسی وضع موجود پرداخت. یکی از منابع خوب در این حوزه؛ کتاب تراز انرژی است. ”
ایشان با اشاره به سهم انرژی اولیه در ایران و جهان بیان کرد:” منبع اصلی انرژی در ایران، گاز طبیعی است. درحالیکه در دنیا ترکیبی از گاز طبیعی، نفت خام و فرآوردههای نفتی، زغال سنگ، انرژی تجدیدپذیر و… است. این نشان میدهد که به واسطه تیپ ذخایر و منابع انرژی ایران، ساختار انرژی نیز متفاوت است؛ بنابراین به عنوان پیشران اصلی در یک افق بلندمدت در حوزه کسب وکاری، طبیعتا حوزه گازهای طبیعی کلیدی است. ”
اسدی با نگاهی به جریان منابع و مصارف بخش برق اظهار داشت:” عمده منابع اولیه تولید برق در ایران، گاز طبیعی است. راندمان نیروگاههای حرارتی پایین است. این مجموعه بررسی نشان میدهد این بازدهی یک ثروت از دست رفته است. کشور تمرکز زیادی دارد تا بازدهیها را در تمام مراحل تبدیل انرژیهای اولیه به انرژی مصرفی افزایش پیدا کند. برای مثال در نیروگاهها، موضوع بالا بردن بازدهی نیروگاهها، تماما برنوآوری و تغییرات تکنولوژیکی است. روندها نشان میدهد نهادهای سیاست گذار و بازیگران اصلی به سمت بالا بردن راندمان انرژی و تبدیل انرژی خواهند رفت. ذخیره انرژی با سرمایه کمتر به بازدهی بیشتر منجر خواهد شد. کشوری که با محدودیت سرمایه مواجه است و زیرساختهای انرژی مفصلی دارد، سیاستگذاران و فعالان را به سمت بالا بردن بازدهی هدایت خواهد کرد. ”
ایشان با اشاره به کل مصرف نهایی ایران از حاملهای انرژی گفت:” سهم برق از تامین انرژی بسیار کمتر از سهم گاز و فرآوردههای نفتی است. درحالیکه روندهای جهانی به سمتی حرکت میکند که ما شاهد نرخ نفوذ برق به عنوان انرژی اصلی هستیم. ”
اسدی با اشاره به مصرف نهایی برق در بخشهای مختلف ایران بیان کرد:” روند افزایش تقاضا در ایران، بیشتر در حوزه خانگی و تجاری است. اهمیت این موضوع به این دلیل است که بخش صنعتی بخش مولد است و انرژی را تبدیل به ارزش افزوده میکند. اما در بخش خانگی انرژی به تبدیل به ارزش افزوده جدید در اقتصاد نمیشود و به اصطلاح هرز میرود. جامعه ما با این معضل مواجه است که منابع انرژی ما به حوزههای مولد، کمتر هدایت میشود. ”
وی با اشاره به معضل جامعه ما در حوزه منابع انرژی یادآور شد:” بخش مهمی از کسب وکارهای آینده بدین صورت است که بخش خانگی از مصرف کننده نهایی به مصرف کننده و تولید کننده تبدیل خواهد شد. ”
اسدی با مقایسه شاخص شدت انرژی براساس برابری قدرت خرید متذکر شد:” روند جهانی، کشورهای عضو و غیر عضو OECD همگی نزولیاند، اما روند ایران صعودی است. این همان ناتراز بودن و چالش سیاستی ایران است. البته این نکته را باید مدنظر قرار داد که ما نمیتوانیم از روندهای جهانی دور بمانیم و برای باقی ماندن در عرصه رقابت جهانی باید تغییر کنیم و این شکاف را پر کنیم. ”
اسدی با استناد به گزارش مجمع جهانی اقتصاد به سه کلان روند در حوزه برق و انرژی اشاره کرد که شامل برقی شدن یا برقی سازی، نفوذ ICT و فناورهای ارتباطی و اطلاعاتی و تمرکززدایی میباشد.
ایشان در بخش پایانی صحبتهای خود با تاکید بر روندهای آتی که با آنها مواجهیم، اظهار داشت:” ساختارهای صنایع حوزه انرژی و رفتارهای مالی کشور در حال تغییر است. این روندها سبب میشود اتکا دولت به منابع عمومی کمتر شود و حضور نوآورهای مالی و بازارهای مالی بیشتر خواهد شد. بدین ترتیب ما انتظار داریم بخشهایی از اقتصاد در حوزه انرژی ظهور پیدا کند. در حقیقت یک اقیانوس آبی درحال ظهور است. اقیانوس آبی یعنی جایی که رقابت کمتر و درعین حال عدم قطعیت بالاتری دارد. در حوزه انرژی شامل بخشهای مرتبط با بهینه سازی، نوسازی و استفاده از ابزارهای نوین مالی و ارتباط با بخشهای مصرف است.
منبع: روابط عمومی پارک علم و فناوری دانشگاه تهران