اقتصاد ۲۴- کمند امیرسلیمانی ۱۶ خرداد ۱۳۵۲ در تهران متولد شد. وی فارغ التحصیل بازیگری و کارگردانی تئاتر از دانشگاه آزاد اسلامی در سال ۱۳۷۶ میباشد. بازی در نمایش «سنجاب ها» در سن ۷ سالگی نخستین فعالیت او در عرصهٔ تئاتر به حساب میآید. امیرسلیمانی در سال ۱۳۶۰ به تلویزیون آمد و در سال ۱۳۶۵ در فیلم سینمایی «ترنج» به هنرنمایی پرداخت. وی همچنین دختر سعید امیرسلیمانی و خواهر سپند امیرسلیمانی از بازیگران سینما است. کمند امیرسلیمانی تصویر زیر را در اینستاگرام خود منتشر کرد و افزود:
چند ماه پیش، دوستم به بیماریی مبتلا شد و بعد از فقط ۸ روز درگذشت.
دو ماه بعد به شوهرش زنگ زدم. به فکرم رسید که او باید ویران شده باشد، چون دوستم همیشه میگفت " خانه به من نیاز دارد، .. شوهرم حتی نمیتواند چای یا قهوه درست کند، خانواده ام برای همه چیز به من نیاز دارند، اما هیچ کس برای تلاشهایی که انجام میدهم اهمیتی نمیدهد یا قدردانی نمیکند. احساس میکنم همه آنها تصور میکنند که این وظیفه من است و امری است طبیعی".
بیشتر بخوانید: محمود پاکنیت و همسرش در یک جشن+عکس
با شوهرش تماس گرفتم تا ببینم آیا خانواده در نبود دوستم به حمایتی نیاز دارد یا نه؟ تلفن همراهش را گرفتم مدتی زنگ خورد.. جواب نداد... بعد از یک ساعت تماس گرفته و عذرخواهی کرد که نتوانسته است به تماس من پاسخ دهد..، چون یک ساعت با دوستانش در باشگاه تنیس بازی میکرده است. پرسیدم: "کارها در خانه خوب پیش میرود؟ "گفت که آشپزی استخدام کرده و با پرداخت مقدار بیشتری پول کار خرید آذوقه خانه را نیز انجام میدهد. در ضمن پرستارانی تمام وقت برای نگهداری از والدین سالخورده خود تعیین کرده بود.
او گفت: " بچهها خوب هستند و زندگی در حال بازگشت به حالت عادی است...
به سختی توانستم چند جمله بگویم و گوشی را قطع کردیم. اشک از چشمانم سرازیر شد. به دوستم فکر کردم. او به دلیل یک بیماری جزئی مادرشوهرش جلسه مدرسه را از دست داده بود. او نتوانسته بود به عروسی خواهرزاده اش برود، چون باید بر تعمیرات خانه اش نظارت میکرد. او بسیاری از مهمانیها و فیلمهای سرگرم کننده را از دست داده بود، زیرا فرزندانش امتحان داشتند و او باید آشپزی میکرد و به نیازهای شوهرش رسیدگی میکرد...
او همیشه فقط به دنبال کمی قدردانی و سپاسگزاری بود که هرگز به آن نرسید. امروز دلم میخواهد به او بگویم: هیچ کس ضروری نیست؛ و هیچ کس از دست نخواهد رفت.. این فقط بازی ذهن و تصورات تو بوده است.
مشکل این بوده که همیشه دیگران را در اولویت قرار داده بودی و تو به آنها یاد داده بودی که در رتبه دوم قرار داری باید از زندگی لذت برد و این ذهنیت را از خود دور کرد که من ضروری هستم و بدون من خانه در رنج خواهد بود.. روی سخنم با شما بانوان گرامیست:از همه مهمتر برای خودت وقت بگذار.. زمانی برای خودت باش
با دوستانت در تماس باش.. صحبت کن بخند و لذت ببرعلایق خود را زندگی کن هر از چند گاهی کارهایی را انجام بده که دوست داری انجام دهی. خوشبختی خود را در دیگران جستجو نکن، تو نیز سزاوار خوشبختی هستی، زیرا اگر شاد نباشی نمیتوانی دیگران را خوشحال کنی.
اگر همه به تو نیاز دارند تو نیز به مراقبت و محبت خود نیاز داری.