تاریخ انتشار: ۱۸:۳۶ - ۱۶ بهمن ۱۴۰۰

ماجرای تبعید بی‌سر و صدای حاج صادق آهنگران

حاج صادق آهنگران در کتاب «با نوای کاروان» روایت کرده است: «دو روز بعد راهی محل جدید خدمتم شدم. باید حدود چند روز با قاطر و پیاده می‌رفتم تا به بالای یک قله می‌رسیدم. حدسم درست بود. آن‌ها با این کار من را بی‌سروصدا تبعید کردند.»

صادق آهنگران

اقتصاد۲۴-حاج صادق آهنگران در کتاب تاریخ شفاهی خود با عنوان «با نوای کاروان» در رابطه با دوران مبارزاتی خود با رژیم شاهنشاهی روایت میکند: «بعد از دو هفته مرخصی، باید به مریوان برمی‌گشتم. مادرم من را از زیر قرآن رد کرد. دست او و پدرم را بوسیدم و با آن‌ها خداحافظی کردم و با تاکسی به ترمینال رفتم. از آنجا با اتوبوس راهی مریوان شدم. ساعت ۱۱ صبح روز بعد، به مریوان رسیدم.

از اتوبوس پیاده و راهی محل خدمتم شدم. در مسیر ترمینال تا محل خدمت به این فکر می‌کردم که چه اتفاقاتی در غیبت من در پادگان ممکن است رخ داده باشد. بعد از حدود نیم ساعت رسیدم. از در شکاربانی که وارد شدم، یکی از مسئولان پادگان را دیدم. بعد از سلام و احوالپرسی گفت: «اهواز چه خبر بود؟» من با احتیاط و توأم با ترس جوابش را دادم که خبری نبود. باز پرسید: «یعنی می‌خواهی بگویی که در اهواز تظاهرات نبود؟!» گفتم: «این روز‌ها در همه‌جا تظاهرات هست.» دوباره سؤال کرد: «تو چه‌کار می‌کردی؟ در تظاهرات شرکت داشتی؟» جواب دادم: «نه، فرصت این کار‌ها را نداشتم. در مدت مرخصی به دیدار اقوام و خویشان رفتم.» خیلی کنجکاوی کرد و بالاخره به من فهماند که باید به اتاق رئیس پادگان بروم. احتمالاً می‌دانست چه خوابی برایم دیده‌اند.

با نگرانی به اتاق رئیس رفتم. وارد اتاق شدم و سلام کردم. بعد از چند لحظه رئیس گفت: «شما قرار است برای ادامه خدمت مدتی به محل دیگری بروی.» با تعجب پرسیدم: «باید کجا بروم؟» در میان بهت و حیرت من گفت: «باید به منطقه اورامان بروی.» فکر کردم به دلیل رفتار‌های مذهبی‌ام تنبیه می‌شوم یا شاید می‌خواستند برای مدتی از حسینیه و دوستان انقلابی‌ام دور باشم.

شب که به منزل رفتم، موضوع را با هم‌اتاقی‌ام در میان گذاشتم. یکی از آن‌ها گفت: «ناراحت نباش. بـرو و در اورامان هم علیه رژیم تبلیغ کن.» با پوزخندی گفتم: «یعنی می‌فرمایی که رکن ۲ هم در خواب عمیق است؟!» دو روز بعد راهی محل جدید خدمتم شدم. باید حدود چند روز با قاطر و پیاده می‌رفتم تا به بالای یک قله می‌رسیدم. حدسم درست بود. آن‌ها با این کار من را بی‌سروصدا تبعید کردند. درواقع می‌خواستند با این کار هم زهرچشمی از من بگیرند و هم درس عبرتی برای دیگران شوم. بدون هیچ مخالفتی راهی محل جدید شدم، چون می‌دانستم هرگونه اعتراضی برایم گران تمام خواهد شد.

به‌هرحال، حدود دو هفته بالای قله مشغول خدمت شدم. در آنجا اصلاً وضعیت خوب نبود. ما حتی آب نداشتیم. مجبور بودیم برف‌ها را جمع و بعد از آب کردن استفاده کنیم. مسئول ما در آن منطقه مرزی فردی به نام صابر خرمن بود. موقع رفتن به محل جدید، همراه صابر خرمن رفتم. او مسئول قله‌های آن حوالی بود. البته تلاش کردم که مخفیانه چند کتاب با خود ببرم تا حوصله‌ام سر نرود. بعد از اتمام دو هفته، قرار شد به مریوان برگردم. روز آخر حضورم، مسئول آنجا برای اداره شکاربانی مریوان نامه‌ای با این مضمون نوشت: «گواهی می‌شود نامبرده در دو هفته مأموریتش رفتار خوبی داشته است.»

فرار از پادگان به فرمان امام خمینی (ره)

حضرت امام برای جلوگیری از رویارویی نیرو‌های ارتش و مردم و همچنین ممانعت از قتل‌عام مردم، به افسران و سربازان فرمان دادند که خود را از اطاعت رژیم رها کنند و به آغوش ملت پناه ببرند. این پیام، اواخر سال ۵۷ به ارتشی‌ها و سرباز‌ها اعلام شد. بلافاصله از ارتش فرار کردم. ابتدا به اهواز و بعد به دزفول رفتم و در آنجا پنهان شدم.

یادم هست آن روز‌ها مردم دزفول به سربازانی که از تیپ ۲ زرهی یا پایگاه هوایی وحدتی نیروی هوایی فرار می‌کردند، پناه می‌دادند که به دست نیرو‌های اطلاعاتی ارتش نیفتند. مشکل بزرگی که وجود داشت این بود که متأسفانه سرباز‌ها به دلیل اینکه سرشان را تراشیده بودند، زود لو می‌رفتند و خیلی سریع دستگیر می‌شدند. برای حل این مشکل، مردم دزفول شبانه سرباز‌ها را به شهرستان‌ها می‌فرستادند تا گرفتار عوامل رژیم نشوند. روز‌های پراضطرابی بود.

داستان فرار من هم این‌طور بود که بعد از دو هفته خدمت در اورامان به مریوان برگشتم. به‌محض اینکه رسیدم، به حسینیه رفتم و در نماز جماعت آقای نورمفیدی شرکت کردم. وقتی حاج‌آقا سؤال کرد که چرا مدتی نبودم، ماوقع را برای او توضیح دادم. حاج‌آقا گفت: «توکل بر خدا. نگران نباش.» چند روز بعد، یکی از دوستانم بعد از نماز جماعت گفت: «صادق، شنیدی چی شــده؟» گفتم: «نه.» گفت: «آیت‌الله خمینی پیام دادند که سرباز‌ها از پادگان‌ها فرار کنند.» وقتی مطمئن شدم که امام چنین پیامی را صادر کرده‌اند، به‌اتفاق یکی از دوستانم تصمیم به فرار گرفتیم. ابتدا سراغ مسئول شکاربانی رفتم و شرح کوتاهی از حضورم در اورامان دادم و تقاضای مرخصی کردم. ابتدا مخالفت کرد، اما با اصرار من که گفتم خسته شده‌ام و نیاز به استراحت دارم، یک هفته به من مرخصی داد. البته قصدم فرار بود.

بلافاصله بعد از موافقت او، با دوستانم خداحافظی کردم و به اهواز رفتم. ساعت ۸ صبح به خانه رسیدم. مادرم از دیدن من تعجب کرد و پرسید: «چه شده؟ چرا زود برگشتی؟!» خودم را جمع‌وجور کردم و گفتم: «فرار کردم.» مادرم به چشمانم خیره شد و پرسید: «فرار کردی؟ چرا؟» برای او توضیح دادم که آیت‌الله خمینی دستور داده‌اند سربازان از پادگان‌ها فرار کنند تا مجبور نباشند به روی مردم تیراندازی کنند. مادرم که تقریباً با توضیح من قانع شده بود، دوباره سؤال کرد: «حالا می‌خواهی چه‌کار کنی؟» گفتم: «می‌خواهم به دزفول پیش عمو‌ها و دایی‌ها بروم.» مادر با صدای آرام و با نگرانی گفت: «یعنی آنجا پیدایت نمی‌کنند؟ منظورم مأموران دولتی است. آنجا به سراغت نمی‌آیند؟» پیشانی او را بوسیدم و گفتم: «نه، مادر نگران نباش. آنجا جایم امن است.»

وقتی پدرم به خانه برگشت، او هم توصیه کرد که تا مشخص شدن اوضاع کشور به منزل دایی‌ام در دزفول بروم. شب به مسجد جزایری رفتم و دوستان را دیدم. به محمدعلی حکیم گفتم که فرار کرده‌ام. خیلی خوشحال شد و گفت: «کار خوبی کردی.»

صبح روز بعد ساعت ۷ صبح، با مینی‌بوس راهی دزفول شدم. وقتی دایی‌هایم ماجرای فرارم را شنیدند، تذکر دادند که حواسم را جمع کنم تا گرفتار نیرو‌های امنیتی شاه نشوم. البته گوشم بدهکار این حرف‌ها نبود. چند بار با بلندگوی خانه پدربزرگ مادری‌ام (حاج یوسفعلی قبلی) به محله قلعه رفتم و شعار دادم. بلندگو به سمت فلکه مجسمه و محل تجمع نیرو‌های ارتشی و شهربانی بود. صدای من به‌خوبی انعکاس پیدا می‌کرد. معمولاً شب بلندگو را روشن می‌کردم. در شب هم که صدا می‌پیچید. به‌محض اینکه صدای بلندگو و شعار‌های مرگ بر شاه بلند می‌شد، ارتشی‌ها بی‌هدف شلیک می‌کردند، چون نمی‌دانستند مرکز صدا کجاست. می‌خواستند ما بترسیم و ساکت شویم. بالاخره این کار‌های من دردسرساز شد. از پدرم خواستند که بیاید من را با خودش ببرد. گفته بودند: «خیلی شعار می‌دهد. خطرناک است.»

منبع: ایسنا
ارسال نظر
قوانین ارسال نظر
لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.
از ارسال دیدگاه های نا مرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.
لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.
در غیر این صورت، «اقتصاد24» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

فیلم/ بازیگر پرحاشیه صداوسیما در نارمک رای داد

صفحه اول روزنامه‌های سیاسی امروز

قیمت سکه و طلا امروز جمعه ۸ تیر ۱۴۰۳ + جدول

پیش‌بینی هواشناسی تهران و ایران امروز + جدول

قیمت لیر ترکیه امروز در بازار + جزئیات

قیمت ماشین های لوکس لکسوس در بازار ایران + جدول

وضعیت هواشناسی امروز

قیمت دینار عراق امروز در بازار + جزئیات

قیمت دلار و یورو امروز جمعه ۸ تیر ۱۴۰۳ + جدول

توئیت عباس عبدی به لجبازی قالیباف و جلیلی

قیمت مرغ، گوشت سفید و تخم مرغ در بازار + جدول

بهترین زمان تعویض شمع خودرو چه وقت است؟

گزارش لحظه به لحظه اقتصاد ۲۴ از چهاردهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری/ چه کسی نهمین رئیس جمهور ایران خواهد شد؟

قیمت خودرو‌های ایران خودرو امروز جمعه ۸ تیر ۱۴۰۳ + جدول

قیمت انواع لپ تاپ مایکروسافت امروز + جدول

عکس/ مقایسه درصد مشارکت در انتخابات ۱۴۰۳ و ۱۴۰۰ به تفکیک استان

فیلم/مسعود پزشکیان با خانواده اش به پای صندوق رای رفت

قیمت خودرو‌های سایپا امروز جمعه ۸ تیر ۱۴۰۳ + جدول

قیمت سکه و طلا امروز شنبه ۹ تیر ۱۴۰۳ + جدول

قیمت دلار و یورو امروز شنبه ۹ تیر ۱۴۰۳ + جدول

خواندنی‌ها
خودرو
فناوری
آخرین اخبار

دلیل مسمومیت اهالی رضوان‌شهر چه بود؟

فیلم/ چرا فرانسه انتخابات زودهنگام برگزار می‌کند؟

مسمومیت عجیب ۲۶۰ تن در رضوانشهر

فیلم/ بازدید علیرضا قربانی از مراحل آماده‌سازی و محل برگزاری کنسرت تخت جمشید

قلعه‌نویی: ایران واجد شرایط حضور در جام جهانیست

ترافیک ۲ کیلومتری در محور کندوان

فیلم/ جنجال تازه جواد خیابانی

فیلم/ روایت هوتن شکیبا از سانسورهای گسترده سازمان سینمایی روی فیلم سروش صحت

عکس/ پای خانم بازیگر شکست

نخستین واکنش مصطفی پورمحمدی به نتیجه انتخابات

شروع دوباره مناظره‌ها در رادیو از فردا

هشدار نارنجی هواشناسی به ۴ استان

آمار عجیب مزاحمت تلفنی برای اورژانس تهران

تیم زنان پرسپولیس در راه لیگ برتر

واکنش ابطحی به رقابت پزشکیان و جلیلی

عکس/ تیپ و استایل مونا فرجاد در اکران یک فیلم

فیلم/ خاطره پیشکسوت استقلال از یک پارتی‌بازی علیه خودش

پیش‌بینی قیمت دلار فردا یک‌شنبه ۱۰ تیر ۱۴۰۳

پیش‌بینی بورس فردا یک‌شنبه ۱۰ تیر ۱۴۰۳

درخواست سکوت هواداران جلیلی از ثابتی+ عکس

توضیح مهم بانک مرکزی درباره‌ پول جدید ایران

اینفوگرافی/ میزان مشارکت استانی در انتخابات ریاست‌جمهوری

رأی به پزشکیان رأی به تغییر روش‌ها و شیوه‌ها است

عکس/ تذکر یک خبرنگار به حمایت قاضی‌زاده هاشمی از جلیلی

فیلم/ مشاور رهبری، سعید جلیلی را مسول تمام تحریم‌های ایران دانست

نتایج انتخابات ریاست‌ جمهوری به‌ تفکیک استان‌ها + جدول

عکس/مقایسه آرای باطله در ۲ انتخابات اخیر ریاست جمهوری

اعلام قیمت جدید دام زنده در بازار

آغاز تبلیغات دور دوم انتخابات ریاست جمهوری

قیمت جدید سیمان امروز ۹ تیر ۱۴۰۳ + جدول

حذف کامل چک کاغذی تا ۳ سال دیگر

نگاه اقتصادی پزشکیان و جلیلی درباره تورم و FATF

ایده‌های اقتصادی سعید جلیلی و مسعود پزشکیان چیست؟

فیلم/ اعلام نحوه تبلیغات دور دوم انتخابات ریاست جمهوری

فیلم/ برنامه پزشکیان در روز رای گیری چه بود؟

فیلم/ اولین پیام مسعود پزشکیان بعد از اعلام نتایج انتخابات

بازدید سرزدۀ مدیر‌عامل از مدیریت شعبه اصفهان بیمه سرمد

ستاره پرسپولیس از دسترس خارج شد!

ابهام بزرگ در نقل و انتقالات پرسپولیس

واکنش همتی به‌کاهش مشارکت مردم‌در انتخابات

پیشنهاد عطالله مهاجرانی به ستاد‌های انتخابات پزشکیان

زمان حراج بعدی شمش طلا اعلام شد

پای بازار طلا با نتیجه انتخابات سست شد

با موپتا بروتش کوچک‌ترین خودرو آلمانی آشنا شوید + عکس

کشف پنج جسد در ارتفاعات روستای قزلجه رزن

رقص دلار با ساز انتخابات

قالیباف و همه رویا‌های ناکام او برای رسیدن به پاستور

بیانیه مهم و عجیب قالیباف پس از شکست در انتخابات

معرفی سامانه میلی؛ خرید و فروش طلا آب شده به صورت آنلاین

هشدار جدید درباره سویه جدید آبله میمونی