اقتصاد۲۴- دنیای بدون روسیه و یا در جنگ و تحریم علیه روسیه، هرگز دنیای امن و امانی نخواهد بود. آیا ولادیمیر پوتین رهبر خودمحور روسیه، آگاهانه چنین وضعیتی را بر دنیای بحران زدۀ امروز تحمیل کرده و با تجاوز سراسر خطا به اوکرایین، دنیای غرب را پس از بیش از ۷۰ سال از جنگ دوم، دوباره مستقیما به مبارزه طلبیده است؟ و آیا دنیای غرب سه دهه پس از فروپاشی آرام و بدون دردسر شوروی، در تحقیر، محاصره و انزوای این قطعه سرزمینیِ سرشار و پهناور، زیاده روی کرده است؟ بدون شک این هردو عامل، دست به دست هم داده و بزرگترین بحران امنیتی بین المللی پس از جنگ دوم را که در اوج جنگ سرد هم سابقه نداشته، رقم زده است.
اشتباه محاسبه پوتین و تجاوز نظامی به اوکرایین، در حالی است که دنیای غرب به ویژه ایالات متحده در معضلات عظیم داخلی و خارجی خود به سر میبرد. کمی پیش از شکست پرتلفات و حیثیتی آمریکا از پاندمی کرونا و ضعف و فترت اقتصادی و اجتماعی ناشی از آن در کلیت دنیای غرب، در آمریکا شاهد شکاف و تجزیه سیاسی داخلی ناشی از جریان راست افراطی ترامپیسم بودیم. ایالات متحده که سپس در افغانستان و عراق و کلا منطقه شاهد ناکامی و عقب نشینی بود، لاجرم تمام هم خود را بر هدف اصلی، این بار رویارویی تمام عیار با چین در حوزه هندو-پاسیفیک متمرکز کرد. در همان حال روسیۀ پوتین با اتخاذ سیست هوشمندانه در تمام نقاط خالی ناشی از عقب نشینی آمریکا، از هردو جنبۀ سخت و نرم، موفقیتهای نسبی به دست آورده بود و در راه نزدیکی و حتی اتحاد با چین، جای پای مستحکمی در عرصههای منطقهای و بین المللی کسب کرده بود.
گرچه تمامی عوامل مذکور به اشتباه محاسبه پوتین کمک کرد و او را عجولانه به رویارویی مستقیم با غرب در منطقۀ اوکراین واداشت، لیکن اینها ناشی از انباشت تحقیر و تهدید بیش از سه دههای روسیه توسط غرب و مخصوصا آمریکا و پیمان ناتو هم بود. هرچه بود این تصمیم، در کوتاه مدت مائده آسمانی برای ایالات متحده در وهلۀ اول و سپس برای چین جهت تنفس و تجدید قوا و تجربه اندوزی بیشتر و حتی برای بازیگران کوچکتر منطقهای نظیر ترکیه، اسرائیل و برخی دیگران نیز بود. مسلما آینده توضیح خواهد داد که چه عوامل واقعی باعث چنین تصمیم اشتباهی شده است، اما در اینجا بیان دو تجربه تاریخی از برخی متفکران معاصر خالی از فایده نیست که با توجه به خصلت زمامداران خودمحور در عدم اعتنا به نظر و عقل جمعی و اصرارشان بر نظرات و آمال شخصی میگفتند: اصلا این قوم وحشی مغول در ابتدای کار، بنای درنوردیدن مغرب زمین را داشتند که وساطت، رایزنی و دسیسههای همین غربیان و کلیسائیان نزد خاقانهای شرقی و مغولی و البته به اشتباه و حماقت سلاطین شرقی، سر تازندۀ این قوم وحشی را به سوی شرق گرداندند تا تمام ممالک شرقی و مسلمان را به قهر و بآتش بسوزانند. یا قولی دیگر که میگفت: معلوم نیست چه عواملی در کار بود که ارتش رایش هیتلری بجای غلبه بر بریتانیا و اشغال لندن و تسویه حساب با این مرکزیت دنیای مسلط غرب، همچون ناپلئون، به استپهای سرد و یخ زده روسیه منحرف شد و در خون و گل و لای آن صفحات تاریک و ناشناخته، از پای درآمد؛ و حالا پوتین!
بیشتر بخوانید: آیا نفت ۲۰۰ دلاری در انتظار جهان است؟
اینک دنیا، مخصوصا دنیای غرب به رهبری ایالات متحده دوباره شکافها و اختلافات میان خود را موقتا لاپوشانی کرده و با تجدید قوا به رویارویی همه جانبه با دشمن همیشگی، روسیه روی نهاده، به فیصله دادن این معضل امیدوار شده، گویا تا نوبت دیگران برسد! این، اما تمام واقعیات نیست و دنیای بدون روسیه، یا در تحریم و جنگ با روسیه، هرگز دنیای امن و صلح آمیز، نخواهد بود. این را مخصوصا اروپای دائما در معرض جنگ و بحران، بیش از همه احساس میکند و به شدت نگران وخامت اوضاع و یا بروز مخاطرات غیرقابل مهار است. اروپا، آسیا، شرق دور، شبه قاره و ممالک منطقهای در حال رشد و توسعه، آشکارا نگران عواقب محاصره، تجزیه، انزوا و تحریم روسیه هستند و رویارویی بلند مدت با این قدرت اورآسیایی را که مرکزیت دنیای انرژی، مواد خام، فلزات و خاکهای نادر، غذا، کودشیمیایی و... است را به نفع صلح، ثبات و رشد و توسعۀ اقتصادی دنیا نمیدانند. تحریم روسیه و توقف واردات از این سرزمین از لحاظ سیاسی و اقتصادی فاقد تاثیرگزاری قابل توجه و غیرسازنده است، میتواند به تعمیق و تشدید تشنجات دامن بزند و مخصوصا از لحاظ اقتصادی و معیشتی، اقشار متوسط و آسیب پذیر تمام دنیا را مورد تهدید قرار دهد. از سوی دیگر اصرار آمریکا به ابزار تحریمی نیز، به تدریج کارآیی خود را از طریق روشهای مقابلهای ممالک هدف، همینطور نارضایتی و متضرر شدن کشورهای مجری تحریم به ویژه کشورهای اروپایی و آسیای شرقی، ضعیفتر میسازد. همینطور، تشدید تحریم و رویارویی با روسیه، باعث اتخاذ تدابیر تلافی جویانه و تخریبی این کشور میشود و این در صورت تداوم میتواند موجب سربرآوردن نیروهای افراطی و گریز از مرکز، در جای جای عالم شود. گرچه جامعه امروز روسیه بقدر کافی از فشار و فساد سیستم الیگارشی حاکمه در رنج است، اما قدرت مقاومت و روحیه مشقت پذیری مثال زدنی روسها و عکس العمل ناسیونالیسم تحریک شده این ملت را نیز نمیتوان دستکم و همچنان نادیده گرفت. یک آگاه به مسائل اروپا بتازگی گفته است که اروپا و سایر ممالک در معرض آسیب باید هوشمندانه با ارکستر بین المللی مهار، تحدید و تحریم روسیه همراهی کنند تا بتدریج رژیم پوتین را به کوتاه آمدن و مصالحه بینابینی وادار سازند.
اما آمریکای شمالی و انگلستان در این زمینه با تجارب و باورهای اروپا و ممالک در معرض آسیب همراه نیستند و راهبرد دیگری را دنبال میکنند. آمریکا از یکدهه پیش با آگاهی از ضعف موئلفههای قدرت هژمونیک خود، دست به تهاجم زده است. این قدرت پس از شکست و عقبنشینی از افغانستان و منطقه، بی محابا با چین در پاسیفیک و با روسیه در اوراسیا گلاویز شده و در این زمینه با تشکیل ائتلافهای جدید یا تقویت و احیا اتحادهای قبلی و یا با تنشزایی و جنگهای نیابتی چنین راهبردی را به پیش برده است. شگفت انگیز نیست که الآن نیز آمریکا و انگلیس در کنار نگاه نگران تمام دنیا، محرکان و ٱتش بیاران اصلی معرکه جدید در روسیه و اوکرایین باشند. آمریکا بر خلاف اروپا و آسیا، هرگز خسارات جنگهای بزرگ بخود ندیده، برعکس همیشه از نتایج جنگها سود برده است. امریکا در جنگهای استقلال و داخلی آمریکا بود که حداکثر ششصد، هفتصد هزار کشته داده، سپس فقط در جنگهای تأتری و میلیتاریسم نمایشی و از راه دور شرکت کرده، کمترین تلفات را داده و، ولی منفعت زیادی به دست آورده است.
امریکا بدلیل وسعت و سرشاری منابع و مخصوصا حائل بزرگ دو اقیانوس، مصون از مخاطرات جنگی و بحرانهای ساخته بشری است و از محل این مخاطرات فقط سود میبرد. آمریکا در بحران جدید که شاید بتوان جنگ جهانی کوچک بر آن نام نهاد دوباره میخواهد با حماقت آشکار پوتین، اروپا، آسیا، اورآسیا و خیلیهای دیگر را سرکیسه و مبانی قدرت تضعیف شده اش را تقویت و مجددا گویا تا مدتها هژمون بیرقیب دنیا باقی بماند. این راهبرد اصلی و تغییر ناپذیر آمریکای شمالی است. آمریکا فقط با دیدن یک خسارت بزرگ سرزمینی یا تلفات بزرگ انسانی و مادی بفکر فروخواهد رفت و در سیاستهای همیشگی خود که الآن دوباره در پاسیفیک، اورآسیا و اروپا بشدت مخاره آمیز ظاهر شده، تجدید نظر خواهد کرد. این را اینک دشمنان آمریکا خوب فهمیده اند. آنکه دوست واقعی آمریکاییها و البته تمام بشریت است، باید به آمریکا و به جوامع جهانی نهیب بزند و افکار عامه را متوجه مخاطره جوییهای بزرگ ایالات متحده کند.
منبع: دیپلماسی ایرانی