اقتصاد۲۴- متئو کرونیگفرارو- متئو کرونیگ او معاون مرکز استراتژی و امنیت شورای آتلانتیک است. او به عنوان استراتژیست امنیت ملی و افسر سابق سیا نیز فعالیت کرده است. کرونیگ هم اکنون استاد دانشگاه جورج تاون است. او بیشتر به دلیل پژوهشهایش در حوزه امنیت بین المللی و تسلیحات هستهای شناخته شده است. کرونیگ کار خود را به عنوان یک تحلیلگر نظامی در گروه ارزیابی استراتژیک در آژانس اطلاعات مرکزی آمریکا آغاز کرد. او به عنوان یک افسر سیا واکنشهای بین المللی به برنامه هستهای ایران را مورد تجزیه و تحلیل قرار داده است.
در سال ۲۰۰۵ میلادی، او به عنوان استراتژیست در دفتر وزارت دفاع امریکا مشغول به کار شد جایی که نویسنده اصلی اولین استراتژی سراسری دولت ایالات متحده برای بازدارندگی شبکههای تروریستی بود. او در فاصله سالهای ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۱ میلادی در پنتاگون به عنوان مشاور ویژه در مورد سیاست ایران فعالیت کرد. کرونیگ به عنوان مشاور سیاست خارجی در مبارزات انتخاباتی میت رامنی در سال ۲۰۱۲ میلادی و مشاور ارشد کارزار انتخاباتی مارکو روبیو در انتخابات ۲۰۱۶ میلادی فعالیت کرد. نام او به عنوان یکی از ۲۵ دانشمند علوم سیاسی برتر امریکایی در دوره کنونی مطرح شده است.
پژوهشهای کرونیگ و این استدلال او که کشورهایی که برتری هستهای بیشتری دارند احتمال بیشتری برای برنده شدن در مناقشات دارند از سوی سایر پژوهشگران مورد مناقشه قرار گرفته چرا که آنان نتوانستهاند شواهدی را پیدا کنند که اثبات کند برتری هستهای احتمال حصول نتایج مطلوب در چانه زنی را افزایش میدهد.
به گزارش فرارو به نقل از فارین پالسی، روز پیروزی در مسکو بدون هیچ تغییر عمدهای در روند جنگ با ناراحتی بسیاری از کارشناسان که پیش بینی میکردند «ولادیمیر پوتین» رئیس جمهور روسیه در سخنرانی ۹ مه خود کاری دراماتیک مانند اعلام بسیج کامل ارتش روسیه علیه اوکراین را انجام دهد از راه رسید و سپری شد. در عوض، تنها چیزی که دیدیم رژهای معمولی و سخنرانی مملو از ابراز نارضایتی پوتین علیه غرب بود.
با این وجود، جای تعجبی نیست. اقتصاد پوتین در حال چرخش و ارتش متعارف او از بین رفته است. او ظرفیت تشدید تنش بزرگ را ندارد. جای تعجبی نیست که مسکو در روزهای اخیر بیشتر به تهدیدات هستهای متکی بوده است. این تمام و تنها اهرم باقی مانده برای پوتین است.
کنگره ایالات متحده آماده است مجوز جدیدی به ارزش ۴۰ میلیارد دلار برای ارسال محمولههای جدید تسلیحات و کمک به اوکراین تصویب کند ۷ میلیارد دلار بیشتر از درخواست کاخ سفید. این میزان کمک حدود ۵ درصد از هزینهای است که ایالات متحده در یک سال معین برای اقدامات دفاعی خود هزینه میکند. اگر تمام پولی را که آمریکا تاکنون در اوکراین خرج کرده است حساب کنیم مجموعا نزدیک به بودجه سالانه وزارت خارجه ایالات متحده است.
علت هزینه هنگفت امریکا در اوکراین آن است که واشنگتن به دنبال تعیین پایان بازی است این که اوکراین برنده و روسیه بازنده شود. استدلال امریکا این است که چرا باید یک دیکتاتور قاتل را از تلهای که خود ایجاد کرده و در آن گرفتار شده نجات داد؟ غرب باید تا زمانی که اوکراین آزاد شود روسیه در جعبه نگه دارد و بر آن فشار آورد.
هدف باید بازگرداندن حاکمیت و تمامیت ارضی اوکراین بر تمامی مرزهای بین المللی شناخته شده اوکراین از جمله کریمه باشد. اگر یک دیکتاتور قاتل مسلح به سلاح هستهای و تجدیدنظر طلب در این فرآیند به شدت آسیب ببیند این امری مثبت محسوب میشود.
نیروهای روس پیش از این که تقریبا تمام مهمات خود را مورد استفاده قرار دهند قلمرو اوکراین را به مدت هشت سال در اختیار داشتند، دهها ژنرال آنان کشته شدند سربازان آنان اراده خود را برای جنگیدن از دست دادند و اوکراین به بهترین تسلیحات غربی مسلح شد.
بعید به نظر میرسد که جنگ تشدید شود، زیرا پوتین دست خود را با اوکراین پر کرده و مطمئنا نمیخواهد با قدرتمندترین ائتلاف نظامی در جهان بجنگد ائتلافی که قرار است با اضافه شدن سوئد و فنلاند قویتر شود. منطقی است که غرب برای این درگیری هزینه بیشتری صرف کند چرا که امنیت و ثبات اروپا برای نظم جهانی مهمتر از خاورمیانه یا جنوب آسیا است.
هنوز برای جهان آزاد سودمند است که به یک دیکتاتور برای تقویت اقتصاد خود وابسته نشود و این به جنون و توهم آلمان، ایتالیا و سایر کشورهایی که ماشین جنگی روسیه را تامین مالی میکنند پایان میدهد. در حالی که ممکن است این موضوع از نظر اقتصادی به روسها آسیب چندانی وارد نکند با این وجود از نظر دیپلماتیک آنان را منزوی میکند.
«امانوئل مکرون» رئیس جمهور فرانسه این هفته گفت که ما باید از جنگ جهانی اول درس بگیریم و روسیه را با شدت زیادی مجازات نکنیم. با این وجود، من فکر میکنم درس نیمه اول قرن بیستم این نیست که کشورهای پیروز نباید آلمان را زمین گیر میکردند بلکه درس اصلی آن بود که نباید اجازه میدادند آلمان خیلی سریع عقب نشینی کند.
بیایید این اشتباه را در مورد پوتین تکرار نکنیم. جنگ جهانی دوم به این دلیل ایجاد نشد که شرایط معاهده ورسای برای آلمان بسیار دشوار بود. علت جنگ جهانی دوم آن بود که قدرتهای مسئول با تجهیز مجدد نازیها و از سرگیری تلاشهای تهاجمی پیشین آلمان برای تسخیر اروپا سردرگم شدند.
به سیاست کووید صفر چین یک کشور خودکامه دیگر نگاه کنیم. برای من این شواهد دلایل بیشتری ارائه میدهند که چین مانند روسیه یک نظام خودکامه عمیقا معیوب است که تصمیمات بدی اتخاذ میکند. «شی جین پینگ» رئیس جمهور چین اقتصاد و رشد ژئوپولیتیکی آن کشور را در تلاش دن کیشوتوار برای دستیابی به یک هدف دست نیافتنی یعنی به صفر رساندن موارد ابتلای شهروندان چینی به کووید-۱۹ مهار کرده است. من میترسم که تصمیم گیری مشابه و نادرستی مانند این نیز بتواند منجر به یک جنگ محکوم شده، اما خطرناک علیه تایوان شود.