اقتصاد۲۴- فدراسیون فوتبال ایران مدتها است وضعیت آشفتهای دارد. از زمانی که شهابالدین عزیزی خادم از ریاست فدراسیون کنار گذاشته شد و حتی پیش از آن، فدراسیون فوتبال شاهد وضعیت آشفته و عجیبی است که در تاریخ فوتبال ایران بیسابقه است.
بس از برکناری عزیزی خادم از ریاست فدراسیون، نائب رئیس این فدراسیون هم به دلیل دخالت در ماجرای رمز ارز کینگمانی بازداشت شد و جالب آنکه با اسکایپ از زندان در جلسه شرکت میکرد! با توجه به این آشفتگیها مشخص بود تیم ملی فوتبال ایران نمیتواند برنامه خوبی برای حضور در مسابقات جام جهانی تدارک ببیند.
در چنین وضعیت آشفتهای که معلوم نبود برای تصمیمهای غلطی که در فدراسیون اخذ میشود، باید از چه کسی پاسخ خواست حمید استیلی مدیر تیم ملی با شور و حرارت فراوان از نهایی شدن بازی با کانادا اینگونه صحبت میکرد: «در سالهای گذشته برای برگزاری بازی با ضعیفترین تیمها هم پول دادیم. اکنون برای دیدار با کانادا مبلغی هم میگیریم. قرار است اول ژوئن (۱۱ خرداد) به کانادا برویم. این کشور هزینه محل اقامت، محل تمرین و خوراک تیم را برای چهار روز به ما میدهد و فقط پرواز با خودمان است. اتفاق خیلی خوبی افتاده است.»
همچنین حمید استیلی از قطعی شدن بازی با اکوادور به عنوان بازی دوم تیم ملی نیز خبر داده بود، اما برخلاف صحبتهای استیلی هر دو این بازیها لغو شد تا ایران بدون انجام حتی یک بازی تدارکاتی در تمام ابعاد ورزشی و سیاسی شکست بخورد.
شکست برای فوتبال ایران را میشود از ابعاد مختلف فنی و سیاسی بررسی کرد. مسئولان فدراسیون فوتبال ایران دلیل برگزاری بازی دوستانه با کانادا را همگروهی با آمریکا و شباهت فوتبال کانادا با این کشور عنوان کردند.
در ابعاد فنی مشخص نیست چرا فدراسیون فوتبال ایران تیمی را برای بازی دوستانه انتخاب کرده است که به لحاظ سابقه و رنکینگ فیفا به مراتب رتبه نازلتری از ایران دارد. اگر بنا بود مسئولان فدراسیون تیمی را برا شبیهسازی بازی مقابل آمریکا انتخاب کند، بدون شک مکزیک انتخاب بسیار بهتری بود.
نکته عجیب دوم انتخاب اکوادور به عنوان حریف تدارکاتی دوم بود. در حالی که تیم ملی با هیچ حریفی از آمریکای جنوبی همگروه نبود. اما اشتباه بزرگ فدراسیون این بود که تصمیم گرفت هر دو بازی را در کانادا برگزار کند که به لحاظ شرایط اقلیمی و اتمسفر هیچ ارتباطی با قطر که محل برگزاری مسابقات جام جهانی است ندارد. تیم ملی میتوانست برای کم کردن هزینههای روانی و سیاسی که حول این بازی شکل گرفته بود حداقل بازی با اکوادور را در یکی از کشورهای حاشیه خلیج فارس یا جزیره کیش برگزار کند که هم هوایی شبیه قطر دارد، هم بار روانی ایجاد شده در کانادا را ندارد.
بیشتر بخوانید: مجیدی بدون ملیپوشها بازی نمیکند
این اشتباهات باعث شد تیم ملی نه تنها نتواند با این دو تیم بازی کند که شانس بازی با سایر تیمها در این پنجره فیفادی را هم از دست بدهد. مشخص نیست اگر بخواهد روند آمادهسازی به این شکل ادامه پیدا کند تیم ملی در مقابل حریفان قدرتمندی مانند انگلستان و آمریکا چه کیفیت فنی از خود نشان خواهد داد.
فارغ از مسائل فنی، به لحاظ سیاسی هم فدراسیون فوتبال اشتباه فاحشی در انتخاب حریف تدارکاتی انجام داد. بعد از جدی شدن حضور تیم ملی در کانادا جاستین ترودو به برگزاری این بازی واکنش نشان داد و گفت: «من ابراز نگرانی کردهام که فکر میکنم ترتیب این بازی دوستانه ایده بدی بود. میتوانم به شما اطمینان دهم که فدراسیون فوتبال کانادا هیچ بودجهای برای این بازی ارائه نکرده است. از نظر توانایی (واجد شرایط بودن) این بازیکنان (بازیکنان تیم ملی ایران) برای آمدن به کانادا و تیمهایی که به کانادا میآیند، آژانس خدمات مرزی تصمیمات حرفهای و مستقلی در مورد واجد شرایط بودن افراد برای آمدن به کانادا میگیرد.»
همین سخنان کافی بود تا مشخص شود فضای سیاسی و روانی درباره انجام این بازی مساعد نیست. از طرف دیگر روابط دیپلماتیک با دولت کانادا سالهاست که در پایینترین سطح ممکن قرار دارد و دولت نمیتواند با رایزنی دیپلماتیک کمکی به برگزاری این بازی انجام دهد.
فدراسیون فوتبال حتی بدون در نظر گرفتن اتفاقات چند سال پیش یعنی شلیک به هواپیمای اوکراینی اقدام به ترتیب دادن این بازی تدارکاتی کرد. مشخص بود که با توجه به این اتفاق و حضور خانوادگان خشمگینی که عزیزان خود را از دست دادهاند در کشور کانادا حتی پیش از انجام این بازی تیم ملی وارد حواشی سیاسی خواهد شد که مسائل فنی را هم تحت تاثیر قرار خواهد داد.
بعید نبود اگر بازیکنان تیم ملی به کانادا میرفتند و با خانوادههای جانباختگان حادثه هواپیمای اوکراینی مواجه میشدند چه اتفاقاتی رخ میداد. کما اینکه حامد اسماعیلیون که دختر و همسرش را در همین پرواز از دست داده، در مقالهای در روزنامه گلاب و میل نوشته بود: «دعوت از تیم فوتبال جمهوری اسلامی به کانادا به منزله توهین به خانوادههای پرواز اوکراینب است و اگر دولت کانادا در ادعایش برای پیگیری عدالت و دادخواهی جدیست، باید این بازی را لغو کند.»
این نوشته به خوبی گویای این نکته است که موضع خانواده اوکراینی در این حادثه چیست و میتواند چه اتمسفری پیرامون این بازی ایجاد کند. شاید برای همین هم بود که دولت و دستگاه دیپلماسی هم هیچ کمکی به فدراسیون فوتبال نکرد تا شاید بازی برگزار شود؛چه آنکه ساعاتی پیش هم سخنانی منتشر شد که وزارت امور خارجه به فدراسیون نامه زده که برگزاری این بازی به صلاح نیست.
اگر یکی از این اتفاقات در کشوری توسعه یافته که مناسبات مدیریتی در آن به سامان بود اتفاق میافتاد کل مدیران آن فدراسیون را برکنار میکردند، اما در کشوری که فدراسیون آن نه مدیری بالای سر خود میبیند نه برنامه مشخصی برای آمادهسازی تیم ملی دارد وقوع چنین اتفاقاتی بسیار هم محتمل به نظر میرسد. در این کشور ویلموتس آمده و میلیاردها تومان پول این مملکت را بدون هیچ کاری گرفته و آب از آب تکان نخورده، لغو بازی ایران و کانادا که در این میان چیزی نیست!
یعنی خروجی چنین فدراسیون آشفتهای همین تصمیمهای نابخرادانه و هزینهسازی است. با این روندی که فدراسیون فوتبال در پیش گرفته و بلاتکلیفی که تیم ملی فوتبال ایران دارد سرنوشت خوبی در انتظار این تیم در جام جهانی قطر نخواهد بود. فدراسیونی که آنقدر آشفته است که قوه تشخیص این را ندارد که تیم ملی را با تدارک چنین بازیهای دوستانهای تیم ملی را وارد حاشیه نکند چگونه میخواهد موفقیت ایران در جام جهانی را رقم بزند؟