اقتصاد۲۴- هیچگاه از سوی مسئولان ساترا به این سوالات پاسخی داده نشد. در این راستا پیرامون عملکرد این مرکز گفتوگویی با سیدضیا هاشمی؛ تهیهکننده سینما و مهدی عظیمی میرآبادی؛ تهیهکننده و مدیرعامل سابق انجمن سینمای انقلاب و دفاع مقدس انجام شده است که در ادامه میخوانید.
سید ضیا هاشمی: مجموعه ساترا که همان سازمان صوت و تصویر فراگیر است بر مبنای قانونی شکل گرفته که در گذشته شکل گرفته است. در این قانون ذکر شده هرچیزی که صوت و تصویر فراگیر دارد به رسانه ملی تعلق دارد، اما اینکه این قانون چرا تنها نسبت به پلتفرمها معنا پیدا کرده عجیب است! زیرا تا قبل از پلتفرمها «وی او دیها» و در زمانی که نوار ویدیو و «دی وی دی» نیز وجود داشتند، ولی این قانون اجرا نمیشد و محصولات این بخشها جز محصولات صوت و تصویر فراگیر تعلق نمیگرفت، اما با آمدن پلتفرمها این قانون اجرایی شد!
واقعیت امر این است که شیوع بیماری کرونا تاثیر بسیار زیادی روی اجرایی شدن ساترا داشت، چون با فراگیری بیماری مردم از سینماها جدا شدند. تلویزیون هم مدتها بود رقابت را به شبکههای ماهوارهای باخته بود. برای همین اقبال بسیاری زیادی نسبت به پلتفرمها پیش آمد. از نگاه من پلتفرمها از محصولات فراگیر محسوب نمیشوند، زیرا تعداد محدودی برنامه، آنهم تنها در ساعتهای خاص به صورت آنلاین پخش میشود. به هر حال ساترا شکل گرفت و سازمانی بزرگ در کنار صدا و سیما که خود بسیار فربه شده، شروع به کار کرد؛ سازمانی که آغاز به کار آن را جفای بزرگی در حق هنرمندان میدانم.
در دوران کرونا بسیاری از هنرمندان آسیب دیدند، چون موقعیت کاری آنها از بین رفت، ولی پلتفرمها شرایطی را پیش آوردند تا آنها شروع به کار کنند. البته واضح است تمام محصولاتی که در این عرصه تولید شدند مورد قبول نبود و کارهایی نیز دارای اشکال هستند، اما معایب موجود نباید دلیلی برای متوقف کردن آن باشد؛ همانگونه که در صدا و سیما مشکلاتی وجود دارد و مقام معظم رهبری نیز بارها به این مطلب اشاره کردهاند، اما آیا رسانه ملی تعطیل شده است؟ مطمئن باشید ساترا هزینههای بسیاری را روی دوش نظام میگذارد این در حالی است که باید در این حوزه چابکسازی صورت گیرد، اما نه تنها قدمی در این جهت برنمیداریم بلکه با برخوردهایی که انجام میدهیم بخش خصوصی را هم از ادامه فعالیت باز میداریم!
سیدضیا هاشمی: این کارها مجوز ساخت خود را در گذشته از وزارت ارشاد گرفته بودند، اما وقتی این محصولات تولید شدند و برای گرفتن پروانه نمایش آن را به ساترا ارجاع دادند، مسئولان این بخش گفتند که ما اجازه نمایش نمیدهیم! زیرا پیشتر باید فیلمنامه هم مورد تایید ما قرار میگرفت! سوال اینجاست آیا بهتر نیست به جای فیلمنامه خواندن و ایراد گرفتن، محصولی که تولید شده را ببینند و آن وقت اگر کار مربوطه مشکلی داشت آن را متذکر شوند تا برطرف شود؟ این تصمیمات و تصورات عجیبی که در ساترا میبینیم نشئت گرفته از این تصور است که آنها پلتفرمها را رقیبی برای تلویزیون میدانند درحالیکه با برنامهریزی صحیح میتوانستند از حوزه جدید در جهت رشد سیما استفاده کنند.
مهدی عظیمی: پیرامون این موضوع چند نظر دارم. ابتدا اینکه باید ببینیم آیا کاری که در پلتفرمها در حال انجام است مصداق صوت و تصویر فراگیر است؟ اگر جواب آری است که باید به قانون ارجاع شود، اما اگر پاسخ خیر است باید دید چه اطلاعات غلطی داده شده که چنین اتفاقی را شکل داده است. باورم من این است برخی مواقع میخواهیم با تصمیمات غلط، ناکارآمدی خودمان را به گردان دیگران بیندازیم. سوالی که در این میان پیش میآید این است که صدا و سیما با آنهمه نیرو و امکاناتی که در اختیار دارد چگونه رقابت با دو یا سه پلتفرم عاجز مانده است؟
نکتهای در این میان وجود دارد آنهم اینکه در زمانیکه حاشیههای پیرامون محصولات پلتفرمها وجود داشت مسئولان ارشاد در دوره گذشته زیر بار محصولات این بخش نمیرفتند! برای همین وقتی ارشاد در آن مقطع زیر بار مسئولیت پلتفرمها نرفت به ناچار باید بخشی این مسئولیت را بر عهده میگرفت، بنابراین یک جابجایی موقت صورت گرفت تا نظارت پیرامون حوزه جدید صورت گیرد. در ادامه راه رسانه ملی در پی گسترش حوزه فعالیت خود مدیریت این حوزه را بر عهده گرفت تا اصطلاحاً بخواهد در این رابطه کارهای لازمه را انجام دهد؛ درحالیکه اگر تلویزیون کارایی لازم را داشت محصولات خود را ارتقا میبخشید. نکته دیگر اینکه آنگونه که اخیرا شنیدهام از طرف سیما اعلام شده آماده واگذاری مسئولیت پلتفرمها به ارشاد است مشروط بر اینکه مسائلی رعایت شود.
هاشمی:پیرامون سخنان آقای عظیمی باید نکتهای را بیان کنم. بخشی قانونی تحت عنوان ساترا وجود ندارد بلکه تنها بودجهای توسط مجلس در سال ۱۴۰۰ و ۱۴۰۱ برای این بخش در نظر گرفته شده است. در همین رابطه باید بگویم ابتدایی که آقای جبلی مسئولیت صدا و سیما را بر عهده داشتند در ملاقاتی که با او داشتیم وی به صورت غیرمستقیم چندان علاقهای برای ادامه نظارت بر پلتفرمها توسط ساترا را نداشت، اما نمیدانم در گذر زمان چه چیزی تغییر پیدا کرده است. درضمن با این نکته که دولت و مجلس یکی شده چندان موافق نیستم و معتقدم هر آنچه میبینیم ظاهر ماجراست درحالیکه اگر این دو بخش یکی بودند حداقل تلویزیون، سینما را در حد تبلیغات پفک میدید و از آن حمایت میکرد!
وقتی عدم همراهی دولت با سینما را میبینیم این سوال برایم پیش میآید وقتی همه برای یک نظام هستیم این دعواها برای چیست. نکته عجیبتر اینکه به فیلمهای سینمایی اجازه نمیدهند که در شبکههای غیرمعاند خارجی تبلیغ تلویزیونی داشته باشند. چرا چنین است؟ دلیل مشخص است، چون اگر چنین اتفاقی رخ دهد از میزان تبلیغات تلویزیون کاسته میشود البته باید متذکر شوم در دوره کاری عزتالله ضرغامی همراهی خوبی با سینما پیش آمد که متاسفانه ادامه پیدا نکرد. سوالی دارم از مسئولانی که با سینما مشکل دارند. اگر آنها با هنر هفتم مشکل دارند چرا آن را تعطیل نمیکنند تا تنها همان چند فیلمی که نظر دارند روانه پرده شود؟
هاشمی: اگر بتوانیم رده سنی برای آثار نمایشی در نظر گیریم معتقدم بسیاری از مسائل حل میشود. به ویژه در تلویزیون این مسئله باید به صورت جدی پیگیری شود. درضمن نمیشود با کار قهرآمیز به بیننده گفت به چه کاری توجه کند. با توجه به این شرایط اگر برای کارهای نمایشی دستهبندی سنی مشخص کنیم آنگاه این خانواده است که میبایست در این رابطه نظارت لازم را انجام دهد. نکته دیگر اینکه نباید با دستور کار اخلاقی انجام دهیم بلکه باید با ساخت آثار اخلاقمدار به خواسته مورد نظرمان برسیم. همچنین باید اضافه کنیم در شرایط فعلی دیگر کارهای قهرآمیز جوابگو نیست. برای مثال چگونه میخواهیم در فضای مجازی بحثهای نظارتی را عملی کنیم؟
درباره ایراداتی که به معنای برخی آثار سینمایی و پلتفرمها گرفته میشود باید نکتهای را بیان کنم که مورد تاکید مقام معظم رهبری هم بوده است. ما تا چه اندازه شرایط آموزشی را برای فیلمسازان فراهم آوردهایم که هم اکنون از آنها توقع داریم کارهایی با مضامین دلخواه تولید کنند.
مطلب بعدی در این رابطه به عملکرد مدیران بر میگردد. یعنی برخی مواقع مدیران به گونهای برنامهریزی میکنند تا فیلم تولیدی در مسیر باشد که خوشایند مدیران بالاتر را در پی داشته باشد نه مردم را. این مشکل هست که بهنوعی دیگر در تلویزیون هم وجود دارد یعنی آثاری در ساعت نامناسب پخش میشود و همین عامل هم سبب دوری تماشاگر از آثار را در پی دارد.
هاشمی: مشخص است در پلتفرمها فضای کار کردن در قیاس با تلویزیون بازتر است. برای این مسئله نیز چارچوب خاصی وجود ندارد. برای مثال در رادیو آوا فضا با دیگر شبکههای رادیو متفاوت است البته اینکه فضا را باز بگذاریم بهنظرم اتفاقی خوبی است، چون به این واسطه ما مردم را از ماهوارهها دور میکنیم. نکته بعد اینکه ممکن است آییننامههایی هم نوشته شده باشد، ولی این افراد هستند که بنا به سلیقهشان آییننامهها را تنظیم میکنند. برای همین ممکن است با تغییرات مدیریتی آیین نامهها هم تغییر پیدا کند. برای مثال در مقطعی فیلمی که حتی مورد تایید مقام معظم رهبری قرار گرفته هم ممنوع میشود، اما با آمدن مدیری دیگر همان اثر مجوز پخش پیدا میکرد! فیلمهایی دگیری نیز نظیر «آدم برفی»، «دیدار» و... هم وجود دارند که قربانی سلیقههای شخصی شده بودند.
در به وجود آمدن چنین برخوردهای شخصی خود ما سینماگران هم ایفاگر نقش هستیم، زیرا اگر وقتی کارمان توقیف میشد به دیوان عدالت شکایت میبردیم شاید ضرر این توقیفها جبران میشد. برای نمونه اگر من تهیهکننده «مارمولک» بودم تمام افراد و مدیرانی که باعث توقیف فیلمم شده بودند را به دادگاه میکشاندم تا ضرر سالها توقیف فیلم جبران شود.
منبع: ایکنا