اقتصاد۲۴- مصطفی امید قائمی، بنیانگذار و نخستین مدیرعامل فرابورس ایران و اولین رییس هیاتمدیره بورس اوراق بهادار تهران درخصوص وضعیت بازار سرمایه و مقایسه این بازار با سایر بورسهای دنیا و چشمانداز این بازار به چند سوال پاسخ داده که در ادامه میخوانید.
_بازار سرمایه مکانیسمی است که در کشورهای پیشرفته به عنوان جایی با ابزارهای زیاد برای «تامین سرمایه در گردش» بنگاهها و شرکتهای بخش خصوصی و دولتی راهاندازی شده است. در ایران اما، بازار سرمایه از «عمق» زیادی برخوردار نیست و معاملات در سطح پایینی انجام میگیرد. حتی گاه از «حباب» نیز برای قیمت سهام صحبت میشود. چرا بازار سرمایه در ایران کم عمق است و میزان معاملات در این بازار نسبت به سایر بازارها محدودتر است؟
اغلب بورسهای دنیا عمر بسیار بیشتری نسبت به بازار سرمایه ایران دارند و عمر برخی از آنها تا حدود ۲۰۰ سال برآورد میشود. همه این بورسها دارای سوابقی هستند و طی این سالها هم مخاطبان و سرمایهگذاران خود را به این بازار جذب کردهاند و باید گفت بازار سرمایه ایران نیازمند زمان بیشتری است تا این مراحل را طی کند. البته بازار سرمایه در ایران هم به نسبت عمر کوتاهی که داشته تعداد مخاطبان خوبی جذب کرده است. موضوع دیگر در مورد حجم معاملات است که در این زمینه هم بورس به نسبت سالهای قبل بهتر شده است، به گونهای که در سال ۱۳۷۹ حجم معاملات یک سال به هزار میلیارد تومان هم نمیرسید این در حالی است که در حال حاضر هر روز چند هزار میلیارد تومان حجم معاملات در بورس است و این بازار توسعه خوبی پیدا کرده است. در حالی که تعداد کدهای فعال در آن سالها به صد هزار کد هم نمیرسید هماکنون چندین میلیون کد فعال در بورس وجود دارد، ضمن آنکه بحثهای فرهنگی و اجتماعی هم به مرور زمان باید مطرح شود. به نظر میآید که بازار سرمایه با کمک رسانهها و شبکههای اجتماعی در جذب مخاطبان موفق عمل کرده است. هر چند بورس به عمق لازم نرسیده، اما به نظر میرسد که از جهت توسعهای خوب عمل کرده. البته این بازار نیز نیازمند نظارت و جذب مخاطب بیشتر است و تنها موضوعی که میتواند در این مسیر موثر باشد جلب اعتماد مردم به سمت بورس است.
_بازار سرمایه جایگاه شرکتهای بزرگ و بازیگران عمده انواع و اقسام کالاهاست. چرا برعکس کشورهای دیگر که شرکتها از حضور در بازار سرمایه سود میبرند و از حضور در این بازار خشنود هستند، شرکتهای ایرانی از حضور در بازار سرمایه استقبال نمیکنند؟ نبود مقولهای به نام «شفافیت» چقدر در این موضوع تاثیرگذار است؟
شرکتهای دنیا با حضور در بازار سرمایه مزیتهایی دارند که شرکتهای ایرانی آن را ندارند. به عنوان نمونه مهمترین هدف که موضوع مربوط به تامین مالی است شرکتهای دنیا از آن بهره میبرند، اما شرکتهای ایرانی از این مزیت بیبهره هستند. ضمن آنکه حضور در بورس به منظور شفافیت است و برای شرکتها، هزینهها و دردسرهایی نیز به همراه دارد و متاسفانه بازار سرمایه در ایران چندان در تامین مالی موفق عمل نکرده و برای بنگاهها هم روشهای تامین مالی پایدار و ارزانقیمت ایجاد نشده است. بازار ما مزایای مربوط به حوزه مالیاتی یا وثیقهپذیری را نداشته تا شرکتها برای حضور در بازار سرمایه با این سازوکارها ترغیب شوند. از طرف دیگر بازار سرمایه در ایران هنوز نتوانسته منابع مالی درازمدت و ارزانقیمت را برای بنگاههای اقتصادی در کشور فراهم کند که شرکتها را جذب کند، اما بخش بزرگی از اقتصاد کشور در حال حاضر در بورس حضور دارد و آن قسمتی که از دولت به بخش خصوصی واگذار شده در بورس فعال هستند. آنچه حائز اهمیت است این است که باید این بازار گسترش پیدا کند.
_با تایید وزارت اقتصاد در دولت قبلی، بازار سرمایه به محلی برای تامین کسری بودجه دولت تبدیل شده بود. هر چند دولت گذشته مشکلاتی را برای تامین کسری بودجه خود داشت، اما بسیاری دلیل سقوط بورس در زمان فعلی را «واقعی شدن» قیمت سهام پس از دستکاری عمدی قیمتها عنوان میکنند. به نظر شما این اقدام چقدر موجب حباب در این بازار شد؟
شاخص بورس در آن زمان تا ۲ میلیون و ۱۰۰ هزار واحد هم رشد داشت که در حال حاضر به یک میلیون و ۵۰۰ هزار واحد رسیده، اما در حال حاضر هم برخی شرکتهای کوچک حباب دارند و قیمت سهمها در شرکتهای بزرگ هم (priceunder) زیرقیمت هستند و امکان بالا رفتن آن وجود دارد.
بیشتر بخوانید: علت عدم عرضه خودرو در بورس کالا چیست؟
در دولت قبل با توجه به اینکه در آن زمان میخواستند منابع خود را از بازار سرمایه تامین کنند، در بازار سرمایه حباب به وجود آمد و قیمتها در آن مسیر حرکت کرد. اما باید پذیرفت که بازار بورس همواره دارای نوساناتی است و هیچ رونقی نیست که با رکود همراه نباشد و هیچ رکودی نیست که با رونق همراه نباشد و همیشه این بازار به رونق و رکود نیاز دارد و این مساله جزیی از ذات بازار است، اینکه در آن زمان دولت قصد داشت تا منابع زیادی را از این بازار تامین کند سبب شد تا شاهد نوسانهای قیمت سهام در سال ۱۳۹۹ باشیم، اما فراموش نکنیم که در همین سال جمعیت زیادی در کشور تغییرات در بازار سرمایه را دنبال میکردند که بورس باید از این فرصت استفاده میکرد که متاسفانه چنین نشد.
_پس از سقوط شاخص کل بورس و درجا زدن چند ماهه آن در کانال ۱.۵ میلیون واحد، دولت تلاش کرد تا با اختصاص منابع صندوق توسعه ملی، بخشی از رونق گذشته را برگرداند. تاکنون نیز ۱۲۰۰ میلیارد تومان از منابع صندوق به بورس تزریق شده. چرا در حال حاضر بازار سرمایه در رکود فرو رفته و حتی با منابعی که از صندوق توسعه ملی به این بازار تزریق میشود باز هم رشد چندانی نداشته است؟
معمولا بازار سرمایه پس از رونق با یک رکود همراه است، ضمن آنکه در کنار این موضوع باید مولفههای دیگر اقتصاد را هم در نظر گرفت. به عنوان مثال اینکه از نظر رشد باید دید شرکتها در چه وضعیتی قرار دارند یا چه برنامههای توسعهای را در پیش گرفتهاند؟ اینکه قیمت محصولاتشان چه تغییراتی داشته است؟ اینکه در حال حاضر بازار سرمایه در رکود بهسر میبرد به اعتقاد من یک فرصت خرید برای سرمایهگذاران به وجود آورده است. بسیاری از صاحبان دارایی به دلیل تجربهای که در سال ۱۳۹۹ داشتند از سوق دادن منابع به سمت بورس پرهیز میکنند. این در حالی است که باید در مدیریت این بازار یک تجدیدنظر صورت گیرد و سعی کنیم این بازار را به گونهای مدیریت کنیم که دورههای طولانی رونق و دورههای کوتاهمدت رکود را پیش رو داشته باشیم و به گونهای این موضوع ساماندهی شود که در دورههای رکود نوسانهای بازار سرمایه هم در حد معقولی باشند و باعث متضرر شدن سرمایهگذاران خردی که تازه وارد این بازار شدهاند، نشویم. در کنار آن ابزارهای مالی پیشنهاد شود تا این فرآیند رشد در بازار کامل شود.
_پیشبینی میشود که بخش بزرگی از منابعی که طی دو سال گذشته از بازار سرمایه خارج شده وارد بازار مسکن شده باشد. چرا این اتفاق افتاد؟
بازار مسکن بازاری ریشهدار در کشور است و نسل به نسل مردم به سمت این بازار حرکت کردهاند و همیشه هم سعی دارند تا در این بازار سرمایهگذاری کنند. این در حالی است که بازار سرمایه بازار جوانی است و چندان ریشهدار هم نیست. این بازار شبیه بازار ملک نیست و تا زمانی که فرهنگ بازار سرمایه در میان مردم جا باز کند زمان زیادی میبرد. ممکن است منابعی از این بازار به بازار مسکن تزریق شود، اما سرمایهگذاران باید توجه داشته باشند که نقدپذیری در بازار سرمایه بسیار بیشتر است و شفافیت در این بازار بالاتر است. ضمن آنکه در بازار معاملات ملک مخاطرات زیادی وجود دارد و پروندههای قضایی زیادی در این بازار به چشم میخورد که گاهی شاهد آنیم که سرمایهگذاران در این بازار با آن روبهرو میشوند.
_نرخ ارز نیمایی در حال حاضر ۲۵ درصد کمتر از نرخ ارز در بازار آزاد است آیا تعدیل این نرخ میتواند فرصتی برای بازار سرمایه باشد؟
بله، قطعا میتواند تعدیل این نرخ مفید باشد و این موضوع به سیاست بانک مرکزی هم برمیگردد که هر چه سریعتر بتواند نرخ ارز نیمایی را به نرخ ارز آزاد نزدیک کند و شرکتهای صادراتی و ارز محور هم با این اتفاق رغبت بیشتری برای فروش ارزهای خود در سامانه نیما خواهند داشت و این موضوع باعث میشود این مساله کمک کند تا سوددهی شرکتها رشد پیدا کند و شفافیتها در این بازار بیشتر و رونق در بورس بیشتر شود.
_چرا با وجود نرخ تورم بالا بازار سرمایه متناسب با نرخ تورم رشدی نداشته است؟
در اقتصاد همواره با این قضیه روبهرو هستیم که همه بازارها همزمان با هم رشد نمیکنند و ممکن است یکی عقب بماند و یکی جلوتر باشد و هر اتفاقی که در اقتصاد رخ میدهد با یک فاصله زمانی در بازارهای مختلف خود را نشان میدهد. در خرید و فروشها هم این مساله را میتوانیم ببینیم و اگر تورمی در اقتصاد رخ دهد قطعا این موضوع روی سود شرکتها منعکس میشود و این تورم هم پس از یک مدت به بازار سرمایه منتقل میشود. اما اینکه رونقی در این بازار فعلا مشاهده نمیشود اینگونه نیست که دیگر رونقی رخ نمیدهد، چراکه اگر تورمی که در اقتصاد به وجود آمده اثر خود را بر اقتصاد بگذارد ما این قضیه را در داخل بازار هم خواهیم دید. موضوع دیگری که باعث نگرانی در بازار سرمایه شده حذف یارانهها از بخش انرژی و حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی است که باعث شده نهادههای تولید برای بنگاههای اقتصادی گرانتر تمام شود و هزینههای آنها رشد داشته باشد و سودآوری بنگاهها افت کند. اقداماتی که در این خصوص (حذف یارانهها) در بازار باعث احتیاط بیشتر برای سرمایهگذاری در بورس خواهد شد و چسماندازها مبهمتر میشود و تصمیمگیریها هم سختتر خواهد شد و همین مساله هم عدم رونق را در پی دارد.
_با توجه به تورم موجود و اثر شدید نقدینگی بر بازارهای دارایی، آیا میتوان در کوتاهمدت یا حتی میان مدت این پیشبینی را داشت که شاخص بورس بار دیگر به رشدهای پیشین بازگردد؟
این سوالی نیست که کسی بتواند پاسخ دقیقی برای آن داشته باشد. اما آنطور که از شواهد پیداست مدت زیادی است که بورس در رکود باقی مانده است و به نظر میرسد تا پایان سال ۱۴۰۱ یک دوره رونق را در بورس شاهد باشیم که البته نباید به دنبال علت و علل آن بگردیم، چراکه این موضوع به نگاه سرمایهگذاران برای سهامداری برمیگردد.
بازار مسکن بازاری ریشهدار در کشور است و نسل به نسل مردم به سمت این بازار حرکت کردهاند و همیشه هم سعی دارند تا در این بازار سرمایهگذاری کنند. این در حالی است که بازار سرمایه بازار جوانی است و چندان ریشهدار هم نیست. این بازار شبیه بازار ملک نیست و تا زمانی که فرهنگ بازار سرمایه در میان مردم جا باز کند زمان زیادی میبرد. در دولت قبل با توجه به اینکه در آن زمان میخواستند منابع خود را از بازار سرمایه تامین کنند، در بازار سرمایه حباب به وجود آمد و قیمتها در آن مسیر حرکت کرد، اما باید پذیرفت که بازار بورس همواره دارای نوساناتی است و هیچ رونقی نیست که با رکود همراه نباشد و هیچ رکودی نیست که با رونق همراه نباشد.
منبع: روزنامه اعتماد