اقتصاد۲۴- اروین ون وین، کارشناسی باتحربه است که توصیههای استراتژیک برای کاهش درگیریهای خشونتآمیز ارائه میدهد. حوزه تخصصی او در این باره است که چگونه پیکربندی امنیتی نظمهای سیاسی بر توسعه آنان تاثیر میگذارد. اروین رهبری یک تیم متنوع متشکل از پنج متخصص را بر عهده دارد که در مورد پویایی درگیریها و چشمانداز اصلاحات سیاسی در خاورمیانه تحقیق میکنند. این تیم نتایج پژوهشهای خود را در اختیار وزارتخانههای امور خارجه، سازمانهای بین المللی و سازمانهای غیردولتی قرار میدهد.
اروین یکی از اعضای شبکه مشورتی اصلاحات بخش امنیت سازمان ملل متحد، گروه مشاور ماموریت ناتو در عراق (NMI) و عضو مرکز مطالعات سوریه در دانشگاه سنت اندروز است. او پیشتر مشاور امنیت و توسعه در وزارت خارجه هلند در فاصله سالهای ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۰ میلادی بوده است.
هم چنین، او متخصص و کارشناس صلح و منازعات در سازمان همکاری و توسعه اقتصادی در فاصله سالهای ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۳ میلادی بوده است. او هم اکنون پژوهشگر ارشد در اندیشکده «کلینگندال» هلند است. او در آن اندیشکده رهبری تیمی را برعهده دارد که اقتصاد سیاسی منازعات در خاورمیانه را تحلیل میکنند. اروین خود در آن اندیشکده به بررسی استفاده از گروههای مسلح در فرآیندهای توسعه دولتی و درگیریهای ژئوپولیتیکی میپردازد.
نشنال اینترست نوشت: در پایان ماه ژوئن، دوحه میزبان آخرین دور مذاکرات برای احیای توافق هستهای بین اتحادیه اروپا، ایالات متحده و ایران بود. طرفین با ارزیابیهای بسیار متفاوتی از این رویداد به کشورهایشان بازگشتند. پس از دو روز گفتگو، «جوزف بورل» مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا پس از یک سال مذاکره درباره خطر «عبور از خط پایان» هشدار داد.
«رابرت مالی» فرستاده ویژه ایالات متحده در امور ایران تا آنجا پیش رفت که گفت که این گفتگوها «یک موقعیت بیهوده» است. ایران، اما با نگاهی مثبتتر به ماجرا نگاه کرده بود. «حسین امیرعبداللهیان» وزیر امور خارجه ایران تاکید کرد که آن کشور «مصمم است به مذاکره تا رسیدن به توافقی واقع بینانه ادامه دهد».
تجربه دوحه و تضاد دیدگاه طرفین ناشی از نحوه درک آنان از محیط ژئوپولیتیک گستردهتر است که مذاکرات هستهای در بستر آن جریان دارد. هم چنین، این تضاد ناشی از محدودیتهای داخلی آنان و میزان درکشان از متغیرها برای ایجاد فضای بازی است.
بررسی دقیق استدلالها و اظهارات طرفین در چند هفته گذشته، به ویژه پس از مذاکرات دوحه این فرضیه را مطرح میسازد که رهبران ایران خود را در موقعیت دارای دست بالا قلمداد میکنند، زیرا غرب بیش از تهران به توافق نیاز دارد. از این رو، ایران احساس میکند این امکان را دارد که امتیازاتی فراتر از نسخه اصلی توافق هستهای را درخواست کند.
این دیدگاه مبتنی بر دو اعتقاد اصلی است. نخست موضوع جنگ اوکراین و مخاطرات آن است. تهران بر این باور است که ایالات متحده و اتحادیه اروپا خواستار جلوگیری از بروز درگیری مشابه دیگری (برای مثال با ایران) هستند که میتواند به راحتی به یک جنگ منطقهای متعارف تبدیل شود (که خطر ایجاد مسابقه تسلیحات هستهای را در سراسر جهان به همراه خواهد داشت).
علاوه بر این، تهران اروپا را در مسیر یافتن جایگزینی برای نفت و گاز روسیه دچاری ناامیدی میبیند.
به عبارت دیگر، بروکسل خواهان دسترسی سریع به منابع عظیم نفت و گاز ایران خواهد بود. «محمد مرندی» مشاور تیم مذاکره کننده ایران نیز با تکرار چنین دیدگاهی میگوید: «آمریکاییها و اروپاییها به دلیل کرونا و بحرانی که در اوکراین ایجاد کردند تحت فشار زیادی هستند و باید با ایران به توافق دست یابند. اگر تصمیم گیری تنها در اختیار اروپاییها بود قطعا توافقی حاصل میشد».
در نتیجه چنین برداشت و تصوری است که تهران بر تضمینعدم خروج امریکا از توافق هستهای و لزوم حذف سپاه از فهرست سازمانهای تروریستی خارجی امریکا تاکید میکند.
در مجموع، ایران بر این باور است که صبر کردن در نهایت نتیجه بخش خواهد بود و منازعه اوکراین و فشار ناشی از کمبود انرژی بر اتحادیه اروپا طرف غربی را وادار به امتیاز دادن خواهد ساخت. این ذهنیت به توضیح ارزیابی مثبت تهران از مذاکرات دوحه و تمایل آن کشور برای ادامه گفتگو کمک میکند. ایران احساس میکند که توافق بهتری در راه است. در همین حال، آن کشور کماکان در حال پیشرفت برای تبدیل شدن به یک کشور در آستانه هستهای شدن است.
با این وجود، به نظر میرسد ارزیابی ایران مبتنی بر چند فرض دارای شبهه و تردید است. نخست آن است که تهران پس از سالها سرزنش بروکسل و نشان دادن کشورهای اروپایی به عنوان دست نشاندههای امریکا اکنون گمان میکند که اتحادیه اروپا دارای نفوذ دیپلماتیک کافی برای همنظر ساختن ایالات متحده با خود است. بعید است که واقعا چنین باشد.
هم چنین، ایران نگاه انتقادی چندین کشور عضو اتحادیه اروپا نسبت به خود و اقدامات منطقهای و بین المللیاش را دست کم میگیرد. دوم آن که مشتعل شدن بیشتر آتش در خاورمیانه برای ایران در مقایسه با اتحادیه اروپا خطرات بیشتری به همراه خواهد داشت.
اگر درگیری میان ایران و اسرائیل شکل بگیرد، احتمالا ایالات متحده به کمک تل آویو خواهد آمد در حالی که اتحادیه اروپا کنار خواهد ایستاد و نظارهگر خواهد بود. در مجموع، بعید است که خطر درگیری متعارف در خاورمیانه چندان دغدغه مقامهای اروپایی باشد.
در مورد واشنگتن، سال گذشته کاملا آشکار شد که دولت بایدن مایل نیست سرمایه سیاسی قابل توجهی را برای احیای توافق هستهای صرف کند. از این گذشته، بایدن اجازه نداد موضوع حضور سپاه در فهرست تروریستی به ابزار چانه زنی تهران تبدیل شود. واشنگتن ترجیح میدهد که مذاکرات را ادامه دهد تا بتواند فعلا بر روسیه و چین تمرکز کند. همزمان بایدن اسرائیل و دولتهای عربی خلیج فارس را تشویق به همکاری دفاعی با یکدیگر علیه تهران کرده است.
به طور خلاصه، طرفین کلیدی توافق درباره صلح صحبت میکنند، اما برای درگیری آماده میشوند. با این وجود، جنگ گسترده و آشکار در خاورمیانه به نفع هیچ کس نیست به جز اسرائیل. با این وجود، اسرائیل بدون حمایت آشکار ایالات متحده نمیتواند قاطعانه عمل کند و جنگ نیز با نتایج نامشخص خواهد بود و باعث تسریع برنامه هستهای ایران خواهد شد.
در نتیجه، ما وارد یک سناریوی غیررسمی بدون توافق شدهایم مگر اینکه یک امتیاز بزرگ به زودی ارائه شود. با این وجود، این برای تمام طرفین دخیل در مذاکرات راحت خواهد بود که دست کم تا پس از انتخابات میان دورهای ایالات متحده به گفتگو ادامه دهند. هدف از چنین گفتگوهایی زنده نگهداشتن این تصور است که میتوان توافق هستهای را حفظ کرد.
ادامه گفتگوها نیاز واشنگتن به بررسی حمایت از اقدام نظامی مستقیم اسرائیل را از بین میبرد، از شکست سیاست بزرگ رئیس جمهور «جو بایدن» پیش از زمان برگزاری انتخابات جلوگیری میکند و به ایران اجازه میدهد تا به کار بر روی برنامه هستهای خود ادامه دهد.
فراتر از گفتگوها، بروز درگیری مداوم سطح پایین در سراسر سوریه، عراق و کشورهای خلیج فارس محتمل است. در چنین آیندهای ایران به کشوری در آستانه تبدیل شدن به یک قدرت هستهای تبدیل میشود که اساسا اقدام نظامی مستقیم اسرائیل علیه آن را محدود خواهد کرد. با این وجود، هر دو کشور به جنگ در سایه خود ادامه خواهند داد.
در همین حال، ایران اقتصاد خود را به سوی شرق سوق خواهد داد، زیرا این موضوع به تهران آزادی عمل خواهد داد بدان خاطر که کشورهای غیرغربی تمایل بیشتری به اجرای تحریمهای آمریکا علیه ایران در پی جنگ اوکراین ندارند. کریدورهای تجاری جدید برای مثال بین روسیه، قفقاز، ایران و هند در حال ظهور هستند.
حتی اگر چنین چرخشی به سمت شرق مانع از بهره مندی ایران از مزایای دسترسی به بازارها، سرمایه و فناوری غربی شود ممکن است برای حفظ یک اقتصاد مقاومتی نسبتا پایدار کافی باشد. از نظر سیاسی، حمایت روسیه و چین از عضویت ایران در بریکس (برزیل، روسیه، هند، چین، آفریقای جنوبی) و عضویت اخیر تهران در سازمان همکاری شانگهای در همین راستا بوده است.
ترکیب خروج آمریکا از توافق هستهای در سال ۲۰۱۸ میلادی در بازی ایران در سالهای ۲۰۲۱ تا ۲۰۲۲ البته با هزینه برای چشم انداز اقتصادی - اجتماعی جمعیت خود به نمونهای تبدیل میشود که چگونه میتوان مذاکرات و تحریمهای دو دههای را خنثی کرد. نتایج نابهینه چنین شرایطی تنشهای منطقهای دائمی، ایران با قابلیت هستهای پنهان و دخالت مستمر ایالات متحده در منطقه خواهد بود. هیچ راه حل سریعی برای این واقعیت نوظهور وجود ندارد.