اقتصاد۲۴- مذاکرات احیای برجام در چه شرایطی قرار دارد؟
تحریم تا چه زمانی ادامه پیدا خواهد کرد؟
آیا یک سال و ۴ ماه پس از آغاز فرسایشی نشده و آنچه شاهد آن هستیم مذاکره برای مذاکره نیست؟
ابتکارهایی که تهران میگوید به دفعات روی میز قرار داده و امریکا آنها را فرابرجامی میداند، چیست؟
سیاست وزارت خارجه دولت سیزدهم که مجری مذاکرات احیای برجام است، سکوت یا کلیگویی در پاسخ به تمام این پرسشهاست؛ سیاستی که حتی انتقاد چهرههای سیاسی و تحلیلگران نزدیک به دولت را هم در پی داشته، اما به نظر نمیرسد که نیتی برای تغییر آن وجود داشته باشد. رییسجمهور، وزیر خارجه و سخنگوی وزارت خارجه تقریبا در پاسخ به پرسشها درباره فرجام برجام، به جملهسازی با کلمات تکراری ادامه میدهند و خبری هم که از نتیجه نشست علی باقری، رییس هیات مذاکرهکننده با اعضای کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس منتشر میشود بیشتر متمرکز بر سیاستهای منطقهای و دیپلماسی اقتصادی وزارت خارجه است تا اطلاعرسانی به مردم درباره برجام که اتفاقا بر هر دوی این مسائل سایه انداخته است. در یک سال گذشته از عمر دولت سیزدهم هم خبری از نظم و ترتیب در ارایه گزارش برجامی وزارت خارجه به مجلس در صحن علنی نیست و به نظر میرسد که نمایندگان مجلس هم با زیر پا گذاشته شدن بخشی از مصوبه مورد حمایت خود مشکل چندانی ندارند.
در این میان خبرگزاری صدا و سیما نیز برخلاف سبک و سیاق جاری در دولت گذشته اصراری به گفتگو با معاون سیاسی وزیر خارجه و رییس هیات مذاکرهکننده درباره برجام ندارد و در پرسشهایی که با وزیر خارجه نیز مطرح میکند مساله برجام یا به تعبیر حسین امیرعبداللهیان مذاکره برای رفع تحریم، کمترین سهم را به خود اختصاص میدهد.
یک دیپلمات سابق درباره این سیاست رسانهای وزارت خارجه به «اعتماد» میگوید: تصور اولیه در وزارت خارجه دولت سیزدهم این بود که با کمتر سخن گفتن از برجام و روند مذاکرات میتوان حساسیت عمومی به این مذاکرات را کاهش داد و در نتیجه از تاثیر مذاکرات بر فراز و فرودهای اقتصادی در کشور کاست. برخی در وزارت خارجه سکوت در برابر جزییات مذاکرات را سیاستی راهبردی و در راستای شعار گره نزدن اقتصاد و معیشت به روند مذاکرات میدانستند. سکوتی که ظاهرا نتوانسته هدف اولیه را تامین کند و امروز میبینیم که مردم منتقد این عدم اطلاعرسانی شدهاند.
جدا از مساله عدم اطلاعرسانی شفاف به افکار عمومی درباره مذاکراتی که اتفاقا نتیجه آن تاثیر مستقیم بر معیشت مردم دارد تکرار جملاتی یکسان درباره رویکرد مذاکراتی ایران بسیاری را به این فکر واداشته که نظام از تصمیم اولیه برای احیای برجام فاصله گرفته یا قید فوریت پیشین بر مساله رفع تحریم را برداشته و به همین دلیل در دولت فعلی مانند دولت قبل عباراتی نظیر رد مذاکرات فرسایشی شنیده نمیشود. نمونه این رویکرد در نشست خبری روز دوشنبه ناصر کنعانی، سخنگوی وزارت خارجه با تعداد محدودی از خبرنگاران قابل مشاهده بود. خبرنگار صدا و سیما در ابتدای این نشست خبری از کنعانی درباره احیای شتابزده برجام سوال کرد.
به گزارش خبرگزاری فارس، کنعانی در پاسخ با اشاره به اینکه سیاست اصولی دولت سیزدهم مبنی بر این است که اقتصاد و معیشت مردم را به روند مذاکرات رفع تحریم گره نزند، گفت: ایران به روند مذاکره به عنوان یک انتخاب جدی ملتزم و پایبند است و این مسیر را تا زمان دستیابی به یک توافق خوب، قوی و پایدار ادامه خواهد داد. فارغ از مواضع رسانهای که بعضا به ویژه مقامات امریکا درباره روند مذاکرات اتخاذ و مطالبه میکنند که ایران سریعا به تصمیم برسد و زمان محدود است، ایران در این زمینه نه احساسی عمل میکند و نه شتابزده و نه منافع کشور و ملت را قربانی روند شتابزدگی خواهد کرد.
کنعانی در ادامه با تاکید بر اینکه مبادله پیام میان ایران و امریکا از طریق انریکه مورا، معاون مسوول سیاست خارجی اتحادیه اروپا ادامه دارد، گفت: وزرای خارجه کشورهای دوست از جمله عمان، قطر و عراق و کشورهای دیگر در حوزه اروپا مانند ایتالیا و فرانسه تلاشهایی را مبتنی بر حسننیت برای ایجاد نزدیکی دیدگاهها پیش بردهاند.
در حالی که مذاکرات برای احیای برجام عملا متوقف شده (هرچند طرفین داعیهدار تداوم رد و بدل پیام باشند) رایزنیهای ایران با کشورهای منطقه برای حلوفصل اختلافهای موجود با سرعت قابل قبولی در حال پیشروی است. در چند روز اخیر، اخباری مبنی بر عزم امارات متحده عربی برای اعزام سفیر به ایران، موافقت تهران و ریاض برای دیدار در سطح وزرای خارجه در بغداد و سفر وزیر خارجه ایران به کویت منتشر شده و البته پیش از آن گفته شده بود که تهران و قاهره نیز پیامهایی برای آغاز روند عادیسازی رابطه رد و بدل کردهاند. این تحولات منطقهای در حالی رخ میدهد که جو بایدن رییسجمهور ایالات متحده سیاست نزدیکی رژیم اسراییل با اعراب منطقه را که توسط دونالد ترامپ با قرارداد ابراهیم میان امارات و اسراییل پایهگذاری شده بود پیش میبرد و همزمان اسراییل نیز استراتژی چندلایه کردن و تعمیق رابطه با کشورهای عربی مجاور ایران را اجرا میکند. در این میان تلاش کشورهایی، چون عمان، قطر و عراق برای تنشزدایی از رابطه ایران با امریکا و عادیسازی رابطه تهران با کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس در راستای کاستن از سطح تنش در منطقه است. سیاستی که مشخص نیست در صورت عدم احیای برجام و شکست مذاکرات به همین شکل باقی بماند یا دستخوش تحولاتی دیگر شود. در این میان برخی تحلیلگران معتقدند که سیاست جو بایدن در منطقه بر پایه منزوی کردن تهران پیش میرود و در تناقض با ادعای دولتش مبنی بر اراده سیاسی برای احیای برجام که اتفاقا قرار است به عادیسازی کامل رابطه ایران با جامعه جهانی منتهی شود.
سایت Responsible Statecraft در تحلیلی در این باره مینویسد: جو بایدن پیش از سفر به منطقه در نوشتاری برای واشنگتنپست نوشت که او امریکا را به مسیر واقعی بازگردانده و ایران را دوباره منزوی کرده است. منزوی کردن ایران سیاستی بوده که واشنگتن از دهه هشتاد پایهگذاری و پیگیری کرده است. در ۴ دهه گذشته، دولتهای متفاوت در امریکا از سیاست مهار دوگانه تا مقابله با محور شرارت را مقابل ایران امتحان کردهاند. هرچند که سیاست فشار حداکثری ترامپ علیه ایران مورد انتقاد شدید عدهای قرار گرفت و برخی آن را ناکارآمد خواندند، اما به سختی میتوان گفت که او سیاستی متفاوت از سایر دولتهای امریکا در قبال تهران در ۴ دهه گذشته اتخاذ کرده بود و شاید تنها تفاوت ادبیات و نحوه اجرا بود. سیاست بایدن در قبال ایران و کل منطقه غرب آسیا هم دقیقا پا جا پای ترامپ گذاشتن است.
بیشتر بخوانید: دیگر بوی الرحمن برجام بلند شده است
درست مانند حوادث پس از حضور ترامپ در نشست ورشو در فوریه ۲۰۱۹ با هدف مهار و منزوی کردن ایران که به تشدید تنش منتهی شد، طرحهای بایدن برای شکلگیری ائتلافهای امنیتی میان اسراییل و کشورهای عربی هم میتواند به تشدید تنش و حتی مقابله نظامی در منطقه منتهی شود. تحمیل حس منزوی شدن به تهران میتواند انگیزههایش برای تنشزدایی از روابط منطقهای و همکاریهای اقتصادی با کشورهای منطقه را کاهش داده و ایران را به سمت اتخاذ سیاستهایی پیش ببرد که با مخالفت سایر بازیگران منطقهای همراه شود. این سیاست بایدن میتواند منجر به مقاومت بیشتر ایران در برابر فشار خارجی و افزایش ظرفیتهای نظامی این کشور به علاوه تقویت رابطه با کشورهایی شود که در همراه شدن با سیاست فشار حداکثری امریکا علیه ایران هیچ سودی نمیبینند. در حال حاضر تحولاتی که در داخل منطقه در حال شکلگیری است از این ظرفیت برخوردار است که سیاست منزوی کردن تهران را متوقف کرده و اتفاقا به ثبات در منطقه کمک کند. کشورهای بسیاری در منطقه به بیثمر بودن تنش به وجود آمده پس از سالهای ۲۰۱۹ و ۲۰۲۰ با ایران پی برده و در حال اصلاح این سیاست هستند. مجموع تحولاتی که در این منطقه در حال شکلگیری است، نشان میدهد که همه به این نتیجه رسیدهاند که ریشه تنش در سیاست تلاش برای حذف یکدیگر است.
به عنوان نمونه دیدارهای میان مقامهای ایرانی و اماراتی به علاوه عزم ابوظبی برای اعزام سفیر به تهران نشان میدهد که امارات متوجه ضرورت تعامل دیپلماتیک با ایران شده است. در حالی که فشارهایی برای عادیسازی رابطه سعودی با اسراییل در جریان است عربستان برای عادیسازی رابطه با تهران از خود اشتیاق نشان میدهد. تماشای این قبیل رویکردها باید تصمیمگیران در واشنگتن را نسبت به ضرورت تجدیدنظر در سیاستهای منطقهای هوشیار کرده و به آنها یادآوری کند که توهم گریزناپذیر بودن تنش و بحران در منطقه غرب آسیا به منظور مدیریت تحولات این منطقه در راستای منافع امریکا اشتباه است. برجام همچنان مهمترین مبدا و مرکز ثقل برای سرو سامان یافتن روابط منطقهای ایران و رسیدن به یک چارچوب برای تنشزدایی از روابط منطقهای است.
شاید بر همین اساس است که اعضای شورای همکاری خلیج فارس بهرغم مخالفتهای اولیه با برجام اکنون موافق احیای آن هستند تا هم شاهد محدود شدن برنامه هستهای ایران باشند و هم تعامل اقتصادی با تهران را کلید بزنند. کشورهای عضو شورای همکاری اکنون دیگر متوجه اهمیت تنشزدایی از رابطه ایران و ایالات متحده هم در منطقه شدهاند و میدانند که کاهش تحریمهای امریکا علیه ایران چه دستاوردهای امنیتی، سیاسی و اقتصادی برای منطقه خواهد داشت.
اگر برجام احیا نشود، تحریمهای امریکا علیه ایران تشدید خواهد شد و واشنگتن باز هم سیاست فشار حداکثری را با تمام قوا علیه ایران اعمال میکند. این مساله نه تنها بر هرگونه گفتگو برای دیپلماسی منطقهای تاثیرگذار میشود، بلکه تاثیر منفی بسزایی هم بر توسعه روابط اقتصادی و سیاسی در جریان در داخل منطقه میگذارد. مقامهای امریکایی اخیرا در یک جلسه محرمانه به کشورهای اروپایی و عضو شورای همکاری خلیج فارس گفتهاند که در صورت شکست مذاکرات احیای برجام انتظار همراهی این کشورها با سیاست فشار حداکثری امریکا را دارند. اگر برجام احیا نشود واشنگتن برای منزوی کردن تهران به تشدید تنش در منطقه و کمک گرفتن از متحدان خود نیاز دارد. این سیاست جدا از هزینهمند و خطرناک بودن، میتواند از حمایت چندانی هم برخوردار نشود. امروز هیچکدام از کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس به دنبال جنگ یا تنش نظامی با ایران نیستند.
این منطقه همین امروز هم در حال دست و پنجه نرم کردن با تبعات درگیریها در سال ۲۰۱۹ است که حملاتی به تاسیسات نفتی عربستان و همچنین بنادر مهم امارات را شامل شد. قرار گرفتن عربستان و امارات در مسیر آشتی با ایران نشان میدهد که آنها ترجیح میدهند اختلافها با تهران را سر میز مذاکره حلوفصل کنند. نکته آخر اینکه امریکا با یا بیبرجام باید به این منطقه اجازه بدهد که بازیگران متفاوت در آن به توسعه همکاری با یکدیگر روی آورند. این سیاست میتواند تامینکننده منافع بلندمدت منطقهای و بینالمللی امریکا از طریق برقراری ثبات و صلح در خلیج فارس باشد.
«دونالد ترامپ»، رییسجمهور سابق امریکا که این روزها انتقادات تند و تیزی علیه «جو بایدن» به راه انداخته است در تازهترین اظهارات خود سیاستهای وی درباره ایران را نیز به باد انتقاد گرفت. براساس گزارش نیوزمکس، ترامپ در یک سخنرانی ادعا کرد: «حکومت ایران اکنون بیش از هر زمان دیگری به بمب اتمی نزدیک شده است؛ اگر تا حالا یکی نداشته باشد!» به گزارش خبرگزاری فارس، ترامپ در سخنرانی خود در جمع محافظهکاران در تامپا فلوریدا مدعی شد: «گزارشها را بخوانید، آنها مواد غنی شده مورد نیاز خود را دارند و میتوانند در مدت زمان بسیار کوتاهی سلاح هستهای داشته باشند. من در مورد چند ماه یا کمتر صحبت میکنم و ممکن است همین حالا هم یکی داشته باشند...» ایران هستهای جهان را حتی منفیتر از آنچه «دموکراتهای چپ رادیکال» برای «ویران کردن کشورمان» انجام دادهاند، تغییر خواهد داد.
ایهود باراک، نخستوزیر اسبق رژیم اسراییل در نوشتاری برای مجله «تایم» نوشت: «من حتی برای یک لحظه توانمندی ایران برای ارعاب اسراییل و دیگران، ایجاد اخلال در زندگی نرمال یا تمایل آنها برای دیدن شکست اسراییل را دستکم نمیگیرم.» باراک در این مقاله به دولت امریکا پیشنهاد داده مجموعهای از چندین کشور را گرد هم آورده تا بتوان اطمینان حاصل کرد هیچ تحول اطلاعاتی درباره برنامه هستهای ایران از نظر دور نمیماند. او در بخش دیگری از این مقاله به پیشرفتهای ایران در زمینه تسلیحات پهپادی اشاره و از آن ابراز نگرانی کرده است: «ایران به غنیسازی اورانیوم ادامه داده و از کشوری که قرار بود روسیه بر آن نظارت کند به کشوری تبدیل شده که قرار است روسیه را به پهپادهای مسلح تجهیز کند.» ایهود باراک خاطرنشان کرده در ۱۲ سال یا ۴ سال گذشته امکان طرح گزینههای نظامی که بتواند برنامه هستهای ایران را به عقب بیندازد وجود داشته، اما اکنون چنین گزینههایی وجود ندارند.